بازار؛ گروه ایران: اخیراً عبدالناصر همتی، رئیس کل بانک مرکزی اعلام کردند که نرخ ۲۴ هزار تومان دلار، نرخ واقعی نیست. در حالی رئیس بانک مرکزی، این سخن را بر زبان آورده که نرخ دلار در مرداد سال گذشته در حد ۱۱ هزار تومان بود و با کاهش بخشی از افزایش جهشی نرخ دلار، هم اکنون نرخ دلار نسبت به مرداد سال ۱۳۹۸ حدود ۱۰۰ درصد افزایش قیمت داشته است.
از طرفی برخی اقتصاددانان ایرانی در سال های اخیر، با محاسبات خودشان نرخ واقعی ارز را اعلام می کردند. نرخ اعلامی بعضی از آنان کمتر از نرخ بازار و نرخ اعلامی برخی دیگر، بیش از نرخ های بازار بود. دلیل این اختلاف را می توان در محاسبه سال پایه و اعمال تورم داخلی و خارجی دانست. با این حال پیچیدگی های محاسبه نرخ ارز فراتر ازز این محاسبات ساده است و بر جالب است که بر مبنای همین اختلاف در فرض اولیه اقتصاددانانی که نرخ واقعی دلار را بیش از نرخ های بازار می دانند، بر این باورند که نرخ ارز پایین نگه داشته می شود و این کار به نفع واردات و به ضرر صادرات است.
در گفت و گوی «بازار» با دکتر ابراهیم رزاقی، اقتصاددان و مولف کتاب های آشنایی با اقتصاد ایران و اقتصاد ایران زمین، موضوع چالش برانگیز محاسبه نرخ واقعی دلار را به بحث گذاشتیم.
* نرخ دلار در آخرین جهشی که در داخل کشور ما تجربه کرده به محدوده ۲۵ هزار تومان رسید و بعداً یک مقدار کاهش پیدا کرد و آقای همتی نرخ دلار ۲۴ هزار تومانی را بی ربط و غیر واقعی اعلام کردند.
جنابعالی در زمانی که نرخ دلار کمتر از ۴ هزار بود نرخ واقعی دلار را ۷ هزار تومان و قبل از جهش نرخ ارز در سال ۱۳۹۷، نرخ دلار واقعی را ۱۲ هزار تومان اعلام کردید. به نظر شما در ارتباط با اعلام نرخی واقعی دلار چه مسائلی را باید در نظر گرفت و عوامل جهش های قیمتی دوره ای نرخ دلار در ایران راچگونه تحلیل می کنید؟
در این زمینه مسائل مختلفی را باید بررسی کرد. واردات کالا تا ۳۰۰ درصد سود دارد و خیلی از افراد مایل هستند واردات انجام بدهند. نکته مهم این است که آیا مسئولان ما از نظر اقتصادی فکر می کنند وظیفه ای برای دخالت در بازار ندارد؟
حدود ۲۵۰ سال پیش در اروپا و بریتانیا این طور فکر کردند که دولت وظیفه ندارد ولی آن موقع، شرکت ها کوچک بودند و بالاترین سود هم در تولید بود. هر فردی از هر طریقی از جمله تجارت و دزدی دریایی، درآمدی به دست می آورد به بخش صنعت می برد و صنعت هم رشد کرد.
در آن دوره، نظریه دخالت نکردن دولت درست بود ولی پس از مدت کوتاهی و بعد از ۳۰ یا ۴۰ سال، یک عده از کسانی که قبلاً در بازار با همدیگر رقابت می کردند و امکان نداشت که روی بازار اثر بگذارند، قدرتمند شده و روی بازار اثر گذاشتند.
بر این اساس بود که برخی اقتصاد دانان گفتند اگر دولت دخالت، همه اقتصاد در دست دلالان قرار می گیرد و دولت باید در اقتصاد دخالت کند. از آن زمان به بعد، همین طور شده. هر ساله دولت آمریکا ۱۰۰ میلیارد دلار به کشاورزان خود کمک می کند و اروپا هم به کشاورزان خودش کمک کرده و سوبسید می دهد. دولت های آن کشورها می گویند اگر به کشاورزان کمک نکنیم امنیت غذایی نخواهیم داشت.
