تهمینه غمخوار؛ بازار: دریای مدیترانه به دو حوزه شرقی و غربی تقسیم شده است. منطقه مدیترانه شرقی به دلیل برخورداری از شرایط استراتژیک، موقعیت مهم جغرافیایی و منابع انرژی، به عنوان منطقه ویژه ای در نظر گرفته شده که در طول یک سال گذشته مناقشه قدرت را در سطح منطقه غرب آسیا ایجاد کرده است.
دلیل برخورداری از این موقعیت مهم ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک برای این حوزه، مجاورت دریای مدیترانه با سه قاره و نزدیکی با یونان، سوریه، لبنان، مصر، فلسطین اشغالی و خصوصا ترکیه و همچنین قرار گرفتن جزیره قبرس در قلب این منطقه که از منابع عظیم نفتی، گازی و هیدروکربن برخوردار است، به محل تقابلی برای رویکردهای سیاسی و امنیتی کشورهای قدرتمند به خصوص آمریکا تبدیل شده است.
در همین راستا و با توجه به اهمیت بسزای تحولات این منطقه و ارتباط آن با دیگر مناطق که متاثر از این حوزه قرار می گیرند و همچنین دلالتهای آن برای جمهوری اسلامی ایران، خبرگزاری بازار در میزگرد تخصصی، نظرات و تحلیلهای دو کارشناس مسائل ترکیه، «دکتر رضا صولت» و «ابراهیم فراهانی» را در رابطه با نقش روسیه و امریکا در مدیترانه شرقی و این سوال که آیا حدود دریایی میان کشورهای ساحلی این منطقه نهایتا مشخص خواهد شد یا نه را جویا شده است. در ادامه پاسخ این دو کارشناس را می خوانید:
دکتر رضا صولت: دریای مدیترانه شرقی، در چارچوب ترکیبی از قدرت نرم، قدرت سخت و همچنین رقابت در چارچوب ژئوپلیتیک تاریخی و فرهنگی تا حدودی قابل تبیین است. ایجاد کمربند امنیتی در محیط پیرامونی ترکیه برای ترکیه بازنمایی استراتژی در تاریخ است که کاتالیزوری برای دسترسی ترکیه به شمال آفریقا و تجارت خارجی موازنه مثبت برای آنکارا در این منطقه، خاورمیانه و کشورهای ساحلی مدیترانه بوجود می آورد.
ترکیه با سیاست خارجی پراکتیو خود، دیپلماسی در دریاها را نیز به پشتوانه سیستم ایجاد محیط امنیتی در محیط پیرامونی خود به باز تولیدهای استراتژی های خود افزوده است، بنابراین موضوع مدیترانه شرقی علاوه بر ژئوپلیتیک در سیستمهای فردی، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای باید تجزیه و تحلیل شود.
اتصال دریای سیاه و اهمیت بخشی به پروژهایی نظیر «یک جاده - یک کمربند»، ترانس اروسیا، تاناپ و خط لوله باکو، تفلیس و جیهان و اهمیت فوق العاده «تووز» در بالای قره باغ با اتصال دریای سیاه به مدیترانه در صورت ترمینال شدن نفت و گاز در ترکیه تحولی عظیم برای این کشور به همراه دارد.
ترکیه که نگاهی حیثیتی و ژئوپلیتیک معنایی به جنگ قره باغ دارد، در چارچوب فهم ژئوپلیتیک جدید که متاثر از سقوط صدام حسین می باشد، نگاهی در حدفاصل رئالیسم و لیبرالیسم به مدیترانه شرقی دارد.
اساسا نگاه ترکیه به مدیترانه از سال ۲۰۱۱ به یک راهبرد آینده نگرانه تبدیل شده که این بار اردوغان نه با رفتارهای حزبی بلکه با تکیه بر ضرورت بخشی به استراتژی جمهوری خواهان در کنار استراتژی های عدالت و توسعه بصورت تلفیقی در حال برنامه ریزی بر ماحصل نتایج مدیترانه شرقی می باشد.
حال باید دید در گرفتاری همتای آمریکایی خود در انتخابات، ترکیه و سایر بازیگران چگونه خواهند توانست این ژئوپلیتیک های چند وجهی مدیترانه شرقی و دریای سیاه را به همدیگر متصل کنند و آیا نفت و گاز مدیترانه خواهد توانست رقیبی برای اتحادیه زغال در اروپا باشد که منجر به تشکیل اتحادیه اروپا شد. باید دید نفت و گاز در مدیترانه هم می تواند به اتحادیه ای سیاسی و اقتصادی تبدیل شود؟
پاریس در دریای مدیترانه شرقی در کنار یونان، قبرس جنوبی و مصر به عنوان کشورهای ساحلی قرار گرفته و با روسیه، امارات عربی متحده و عربستان سعودی به عنوان کشورهای غیر منطقه ای همکاری کرده و تلاش می کند که اتحادیه اروپا را برای مشارکت در جبهه مقابله با ترکیه قانع کند.
یکی از مناطقی که اتحادیه اروپا در تعیین سیاست مشترک اروپایی دچار مشکلاتی شده است، دریای مدیترانه شرقی است. کشورهای اتحادیه اروپا درباره اکتشاف و استخراج منابع گاز طبیعی و نفت دریای مدیترانه شرقی و تعیین حریم دریایی براساس حقوق بین المللی دچار اختلاف نظر هستند. اختلافات مزبور باید براساس مشروعیت و حقانیت کشورهای ساحلی و به صورت مذاکرات سیاسی و دیپلماتیک حل شود، اما اختلافات کشورهای ساحلی مانع حل اختلافات از طریق سیاسی است.
از طرفی بخشی از جامعه عرب تحت تاثیر عربستان سعودی و امارات عربی متحده، مواضع ترکیه در لیبی را نمی پذیرند. اما ترکیه که عملیات مهمی را در لیبی دنبال می کند، نیازمند کسب حمایت جامعه عرب و کشورهای آفریقایی است. مواضع اتحادیه آفریقا درباره تحولات لیبی و مواضع ترکیه در لیبی اهمیت زیادی دارد واین اتحادیه مخالف مداخله قدرت های خارج از قاره آفریقا در کشورهای آفریقایی است. بدین سبب اگر قرار است مداخلاتی انجام گیرد باید از طریق اتحادیه آفریقا انجام شود که این نوع تعامل نوع رفتار اتحادیه آفریقا را نیز تعیین می کند.
آنچه محرز است، سرنگونی حکومت ۴۲ ساله معمر قذافی بعد از آغاز بهار عربی در سال ۲۰۱۱ میلادی است که باعث بروز خلع قدرت در این کشور شد. سرنگونی حکومت حسنی مبارک رئیس جمهور مصر نیز در همان دوره باعث شد که مناطق مرزی بیابانی لیبی و مصر از کنترل نیروهای امنیت مرزی خارج و از لیبی به نوارغزه تعداد زیادی سلاح قاچاق شود.
