بازار؛ گروه استانها: ارزش پول ملی هر روز در حال کاهش است و مردم ناچارند برای حفظ ارزش پول خود در بازارهای مختلفی از جمله مسکن، بورس، طلا و ارز سرمایهگذاری کنند که هر بار به تناسب شرایط و سوددهی، یکی از این بازارها برجسته میشود بهطوریکه سرمایه مردم دائماً در بین بازارهای یاد شده در حال گردش است.
اما آنچه مسلم است مردم لرستان رغبتی برای ورود مستقیم به حوزه تولید ندارند که البته تا حدودی هم حق دارند چون به دلیل عدم حمایت مسئولان و فضای نامناسب کسب و کار، تولیدکننده باید کفش آهنی بپوشد و یک تنه با مشکلات و چالشهای بخش تولید بجنگد بدون اینکه انتظار پشتیبانی داشته باشند لذا در چنین شرایطی هر کسی جرأت تولیدکننده بودن را به خود نمیدهد مگر اینکه از رانت یا سرمایه کلانی برخوردار باشد.
میزگرد بازار پیرامون وضعیت بازار سرمایهگذاری را با حضور کامران ندری، کارشناس بازار سرمایه، محمود جامساز، کارشناس اقتصادی و عبادالله محمد ولی، کارشناس مسائل اقتصادی در ادامه مطالعه کنید:
دولت به شیوه نادرست در همه امور دخالت میکند
ندری: سرمایه گذاری در بورس تفاوت زیادی با سرمایهگذاری در بازار طلا و ارز ندارد؛ از انتهای سال گذشته تا تابستان امسال همه مردم منابع خود را به سمت بازار سرمایه بردند ولی این کار چه تاثیری بر روی تولید ما داشته است؟ بنابراین استقبال مردم از بازار سرمایه نه باعث رشد تولید و نه رشد سرمایهگذاری در اقتصاد کشورشده است.
به دلیل تحریمها توان و ظرفیت تولید در اقتصاد ما پایین آمده است و متأسفانه سیاستهایی که در داخل اتخاذ شده مثل سوق دادن مردم به سمت سرمایه، پایین آوردن نرخ بهره، رشد نقدینگی سبب شده که سطح تقاضا برای کالا و خدمات بالا برود که این هیچ کمکی به تولید نخواهد کرد.
باید سطح تقاضا را کاهش داد سپس مسائل مربوط به تحریم، مشکلات ساختاری تولید، مثل فضای نامناسب کسب و کار، نظام مالیاتی، نظام بیمهای و سیستم تامین اجتماعی ضعیف و همچنین فساد گسترده را حل کنیم تا ظرفیت تولید افزایش یابد؛ ایراد اقتصاد ما این است که دولت نه فقط در بازار سرمایه بلکه در همه امور به شکل ناصحیحی دخالت میکند.
بازار ارز و طلا، تحت تأثیر عوامل بیرونی است
ندری: قیمت طلا همیشه از قیمت ارز تبعیت میکند با بالا رفتن نرخ ارز قیمت طلا هم افزایش پیدا میکند؛ البته قیمت طلا از قیمت طلای جهانی نیز پیروی میکند، در حال حاضر میبینیم که همزمان با ارز، قیمت جهانی طلا نیز در حال افزایش است بنابراین افزایش قیمت طلا اجتنابناپذیر است و برای کنترل آن نمیتوان کاری انجام داد چون عوامل بیرونی بر آن تأثیر میگذارند.
دولت باید به جای اینکه تمرکز خود را بر روی تولید قراردهد، بر موضوع مهار تورم متمرکز شود و آن را در اولویت قرار دهد چون تا وقتی تورم مهار نشود کسی به سمت تولید نمیرود؛ در شرایطی که همه به دنبال سفته بازی، دلال بازی، خرید ارز، سکه و... هستند و سطح تقاضا بسیار بالاست باید بدانیم که حل مسائل مربوط به تحریمها و مشکلات بنیادی و ساختاری یک شبه امکانپذیر نیست پس فعلاً باید اولویت اول، کاهش تورم باشد که اگر این اتفاق رخ دهد تولید هم رونق میگیرد.