می گویند وقتی به کشاورزان خودشان کمک می کنند امنیت غذایی به وجود می آید. در ایران و بعد از اصلاحات ارضی در دوره قبل از انقلاب، هر کشاورزی بیش از یک با دو هکتار، زمین کشاورزی نداشت و وقتی هم انقلاب شد در کل ایران ۴۰۰ هزار نفر واسطه داشتیم ولی الان ۴ میلیون نفر (خرده فروش) داریم.
میزان تولید کشاورزان ما اندک است و نمی توانند محصولات خودشان را به بازار عرضه کنند. در چنین موقعیتی مجموعه ای از دلال ها به وجود آمدند که با قیمت پایین، محصول را از کشاورزان می خرند و در شهرها می فروشند. در این میان، سود اصلی را دلالان می برند و محصول خریداری را حتی تا برابر قیمت خرید می فروشند. آیا دولت، وضعیت تولید را نمی داند؟ در عمل دولت، همه چیز را آزاد می گذارد.
حدود ۲۵۰ سال پیش در اروپا و بریتانیا این طور فکر کردند که دولت وظیفه ندارد ولی آن موقع، شرکت ها کوچک بودند و بالاترین سود هم در تولید بود. هر فردی از هر طریقی از جمله تجارت و دزدی دریایی، درآمدی به دست می آورد به بخش صنعت می برد و صنعت هم رشد کرد؛ در آن دوره، نظریه دخالت نکردن دولت درست بود
*وقتی که گفته می شود نرخ دلار ۲۴ هزار تومانی غیر واقعی است و قیمت واقعی، پایین تر است، چه معیاری به طور مشخص وجود دارد که بدانیم قیمت دلار واقعی یا در مجموع نرخ ارز چگونه محاسبه می شود؟
همیشه برای من سوال است که کشور چین چه کار می کند که ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون شغل ایجاد کرده است؟ الان آمریکا از نظر اقتصادی از چین می ترسد. در مورد این که کشور چین که می خواهد با ایران قرارداد ۲۵ ساله ببندد اِشکال کار به اینجا برمی گردد که چین می خواهد زیربنای ایران را از نظر اقتصادی درست کند.
اما ایران در حوزه زیربنایی می داند که چه کار کند و مشکل اصلی ایران، تولید است. سرمایه داری تحت کنترل حکومت چین توسعه پیدا کرده و در چنین وضعیتی، ملت چین به صادر کننده تبدیل شده و برای آنها به صرفه است که ارز را به دولت بفروشند.
به همین دلیل، دلار یک وسیله ثروت برای آنها شده و البته قبلاً دلارهای خودشان را در آمریکا سرمایه گذاری می کردند و در چند سال اخیر، این دلارها را به طلا تبدیل کرده و به کشور خودشان میبرند. ایا در ایران نمی شود از این تدابیر استفاده کرد؟ وقتی که ما می گوییم ارزش دلار باید پایین تر باشد یعنی چه؟آیا نرخ دلار مثلاً باید ۵ هزار تومان باشد یا ۶ هزار تومان باشد؟ گذشته ما چه می گوید چرا که با سیاست هایی که بانک مرکزی اجرا کرده است، در یک زمانی نرخ دلار ۱۰۰ تومان بوده و در دولت آقای رفسنجانی ۱۰۰۰ تومان شده. بعدا نرخ دلار ۲ هزار و ۳ هزار تومان شده.
در ابتدا این نرخ های جدید در بازار آزاد به وجود آمده و مطرح شده. بازار آزاد، در دست یک عده خاص است و با دلار همان کاری انجام می دهند که با کالاهای دیگر انجام می دهند. مخصوصاً در شرایطی که از آنها مالیات نمی گیرند و شناخته نمی شوند.