کودتای نظامی خلیفه حفتر در سال ۲۰۱۴ میلادی و تصرف مناطق شرق لیبی نیز توسط وی موجب شد که دیوار امنیتی برای اسرائیل تشکیل شود، زیرا مسیر قاچاق و ارسال سلاح به غزه نیز مسدود و در دوران حکومت معمر قذافی و بعد از انقلاب ۱۷ فوریه در لیبی، سیاست ضد اسرائیلی تقویت شد. اما بعد از قدرت گیری خلیفه حفتر، ضدیت با اسرائیل در لیبی فروکش کرد.
علاوه بر تحولات رژیم های سیاسی در آفریقا و بحث انرژی و گاز که در منطقه مدیترانه شرقی مطرح است، بحث کشف و استخراج منابع هیدروکربنی اخیراً در اطراف قبرس جنوبی و مناطق انحصاری_اقتصادی تحت حمایت شورای اروپا برای انتقال به اروپا آغاز و اختلافات میان کشورهایی نظیر ترکیه، یونان، قبرس، اسرائیل، فرانسه، ایتالیا و مصر در این زمینه تشدید شده است.
میزان ذخایر گاز طبیعی فلسطین اشغالی که در دو میدان گازی «تامار» و «لویاتان» قرار گرفته، ۱۱.۳ میلیون مترمکعب برآورد و تخمین زده شده که میزان ذخایر قابل تولید میدان گازی لویاتان به میزان ۲۱.۴ تریلیون متر مکعب گاز و ۳۴ میلیون بشکه میعانات گازی خواهد رسید.
همچنین، قرارداد همکاری نظامی و تعیین منطقه انحصاری_ اقتصادی در فلات قاره ترکیه، لیبی و مدیترانه شرقی رقابت بر سر تسلط بر سر منابع انرژی است که به یک رقابت نظامی تبدیل شده که در ادامه ایتالیا، فلسطین اشغالی و اردن نیز به طرح گاز طبیعی درون این منطقه پیوستند.
در این میان مشارکت فرانسه و آمریکا در طرح مجتمع گازی مدیترانه نیز به بعد نظامی رنگ بیشتری داد و فرانسه با تقویت نیروی هوایی یونان و امریکا بعد از ۲۳ سال، تحریم تسلیحاتی قبرس جنوبی را لغو کرد.
این موضوع یک سری پیامدهای نظامی برای ترکیه شکل داد که بنابراین استخراج منابع گازی و انتقال آن از دو جهت قابل بررسی است. در این حوزه، موضوع اول خط لوله ای است که از اسرائیل شروع میشود و پس از اسرائیل به جزیره کرت در یونان منتهی میشود و از طریق ایتالیا به اروپا میرود. این موضوع در اواسط سال ۲۰۲۰ در کنفرانس مجتمع گازی طبیعی مدیترانه شرقی در مصر مطرح و مورد بررسی قرار گرفت زیرا این خط لوله بسیار پرهزینه و طولانی است.
اخیرا آمریکا نیز فشارهایی را به اسرائیل و کشورهای مجتمع گاز مدیترانه به صورت غیر مستقیم و علنی وارد کرده که به طریقی حضور ترکیه در مدیترانه شمالی در این مجتمع بی ضرر نیست و میتواند مزایایی داشته باشد و این مسئله دستاورد حضور ترکیه در لیبی است که حضوری که در لیبی که شکل گرفته بود را به هم زده است.
در بحث مجتمع گاز طبیعی این موضع مطرح بوده که ترکیه تا آن موقع منطقه انحصاری خود را مشخص نکرده یعنی در مدیترانه شرقی ترکیه به عنوان کشوری که بزرگترین ساحل را دارد، منطقه انحصاری و اقتصادی خود را تا آن موقع ترسیم نکرده و این کشور در وهله اول منتظر شکل گرفتن منطقه نظامی و اقتصادی سوریه بوده که سازوکار آن به واسطه روسیه قابل تبیین شود. در واقع اردوغان انتظار داشته منطقه انحصاری در سوریه مشخص شود و سپس ترکیه به این مسئله اقدام کند و با توجه به مناسباتی که در سوریه شکل گرفته، اردوغان قصد داشته که این مسئله را خارج از نشست آستانه تعریف و مشخص کند.
در مدیترانه شرقی ترکیه به عنوان کشوری که بزرگترین ساحل را دارد، منطقه انحصاری و اقتصادی خود را ترسیم نکرده و این کشور در وهله اول منتظر شکل گرفتن منطقه نظامی و اقتصادی سوریه بوده که سازوکار آن به واسطه روسیه قابل تبیین شود
در حقیقت اردوغانی که از سال ۲۰۱۱ به دنبال تغییر ژئوپلیتیک در خاورمیانه بود، روابط دوستانه خود را با بشار اسد به دشمنی تبدیل کرد و بر حسب این ژئوپلییتک جدید با یک تفکر جدیدتر وارد این مسئله شد.
تا آن موقع استراتژی ترکیه در مدیترانه و حتی مرز با قبرس جنوبی و با توجه به بحثی که هول قبرس جنوبی وجود داشت، تنشزدایی در مرزها و افزایش مناسبات و همکاری ها بود. در واقع ترکیه سعی می کرد که بین مفهوم آزادی و امنیت یک رابطه معنادار ایجاد کند، اما با به هم خوردن مرزهای جغرافیایی و مخصوصاً از زمان سقوط صدام و مرز مشترک ۱۸۰۰ کیلومتر که بین ترکیه و سوریه وجود دارد، اهمیت ضرورتی که مدیترانه در دستگاه دیپلماسی ترکیه به وجود آورد، منجر به تلطیف فضای گفتمانی سیاست خارجی ترکیه شد و استراتژی ایجاد کمربند امنیتی در محیط پیرامونی ترکیه را تقویت کرد. در راستای این استراتژی شاهد هستیم که بسیاری از نظراتی که شکل دهنده ایدئولوژی حزب و توسعه بودند که در راس آن اردوغان قرار داشت، در حاشیه قرار گرفتند و تفکر جدیدی که اردوغان شکل داد در ابعاد نظامی، حقوقی و دیپلماتیک دولت جدید است که اکنون پیرامون ترکیه وجود دارد.
