بازار؛ گروه ایران: چند ماهی است که بازار خودرو، دچار التهابات قیمتی شده و حسن روحانی، به عنوان رئیس جمهور در اردیبهشت ۱۳۹۹ رضا رحمانی وزیر صنعت و معدن را برکنار و در حکمی برای مدرس خیابانی به عنوان سرپرست وزارتخانه، سر و سامان دادن به بازار خودرو را خواستار شد.
با این حال، بازار خودرو سر و سامان نگرفته و دومین سرپرست وزارتخانه هم منصوب شده و از طرفی وزیر پیشنهادی دولت به مجلس معرفی شده است. بر این اساس تقریباً این وزارتخانه در ۵ ماه از سال ۱۳۹۹ با سرپرست اداره شده و سازمان حمایت از مصرف کنندگان به عنوان متولی تنظیم بازار خودرو، زیر مجموعه این وزارتخانه است.
در گفت و گوی «بازار» با مهندس مسعود هراتی فر (فعال صنعت خودرو) عوامل ملتهب شدن بازار خودرو و افزایش قیمت تمام شده محصولات تولیدی، با تمرکز بر بخش تولید آن بررسی شده است.
*در ماه و هفته های اخیر بازار خودرو دچار نوسانات شدیدی شده و قیمت خودروهای مختلف به شدت افزایش پیدا کرده است. ارزیابی جنابعالی به عنوان فعال این صنعت، از وضعیتی که خصوصاً در سال ۱۳۹۹ در این بازار به وجود آمده چگونه است؟
من اگر بخواهم خیلی مختصر و مفید توضیح بدهم، باید بگویم که خودرو هم تابع بقیه شرایط اقتصادی کشور است. اگر شما ثباتی در مولفه های دیگر اقتصاد می بینید، انتظار داشته باشید که در حوزه خودرو هم، چنین ثباتی ایجاد شود. وقتی که تمام شرایط اقتصادی ما، به هم ریخته و همه چیز تحت الشعاع بازارهای پُر التهاب ارز و طلا و اخیراً بورس است، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که بازار خودرو، یک بازار خیلی منطقی باشد. قطعاً این بازار، مثل بقیه بازارهای غیر منطقی اقتصاد، یک بازار غیر منطقی است.
وقتی از ۷ میلیون تقاضا و درخواست برای خرید خودرو صحبت می شود، ما باید بفهمیم که این عدد، یک عدد غیر واقعی است و افراد می خواهند از فاصله قیمتی بین خودروساز و بازار خودرو، کسب درآمد کنندو ظرفیتی که در خودرو سازی ایجاد شده، پاسخگوی این نیاز و تقاضای کاذب نیست
*اگر بر حوزه قیمت گذاری خودرو تمرکز کنیم، به نظر شما قیمت هایی که خودرو سازان برای فروش محصولات خودشان اعلام می کنند، آیا نزدیک به قیمت تمام شده هستند یا این که احیاناً این محصولات کمتر یا بیش تر از قیمت تمام شده به فروش می روند؟
تحت شرایط فعلی کشور، این اعداد خیلی دور از ذهن نیست و دور از منطق نیست. می تواند این اعداد، با یک مقدار دامنه نوسان و بالا و پایین، اعداد درستی باشد. وقتی که همه چیز تحت تاثیر شرایط ارزی قرار می گیرد، خودرو چون خودش هم یکی از مصرف کنندگان ارزی کشور است، از این قضیه بی نصیب نیست.
ضمن این که ما همیشه باید توجه داشته باشیم که وقتی راجع به محصول در کشور صحبت می کنیم، تابع تمام قیمت های جانبی این محصول در کشور است یعنی وقتی همه چیز در حال گران شدن و تغییرات است، شما نمی توانید انتظار افزایش نداشتن قیمت خودرو داشته باشید. بالاخره حقوق ها و دستمزدها افزایش پیدا کرده است.