پس دلار در دست یک عده است که نقدینگی دارند و احساس می کنند نرخ دلار به طور مستمر بالا می رود. دولت هم دلار کم دارد ولی یکی از روش هایی که دولت به کار می گرد این است که به بازار، دلار تزریق می کند تا به هر طریقی و هر سیاستی، نرخ دلار پایین بیاید. دولت بیش از ۲۰۰۰ هزار میلیارد تومان نقدینگی ایجاد کرده و این پول ها در بانک ها خفته است. بانک ها هم سود کمی می دهند و در نتیجه پول ها به جایی می رود که می توانند قیمت آن را بالا ببرند.
بازار آزاد، در دست یک عده خاص است و با دلار همان کاری انجام می دهند که با کالاهای دیگر انجام می دهند. مخصوصاً در شرایطی که از آنها مالیات نمی گیرند و شناخته نمی شوند
* این نقدینگی در دست مردم و شرکت های خصوصی و دولتی است. آیا فقط با مالیات می توان جلو آن را گرفت که فرضاً نقدینگی در حوزه دلار نوسان ایجاد نکند؟
مالیات، یک راهکار است. کشورهایی که نظام سرمایه داری دارند کشور خودشان را چگونه اداره می کنند؟ آنها شرکت های دولتی را خصوصی سازی کرده اند و سوال این است که دولت آمریکایی چگونه این کشور را اداره می کند؟ البته نفت می فروشند ولی درآمد نفت آنها، نسبت به درآمدهای دیگر رقم بزرگی نیست.
دولت آمریکا مالیات می گیرد و کشور را اداره می کند. مالیات فعالیت های غیر تولید بالاتر از مالیات فعالیت های تولیدی است ولی چون محور اصلی، تولید است تولید باید سود داشته باشد و به صرفه باشد. اگر فعالیت های غیر تولیدی که سود بالایی دارند، رشد کنند هیچکس به بخش تولید نمی رود و فعالیت نمی کند. در حالی که بخش تولید در ایران در حد ۱۵ درصد یا ۲۰ درصد سود دارد ولی دلالی ۲۰۰ درصد یا ۳۰۰ درصد سود دارد.
* در کشورهای دیگر خرید و فروش ارزهای خارجی به این شکل رواج ندارد. در ایران چه عاملی وجود دارد که این وضعیت وجود دارد و ارز در خیابان ها خرید و فروش می شود؟
در آنجا هم خرید و فروش ارز وجود دارد ولی بر ان نظارت می شود. من نمی گویم که اقتصاد سرمایه داری را پیاده کنیم.
* در کدام کشورها دلالی ارز و خرید و فروش ارز وجود دارد؟
در کشورهای در حال توسعه ولی مسئولان آنها به گونه ای عمل می کنند که آمریکایی ها می خواهند. در مورد ایران هم، چنین نظری دارند و بعد از برجام هم، امید دارند. آمریکایی ها می خواهند صنایع نظامی در ایران نباشد و در مقابل، آنها به ایران امکان می دهند که ثروتمند شوند یعنی همان الگوی شاه.
البته در زمان شاه، واردات زیادی انجام می شد ولی در دوره شاه تعداد ۵ یا ۶ میلیون بشکه نفت فروخته می شد ولی الان به دلیل تحریم، ایران مقدار کمی صادر می کند. وقتی ایران را تحریم می کنند یعنی ما نقطه ضعف داریم ولی ما باید کاری انجام بدهیم که آن تحریم، خنثی شود.
در این حالت باید از تولید کنندگان داخلی از جمله تولید کنندگان محصولات کشاورزی حمایت کنیم تا تولید کنند. تولید این نوع محصولات، به ارز هم نیاز ندارد. در سال های اخیر، ما سالیانه حدود ۴۰ میلیارد دلار واردات داشته ایم ولی حدود ۱۴ میلیارد دلار آن کالای اساسی بوده و البته معلوم نیست چقدر دلار ارزان قیمت به وارد کنندگان داده و چقدر از کالای وارد شده را در بازار عرضه کرده اند.