ترکیه مجبور است در مدیترانه شرقی به تنهایی وارد شود. زیرا نمیخواهد دستاوردهایی را که بعد از جنگ جهانی دوم برای ژئوپلیتیک خود تعریف کرده، از دست بدهد. ژئوپلیتیک قبلی بیشتر بر روی اهمیت و ضرورت دریای سیاه شکل گرفته بود و با توجه به طرح خطوط لوله گازی و نفتی از دریای سیاه که از کشور چین شروع شده و به ترکیه وارد میشود، در واقع این طرح در کشور ترکیه تحت تاثیر مسائل سوریه و مسئله تغییر مفهوم ژئوپلیتیک از تحولات سوریه شکل گرفت و متاثر از لیبی تشدید شد.
اردوغان سعی کرده که با تعریف و تبیین استراتژی های خود در کشور لیبی به صورت جغرافیایی و ژئوپلیتیک، بحث مجتمع گازی مدیترانه را به هم بزند و به لحاظ جغرافیایی تعیین کننده منافع ژئوپلیتیک باشد
با درک این مسئله که مدیترانه شرقی در حال دور زدن ترکیه است تا در واقع نقش ترمینال و مسئله ترانزیت را از ترکیه بگیرد، اردوغان سعی کرد با تعریف و تبیین استراتژی های خود در کشور لیبی به صورت جغرافیایی و ژئوپلیتیک بحث مجتمع گازی مدیترانه را به هم بزند و سعی کند که به لحاظ جغرافیایی تعیین کننده منافع ژئوپلیتیک باشد.
آنکارا با درک واقع گرایانه از مدیترانه شرقی در ۲۷ نوامبر ۲۰۱۹ میلادی قرارداد تعیین حریم دریایی فلات قاره و منطقه انحصاری اقتصادی را با لیبی امضا کرد و آشکارا نشان داد که ادعاهای خلاف حقوق و قوانین بین المللی ارزشی ندارند و ترکیه هرگز آنها را نخواهد پذیرفت.
حمایت پاریس از ادعاهای یونان علیه ترکیه مرتبط با تحولات لیبی است/ تداوم اقدامات پاریس برای تحقق اهداف در لیبی و قاره آفریقا
یونان نیز تلاش کرد که برای خنثی کردن قرارداد حریم دریایی ترکیه با لیبی، با مصر قرارداد تعیین حریم دریایی فلات قاره امضا کند، اما امضای چنین قراردادی تا آن زمان امکان پذیر نبود. یونان که برای تعیین حریم دریایی با ترکیه به خط میانی بر مبنای موقعیت جغرافیایی جزیره میس Meis متوسل می شود، در برابر مصر نیز همان را مطرح و حقوق بین المللی را باز هم نقض خواهد کرد. زیرا هم سواحل ترکیه و هم سواحل مصر در دریای مدیترانه چند برابر طولانی تر از سواحل جزیره میس است.
در واقع، به نظر می رسید یونان می داند که مطالباتش غیر مشروع و خلاف اصل حقانیت است، ولی به ناچار در برابر مصر نیز همان ادعاها را مطرح کرد. مصر نیز درخواست های به ناحق یونان را رد و پیشنهاد خواهد کرد که حریم دریایی دو کشور به نسبتی به سمت شمال کشیده شود. در غیر این صورت، مصر ناچار خواهد شد که بخشی از حریم فلات قاره مصر را به یونان واگذار کند.
یونان نیز پیشنهاد مصر را درباره کشاندن حریم دریایی به سمت شمال نخواهد پذیرفت. اگر یونان پیشنهاد مصر را بپذیرد، همه ادعاهای خود علیه حریم دریایی ترکیه را خنثی خواهد کرد. یونان اعلام کرده است که طول سواحل مصر بسیار بیشتر از سواحل جنوبی جزیره میس است و از تعیین مرزهای دریایی با مصر، با توسل به خط میانی منصرف شده است. (جزیره میس مالکیت یونانی دارد ولی به دلیل نزدیکی به آنتالیا آن را ترکی می دانند)
اما در سواحل شمال جزیره میس که طول سواحل آن بسیار کوتاه تر از طول سواحل ترکیه است، از تعیین حریم دریایی با توسل به خط میانی سخن می گوید.
اعتراض شدید یونان در برابر عملیات اکتشافی کشتی «عروج رییس» ترکیه، مورد حمایت فرانسه نیز قرار گرفته است. دلیل حمایت پاریس از ادعاهای یونان علیه ترکیه متکی به برحق بودن مواضع یونان نیست، بلکه مربوط به تحولات لیبی است، زیرا همه اهداف و محاسبات فرانسه درباره لیبی نقش برآب شده است و همچنین در دوران «نیکلای سارکوزی» رئیس جمهور فرانسه، پاریس از رژیم های اتوکرات کشورهای عرب حمایت می کرد.
دلیل حمایت پاریس از ادعاهای یونان علیه ترکیه متکی به برحق بودن مواضع یونان نیست، بلکه مربوط به تحولات لیبی است، زیرا همه اهداف و محاسبات فرانسه درباره لیبی نقش برآب شده است
اما همه طرح های همکاری و قراردادهای فرانسه با لیبی طبق برنامه پیش نرفت و مذاکرات برای احداث نیروگاه هسته ای و خرید هواپیماهای رافائل نیز متوقف شد. «میشل الیوت ماری» وزیر خارجه و وزیر امور اتحادیه اروپا فرانسه، هنگامی که بهار عربی آغاز شد، پیشنهاد کرد که فرانسه برای سرکوب تظاهرات مردم علیه «زین العابدین بن علی» رئیس جمهور تونس، به رژیم حاکم کمک کند، اما با مخالفت ۶۰۰ هزار تونسی مقیم فرانسه و بخشی از مردم فرانسه و کشورهای عرب روبرو شد و به ناچار استعفا کرد.
حمایت از رژیم های دیکتاتوری، هزینه سیاسی بسیار زیادی دارد. بدین سبب سارکوزی به سرعت تغییر موضع داد و از مخالفان لیبی حمایت و رهبری حمله به لیبی برای سرنگونی قذافی را بر عهده گرفت. «سیدنی بلومنتال» یکی از مشاوران هیلاری کلینتون در گفتگو با مقامات سرویس اطلاعاتی فرانسه دلایل مداخله نظامی سارکوزی در لیبی را افشا کرد و گفت هدف سارکوزی، تسلط بر منابع نفتی لیبی، گسترش نفوذ فرانسه در شمال آفریقا، کسب محبوبیت و اعتبار در سیاست داخلی فرانسه و تقویت ارتش فرانسه برای انجام مداخلات بین المللی بود. مشاوران امنیت ملی سارکوزی نیز نگران بودند که قذافی ممکن است قدرت نفوذ فرانسه در جامعه کشورهای فرانکفون در قاره آفریقا را در دراز مدت از بین ببرد.