الان تولید کننده، هزینه هایی را متحمل می کند برای این که یک محصول را تولید کند ولی وقتی همه این هزینه ها به شدت تغییر می کند. در نتیجه قیمت خودرو بالا می رود و افزایش قیمت خودرو، با این وضعیتی که وجود دارد، خیلی غیر منطقی نیست.
*در سال های گذشته، شورای رقابت چارچوب های قیمت گذاری خودرو را مشخص می کرد و در حال حاضر سازمان حمایت از مصرف کنندگان و تولید کنندگان وزارت صنعت و معدن، قیمت خودروها را تعیین می کند. قیمت هایی که توسط شورا و سازمان تعیین می شد و می شود نزدیک به واقعیت بوده است؟
در دهه های قبل، خودرو تا حدی یک کالای سرمایه ای بود ولی الان این موضوع خیلی تشدید شده. متاسفانه خودرو دیگر به عنوان یک کالای مصرفی حساب نمی شود و به خودرو به عنوان کالای سرمایه ای نگاه می شود. وقتی از ۷ میلیون تقاضا و درخواست برای خرید خودرو صحبت می شود، ما باید بفهمیم که این عدد، یک عدد غیر واقعی است و افراد می خواهند از فاصله قیمتی بین خودروساز و بازار خودرو، کسب درآمد کنند.
روز به روز این قضیه در حال تشدید شدن است و ظرفیتی که در خودرو سازی ایجاد شده، پاسخگوی این نیاز و تقاضای کاذب نیست. این تقاضا کاذب است و همگی هم این موضوع را می دانند ولی این تقاضا هست و وجود دارد. الان به دلیل این که قدرت خرید مردم، روز به روز در حال پایین آمدن است، افراد ترجیح می دهند که پول خودشان را در این چند قلم سرمایه گذاری کنند و ارز بخرند یا طلا بخرند یا به بورس بروند یا این که وارد بازار خودرو شوند. ما الان دیگر نمی توانیم به خودرو، به عنوان کالای مصرف نگاه کنیم. الان خودرو، دقیقاً به عنوان یک کالای سرمایه ای مطرح است.
در دهه های قبل، خودرو تا حدی یک کالای سرمایه ای بود ولی الان این موضوع خیلی تشدید شده. متاسفانه خودرو دیگر به عنوان یک کالای مصرفی حساب نمی شود و به خودرو به عنوان کالای سرمایه ای نگاه می شود
*قیمت فروش خودرو در درب کارخانه، آیا یک قیمت منطقی است یعنی هزینه های تولید خودرو و یک مقدار سود در نظر گرفته شده و بعد فروخته می شود؟
چون مبانی تشکیل دهنده قیمت تمام شده، به شدت تغییر می کند، من نمی توانم الان به شما بگویم که این عدد، عدد درستی است. خودروساز هم برای خودش، یک حاشیه امن ایجاد می کند. من نمی خواهم بگویم که قیمت خودرو در درب کارخانه، شامل قیمت تمام شده تولید و مثلاً ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد یا ۳۰ درصد سود است. با توجه به رشد روز افزون قیمت ها، قیمت تمام شده بالا می رود.
*در دولت دوم آقای احمدی نژاد، قیمت درب کارخانه هر دستگاه پراید ۶ میلیون تومان بود. آقای نجفی منش رئیس انجمن قطعه سازان، اخیرا گفته است که آن پراید ۶ میلیون تومانی، معادل ۶ هزار دلار بود و الان هم همان مبنای ۶ هزار دلار را در نظر بگیریم با نرخ دلار ۲۰ هزار تومان، حدود ۱۲۰ میلیون تومان می شود. آیا در همان سال هایی که قیمت پراید ۶ میلیون تومان بود در حد ۶ هزار دلار ارزش داشت؟
واقعیت این است که وقتی ما در جامعه، همه را با دلار می سنجیم، در این مورد خاص هم نمی توانیم به خودروساز انتقاد کنیم که چرا محصول خودت را با دلار می سنجی. وقتی الان به یک فروشگاه مواد غذایی می رویم و حتی می خواهیم یک محصول داخلی مثل خرما بخریم، مثلاً قیمت آن سه برابر شده. وقتی که علت بالا رفتن قیمت آن را می پرسیم می گوید قیمت دلار بالا رفته است. متاسفانه همه چیز ما به دلار بند شده.