بقیه کالاهای وارداتی، لوکس بوده و در حقیقت کالای تجملی است. برای مثال، غذای سگ وارد شده یا کالاهایی وارد شده که به تولید داخلی ربطی ندارد.
عملاً ما اقتصاد را به جایی می بریم که جنبه دفاعی ندارد و دولت این کار را انجام می دهد و مجلس هم آن را تایید می کند. اینهمه فساد اقتصادی در ایران رشد کرده، کم نظیر است. ما در یک دوره زمانی ۱۵۰۰ میلیارد دلار واردات داشته ایم. خُب ما چه نوع کالایی وارد کرده ایم و مردم ما هم اینقدر فقیر هستند.
با این ۱۵۰۰ میلیارد دلار می شد ۷۵ تا ۱۵۰ میلیون شغل ایجاد کرد ولی جمعاً ما ۲۴ میلیون شغل ایجاد کرده ایم. این وضع نشان می دهد که اقتصاد ما چقدر دور از تولید بوده و مصرفی است.
در دوره آقای روحانی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار، واردات داشته ایم؛در حالی که با این ۳۰۰ میلیارد دلار می توانستیم ۱۵ تا ۳۰ میلیون شغل ایجاد کنیم. اما مشاغلی که در این مدت ایجاد کرده ایم کمتر از مشاغلی بوده که کارگران در اثر ورشکستگی کارخانه ها بیکار شده اند.
چه کسی این کارها را انجام می دهد؟ دولت ما این کارها را انجام می دهد و نمایندگان مجلس. قوه قضاییه هم که عموماً در حال سکوت بوده و الان که آقای رئیسی آمده، امید ایجاد شده. متاسفانه، یک عده پولدار و اَشرافی شده اند که چیزی به اسم اقتصاد را نمی شناسند.
عملاً ما اقتصاد را به جایی می بریم که جنبه دفاعی ندارد و دولت این کار را انجام می دهد و مجلس هم آن را تایید می کند
* ما معمولاً نرخ تورم دو رقمی و بالای دو درصد در کشور داریم در حالی که کورهای توسعه یافته نرخ تورم زیر ۵ درصد دارند. وقتی که شما می خواهید از نظر خودتان به عنوان اقتصاددان، نرخ ارز واقعی بررسی و اعلام کنید این عامل را چقدر در نظر گرفته و در محاسبه نرخ ارز موثر می دانید؟
خُب این تورم چرا باید به وجود بیاید. مگر اروپایی ها اینقدر تورم دارند. کشورهای اروپایی در حد ۲ یا ۳ درصد تورم دارند. مگر کنترل تورم، کار مشکلی است. برای این که تورم نداشته باشیم باید از طریق مالیات، کشور را اداره کنیم.
دولت آقای روحانی و دولت های قبل از آن در ایجاد تورم نقش دارند. دولت ما از طریق چاپ اسکناس، نیازهای خود را برطرف می کند یا دولت، اوراق قرضه می فروشد. دولت با انتشار اوراق، پول مردم را جمع آوری می کند. در دولت بعدی که بخواهند این پول را برگردانند رقم بزرگی می شود و اگر دولت های بعدی نتوانند پاسخ بدهند که نمی توانند و دولت هم مالیات نمی گیرد، دچار مشکل می شویم.
دولت شناسایی نمی کند که چه افرادی درآمد و ثروت دارند و در کجا هستند و چه کار می کنند. وقتی دولت که دولت فعلی، این کارها را انجام می دهد انقلابی ترین دولت ها نیز نمی توانند به سادگی این مشکلات را حل کنند. تنها راه ما این است که دولت، مالیات بگیرد و کشورهای که حساب و کتاب دارند مالیات می گیرند. هزینه های کشور در سطح بالایی بوده و ساختار اقتصاد ما غیر تولیدی است. اگر هزینه ها بالا بود ولی ساختار اقتصاد ما تولیدی بود، باز یک مقدار قابل دفاع بود.