اقدامات فرانسه برای تحقق اهداف فرانسه در لیبی و قاره آفریقا هنوز ادامه دارد. فرانسه مدعی است که حکومت وفاق ملی لیبی به پایختی طرابلس و فائز السراج نخست وزیر لیبی را که سازمان ملل متحد به رسمیت شناخته است، به رسمیت می شناسد.
اما به طور عملی برای تحقق اهداف خود در لیبی، از خلیفه حفتر حمایت می کند. فرانسه با اجرای سیاست دوگانه انتظار داشت که در صورت پیروزی یکی از طرفین رقیب، نفوذ و منافع خود را در لیبی تامین و حفظ کند، اما روسیه نیز برای حفظ منافع خود در لیبی از خلیفه حفتر حمایت و شرایط را پیچیده تر کرد.
در نقش بازیگر دخیل دیگر در جنگ خطوط انرژی، آنکارا که با رفتار پراکتیو و چند وجهی با تاکید بر عملیات روانی بر علیه یونان و قبرس عمل می کند، اساسا اردوغان بسیار خود را از امانوئل مکرون در حل اینگونه مسائل صائب تر و برتر می داند. تیپولوژی اردوغان در مناسبات ژئوپلیتیک بالاتر از مکرون است و ترکیه انتظار دارد که اتحادیه اروپا در قضیه دریای مدیترانه شرقی و جزایر آن، اصل حقانیت حقوقی و بی طرفی را رعایت کند.
از طرفی ترکیه سعی می کند تا با پررنگ تر کردن نقش ناتو در حل اختلافات موجود در مدیترانه توازن را در سمت خود تقویت کند. ناتو نیز در تلاش است تا با قامت ناتو قدیمی در اختلافات ظاهر شود. در حالی که ترکیه تمایل دارد که اگر مسئله در قالب سازمانی وارد گفتگو شود، از طریق ناتو این امر صورت پذیرد.
ترکیه سعی می کند تا با پررنگ تر کردن نقش ناتو در حل اختلافات موجود در مدیترانه توازن را در سمت خود تقویت کند در حالی که ناتو نیز در تلاش است تا با قامت ناتو قدیمی در اختلافات ظاهر شود و ترکیه متمایل است که اگر این مسئله در قالب سازمانی وارد گفتگو شود، از طریق ناتو این امر صورت پذیرد
همچنین، ترکیه تاکید کرده است که حقوق و منافع ملی خود و جمهوری ترک قبرس شمالی را با عزم راسخ تامین و حفظ خواهد کرد، اما با کشورهای ساحلی آماده مذاکره است. همچنین، ترکیه پیشنهاد داده که آماده برگزاری کنفرانس با شرکت همه کشورهای ساحلی مدیترانه شرقی و به ویژه قبرس ترک نشین است، اما فرانسه، یونان و جمهوری قبرس یونانی نشین جنوبی با مطالبات و پیش شرط های حداکثری تلاش می کنند که با یکدیگر متحد شده و اتحادیه اروپا را به اجرای تحریم هایی علیه ترکیه وادار کنند.
ترکیه پیشنهاد داده که آماده برگزاری کنفرانس با شرکت همه کشورهای ساحلی مدیترانه شرقی و به ویژه قبرس ترک نشین است، اما فرانسه، یونان و جمهوری قبرس یونانی نشین جنوبی با مطالبات و پیش شرط های حداکثری تلاش می کنند که با یکدیگر متحد شده و اتحادیه اروپا را به اجرای تحریم هایی علیه ترکیه وادار کنند
آنکارا از تحریم ها علیه خود ناخشنود است. فرانسه، یونان و قبرس جنوبی در مدیترانه شرقی بر تنش دامن می زنند و استراتژی تولید بحران علیه ترکیه را در پیش گرفته اند. این روند آلمان را ناخشنود می کند.
ناتوانی اتحادیه اروپا ناشی از نگاه ژئوپلیتیک محدود است/ اتحادیه اروپا چالش های خود با ترکیه را حل نکند، فلج خواهد شد
آنکارا می خواهد بداند که کدام گروه از کشورهای اتحادیه اروپا قبل از برگزاری اجلاس جدید برای بررسی مذاکرات روابط ترکیه و اتحادیه اروپا، طرفدار و یا مخالف تحریم ترکیه هستند و آیا فرمول تحریم را پیدا خواهند کرد یا نه؟
ناتوانی و سردرگمی اتحادیه اروپا در تدوین و اجرای سیاست همکاری امنیتی و سیاست خارجی متحد به همراه برگزیت نیز نشان داد که اتحادیه اروپا به معنی بوروکراسی است. سیاست بوروکراتیک در کریدورهای اتحادیه اروپا به صورت جر و بحث های ذهنی و مجازی به پیش می رود و اتحادیه اروپا در قبال تحولات بین المللی که تحولات اتحاد اروپا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، قدرت پاسخگویی ندارد. بر خلاف آنکه ترکیه از هوش سرشار بالایی در منطق واقع گرایی بر خوردار است و در منطق محاسباتی خود بسیار باهوش است.
سیاست بروکراتیک در کریدور های اتحادیه اروپا به صورت جر و بحث های ذهنی و مجازی به پیش می رود و اتحادیه اروپا در قبال تحولات بین المللی که تحولات اتحاد اروپا را نیز تحت تاثیر قرار می دهد، قدرت پاسخگویی در اختیار ندارد
ناتوانی اتحادیه اروپا ناشی از نگاه ژئوپلیتیک محدود نظیر وجود گسل های سیاسی و اجتماعی، انتقال خطوط گاز طبیعی و نرخ گاز مایع است که این نگاه ژئوپلیتیک محدود، اروپا و کشورهای اتحادیه اروپا را دچار معضل نظیر راست افراطی ملی گرا و بیگانه ستیز و جدایی طلب مانند برگزیت کرده است.
یکی از ناخشنودی های اساسی، ناتوانی اتحادیه اروپا در تدوین سیاست امنیتی و سیاست خارجی مشترک است. دلیل آن نیز ناتوانی حل مسائل موجود در جغرافیای نزدیک است. اتحادیه اروپا بعد از جنگ سرد، «پیمان لیسبون» را که اهمیت زیادی دارد، تدوین و تصویب کرد، اما درباره حل بحران ها و مسائل خاورمیانه و شمال آفریقا بسیار ناموفق بود، زیرا هر یک از کشورهای اتحادیه اروپا سیاست ها و منافع ملی خود را بر منافع و سیاست های مشترک اتحادیه اروپا ترجیح می دهند.