آثار تحریمها را به طور کامل نمی توان خنثی کرد، بالاخره تحریم وجود دارد و روی تولید و قیمتها هم اثر منفی داشته ولی خودمان نباید این موضوع را تشدید کنیم؛ مشکل اینجاست که ما با سیاستهای داخلی اثر منفی تحریم ها را بر تولید و تورم بیشتر میکنیم و به عنوان مکمل تحریم عمل کردهایم.
بانک مرکزی قادر به حفظ ارزش پول ملی نبود
جامساز: بانک مرکزی بایستی از ذخائر ارزی معتبر بویژه دلار برخوردار باشد تا در هنگام افزایش بهای ارز در بازار آزاد با تزریق ارز قیمت را متعادل کند، زیرا در واقع بزرگترین عرضه کننده و تقاضا کننده ارز، خود دولت است؛ متأسفانه بانک مرکزی قادر نبود که ارزش پول ملی را حفظ کند و نهایتاً قیمت دلار به شدت بالا رفت.
به دلیل تحریمها توان و ظرفیت تولید در اقتصاد ما پایین آمده است و متأسفانه سیاستهایی که در داخل اتخاذ شده مثل سوق دادن مردم به سمت سرمایه، پایین آوردن نرخ بهره، رشد نقدینگی سبب شده که سطح تقاضا برای کالا و خدمات بالا برود که این هیچ کمکی به تولید نخواهد کرد
عوامل سیاسی، تحریم و حتی سیاستهای داخلی و اقتصادی اعم از سیاستهای مالی دولت و سیاستهای پولی بانک مرکزی در افزایش نرخ دلار تأثیرگذار بوده است؛ در حال حاضر بانک مرکزی هیچ راهی برای کاهش آن ندارد مگر اینکه یک اتفاق عجیب وغیر منتظره به لحاظ تحولات سیاسی رخ دهد که همه قیمت ها را تحت تاثیر قرار دهد در آن صورت تمام قیمت هایی که به صورت حباب بالا رفته است به شدت تنزل مییابد.
وضعیت اقتصادی کشور نشان دهنده ضعف و ناکارآمدی مدیریت ارشد اقتصاد دولتی ـ سیاسی است در واقع تمام اهداف اقتصادی در خدمت اهداف سیاسی است، چون سیاستمداران، سیاستگذار اقتصادی هستند و منافع سیاسی را بر مصالح ملی ترجیح میدهند که نتیجه آن فقر عمومی و فاصله طبقاتی است؛ همچنین در بحث تأمین منابع همواره اهداف سیاسی بر اقتصاد مقدم است.
تشدید آثار منفی تحریم با سیاستهای غلط داخلی
ندری: هدف آمریکا این است که تولید ما را کاهش دهد و تورم را بالا ببرد و ما هم در مسیر مکمل آن هستیم؛ به نظر من می توان با افزایش نرخ بهره و با کنترل رشد نقدینگی در اقتصاد تا حدودی این اثرات منفی تحریم ها را کم کرد اما نمی توان آن را کاملاً از بین برد؛ بالاخره ما نمیتوانیم در بلندمدت به این سیاست نه جنگ و نه مذاکره ادامه دهیم چون این سیاست به معنی نااطمینانی و از نظر اقتصادی به معنی بلاتکلیفی است.
اگر تورم به همین منوال تداوم پیدا کند بورس بالا میرود افرادی که فکر میکردند قیمت سهام در بورس به حداکثر خود رسیده شروع به خارج شدن از این بازار و روی آوردن به سمت داراییهای دیگر که فکر میکردند به اندازه سهام بالا نرفته است مثل ارز و سکه کردند در نتیجه قیمت ارز و سکه هم شروع به بالا رفتن کرد و بورس ریزش کرد که این چرخه ادامه پیدا میکند و درگیر یک سیکل شدید تورمی میشویم.
اقتصاد دولتی و تضعیف بخش خصوصی
جامساز: وقتی از بازار صحبت میکنیم منظور این است که عدهای عرضه کننده یک کالا و عدهای دیگر متقاضی باشند و مکانیسمی رقابتی در این بازار حاکم باشد که قیمتها را متعادل کند، بنابراین اگر چنین مکانیسمی وجود نداشته باشد، آن بازار اسمش بازار نیست.
