تهمینه غمخوار؛ بازار: همه ما تاکنون عبارت معجزه شرق آسیا به گوشمان خورده و این موضوعات و سوالات به ذهنمان خطور کرده که واقعا چه عواملی موجب شده تا این کشورها به خصوص چین در گزارش های سالانه که از سریع ترین اقتصادهای رو به رشد جهان ارائه می شود، جایگاه نخست را به خود اختصاص دهد و رشد فزاینده ای در این مناطق مشاهده شود.
به گفته محققین اقتصادی، کشورهای این حوزه سریع ترین رشد اقتصادی تاریخ جهان را تجربه کرده و با تقدم بخشیدن به توسعه اقتصادی و به تعویق انداختن سایر جنبه های توسعه موفق به دست یابی به این امر مهم شده اند. حال سوال این است که آیا دیدگاهها و رویکردهای اقتصادی کشورهای آسیایی با بالاترین بازدهی و رشد اقتصادی، با سیاستهای اقتصادی قدرتهای بزرگ جهانی از جمله امریکا که به مدیریت دولتی در زمینه اقتصاد و دارایی معتقد است، همگونی دارد یا خیر؟
از این رو برای یافتن پاسخ اینگونه سوالات، خبرنگار بازار گفتگویی را با دکتر سید جلال ساداتیان، سفیر اسبق ایران در انگلیس، مدیر کل اسبق آسیای شرقی وزارت امور خارجه، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی و کارشناس مسائل خاورمیانه در رابطه با حرکتهای فزاینده و رو به رشد آسیا از جمله کشور چین و این مسئله که آیا در وزارت خارجه در زمان شما مطالعه ای در این باره انجام شده، ترتیب داده که در ادامه می خوانید:
* دلایل توسعه و رشد عجیب آسیای شرقی و مخصوصا چین چیست؟ چه اتفاقی در شرق آسیا رخ داده که در بخش های دیگر آسیا خبری از آن نیست؟ دلیل رشد فزاینده آسیای شرقی در برابر قدرتهای بزرگ جهانی را چه می دانید؟
در رابطه با موضوع رشد فزاینده منطقه شرق آسیا، این مسئله از مدتها قابل مطرح بوده و هست. به طوری که هم مالزی، با مدیریت نخست وزیر مهاتیر محمد و پیش از آن، دنگ شیائوپینگ در چین به موضوع رشد آسیای شرقی پرداختند. آقای شیائو پینگ در ابتدا اینگونه مطرح کرد که ما می خواهیم از اندیشه و سوسیالیسم مائو، رهبر حزب کمونیست حمایت کنیم و از طرفی دروازه های خود را باز نگاه داریم و نگاه نو را نسبت به کشورمان اعمال کنیم که البته مورد انتقاداتی قرار گرفت.
انتقادها در این رابطه بود که اگر دروازه های چین به سوی غربیها باز شود، فساد هم وارد کشور می شود. پاسخ ایشان این بود که: با توجه به جمعیت یک میلیارد و خرده ای چین (که تنها خرده آن از جمعیت ایران، ترکیه، پاکستان و تمام حوزه خلیج فارس بیشتر است)، اداره امور این جمعیت بر اساس سیستم سوسیالیسم دهقانی امکان پذیر نخواهد بود و ما باید پنجره ها را باز کنیم تا هوای تازه وارد شود، وقتی پنجره باز است، ممکن است مگس هم وارد شود، (یعنی ممکن است مقداری هم فساد وارد شود، اما می توان با آن مقابله نمود) لذا چینی ها توجه خود را معطوف به غرب کردند و این توجه را به عنوان تجدید نظر در ایدئولوژی و ساختار سوسیالیسم چینی معنا نکردند، بلکه آن را تغییر در روش ها نامیدند.
از سوی دیگرالوین تافلر، نظریه پرداز توسعه، موج های صنعتی شدن کشور ها را مطرح نموده و معتقد است که موج اول، کشور هایی نظیر آلمان را در بر می گیرد، در موج دوم، که بخاطر گران شدن هزینه های کارگری و نزدیکتر شدن به مواد اولیه و یا انرژی ارزان تر، به سمت دیگر کشور ها و سرمایه گذاری در آنجا میل نموده اند، خود عامل صنعتی شدن آنها شده است، کره جنوبی، مالزی و امثال آنها. موج سوم به کشور هایی نظیر ویتنام رسیده است.
عمده کشور های شرق آسیا در فرایند موج های توسعه ای با جذب سرمایه گذاری و تکنولوژی، موفق شده اند در مسیر نوسازی و توسعه حرکت کنند. چین به خوبی توانسته است از سرمایه گذاری های خارجی و تکنولوژی و بازارهای جهانی بهره برداری نماید، به اهداف برنامه ریزی شده خود در زمینه نوسازی صنایع و نیرو های نظامی، زیر ساخت ها و الکترونیک و نو آوری های صنعتی دست پیدا کند و با تنوع تولیدات و نیز تنوع کیفیت، انواع مشتری ها را در اقصی نقاط گیتی پیدا کند. این کشور به توسعه خارق العاده ای دست یافته و با مازاد تجاری عظیم به بسیاری از ثروت ها و شرکت های معروف مسلط شود به گونه ای که امروزه مدعی ابر قدرتی جهانی اقتصادی در برابر امریکا را دارد و چالش و بلکه جنگ سرد بین امریکا و چین آغاز شده است.
