بازار؛ گروه بورس: «بازار سرمایه دستوری نیست، دولت شاید برنامههایی را اعلام کند و که هر کسی برداشتی از آن میکند اما نمیتوان گفت که بازار به خاطر این برنامهها دستوری است.» این نظر محمدعلی شریفی نیا مدیر عامل کارگزار بورس ایران است.
این ادعا که بازار از سوی دولت به صورت دستوری اداره میشود زمانی قوت بیشتری گرفت که بورس طی چندین هفته در روند اصلاح قرار داشت. کارشناسان بارها اعلام کردند که حقوقیها بازیگران دولت در بازار سهام هستند و در حال هدایت بازار به سمتی هستند که خودشان میخواهند. صحت این ادعا را میتوان در تحلیل تکنیکال واعظی رئیس دفتر رئیس جمهور مبنی بر حمایت از نقطه میلیون ۶۰۰ هزار واحد شاخص کل پیدا کرد.
در قسمت اول گفتگوی بازار با محمدعلی شریفی نیا کارشناس و مدیر عامل کارگزار بورس ایران در رابطه با ویژگیهای شاخص کل و کلیت بازار سرمایه صحبت شد. در این قسمت که مشروح آن را در زیر میخوانید به موضوعات جزئیتر بازار و همچنین دخالت دولت در این بازار پرداختیم.
* به نظر میرسد برخی از قوانین مانند فروش تعهدی، حجم مبنا و غیره در بازارهای بزرگ دنیا وجود دارد اما در بازار ما نیست و این باعث شده که بازار غیر قابل تحلیل شود، به عنوان مثال شما قصد دارید در یک زمانی خرید یا فروش بزنید اما صفهای فروش یا خرید نمیگذارند، آیا امکان دارد که در ایران این قوانین اجرایی شود؟
برای روشنتر شدن موضوع بنده یک مثال میزنم در شرکت ما یک زمانی به دلیل میزان فعالیت و احتیاجاتمان تعداد نیروی کمی داشتیم الان بازار توسعه پیدا کرده است و ما هم توسعه پیدا کردیم در نتیجه ما احتیاج به یک تمهیدات جدید دیگری داریم و طبیعتا افراد انتظارات دیگری از ما دارند. بازار سرمایه هم همینگونه است و همانطوری که بازار در حال رشد است نیازهای آن در حال تغییر است و احساس نیاز بیشتری در بازار برای تمهیدات جدید حس میشود. خیلی از ابزارهای مورد نیاز ما در بازار بورس کم است و این کم بودن شاید به خاطر عدم نیاز یا به دلیل عدم آگاهی بوده است ولی هر چقدر افراد متخصصتر و هر چقدر تعداد سرمایه بیشتری در این بازار بیایند این ابزارها هم به دلیل اینکه بیشتر احساس میشود، توسعه پیدا میکند و این غیر قابل اجتناب است و هر جایی که بزرگ میشود وقتی تعداد بازیگرانش زیاد میشوند و هر چقدر سرمایه اش بیشتر می شود طبیعتا نسبت به آن رشدی که دارد، ابزارها و قوانین هم رشد میکند و اینها که شما گفتید به نظر بنده هم لازم است. به عنوان نمونه افزایش اختیارات کارگزاریها خودشان یک نوع ابزارهای مالی است و همینگونه که اعتبارات را کم میکند بازار خود را سوق میدهد به سمتی که از اختیارات استفاده کنند.
* نظرتان در مورد تصمیم دولت مبنی بر عرضه اوراق سلف نفتی در بورس انرژی چیست؟
دولت برای اینکه جذب نقدینگی بکند احتیاج به ابزارهای دارد که بتواند این پول را جذب کند و یکی از این ابزارها که برای دولت خوب است و اثر تورمی کمتری دارد همین فروش نفت در بازار بورس انرژی یا بورسهای دیگر است، که به نظر بنده راههای زیادی وجود دارد که دولت بخواهد نقدینگی را جذب کند و الان به این نتیجه رسیده که باید کاری را انجام دهد که اثر تورمی کمتری دارد. به نظرم تکیه بر بازار سرمایه برای تامین مالی بهتر از مابقی راهها مانند چاپ پول یا استقراض از بانک مرکزی است.