در دوره آقای روحانی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار، واردات داشته ایم؛در حالی که با این ۳۰۰ میلیارد دلار می توانستیم ۱۵ تا ۳۰ میلیون شغل ایجاد کنیم. اما مشاغلی که در این مدت ایجاد کرده ایم کمتر از مشاغلی بوده که کارگران در اثر ورشکستگی کارخانه ها بیکار شده اند.
* بیش از ۸۰ درصد بودجه دولت صرف هزینه های جاری می شود و بخش کمتری به بخش عمرانی داده می شود. وقتی چنین وضعیتی وجود دارد و دولت بخش عمده منابع را صرف امور تولیدی نمی کند، چگونه تورم را کنترل کند که در نرخ ارز دچار مشکل نشویم؟
دولت تورم را ایجاد می کند و نمی خواهد جلو آن را بگیرد. در صورتی که اگر هر سال میزان حقوق و دستمزد را متناسب با تورم بالا می برد، مشکلی پیش نمی آمد. الان ۸۰ تا ۸۵ درصد کسانی که حقوق می گیرند زیر خط فقرند و تمام کارگران زیر خط فقر هستند و نمی توانند زندگی کنند. وقتی که تعداد زیادی از مردم زیر خط فقر هستند مشکلات زیادی را به دنبال خواهد داشت.
* جنابعالی اقتصاددانی هستید که در همه سال های گذشته و اخیر از بالا بودن نرخ نرخ ارز دفاع می کردید. در دوره فعلی که نرخ دلار به بالای ۲۰ هزار تومان رسیده، این وضع باعث می شود که واردات کمتری اتفاق بیفتد نسبت به حالتی که نرخ ارز ما ارزان باشد. آیا شما در وضعیت فعلی از این نوع بالا بودن قیمت دلار دفاع نمی کنید یا دفاع می کنید؟
آیا واردات با این نرخ دلار بالا انجام می شود یا خیر. بعد هم کیفیت واردات چگونه است و وقتی تولید داخلی نباشد هر چقدر نرخ دلار بالا برود، شما با این دلار باید مواد غذایی وارد کنید. الان هم مواد غذایی وارد می کنند ولی به بازار تزریق نمی شود. اصل و پایه، تولید است و اگر محور، تولید داخلی باشد خیلی از مشکلات ما برطرف می شود. وقتی تولید داخلی، محور باشد و بعد واردات با نرخ ارز بالا انجام شود، تولید داخلی به صرفه است و رشد پیدا می کند.
این که گفتم واردات با نرخ ارز بالا، به نفع تولید کننده داخلی است، این وضع در شرایطی است که اصلاً تولید داخلی وجود داشته باشد و نه این که ورشکسته شده باشد و هنوز هم واردات بیشتر تولید صرفه داشته باشد
* در حال حاضر که نرخ دلار بالا رفته و واردات دچار مشکل شده، در سال جهش تولید، چرا تولید داخلی نمی تواند رونق پیدا کند؟
یکی از مهمترین دلایل این است که ساختار اقتصاد ما، تولیدی نیست و فعالیت تولیدی، سود پایینی دارد. این که گفتم واردات با نرخ ارز بالا، به نفع تولید کننده داخلی است، این وضع در شرایطی است که اصلاً تولید داخلی وجود داشته باشد و نه این که ورشکسته شده باشد.
همین الان هم دولت از تولید کننده داخلی مالیات می گیرد ولی از وارد کننده مالیات نمی گیرد. اولین مساله هر کشور، تولید داخلی است و وقتی تولید داخلی باشد و نرخ ارز بالا باشد، آن وقت تولید داخلی به صرفه می شود یعنی اگر واردات، گران شود به نفع تولید داخلی است و باعث می شود تولید داخلی رشد کند و واردات نتواند با تولید داخلی رقابت کند. کشورهای سرمایه داری صنعتی، همین کار را انجام می دهند یعنی همان کشورهایی که به تولید داخلی توجه می کنند.