بدین سبب توان و شانس اتحادیه اروپا از تدوین سیاست مشترک و تعیین منافع مشترک و اجرای آنها کاهش یافت. اتحادیه اروپا در وضعیت شکنندگی و فروپاشی قرار دارد. اگر اتحادیه اروپا برای رفع بحران مدیترانه شرقی اقدام و آنرا حل نکند، یعنی در واقع اگر اتحادیه اروپا چالش های خود با ترکیه را حل نکند، در مدار غرب و شمال، جنوب اروپا و بالکان تحت فشار قرار خواهد گرفت و فلج خواهد شد.
اگر اتحادیه اروپا برای رفع بحران مدیترانه شرقی اقدام و چالشهای میان خود و ترکیه را حل نکند، در مدار غرب و شمال، جنوب اروپا و بالکان تحت فشار قرار خواهد گرفت و فلج خواهد شد
از طرفی یونان و قبرس جنوبی نیز در دریای مدیترانه تلاش می کنند که اتحادیه اروپا را به سوی خود بکشند. «کوفی عنان» دبیر کل سازمان ملل طرح حل مساله قبرس را در سال ۲۰۰۴ ارائه داد. بخش یونانی نشین قبرس با برگزاری همه پرسی آن را رد و اما قبرس ترک نشین آن را تصویب کرد.
اتحادیه اروپا بعد از برگزاری رفراندم طرح کوفی عنان دبیر کل سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۴ میلادی و رد طرح توسط قبرس جنوبی، قبرس جنوبی را به عضویت دائم پذیرفت و ترکیه و قبرس شمالی را طرد کرده و بحران دریای مدیترانه شرقی را به وجود آورد. هدف اتحادیه اروپا از اجرای این سیاست، منزوی کردن ترکیه و قبرس ترک نشین بود. اما محاسبات آن برهم خورد و اکنون نیز تاوان آنرا می پردازد.
با اینحال، روسیه، ترکیه و دیگر بازیگران منطقهای نظیر امارات و عربستان، در غیاب آمریکا توانسته اند مقداری از خلأ به وجود آمده در سوریه، لیبی و مصر را پر کنند که چندان سازنده نبوده است. به همین خاطر و از آنجا که روسیه احتمالاً پایگاه هوایی و دریایی خود در مدیترانه را افزایش خواهد داد، اولویتهای غرب احتمالاً تغییر خواهد کرد. آمریکا و ناتو احتمالاً راهبردی را مدنظر قرار خواهند داد که بتواند از ماجراجویی کرملین در مدیترانه به بهترین نحو جلوگیری کند.
آمریکا و ناتو احتمالاً راهبردی را مدنظر قرار خواهند داد که بتواند از ماجراجویی کرملین در مدیترانه به بهترین نحو جلوگیری کند
رفع اختلافات و همکاری کشورهای ساحلی در کوتاه مدت میسر نیست/ تلاش مکرون برای تقابل بروکسل و آنکارا و بی طرفی آلمان در مدیترانه
بحران لیبی نیز یکی از مسائل دیگر دریای مدیترانه شرقی است. بدین ترتیب رفع اختلافات و همکاری کشورهای ساحلی در کوتاه مدت امکان پذیر یا حتی الامکان میسر نیست.
علاوه بر اختلافات بین کشورهای ساحلی، آمریکا، روسیه و چین نیز در این منطقه مداخله می کنند. یونان و قبرس جنوبی عضو اتحادیه اروپا و ترکیه غیر عضو اتحادیه اروپا و ناتو نیز میانجیگری می کند. کشورهای اتحادیه اروپا در راس آنها آلمان و فرانسه به عنوان دو کشور قدرتمند و موتور اتحادیه اروپا نیز در دریای مدیترانه شرقی به بازیگری می پردازند. امانوئل مکرون مداخله فعالی را آغاز کرده و تلاش می کند که بروکسل و آنکارا را رو در روی یکدیگر قرار دهد.
اسرائیل، یونان، قبرس یونانی نشین جنوبی برای احداث خطوط لوله گاز طبیعی، زیر بستر دریای مدیترانه شرقی با هدف انتقال انرژی به اروپا را در دوم ژانویه ۲۰۲۰ در آتن قرار داد و همکاری و سرمایه گذاری آغاز شد. قرارداد احداث خطوط لوله گاز طبیعی نیازهای انرژی کشورهای اتحادیه اروپا به ویژه ایتالیا و فرانسه را تامین خواهد کرد.
آلمان فدرال از طریق خطوط لوله «جریان شمالی ۱ و جریان شمالی ۲» ، نیازهای گاز طبیعی خود را از روسیه وارد و تامین می کند. بدین سبب انتقال گاز طبیعی دریای مدیترانه شرقی به اندازه فرانسه از نظر آلمان اهمیتی ندارد. زیرا تاخیر در بهره برداری از گاز طبیعی دریای مدیترانه شرقی که رقیب و آلترناتیو گاز طبیعی روسیه است، به نفع آلمان فدرال است.
به دلیل آن که تاخیر در بهره برداری از گاز طبیعی دریای مدیترانه شرقی که رقیب و آلترناتیو گاز طبیعی روسیه است، به نفع آلمان فدرال است، آلمان تلاش می کند که اختلافات را در دریای مدیترانه شرقی حل کند
بدین سبب آلمان تلاش می کند که اختلافات را در دریای مدیترانه شرقی حل کند. آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان فدرال برای حل اختلافات بین ترکیه و یونان که به مرحله خطرناکی رسیده است، اقدام کرده است. مرکل بعد از شرکت در نشست فوق العاده سران اتحادیه اروپا از طریق ویدئو کنفرانس گفت: درباره بحران دریای مدیترانه شرقی مذاکره کردیم. تنش موجود به سطح خطرناکی رسیده و نگران کننده است و برای کاهش تنش باید اقدام کرد. اتحادیه اروپا همبستگی خود را با یونان و قبرس جنوبی اعلام کرده است. زیرا آنها برحق هستند.
سخنان مرکل، بر بی طرفی آلمان سایه افکنده است. هایکو ماس وزیر امور خارجه آلمان نیز در سفر خود به آتن گفت: آلمان و همه کشورهای اتحادیه اروپا با یونان و قبرس همبستکی خود را اعلام کرده اند. وزیر امور خارجه آلمان با وزیر امور خارجه ترکیه و یونان مذاکره کرده و تلاش می کند که فرمول حل بحران را تدوین کند.
مهمترین طرحی که ارائه می شود، طرح شومان می باشد که عبارت است از طرح رابرت شومان وزیر امور خارجه فرانسه در سال ۱۹۵۰ که براساس آن، قرار بود که فرانسه و آلمان غربی منابع ذغال سنگ و صنایع خود را تجمیع کنند و منابع راهبردی اروپا به صورت مشترک بهره برداری شود و از وقوع جنگ پیشگیری و صلح اروپایی برقرار شود. این طرح به نظر می رسد که قابل تبدیل شدن به عنوان جایگزین خلاقانه اتحادیه اروپا نیز مطرح باشد.