بازار باید رقابتی و آزاد باشد یک بازار آزاد، در یک اقتصاد آزاد بازار محور و رقابتی معنی پیدا می کند وگرنه بازارهایی مثل مسکن، طلا و ارز که در کنار بازارهای رسمی فعال میشوند بازارهایی غیرمتشکل هستند و خصوصیت بازار واقعی را ندارند ولی از آنجایی که پول ما روز به روز بی ارزشتر می شود، مردم با هدف حفظ ارزش پول خود ناگزیرند وارد این بازارهای غیرمتشکل شوند.
اقتصاد دولتی، سیاسی، رانتی و فسادآور ما سبب ایجاد این بازارها شده است حاکمیت، مالکیت و تصدیگری اقتصاد ما با دولت است و بخش خصوصی به صورت واقعی وجود ندارد یا تضعیف شده است و فاقد فعالیت مطلوب و مؤثر است.
زمانی مردم پول خود را به عنوان سپرده در بانک میگذاشتند و بهره می گرفتند که این بهره در حقیقت باید کاهش ارزش پول آنها را در طول زمان جبران کند اما به دلیل سیاستهای غیراصولی و غیرمنطقی دولتها و بانک مرکزی که قادر به اعمال سیاستهای مالی و پولی بر موازین علمی اقتصاد نبودند، تأمین کسری پنهان بودجهها را که معمولًا خود را در نیمه دوم سال نشان میدهد با نشر اسکناس جبران میکردند.
مردم برای حفظ ارزش پول خود به سمت بازارهای غیرمتشکل میروند
جامساز: این رویه در یکی دو سال اخیر شدت گرفته و اسباب بروز حجم عظیم نقدینگی که به سمت تولید هدایت نشده را فراهم آورده، ما حصل این شیوه بروز تورم مزمن و کاهش ارزش پول و افزایش نرخ ارزهای معتبر خارجی است؛ تورمی که از نرخ بهره بانکی پیشی بگیرد سبب فرار سپرده ها از بانکها میشود زیرا سپرده گذاران از بیم کاهش ارزش پولشان راهی بازارهای غیر متشکل میشوند و امور غیرمولد و دلال بازی رونق گرفته و تلاطم در این نابازارها افزایش مییابد.
در حال حاضر که تورم به شدت افزایش پیدا کرده و بهره بانکی ۱۵ درصد است، مردم سپردههای خود را از بانکها بیرون کشیدند چون آینده مبهم پیش بینی پذیر نیست اما درک میکنند که در شرایط موجود که دولت در تنگناهای ارزی و ریالی قرارگرفته و هزینه های تأمین مبارزه با کرونا به یک چالش بزرک تبدیل شده و بر شدت تحریمهای آمریکا یا فشار حداکثری بر اقتصاد کشور افزوده میشود استمرار سیاستهای داخلی و خارجی بهشیوه کنونی قادر بهسامان بخشی اقتصاد کشور نیست.
مردم به هر وسیله ای برای حفظ ارزش پول خود متوسل میشوند، از این رو بدون اطلاع از مکانیسم مافیایی بازارهای غیرمتشکل پول، ارز، سکه، مسکن و بورس در دام این نابازارها افتاده و در فرایند نوسانات و تحولاتی که از سوی رانتخواران متصل به قدرت، ثروت و اطلاعات نشئت میگیرد دچار زیان و خسران میشوند.
قتصاد دولتی، سیاسی، رانتی و فسادآور ما سبب ایجاد این بازارها شده است حاکمیت، مالکیت و تصدیگری اقتصاد ما با دولت است و بخش خصوصی به صورت واقعی وجود ندارد یا تضعیف شده است
حباب قیمتهای بورس در حال شکستن است
جامساز: قیمتهای سهام بورس تورمی و حبابی است، قیمت واقعی بسیاری از سهام شرکتها به دلیل اینکه زیانده هستند پایین است، ولی ارزش بازاری آنها در بورس افزایش پیدا کرده که بیانگر غیرواقعی و خیالی بودن این قیمتهاست که چون با بخش واقعی اقتصاد همخوانی ندارد محکوم به ریزش است کمااینکه از ماه گذشته دیگر از رشد افسانه ای شاخص ها خبری نیست و حباب قیمتها در حال شکستن است.