* جنابعالی در خرداد ۱۳۹۴ گفته بودید نرخ حقیقی دلار ۷ هزار تومان است. بعد هم قبل از نوسانات ارزی سال ۱۳۹۷، باز گفته بودید نرخ واقعی دلار ۱۲ هزار تومان است. البته در همان سال ۱۳۹۷، آقای دکتر عباس شاکری اقتصاددان دیگر، اعتقاد داشت نرخ واقعی دلار ۱۸۵۰ تومان است و آقای بیگلری کارشناس اقتصادی هم گفته بود در محاسباتی که داشته نرخ دلار بین ۲ هزار تا ۲۲۰۰ تومان است. به چه علت اینقدر تفاوت بین دیدگاه اقتصاددانان ایرانی وجود دارد؟
بستگی دارد که شما با چه عاملی مقایسه کنید. برای مثال، شما پول داخلی را با پول خارجی مقایسه می کنید ولی وقتی نرخ تورم در زمان آقای هاشمی رفسنجانی به ۴۹ درصد می رسد و نرخ تورم در دوره آقای احمدی نژاد به ۳۵ درصد می رسد، قدرت خرید پول در مقایسه با ارز خارجی، تحت تاثیر قرار می گیرد.
با وجود تورم، پول ما تنزل ارزش داشته است. شما می خواهید بدانید که الان، ریال چقدر می ارزد. ارزش آن در مقایسه با دلار مشخص می شود. هر دوی آنها را باید با یک عامل ثابت مثل طلا مقایسه کنید.
چند سال پیش، متوسط قیمت یک متر مربع ساختمان در تهران ۵ میلیون تومان بود و الان حدود ۲۰ میلیون است. این یک معیار است و چون دولت با تورم مبارزه نمی کند و مالیات نمی گیرد شرایطی به وجود می آید که قیمت ها بالا برود.البته چگونگی محاسبه نرخ تورم مهم است. معمولاً کالاهایی که قیمت آنها چندان افزایش پیدا نمی کند و مثلاً کالایی که دولت با دلار ارزان وارد می کند، در محاسبه تورم در نظر گرفته می شود.
* اقتصاددانان دیگر می گویند برای مشخص کردن نرخ واقعی ارز باید قدرت خرید و تفاضل تورم داخل و خارج از کشور را در نظر گرفت. به هر حال در زمانی که نرخ دلار بین ۳ تا ۴ هزار تومان بوده، جنابعالی نرخ واقعی دلار را ۷ هزار تومان اعلام کرده بودید. دقیقاً شما چه عامل یا مولفه هایی را در این زمینه در نظر می گیرید؟
ما با قیمت طلا مقایسه می کنیم. الان قیمت هر اونس طلا در بازارهای بین المللی حدود ۱۹۵۰ دلار است و یک معیار مشترک است. ارزش ریال ما با تورم هایی که هر ساله داشته، حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد کاهش پیدا کرده است. چند سال پیش، متوسط قیمت یک متر مربع ساختمان در تهران ۵ میلیون تومان بود و الان حدود ۲۰ میلیون است. این یک معیار است و چون دولت با تورم مبارزه نمی کند و مالیات نمی گیرد شرایطی به وجود می آید که قیمت ها بالا برود.
البته چگونگی محاسبه نرخ تورم مهم است. معمولاً کالاهایی که قیمت آنها چندان افزایش پیدا نمی کند و مثلاً کالایی که دولت با دلار ارزان وارد می کند، در محاسبه تورم در نظر گرفته می شود.
* برخی اقتصاد دانان دیگر می گویند قدرت خرید و تفاضل تورم را در نظر بگیریم و ارزش واقعی دلار را محاسبه کنیم. شما این روش را قبول ندارید و قیمت طلا را مطرح می کنید ولی دقیقا نرخ ارز یا نرخ دلار را با چه راهکاری محاسبه کنیم؟
ما باید طلا را با دلار و طلا را با ریال ایران مقایسه کنیم. اگر با این معیار مشترک محاسبه کنیم نرخ واقعی دلار مشخص می شود.