امریکای ترامپ با طرح دعوا و نزاع با کشور های مختلف و تحریم کشورها، روز به روز خود را منزوی تر نموده، در حالیکه چین با توسعه جاده ابریشم جدید و قرارداد های بلند مدت و استراتژیک با کشور های مختلف به گسترش نفوذ خود در سرپل های ژئوپلیتیکی جهان دست یافته یا خواهد یافت
امریکای ترامپ با طرح دعوا و نزاع با کشور های مختلف و تحریم کشورها، روز به روز خود را منزوی تر نموده، در حالیکه چین با توسعه جاده ابریشم جدید و قرارداد های بلند مدت و استراتژیک با کشور های مختلف به گسترش نفوذ خود در سرپل های ژئوپلیتیکی جهان دست یافته یا خواهد یافت.
اگر به کشورهای دیگر این حوزه از جمله ژاپن نگاهی افکنیم، می بینیم که این کشور پس از جنگ دوم جهانی با سرمایه گذاری امریکاییها توسعه پیدا کرد و ژاپن امروز شد. همچنین مالزی سالهاست که راه استقلال خود را طی کرده و به عنوان کشور در حال توسعه و رشد یافته مطرح شده است
در واقع الگو و تکنیک، همان الگو موجود در چین بوده که مورد توجه قرار گرفته که از سوی غربیها و اروپاییها سرمایه گذاریها انجام شده است، زیرا نیروی کار و مواد اولیه در کشورهای آسیایی ارزان می باشد و لذا برای کشورهای غربی به صرفه است که از کارگران این مناطق استفاده نمایند. اینک قدرت اقتصادی اینگونه کشورها در حال حرکت به سوی برتری نسبت به قدرت های اقتصادی اولیه است. چین این مسیر را طی کرده است.
چین در این مدت به خاطر کالاهای بسیار متنوع و ارزان قیمتی که تولید می کرد، به بازار رفیعی دست پیدا کرد. چینی ها متناسب با نوع بازار و نیاز آن کشور، هم به تولید کالاهای بی کیفیت و ارزان قیمت می پردازند و هم تولید کالاهایی با کیفیت بالا و مدرن را در برنامه تولید خود قرار می دهند که از این طریق به یک مازاد تجاری دست یافتند که از چین یک کشور قدرتمند و توانمند در تمام عرصه ها ساخته است. این مازاد تجاری وسیع همچنین موجب شد تا چین سهام کشورهایی را که کاهش چشمگیری داشت، یک جا خریداری کند که آن کشورها متوجه شدند که تا چه میزان زیان کرده اند.
بنابراین توجه به مدیریت نوین، داشتن انعطاف در برابر ورود سرمایه و تکنیک، تعامل با بازارهای دنیا، یافتن بازارهای مناسب و کلنجار نرفتن در برابر شرایط بازار و موقعیتهای محلی، عوامل اصلی توسعه این کشورها از جمله چین بوده که هم اکنون قدرت مقابله با امریکا را دارد.
داشتن انعطاف در برابر ورود سرمایه و تکنیک، تعامل با بازارهای دنیا، یافتن بازارهای مناسب و کلنجار نرفتن در برابر شرایط بازار و موقعیتهای محلی، عوامل اصلی توسعه کشورهای شرق از جمله چین بوده که هم اکنون قدرت مقابله با امریکا را دارد
* حال پس از مطرح شدن عوامل اصلی موفقیت چینی ها و توسعه چشمگیر این کشور، به هر حال ابعاد منفی نیز در شیوه های مدیریتی و روابط آنها با دیگر کشورها به چشم می خورد. نظر شما در این زمینه چیست؟ چه نکات قابل ذکری در این باره مطرح است؟
در رابطه با ابعاد منفی رفتار چینی ها اینگونه پاسخ می دهم که چینی ها با سخاوت و نشان دادن دروازه باز به جذب سرمایه و تکنولوژی از دیگران پرداختند و به چین امروز تبدیل شدند، اما در عمل نسبت به کشور ما و اغلب کشورها تا آنجا که ممکن است از سرمایه گذاری های مولد خودداری می کنند و سعی در وابسته کردن کشورها به کالای مصرفی خود را دارند و در اموری از جمله جاده سازی وارد کار مشترک می شوند که حالت مصرفی اش بالا باشد. بنابراین کشور پذیرنده که نیاز دارد زیرساخت هایش را توسعه دهد، اما مصرفی تلقی می شود، بدون درآمد و توان پاسخگوئی بدهکار چین می شود.
در حالیکه اگر تکنیک ها و آموزش های لازم در اموری که اشتغال و توسعه محلی را به همراه داشته باشد، صورت گیرد، قدرت توسعه ای کشور پذیرنده افزایش می یابد و توان در آمد زایی و باز پرداخت وام ها و یا سرمایه گذاری خارجی را می یابد. این شیوه چینی ها استعماری و دارای آینده خطرناک است.
* آیا در وزارت خارجه ما در زمان شما، مطالعه ای در رابطه با حرکتهای فزاینده و رو به رشد آسیا و کشور چین صورت گرفته است؟
بله این مطالعات به وفور صورت گرفته اما حالت عملیاتی، اجرایی و الگوبرداری آنها تا کنون ضعیف بوده است. به نظر می آید که احتمالا بتوان از طریق قرارداد ۲۵ ساله که با چین مطرح و مورد توجه قرار گرفته است، به بهره برداری از این الگوها دست یافت.
نظر شما