مردم برای ورود به بورس هجوم آوردند زیرا دولت بهطور مرتب با تبلیغات فریبنده خود، مردم را برای سرمایهگذاری در این بازار تشویق میکرد، بعد که شاخص ها پایین آمد، تعداد کثیری از سهامداران خرد زیان دیدند و حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان سرمایه از بورس خارج شد، در این شرایط چه کسی باید زیان مردم را جبران کند و مقصر کیست؟
وقتی تورم افزایش مییابد ارزش پول و قدرت خرید مردم کاهش یافته و این کاهش ارزش پول به منزله افزایش قیمت ارز است؛ یکی از سیاستهای بانک مرکزی باید تثبیت ارزش پول ملی باشد چون وظیفه مدیریت شناور ارزی بهعهده بانک مرکزی ایست اما این بانک قادر به حفظ ارزش پول ملی نبوده است.
بازار طلا، کم ریسکترین بازار برای سرمایهگذاری است
محمد ولی: کم ریسکترین بازاری که میتواند برای سرمایههای مردم امنیت ایجاد کند، بازار طلا است. مردم باید با مطالعه به این بازارها ورود پیدا کنند، ٱفت در بازار طلا بستگی به نوع انتخاب افراد در خریدهایشان دارد ولی به طور کلی در بازار طلا چون روند قیمتها روبه افزایش است و بعضاً اصلاحات ریزی در این بازار داریم چیزی به نام افت در بازار طلا نمیبینم اما اگر درست انتخاب نکنیم ممکن است سرمایهگذاری ما توام با ریسک هم باشد.
خرید و فروش و جابهجایی طلا در کوتاهترین زمان ممکن انجام میشود و خیلی راحت تبدیل به نقدینگی می شود؛ من تشویق نمیکنم که مردم طلا بخرند ولی بازار طلا یک بازار امن برای جذب سرمایه های خرد و کلان است.
مردم از بورس استقبال خوبی کردند اما به خواستههای خود نرسیدند؛ چون بورس در میان مدت و بلند مدت نتیجه میدهد و علت خروج مردم از بورس این بود که انتظار داشتند در کوتاه مدت جواب بگیرند ولی چون این اتفاق نیفتاد سرمایهای خود را خارج کردند.
بخش خصوصی موتور محرکه اقتصاد
جامساز: در تمام کشورهای پیشرفته، بخش خصوصی جزء زنجیره اقتصاد جهانی است؛ تقویت بخش خصوصی برای حضور رقابتی در بازارهای بینالمللی یکی از عوامل موفقیت کشورهای پیشرفته است؛ متأسفانه کشور ما مثل یک جزیره ایست که یک دیوار نامرئی به دور آن کشیده شده و ارتباط اقتصادی و تجارت خارجی آن با دنیا قطع شده است.
کم ریسکترین بازاری که میتواند برای سرمایههای مردم امنیت ایجاد کند، بازار طلا است. مردم باید با مطالعه به این بازارها ورود پیدا کنند، ٱفت در بازار طلا بستگی به نوع انتخاب افراد در خریدهایشان دارد
البته تحریمها هم در این قضیه بسیار تاثیرگذار بوده و اقتصاد ما را بیشتر در گرداب فرو برده است، این اقتصاد به سامان نمیشود مگر اینکه تصمیمات و سیاستگذاری ها بر مبنای عقلانیت عملی بهمفهوم تناسب و سازگاری بین ابزار و اهداف اتخاذ شوند، بطور مثال اگر دستیابی به رشد اقتصادی مثبت، هدف است باید ابزار دستیابی به آن که مهمترین آن سرمایه گذاری های مولد است فراهم گردد در غیر این صورت یعنی با رشد منفی سرمایه گذاری این هدف محقق نمیشود.