یک بخش از این استدلال، غیر منطقی نیست. همان خرما در کارتن عرضه می شود و یک کارخانه دار، کارتن را تولید می کند. کارخانه دار هم می گوید من قطعات کارخانه را از خارج از کشور آورده ام و چند برابر برای خرید ارز پرداخت می کنم تا کارخانه من تعطیل نشود.
این محصول، توسط یک کامیون و تریلی هم حمل می شود و بخش زیادی از قطعات این خودروها، به نرخ ارز وابستگی دارد و هزینه ای که برای حمل کالا می گیرد متناسب با افزایش قیمت ارز است. ما نمی توانیم زنجیره اقتصاد کشور را به صورت مستقل بررسی کنیم و نمی توانیم بگوییم قیمت این محصول چرا این طور شده.
رئیس انجمن قطعه سازان گفته اند قیمت پراید در دوره آقای احمدی نژاد ۶ هزار دلار بوده و الان هم همین قدر است ولی وقتی به این موضوع فکر کنیم واقعاً خیلی حرف غیر منطقی ای نیست. چون همیشه همین طور بود و ما همیشه، همه چیز را بالا دلار مقایسه کرده ایم. چون دلار هم، نقش پُررنگی در اقتصاد ما دارد ما مجبوریم که آن را به همین شکل بپذیریم و بگوییم الان نسبت به خیلی چیزهای دیگر، قیمت خودرو شدیداً تغییر نکرده است.
من نمی توانم بگویم خودروساز به طور کامل، خودرو را بر اساس قیمت تمام شده و یک حاشیه سود می فروشد و از آن طرف هم، عاقلانه است که آدم یک مقدار پیش بینی کند و برخی عوامل را در نظر بگیرد و حاشیه امن تری داشته باشد.
من نمی توانم بگویم خودروساز به طور کامل، خودرو را بر اساس قیمت تمام شده و یک حاشیه سود می فروشد و از آن طرف هم، عاقلانه است که آدم یک مقدار پیش بینی کند و برخی عوامل را در نظر بگیرد
*در سال های گذشته که خودرو سازان می گفتند تولید خودرو با این قیمت ها به صرفه نیست، واقعاً ممکن بود خودروساز تولید کند ولی ضرر کند و آیا چنین چیزی امکان دارد اتفاق افتاده باشد؟
ما باید راندمان و کارایی را هم در این قضیه دخیل بدانیم. بخش خودروی ما، مثل بخش های دیگر اقتصاد کشور، با یک راندمان بالا کار نمی کند. ما همه باید این موضوع را بپذیریم یعنی ما کشوری نیستیم که بخواهیم خودمان را از نظر نیروی کار و بازدهی ای که از نیروی کار داریم، با کشوری مثل آلمان مقایسه کنیم. به دلیل این که ما آن بازدهی را نداریم و فرهنگ آن را نداریم. ما از زیر کار در رفتن را، یک هنر می دانیم و یک امتیاز می دانیم.
خُب ما وقتی با کارایی مثلاً ۳۰ درصد یا ۴۰ درصد کار می کنیم اگر خودروساز می گفته که آن موقع زیان می داده، بخشی از آن مربوط به پایین بودن راندمان کار برمی گردد. همه آن به قیمت تمام شده برنمی گردد.
ما کارگری داریم و نیروی انسانی برای ما کار می کند و قاعدتاً باید ۸ ساعت مفید برای ما مکار کند ولی در بطن کار می بینیم، شاید کل زمانی که در اختیار ما می گذارد بیش از ۳ ساعت نیست. بخشی از هزینه ما، به این صورت است و پِرت داریم.