ترکیه علاوه بر مدیترانه شرقی در دریای اژه و دریای سیاه نیز که اخیرا به اکتشاف گاز پرداخته است، نیز دچار دردسرهایی شده است. یونان به عنوان رقیب تاریخی ترکیه، محدوده آبهای ساحلی خود در دریای اژه را ۱۲ مایل دریایی مشخص نموده که مورد قبول ترکیه نیست. اساسا ترکیه میگوید طبق قرارداد لوزان باید شش مایل باشد و گرنه ترکیه نمیتواند اعلام دعوی نماید.
یونان برخی از سواحل جزایر دریای اژه که ۴۵۰ کیلومتر از یونان فاصله دارد را نیز با تجهیزات نظامی مسلح نموده که خلاف قرارداد مشترک با ترکیه و موازین بینالملل است و در این جزایر پایگاههای نظامی را به آمریکا و فرانسه واگذار کرده است.
ترکیه در دریای سیاه منطقه انحصاری اقتصادی اعلام کرده و به اکتشافات نفت و گاز ادامه میدهد؛ یک منطقه گازی ۳۲۰ میلیارد متر مکعبی در دریای سیاه کشف کرده که تا ۲۰۲۴ قصد استخراج دارد که به نوعی مانع انتقال گاز ایران و روسیه به این کشور میشود.
در این رابطه، پیمانهایی امضا شده تا امنیت دریای سیاه توسط کشورهای ساحلی به خصوص روسیه و ترکیه تأمین شود، اما آمریکا تلاش میکند از طریق ناتو و لهستان، بلغارستان و رومانی وارد دریای سیاه شود که این نوعی تهدید امنیتی برای روسیه و در مخمصه قرار گرفتن ترکیه در دریای سیاه محسوب میشود.
یکی از مهمترین روابط حساس ترکیه از منظر ژئوپلیتیک با روسیه در دریای سیاه است که می تواند منجر به باز تولید و باز افزایی خطوط تفلیس، باکو و جیهان، ترانس اوراسیا، گرجستان و خطوط لوله در تووز در نزدیکی قره باغ باشد.
یکی از مهمترین روابط حساس ترکیه از منظر ژئوپلیتیک با روسیه در دریای سیاه است که می تواند منجر به باز تولید و باز افزایی خطوط تفلیس، باکو و جیهان، ترانس اوراسیا، گرجستان و خطوط لوله در تووز در نزدیکی قره باغ باشد
نقش روسیه در مدیترانه شرقی / منابع نفتی و گازی در مدیترانه کفاف هزینه های احداث خط لوله را نمی دهد
اهمیت روز افزون مدیترانه و به تبع دریای سیاه کارکردهای قره باغ را هم از نظر ژئوپلیتیک و هم از نظر ژئواکونومیک افزایش می دهد و به بازیکران منطقه ای مانند روسیه، ایران، ترکیه، گرجستان و ارمنستان یک جغرافیای تعاملی سازنده را ارائه دهد.
دیپلماسی خلاقانه و هویتی کشورهای دخیل می تواند فرصت هم افزایی مشترک را از طریق دریای سیاه و تووز فراهم نماید و همکاری های منطقه ای در دریای سیاه و اتصال آن به دریای مدیترانه به منطقه مورد مناقشه قره باغ نیز علاوه بر ابعاد هویتی و حیثیتی برای کشورهایی مانند ترکیه رویکرد تعامل رقابتی بین ایران و ترکیه را نیز مشخص کند.
مدیترانه در ابتدای دریای سیاه و خطوط لوله سر آغاز َتبدیل به یک ظرفیت نئو ژئوپلیتیک را دارد که بالاخره قره باغ را نیز وارد آن خواهد کرد و به نظر می رسد ترکیه با الهام از تجربیات تاریخی و استراتژی های تلفیقی قدرت نرم و قدرت سخت به دستاوردهای خود در خاورمیانه خواهد رسید.
مدیترانه در ابتدای دریای سیاه و خطوط لوله سر آغاز َتبدیل به یک ظرفیت نئو ژئوپلیتیک را دارد که بالاخره قره باغ را نیز وارد آن خواهد کرد و به نظر می رسد ترکیه با الهام از تجربیات تاریخی و استراتژی های تلفیقی قدرت نرم و قدرت سخت به دستاوردهای خود در خاورمیانه خواهد رسید
روسیه به عنوان بازیگری که سواحل مدیترانه در سوریه را در اختیار دارد، در چند جبهه درگیر است، در لیبی و در قره باغ که اخیرا در نزدیکی روسها مجددا درگیری های نظامی در آن شکل گرفته است.
مسئله مهم برای روسیه اتصال دریای سیاه از طریق ترکیه به مدیترانه است. از طرفی ترکیه نیز تلاش دارد با تکیه بر سابقه تاریخی خود در ژئوپلتیک نقش ترمینال را در مدیترانه بر عهده بگیرد. منابع نفتی و گازی در مدیترانه به اندازه ای نیست که کفاف هزینه های احداث در مدیترانه را بدهد. بنابراین با تعیین ترمینال و انتقال خطوط نفت و گاز سایر مناطق به مدیترانه بر اهمیت ترمینال در هر کشور که باشد افزوده می شود که مقرون به صرفه ترین ترمینال انتقال نیز بنابر نظر کارشناسان، می تواند ترکیه باشد.
منابع نفتی و گازی در مدیترانه به اندازه ای نیست که کفاف هزینه های احداث در مدیترانه را بدهد، بنابراین با تعیین ترمینال و انتقال خطوط نفت و گاز سایر مناطق به مدیترانه بر اهمیت ترمینال در هر کشور که باشد افزوده می شود گه مقرون به صرفه ترین ترمینال انتقال نیز بنابر نظر کارشناسان ترکیه می تواند باشد
خطوط لوله تفلیس- باکو- جیهان، ترانس اوراسیا، تاناپ و منطقه تووز در نزدیکی قره باغ نیز بر اهمیت ترکیه در ترانزیت می تواند اضافه کند و رابطه سیستمی ترکیه و روسیه که با وجود همه سو ظن ها و بدگمانی ها دست کم تا امروز مسیر درستی را طی کرده است، می تواند در انتقال خطوط دریای سیاه به دریای مدیترانه حائز اهمیت باشد و بحران قره باغ را نیز وارد یک موضوع کارکردی کند. اما مسئله اینجاست که روسیه نگاه ژئوپلتیک و دالانی به قره باغ دارد ولی نگاه ترکیه بیشتر در کنار ژئوپلیتیک، حیثیتی نیز می باشد.