از زمان ریاست جمهوری آقای روحانی تاکنون، ارز حدود ۸۰۰ تا ۸۵۰ درصد افزایش قیمت پیدا کرد در حال حاضر یارانه هر ایرانی ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان معادل یک دلار و نیم در ماه است؛ چرا باید کشوری مثل ایران با آن همه سرمایه اجتماعی و سرمایههای فیزیکی، ثروت، معادن و ... به این جایگاه برسد؟ درآمدهای نفتی افسانه ای کجاست؟ چرا آن درآمدها نتوانست در چهار دهه ایران را بسازد؟
افزایش ۸۵۰ درصدی نرخ ارز در دولت روحانی
جامساز: ما نباید ایران فعلی را با ایران ۴۰ سال قبل مقایسه کنیم بلکه باید با کشورهایی مثل سنگاپور، ترکیه، ژاپن و تایوان مقایسه کرده و ببینیم که این کشورها در این چهار دهه چه کرده اند و ما چه کردیم؟ یک زمانی پول ایران جزء پنج ارز معتبر رایج دنیا بود ولی به خاطر سیاستهای اقتصاد سیاسی ـ دولتی که درآن رانت و فساد وجود دارد، به جایگاهی رسیدهایم که پول ایران ارزش خود را از دست داده و جزء بی ارزش ترین ارزهای جهان قرار گرفته است.
سیستم بانکی ما با سیستم بانکی بینالمللی هماهنگ نیست و با عدم برخورداری از ابزارهای جدید از سیستم بانکی دنیا منفک شده است، اصولاً بانک ها با هدف تجمیع سپرده ها و پس اندازهای های خرد مردمی تاسیس شدند تا منابع تسهیلات را برای سرمایه گذاری و توسعه فعالیتهای مولد اقتصادی بخش خصوصی واقعی تجهیز کنند.
در میان بازارهای غیر متشکل بازار مسکن از خصوصیت تورمی و رکودی منحصر بفردی برخوردار است که محل فرود سرمایههای خرد نیست و لذا تنها افراد وابسته به نهادهای حکومتی و رانتخواران و کسانی که هزاران میلیارد تومان انباشت سرمایه دارند بازیگران صحنه این بازارند.
شکستن حباب قیمت مسکن به سادگی امکانپذیر نیست
جامساز: عامه مردم برای تأمین معیشت خود در مضیقه اند در حالیکه آپارتمانهای متری ١٥٠ تا ٢٥٠ میلیون تومانی بین قشر اندکی در کاپیتالیسم دولتی دست بدست میشوند، از این رو سرمایه عظیمی در مسکن انباشته شده و راکد مانده و حباب قیمتهای مسکن را تشکیل داده که شکستن آن معطوف به بروز و ظهور تحولات عظیم سیاسی و اقتصادی است.
در میان بازارهای غیر متشکل بازار مسکن از خصوصیت تورمی و رکودی منحصر بفردی برخوردار است که محل فرود سرمایههای خرد نیست و لذا تنها افراد وابسته به نهادهای حکومتی و رانتخواران و کسانی که هزاران میلیارد تومان انباشت سرمایه دارند بازیگران صحنه این بازارند
طلا کالایی است که تولید آن بسیار محدود است، یعنی معادن طلا در دنیا مثل ماشین چاپ اسکناس نیست که دولت ها به اقتضای نیاز خویش چاپ و منتشر کنند، عرضه طلا محدود است از طرفی قیمت طلا در بازار بین المللی تعیین میشود اما حداقل طلا چیزی است که اگر کسی خریداری کند از ارزش ذاتی آن کاسته نمی شود، به هر حال قیمت آن در دنیا تضمین شده است و یک ارزش ذاتی در آن مستتر است که در حقیقت ذخیره ارزش است.
در زمانی که سیاست گذاران برنامههای اقتصادی را تغییر میدهند، یک اقتصاددان نمی تواند آینده اقتصاد را پیش بینی کند چون سیاستمداران مرتب تصمیماتشان را عوض میکنند بنابراین نمیتوانیم به مردم توصیه کنیم که به سراغ کدام بازار بروند اما وضعیت طلا نسبت به سایر بازارها بهتر است چون به هر حال حتی اگر قیمت سکه سقوط کند، حد اقل کمتر از ارزش ذاتی آن نخواهد بود.
نظر شما