* انتقادی که برخی از کارشناسان به سازمان بورس و اوراق بهادار وارد میکنند این است که سازمان دست حقوقیها را باز گذاشته و آنها هر بلایی که میخواهند سر سهامداران خرد بیاورند یا به عبارتی آنها را ذبح کنند، آیا شما این موضوع را قبول دارید؟
ما یک ناظری داریم به نام سازمان بورس که ناظر بر فعالیتهای است که در بازار صورت میگیرد که معمولا سازمان همیشه به نوعی طرفدار افراد حقیقی بوده و اگر حقوقیها هم بخواهند کاری بکنند که منافع حقیقیها را به خطر بیفتد جلو آن را میگیرند و اینگونه نیست که بگذارد حق آنها ضایع شود. اما حقوقیها با توجه به استفاده از افراد که تخصص دارند تحلیلهای درستی نسبت به حقیقیها دارند در نتیجه تصمیمات بهتری اتخاذ میکنند به یک تحلیل میرسند که باید یک سهم را بفروشند یا بخرند. اما من حقیقی چون تحلیل درستی نداشتم حرکت حقوقیها را مغایر با منافع خود میدانم.
به نظرم من سازمان بر روی حقوقیها تسلط دارد و حتی اگر حقیقیها هم جای تخلف کنند به ما تذکر میدهند که مشتری شما به نظر میرسد خارج از عرف بازار در حال فعالیت است. وقتی سازمان این همه دقت دارد بر روی افراد حقیقی که خلاف روال عادی بازار کاری را انجام میدهد، به طور قطع روی حقوقیها هم اشراف دارند و این اشتباه است که حقوقیها در حال ضایع کردن حق حقیقیها هستند.
* آیا اینکه حقوقیها مبنای تصمیمگیری حقیقیها و سوق دادند آنها هستند درست است؟
ما همیشه به سهامداران پیشنهاد میکنم که با تحلیل سهم را خریداری کنند؛ بالاخره افرادی هم در حقیقیها وجود دارد که به بازار جو میدهند. ما اعلام میکنیم که سهامداران، سهمهایی را بخرند که بنیاد داشته باشد، شما میدانید که سهمهای بنیادی مشمول نوسانات روزانه نمیشود. باید بلند مدت به سهم نگاه کنید در حالی که یکی از گیرهای ما این است که بیشتر افراد زود میآیند و میخواهند زود هم از بازار بروند با این ذهنیت نمیتوان در بازار بورس فعالیت کرد، ولی اگر بلند مدت به سهم نگاه کنند و با تحلیل و تحقیق بخواهند سهمی را خریداری کنند قطعا از این بازار منافع خوبی نصیبشان میشود.
* بسیاری معتقدند که بنیاد در این بازار که دستوری است و دولت با صندوقهای ای تی اف به آن جهت دهی میدهد، زیاد مطرح نیست، مثلا نمادهای در بورس و فرابورس بنیادی بهتری به سال قبل دارند اما رشد نکردند یا اینکه نمادهایی هستند که بنیاد قوی داشتند که رشد آنچنانی در سال جدید نداشتند آیا شما باور دارید که با خرید نمادهای بنیادی الان را رها کنیم و آینده را بچسبیم؟
اگر بین دو سهم که یکی دارای بنیاد است و دیگری بنیادی ندارد بخواهیم مقایسه کنیم، سهمی که بنیادی ندارد در اولین اصلاح نابود میشود و شاید از بین برود اما آن سهمی که بنیاد دارد بعد از اصلاح باز هم روند خود را طی میکند. من حرفم این است که سهامداران نباید وارد این بازیهایی که حاصل جو روانی در بورس است؛ بشوند. شاید خیلیها دوست دارند با این جو سازیها بهره ببرند و خارج از دید سازمان حرکتی بکنند، ولی ما بیشتر دنبال این هستیم که حتما سهامداران تازه وارد آموزش ببینند و یا با افراد متخصص مشورت کنند. این افراد باید صبر هم داشته باشند و به صورت هیجانی چه در خرید و چه فروش اقدام نکنند.