از زمان خروج نیروهای شوروی به درخواست مصر در سال ۱۹۷۲، مسکو پایگاه نظامی عمدهای در مدیترانه نداشته است. اما این وضعیت در حال تغییر است. به نظر میرسد که روسیه با تقویت موضع نظامی خود در این منطقه، به دنبال موفقیت هرچه بیشتر در پیشبرد قدرت و کمینهسازی نفوذ آمریکا و ناتو است.
در سال ۲۰۱۵ نیروی هوایی روسیه، سوریه را از شورش فزایندهای نجات داد که نظام بشار اسد را به سقوط تهدید میکرد. اکنون دمشق در حال جبران اقدام مسکو است. در سال ۲۰۱۷، روسیه از استقرار «نیروهای دائمی» در بندر طرطوس و اطراف پایگاه هوایی حمیمیم خبر داد.
در شرق لیبی، مسکو احتمالاً امیدوار است که قدرت هوایی آن و نیروهای مزدور، نظیر گروه واگنر، در آنجا بتوانند با حاکمان آینده این کشور روابط خوبی برقرار کنند. این امر ممکن است خلیفه حفتر، جنگسالار لیبی، یا دیگر قدرتطلبان را شامل شود.
ماه مه گذشته، فرماندهی آمریکا در آفریقا (آفریکام) از استقرار ۱۴ جت جنگنده بینشان میگ ۲۹ و سوخو ۲۴ در شرق لیبی خبر داد. آفریکام هشدار داد که اگر روسیه «موقعیت دائمی» برای خود ایجاد کند و موشکهای دوربرد مستقر سازد، این امر «بازی را برای اروپا، ناتو و بسیاری از کشورهای دیگر تغییر خواهد داد».
روسیه احتمالاً ظرفیتی برای دسترسی به منابع انرژی در شرق مدیترانه دیده و شاید به همین خاطر، حمایت خود را از «ارتش ملی لیبی» افزایش داده است؛ اما ارتش ملی لیبی در برابر «دولت وفاق ملی» (موردحمایت سازمان ملل) مستقر در طرابلس متحمل شکست شده که تا حدی به خاطر استفاده از سامانههای بدون سرنشین بوده که ترکیه تأمین کرده است.
روسیه احتمالاً ظرفیتی برای دسترسی به منابع انرژی در شرق مدیترانه دیده و شاید به همین خاطر، حمایت خود از «ارتش ملی لیبی» را افزایش داده است
این فعالیتها در مدیترانه مکمل حضور نظامی گسترده روسیه در کریمه است. مدیترانه ظرفیت بیشتری برای حمله به اهدافی در دریای سیاه و حتی خاورمیانه در اختیار مسکو میگذارد. بنابراین آمریکا و ناتو به روسیه در مدیترانه چشم دوخته اند.
ابراهیم فراهانی: اگر به کشورهای ساحلی مدیترانه نگاه کنیم، هیچ کشوری طرفدار ترکیه نیست و این کشورها برای ترکیه نیز هیچ سهمی قائل نیستند. زیرا میدان اصلی طرف قبرس(شمالی) است و چون قبرس(شمالی) به رسمیت شناخته نشده و فقط ترکیه آنرا را به رسمیت شناخته و همچنان سازمان ملل، قبرس شمالی را جزء قبرس و یک کشور می داند که عضو اتحادیه اروپا است، پس ترکیه سهمی در سواحل خودش ندارد و هر اقدامی می خواهد انجام دهد باید از کانال قبرس رد شود. یعنی حتی در دفاع از مردم قبرس ترک یا قبرس شمالی این موضوع حاکم است. به همین منظور، آنها هیچ سهمی برای این کشور قائل نیستند و برای دستیابی به این هدف، ترکیه باید بجنگد.
اما جزیره کرت که یکی از میادین اصلی در حوزه مدیترانه شرقی است، جزء خاک یونان است. اما با توجه به دو قرارداد «سور» و بعد «لوزان» بعد از فروپاشی عثمانی، آتاتورک قرارداد سور را کنسل کرد تا یک دستاوردی از قرارداد لوزان داشته باشد.
لوزان پیمان صلحی بود که در تاریخ ۲۴ ژوئیه ۱۹۲۳ میلادی در شهر لوزان سوئیس برای حل و فصل مناقشهای که از جنگ جهانی اول بین نیروهای متفقین و متحدین آغاز شده بود به توافق رسیدند. در این معاهده ترکیه از تمامی ادعاهایش نسبت به باقیمانده امپراتوری عثمانی صرف نظر و در عوض متفقین استقلال ترکیه را در درون مرزهای جدیدش به رسمیت شناختند. معاهده سور نیز معاهده ای بود که در روز ۱۰ اوت سال ۱۹۲۰ میلادی بین امپراتوری عثمانی و نیروهای پیروز متفق یعنی روسیه، انگلیس و فرانسه امضا شد. پیمان سور موجب ظهور جنبش ملیگرایان ترک شد.
فراهانی: بخشی از جزایر یونان از نظر اردوغان متعلق به ترکیه و عثمانی است که باید فتح شود
بر همین اساس، اردوغان معتقد است که آتاتورک اشتباه کرده است؛ زیرا جزایر دریای اژه و بسیاری از جزایر همچنان متعلق به ترکیه است. یعنی بخشی از جزایر یونان از نظر اردوغان متعلق به ترکیه و عثمانی است که باید فتح شود.
در همین راستا، یونان از قبرس دفاع می کند در حالی که به تعبیری پدر بزرگ این کشورها فرانسه است. فرانسه در این بین، درگیری های لفظی را انجام داده و تنها ماندن ترکیه به این خاطر است که فرانسه به صورت بسیار جدی پای کار آمده و در حال پیشبرد اهداف خود است. یونان نیز در صدد است که مذاکرات بیشتر به سمت اتحادیه اروپا رود تا پای ناتو و امریکا در میان باشد.
تنها ماندن ترکیه به این خاطر است که فرانسه به صورت بسیار جدی پای کار آمده و در حال پیشبرد اهداف خود است در حالی که یونان نیز در صدد است که مذاکرات بیشتر به سمت اتحادیه اروپا رود تا ناتو و امریکا در میان باشد
از طرفی، آمریکا به دنبال استقلال انرژی است و یکی از دلایل اهمیت خلیج فارس، خاورمیانه و مدیترانه شرقی از نظر انرژی برای آمریکا سوددهی است تا امنیت انرژی. برای امریکا امنیت انرژی اهمیتی ندارد زیرا به دنبال آن است که کارهای بزرگی را با بازیگران انجام دهد و به جای اینکه در این منطقه دخالت کند، بیشتر به فکر تقابل با چین است و در راستای همین استقلال انرژی با صنعت نفت خود از جمله نفت و گاز شیل مشغول است.