*در خطوط خودرو سازی کشور ما گاهی اوقات قطعه نمی رسد و ساعت ها تولید انجام نمی شود. فرضاً وقتی قطعات خودرو به خط تولید نمی آید، هزینه بر سر جایش هست. این هزینه در نهایت به قیمت فروش درب کارخانه و مردم منتقل می شود.
یک بخشی از مشکل ما، سوء مدیریت است. مدیریت های ما در همه جاها، به صورت عالی کار نمی کنند. وقتی که به صورت عالی کار نمی کنند در خودرو سازی هم، همین سوء مدیریت وجود دارد و البته با یک دامنه نوسان.
گاهی اوقات، ما اینقدر از خودروساز انتظار و توقع ما بالا می رود که اصلاً فکر می کنیم ما در پیشرفته ترین کشور دنیا زندگی می کنیم. ما به اشتباه فکر می کنیم همه چیز ما مثل ساعت کار می کند و فقط در این وسط، این خودروساز است که مشکل ایجاد می کند. واقعاً این طور نیست که همه بخش های اقتصاد ما به خوبی کار کند.
صنعت ما، یک صنعت انسان محور است و تکنولوژی محور نیست. تکنولوژی خودرو سازی ما، با تکنولوژی روز دنیا خیلی فاصله دارد. آنها از امکانات فول اتومات و روباتیک استفاده می کنند. در نتیجه هم قیمت تمام شده را کنترل می کنند و هم این که پِرت کاری ندارند
*در شرکت های خودرو سازی معروف دنیا از جمله شرکت بنز آلمان، نقش نیروی انسانی کاهش پیدا کرده و روبات ها نقش اساسی را در سر هم بندی کردن قطعا و تولید خودرو به عهده دارند ولی در ایران، نیروی انسانی زیادی به کار گرفته شده اند. آیا ما باید این وضعیت در خط تولید و همچنین استخدام های بی رویّه را در صنعت خودرو، باعث این بدانیم که گرانی را به وجود می آورند؟
صنعت ما، یک صنعت انسان محور است و تکنولوژی محور نیست. تکنولوژی خودرو سازی ما، با تکنولوژی روز دنیا خیلی فاصله دارد. آنها از امکانات فول اتومات و روباتیک استفاده می کنند. در نتیجه هم قیمت تمام شده را کنترل می کنند و هم این که پِرت کاری ندارند. این تکنولوژی به دلایل مختلف از جمله مسائل سیاسی در اختیار ما قرار نگرفت، اما اگر قرار هم می گرفت در جامعه ای که با بیکاری شدید روبرو هست، در چنین موقعیتی نمی توانستیم خودرو سازی را به سمت فول اتومات ببریم و تعداد نیروی انسانی را به یک سوم یا یک دهم وضع فعلی، تغییر بدهیم.
یک سوال این است که آیا ما برای کاهش نیروی انسانی در صنعت خودرو، برنامه داریم و می توانیم برای این نیروها در جاهای دیگر، ایجاد کار کنیم؟ البته شرکت بنز، اگر چنین کاری انجام می دهد کشورش با بیکاری روبرو نیست یا درصد بیکاری آن، درصد قابل قبولی است.
ما در حال حاضر، تعداد زیادی نیروی انسانی متخصص بیکار داریم و حالا غیر متخصص که بماند. اگر مسئولان برای نیروی انسانی مازاد خودرو سازی ها در دوره پس از نوسازی و رفتن به سمت تکنولوژی، برنامه داشته باشند استفاده از تکنولاوژی روز در خودرو سازی، خیلی خوب است ولی من مطمئن هستم که هیچ برنامه ای وجود ندارد و استفاده از تکنولوژی روز دنیا، باعث می شود تعداد بیکاران افزایش پیدا کند.
*در همین وضعیت که شما هم قبول دارید نیروی مازاد در صنعت خودرو سازی داریم، اگر معادل سازی کنیم و بگوییم پراید در فلان سال چقدر ارزش دلاری داشته و الان هم معادل دلاری را برای قیمت گذاری در نظر بگیریم، کار درستی است؟
من نگفتم که نیروی مازاد داریم. من گفتم کارایی ما پایین است.