طبیعی است که وقتی دولت برنامههای خود را اعلام میکند برداشتهای مختلفی نسبت به آن شکل میگیرد، یکسری بر اساس برداشتهای خود از تصمیمات دولت سهمی را میخرند یا میفروشند و یکسری با تفسیر نابجا به غلط جو میدهند
* شما اگر بخواهید در بازار ایران از تحلیل تکنیکال یا بنیادی استفاده کنید کدام تحلیل را ترجیح میدهید؟ یا اینکه کدام تحلیل در بازار ایران بهتر جواب میدهد؟
من خودم شخصا بیشتر تحلیلهای بنیادی را ترجیح میدهم تا تکنیکال، ولی به نظرم این دو باید باهم باشند و نمیشود که یکی را در نظر بگیرم و به یکی دیگر توجه نداشته باشیم به بیان دیگر این دو تحلیل لازم و ملزوم هستند. اگر بخواهیم اولویت بندی داشته باشیم تحلیل بنیادی در اولویت است و در بازار ایران بهتر جواب میدهد.
*یکی عده بر این باورند که بازار دستوری است و خود دولت در بازار دستکاری میکند که اگر این فرضیه درست باشد در نتیجه تحلیل بنیادی هم چندان کمکی به سهامداران نمیکند، دیدگاه شما در مورد این فرضیه چیست؟
دستوری نیست، دولت شاید برنامهها را اعلام کند که نمیتوان آن را دستوری دانست. طبیعی است که وقتی دولت برنامههای خود را اعلام میکند برداشتهای مختلفی نسبت به آن شکل میگیرد، یکسری بر اساس برداشتهای خود از تصمیمات دولت سهمی را میخرند یا میفروشند و یکسری با تفسیر نابجا به غلط جو میدهند. اینکه گفته میشود، دستوری است به نظرم درست نیست و دولت هم یک وظیفه دارد و باید تصمیماتی برای آینده بازار بگیرد.
* آیا دولت با عرضه صندوقهای ای تی اف سبب خالی شدن و یا نادیده گرفته شدن سهمهای دیگر در بازار نمیشود؟
این موضوع به ارزندگی خود سهم بر میگردد، خیلی از سهمها بوده که مشمول داراها(صندوقهای ای تی اف) نمیشده ولی پا به پای آن بالا میرود چون ارزندگی داشته است.
*آیا بورس دچار حباب شده است؟
برخی از سهمها وقتی هیچ بنیادی ندارد و قیمتشان بالا رفته طبیعتا حباب دارند ولی سهمهای بزرگ بازار به لیل داشتن بنیادی قوی حبابی ندارند.
*شما به خلق پول بورس اعتقاد دارید؟
نه من همچنین تصوری را ندارم؛ شاید تورمی که در بازارهای موازی شکل گرفته خودش را در بازار سرمایه با تغییر در قیمت سهمها نشان دهد اما اینکه بازار سرمایه سبب ایجاد تورم میشود درست نیست.
*شما برای چینش سهام یا سبد چه پیشنهادی دارد؟ یا اینکه چند سهم را در پرتفوی خود قرار دهیم؟
کسانی که سبد گردانی میکنند و یا سهامداران معمولی که پرتفوی دارند، پیشنهاد میکنم که سبد سهام خود را متنوع کنند که اگر یک صنعت در یک بازه زمانی دچار افت شد صنعت دیگر آن را بالانس کند. یکسری از صنایع آینده خوبی دارند و بهتر است که یک مقدار از نمادهای این صنعت در سبد خود بیشتر باشد، درست نیست که سبد تنها با یک سهم باشد.
باید پرتفوی دارای تناسب خوبی از سهمهای مختلف باشد که هم ضرر زیادی نصیب سهامداران نشود و هم ریسک کمتری داشته باشد. سعی کنید که از هر صنعتی، خوب آن را انتخاب کنید. کسی موفق است که ابتدا چندین صنعت را انتخاب میکند و در هر صنعتی خوب آن در سبد خود قرار میدهد.
نظر شما