آمریکا به دنبال استقلال انرژی است و یکی از دلایل اهمیت خلیج فارس، خاورمیانه و مدیترانه شرقی از نظر انرژی برای آمریکا بیشتر سوددهی است تا امنیت انرژی
روسیه نیز تاکنون و حتی در زمان جنگ سرد هم چنین حضوری در مدیترانه شرقی نداشته است. پایگاه طراطوس و استان لاذقیه در روسیه قرار دارد و در کل سواحل سوریه در دست روسیه است. هیچ وقت روسیه اهمیت این مسئله را از دست نمیدهد و منافع موجود در سواحل سوریه مختص روسیه است، در حالی که در بحث سرمایه گذاری و بازسازی سوریه از عربستان و امارات دعوت کرده و این دو کشور در وسط ماجرا قرار دارند.
این دو کشور تا حدودی هم دولت قانونی اسد را به رسمیت شناخته اند، آن هم در مقابل ترکیه نه برای منافع ایران؛ در واقع برای جلوگیری از حضور ترکیه به عنوان خلیفه و رهبر مدرنی که در جهان اسلام شکل گرفته که برای منافع عربستان خطرناک است.
ترکیه به عنوان بازیگر اصلی مدیترانه شرقی شناخته شده که خیلی نتوانسته در این منطقه حضور داشته باشد و از طرفی به عنوان بازیگر اصلی در جهان اسلام مطرح است. ما سه بازیگر اصلی در جهان اسلام از جمله ایران، ترکیه و عربستان داریم که در مورد عربستان بازیگر کوچک آن، امارات است. در این میان، امارات هم همواره به هر حرف عربستان گوش نمی دهد، همچنان که ما در یمن اختلاف نظرهایی میان این دو کشور شاهد بوده ایم.
در این میان، بازیگر کوچکی که می تواند پول بیاورد و از ترکیه حمایت مالی کند، قطر است. سیاست خارجی قطر هم راستا با ترکیه است. در لیبی نیز کلیه هزینهها با قطر است. اما به یکباره میبینیم که امارات از خلیج فارس با یونان مانور انجام میدهد، هواپیما می فرستد، همانطور که فرانسه هواپیما میفرستد، یعنی یک بازیگر جدیدی شکل میگیرد به نام امارات که با هدف دنبال کردن منافع مادی با نفوذ ترکیه و قدرت گرفتن این کشور مقابله می کند.
همانطور که می دانیم در سال ۲۰۱۶ محمد دحلان نماینده مجلس قانونگذاری فلسطین و عضو شورای مرکزی فتح یکی از گردانندگان کودتای ترکیه بود. او در حال حاضر مشاور «بن زاید» ولیعهد امارات است. بنابراین، یکی از دشمنان ترکیه همین امارات است، زیرا منابع مالی گسترده ای دارد و لابی های عظیمی در امریکا نظیر اندیشکده FDD (بنیاد دفاع از دموکراسی ها) همه با پول امارات تامین می شود.
از نظر من، یکی از دلایل نزدیکی امارات به اسرائیل غیر از ایران هراسی، ترکیه هراسی است. هم اکنون ترکیه هراسی در صحبتهای بن سلمان بیشتر از ایران هراسی است. به همین منظور در منطقه مدیترانه شرقی باید نفوذ عربستان و امارات را نیز در نظر و جدی گرفته و لابی های بزرگی که آنها در امریکا و اتحادیه اروپا دارند را مد نظر قرار دهیم.
همچنین در مورد سواحلی که مختص سوریه است، باید منافع آن را در جیب امارات، عربستان و سوریه مشاهده کنیم.
یک نکته اساسی در مورد ترکیه این است که ترکیه کشور قدرت منطقه ای است که نمی تواند در سه منطقه همزمان بجنگد. این کشور توان جنگ در منطقه خاورمیانه و دو مرز آن در سوریه و عراق و منطقه قفقاز و مدیترانه را ندارد و در حال فرسایش است. به طوری که سرمایه اجتماعی و اقتصادی آن در حال افت و ارزش پول ملی در طی دو سال به میزان ۱۲۰ درصد کاهش پیدا کرده است.
علاوه بر آن، سررسید وامها رسیده و ریسک سرمایه گذاری بالا رفته است. فرار سرمایه حتی در این کشور بیشتر از ایران است. در این میان، کرونا نیز صنعت توریسم را به شدت تحت تاثیر قرار داده است، اما با تمام این اصاف، اردوغان سیاست خارجی درستی را البته در جهت منافع ترکیه اتخاذ کرده است.
در واقع ترکیه مسیر درستی در جهت تامین منافع ملی کشور انتخاب کرده و در حال حرکت است، اما جبهه آن نیز از پشت در حال خالی شدن می باشد، آن هم به دلیل اقتدار گرایی رییس جمهور.
در واقع ترکیه مسیر درستی در جهت تامین منافع ملی کشور انتخاب کرده و در حال حرکت است، اما جبهه آن نیز از پشت در حال خالی شدن می باشد، آن هم به دلیل اقتدار گرایی رییس جمهور
در حقیقت، یک الیگارشی (اقلیت ذینفوذ) در حال شکل گیری است که منجر به فساد اطرافیان اردوغان شده و آن توسعه ای که باید ایجاد شود و آن مسیری که در سال ۲۰۲۳ (زمان انتخابات) باید به آن برسد و برنامه ۲۰ ساله ای که مد نظر است، محقق نخواهد شد.
با این حال، اردوغان قصد دارد که در مدیترانه شرقی و دریای سیاه استقلال خود را بیابد و همانطور از کشورهایی که از منابع نفتی از جمله سوریه، عراق و ایران برخوردار هستند، استفاده هایی داشته باشد.
اردوغان قصد دارد که در مدیترانه شرقی و دریای سیاه استقلال خود را بیابد و همانطور از کشورهایی که از منابع نفتی از جمله سوریه، عراق و ایران برخوردار هستند، استفاده هایی داشته باشد
در مجموع، در جهت منافع ملی ترکیه، اردوغان به خوبی عمل کرده و حتی اقداماتی انجام داده که آتاتورک هم موفق به انجام آنها نبوده است.
اگر ترکیه قبل از اردوغان را با مصر مقایسه کنیم، میبینیم که چقدر محتاج کمکهای مالی و ضعیف بوده است، اما هم اکنون خودش به تنهایی تصمیم گیری می کند، اس ۴۰۰ می خرد و با سیاست خارجی درست خود جلوی امریکا، ناتو و فرانسه می ایستد و همین امر موجب شده تا به یک قدرت منطقه ای تبدیل شود.
نظر شما