* نرخ دلار جهش کرده و به بالای ۲۰ هزار تومان رسیده که نسبت به قیمت ۱۱ هزار تومان ماه های مختلف سال قبل، تفاوت عمده ای دارد. فکر می کنید وضعیت نرخ دلار در ماه ها و سال های آینده چگونه خواهد شد؟
من قبلاً یک موضوع را در نظر نمی گرفتم و آن، این است که وقتی قیمت دلار ۷ هزار تومان است و من با استنباط خودم و محاسبات خودم می گویم نرخ واقعی دلار ۱۲ هزار تومان است، من به انتظارات تورمی در جامعه کمک کرده ام. من هم مثل آدم های دیگر، چیزی گفته ام ولی از کجا معلوم، این حرفی که من می زنم یک عامل افزایش قیمت دلار نشده؟ به احتمال زیاد، دیگران می گویند فلانی قیمت ۱۲ هزار تومان را مطرح کرده پس دلار بخریم و قیمت آن بالا می رود.
من تصمیم گرفته ام که این رقم را اعلام نکنم. بعضی هم می گویند نرخ دلار به ۳۰ هزار تومان می رسد. آیا یک موقع می شد تصور کرد که نرخ دلار ۲۰ هزار تومان یا ۲۵ هزار تومان شود ولی چون اقتصاد کشور ما به گونه ای است که یک عده دلال صفت و سوداگر و سیستم بانکی، در خدمت انتظارات تورمی هستند.
افزایش قیمت دلار هم، برای دولت سود آوری دارد. چون وقتی دلار را به ریال تبدیل کنیم قبلا یک دلار می داد و ۴ هزار تومان می گرفت ولی الان ریال بیشتری دریافت می کند.
* اگر کارشناسان رقمی را اعلام نکنند و قیمت واقعی اعلام نشود آیا ارزش پول ایران بالا می رود؟
من موضوع انتظارات تورمی را مطرح کردم یعنی این که تورم وجود دارد ولی حالا آن انتظار هم اضافه می شود و تورم را تشدید می کند. به نظر می رسد که دولت هم موافق افزایش است چون با تورم مبارزه نمی کند. وقتی که اینطور است اعلام هر رقمی که بالاتر از وضع موجود باشد به انتظارات تورمی کمک می کند.
* آقای همتی رئیس بانک مرکزی اخیراً گفته اند که در سال ۱۳۹۷ التهابات بازار را مدیریت کردیم و من همان آدم سال ۱۳۹۷ هستم. به نظر شما ایشان می تواند نرخ دلار فعلی را به حدود قیمت دلار در نیمه دوم سال ۱۳۹۷ برگرداند و آیا نرخ دلار به زیر ۱۵ هزار تومان برمی گردد؟
آقای سیف، رئیس سابق بانک مرکزی را که می شناسید. ایشان را کنار گذاشتند و همه تقصیرات را گردن او انداختند. من هم چنین اعتقادی داشتم ولی ایشان اخیراً گفته که در جلسه فلان آقای روحانی گفت ما کسری بودجه داریم از بانک مرکزی استقراض کنیم ولی من گفتم شما به این فکر می کنید که استقراض کنید و مساله بودجه حل شود ولی این کار اثر تورمی دارد. آقای سیف می گوید که آقای روحانی گفته آن مربوط به آینده است ولی الان اسکناس چاپ کنید.
درباره این که آقای همتی در سال ۱۳۹۷ نرخ ارز را کنترل کرده،باید شرایط را در نظر گرفت.