*شما گفتید که تکنولوژی محور نیست و این موضوع را پذیرفتید.
بله و تکنولوژی محور نیست.
*وقتی تکنولوژی محور نیست باعث می شود که تولید ما گران تمام شود.
فرض کنید یک بودجه خاص به خودرو سازی تعلق بگیرد و از آن طرف هم، ما تحریم نباشیم و کشورهای جهان اول، تکنولوژی خودشان را به ما بدهند. ما اگر بتوانیم این خط فول اتوماتیک ایجاد کنیم ولی برای همه ۵۰ هزار نفر یا با حاشیه آن ۲۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار نفر بیکار می شوند، برنامه نداریم.
*شما خودتان با شرکت های بزرگ خودرو سازی ایران مثل ایران خودرو و ساپیا همکاری داشته اید؟
من در صنعت خودرو فعالیت داشته ام و هم در حوزه تولید خودروی سبک بوده ام و هم خودروی سنگی. من سال ها مدیر عامل شرکت بهمن دیزل بودم که کامیون و کامیونت ژاپنی ایسوزو تولید می کند و شرکت های لبنیاتی میهن و کاله از این خودروها استفاده می کنند.
من سال ها در حوزه خودرو کار کرده ام و از نزدیک مسائل و مشکلات آن را کاملاً می دانم. یک دوره هم به عنوان قطعه ساز، مدیر عامل یک مجموعه تولید رادیاتور اتومبیل بودم و محصول تولیدی را هم به سایپا و هم به ایران خودرو می دادیم.
شاید کشورهایی که مثل ما در حوزه تحریم هستند و مثلاً به تکنولوژی روز و محصولات روز دسترسی ندارند، از ما پراید را با چنین قیمتی بخرند ولی در شرایط عادی، خیر
*اگر فرض کنیم یک تعداد از نیروهای انسانی دو خودروساز بزرگ کشور کم شود، آیا میزان تولید این شرکت ها پایین می آید؟
خیر. ممکن است تولید آنها هم پایین نیاید.
*پس این نیروهای مازاد باعث می شوند که قیمت افزایش پیدا کند و قیمت تمام شده بالاتر برود؟
این موضوع، در قالب کُلی پایین بودن کارآیی می گنجد یعنی شما وقتی از یک نیرو به اندازه ۴۰ درصد کار می گیرید با این حساب، دو و نیم نفر، کار یک آدم را انجام می دهند. می خواهم بگویم که خودرو سازی، خارج از فرهنگ صنعت این کشور نیست.
ما نمی توانیم انتظار نیروی فول و صد در صد و با کارآیی بالا در خودرو سازی داشته باشیم ولی در تمام حوزه های دیگر، کارآیی بالایی نداشته باشیم و کارآیی بخش های دیگر برای ما مهم نباشد.
*تولید پراید در ایران از مرداد امسال متوقف شده. با این حال، برخی از کسانی که در صنعت خودرو و قطعه سازی فعال هستند، می گویند اگر همین پراید را صادر کنیم با قیمت ۶ هزار دلار از ما می خرند. به نظر شما، آیا در کشورهای دیگر پراید با قیمت ۶ هزار دلار و با وضعیتی که دارد، واقعا خریدار دارد و فرضاً در صورت تولید از ما می خرند؟
من الان نمی توانم با صراحت بگویم می خرند یا نمی خرند. با قاطعیت نمی گویم ولی شاید کشورهایی که مثل ما در حوزه تحریم هستند و مثلاً به تکنولوژی روز و محصولات روز دسترسی ندارند، از ما پراید را با چنین قیمتی بخرند ولی در شرایط عادی، خیر. من فکر می کنم با همین ۶ هزار دلار، در دنیا می شود خیلی محصولات با کیفیت تری پیدا کرد.
نظر شما