ایشان در دستگاه آقای روحانی کار می کند، مستقل از آقای روحانی نیست و تابع آقای روحانی است. ما باید ببینیم دور و بر آقای روحانی چه کسانی هستند و به آقای روحانی اطلاعات می دهند و مثلا دانش دارند. اصلاً اعتقاد ندارد که اقتصاد ایران را درونی کنند که نیاز به اینهمه واردات باشد.
ما باید به صادرات فکر کنیم و صادرات را تقویت کنیم. اقتصاد مقاومتی که مورد اشاره مقام رهبری است، یعنی چه. نمونه آن دفاع مقدس است و هر جا دشمن ما را تحریم کرد در آن زمینه باید مقاومت کنیم.
وقتی که یک فرد می بیند با فعالیت غیر تولیدی، سودی بالاتر از تولید کسب می کند، دولت باید مالیاتی از او بگیرد که این فعالیت غیر تولیدی به صرفه نباشد. دولت باید مالیات بگیرد تا فعالیت غیر تولید رشد نکند وگرنه تولید زمینگیر شده و واحدهای تولیدی تعطیل می شوند
* پس باید به تولید و صادرات اهمیت داد تا ارزش پول ما هم حفظ شود؟
و مالیات هم گرفت و بدون گرفتن مالیات امکان ندارد. همچنین بدون مالیات مبارزه با فساد امکان ندارد. ما نیاز به مدیران جهادی داریم و این مدیران جهادی، خودشان چیزی نمی خواهند. البته یک مدیر جهادی هم، ممکن است فاسد باشد و باید با این مدیر فاسد مبارزه کرد ولی نکته مهم است که برای ما منافع شخصی مطرح نباشد.
اصل قضیه به این برمی گردد که مدیر چه فردی است و نماینده مجلس، چه فردی است و آیا نماینده مجلس، خودش رفیق دزد و شریک قافله نیست؟ نمایندگان مجلس فعلی، واقعاً انقلابی هستند و من تعداد زیادی از آنها را می شناسم ولی چقدر می توانند جلو بروند.
برخی نمایندگان مجلس دوره فعلی، موضوع توزیع کوپن را مطرح کردند ولی آقای جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور با کالابرگ مخالفت کرد. به نظر من، توزیع کوپن یا کالابرگ خیلی ضروری است چرا که مهمترین مساله کشور ما، فقر است و باید کالابرگ توزیع کرد. آقای جهانگیری گفت این کار هزینه دارد. بله، ما می دانیم هزینه دارد ولی برخی کشورها به دنبال براندازی ایران هستند ولی آقای جهانگیری می گوید هزینه دارد.
در مجموع، تولید و صادرات باید رونق بگیرد و همچنین مالیات موثر گرفته شود. وقتی که یک فرد می بیند با فعالیت غیر تولیدی، سودی بالاتر از تولید کسب می کند، دولت باید مالیاتی از او بگیرد که این فعالیت غیر تولیدی به صرفه نباشد. دولت باید مالیات بگیرد تا فعالیت غیر تولید رشد نکند وگرنه تولید زمینگیر شده و واحدهای تولیدی تعطیل می شوند.
البته موضوع اعتبارات بانکی نیز اهمیت زیادی دارد. برخی بانک ها تسهیلات بانکی با نرخ سود ۳۰ درصد پرداخت می کنند. آیا بانک ها نمی دانند که این تسهیلات به بخش تولید نمی رود. خیلی از وام هایی را که افراد دریافت کردند پس نداده اند. بانک ها یک عامل مهم اعتبار دهنده برای تولید هستند ولی بانک ها منتظرند بخش صنعت نتواند قسط وام را پرداخت کند و کل واحد تولیدی را توقیف کنند.
بانک ها جریمه های بسیار سنگینی دریافت می کنند و مثل این که کشور ما برای وارد کنندگان و دلالان ساخته شده. از این نظر، ما در وضع خیلی حساسی هستیم و مسئولان ما خطر را نمی شناسند. بالاخره یک آدم که خانه ندارد چقدر می تواند نیمی از حقوق خودش را به کرایه خانه بدهد.
نظر شما