به گزارش بازار، به نقل از هاندلزبلات، بازار سهام آمریکا در آستانه بحرانی بیسابقه قرار گرفته است. سیاستهای تجاری پرتنش دولت، نرخ بهره بالا و تورم مهارنشده، این بازار را به ورطه سقوطی عمیق سوق داده است. آنچه در ادامه میآید، تحلیلی از عوامل تهدیدکننده و سناریوهای محتمل برای سرمایهگذاران است.
سیاستهای شوکآور و بیثباتی بازار
دستورات تعرفهای دونالد ترامپ، مانند بمبی در روابط تجاری جهانی منفجر شده است. تعرفههای ۲۵ درصدی بر واردات اروپایی و چینی، نه تنها هزینههای تولید شرکتهای آمریکایی را به شدت افزایش داده، بلکه زنجیره تأمین جهانی را مختل کرده است. این اقدامات، همراه با تهدیدهای مکرر به تغییر رئیس فدرال رزرو، بیاعتمادی سرمایهگذاران نهادی را به همراه داشته و شاخص ترس (VIX) را به بالاترین سطح سال رسانده است.
ارزشگذاری غیرواقعی؛ بمب ساعتی والاستریت
با وجود کاهش ۱۶ درصدی شاخص S&P ۵۰۰ از اوج تاریخی، نسبت قیمت به سود (P/E) این شاخص همچنان ۳۵ درصد بالاتر از میانگین ۷۰ سال گذشته است. این شکاف خطرناک نشان میدهد بازار، پیامدهای کامل رکود احتمالی را نادیده گرفته است. با این حال تجربه تاریخی هشدار میدهد که در رکودهای قبلی، S&P ۵۰۰ به طور میانگین ۲۴ درصد سقوط کرده و با توجه به پیشبینی ۶۰ درصدی احتمال رکود توسط نهادهای معتبر، سناریوی سقوط ۳۵ درصدی غیرممکن نیست.
تورمی که آرام نمیگیرد
نرخ بهره بالا اگرچه برای مهار تورم طراحی شده، اما خود به عاملی برای تشدید رکود تبدیل شده است. شرکتها با هزینه استقراض سرسامآور دست و پنجه نرم میکنند، در حالی که مصرف خانوارها به دلیل تورم ۳ درصدی رو به کاهش است. این معادله شوم، رشد سودآوری بنگاهها را متوقف کرده و نسبت قیمت به فروش (P/S) شاخصها را به مرز هشدار رسانده است.
سناریوی فاجعه؛ از رکود تا سقوط آزاد
تحلیلگران مالی با توجه به شواهد کنونی، سه سناریوی اصلی را برای آینده بازار سهام آمریکا ترسیم میکنند که هر کدام پیامدهای خاصی برای سرمایهگذاران خرد دارد:
۱. رکود ملایم (کاهش ۱۵-۲۰ درصدی شاخصها)
در این سناریو، تداوم نرخ بهره بالا و تشدید تعرفههای تجاری، رشد اقتصادی را به زیر ۲٪ میکشاند. در این حالت شرکتهای وابسته به مصرف خانوار (مانند خردهفروشی و خودروسازی) بیشترین آسیب را میبینند، اما بانکها و مؤسسات مالی به دلیل سود بالای وامدهی، مقاومت نسبی نشان میدهند. با این حال، کاهش ارزش سهام شرکتهای فناوری (مانند اپل و مایکروسافت) فشار مضاعفی به سرمایهگذاران خرد وارد میکند، چرا که این بخش سهم بزرگی از پرتفوی آنها را تشکیل میدهد.
۲. رکود عمیق (سقوط ۳۰ درصدی بازار)
افزایش نرخ بیکاری به بالای ۵٪، ورشکستگی شرکتهای بدهکاری مانند استارتاپهای فینتک و بخش املاک، و کاهش شدید مصرف خانوارها، محرکهای این سناریو هستند. در این حالت، حتی شرکتهای بزرگ نیز با کاهش ارزش داراییها و زیان عملیاتی مواجه میشوند. سرمایهگذاران خردی که از اهرم مالی (وام برای خرید سهام) استفاده کردهاند، با خطر مارجین کال و از دست دادن سرمایه اولیه مواجه خواهند شد.
۳. بحران سیستماتیک (سقوط ۳۵ درصدی و فرار سرمایه)
تشدید جنگ تجاری به سطح «جنگ ارزی»، فروپاشی مؤسسات مالی بزرگ (مانند تکرار بحران لمان برادرز)، و خروج سریع سرمایههای خارجی از بازار اوراق قرضه آمریکا، این سناریو را محقق میکند. در این شرایط، حتی داراییهای امن مانند طلا نیز نوسانات شدیدی را تجربه میکنند. سرمایهگذاران خردی که به دنبال نقدکردن داراییها میروند، با شکاف قیمتی بالا بین قیمت درخواستی و پیشنهادی (Bid-Ask Spread) مواجه شده و بخش بزرگی از سرمایه خود را از دست میدهند.
آیا راه فراری وجود دارد؟
سرمایهگذاری در این بازار شبیه راه رفتن روی لبه تیغ است. حتی استراتژی «خرید در افت» که زمانی طلایی تلقی میشد، اکنون به دامی مرگبار تبدیل شده است. تنها راه نجات، خروج تدریجی از سهام پرریسک و انتقال به اوراق کمریسک، طلا و ارزهای پایدار است. هشدار نهایی این است: بازار سهام آمریکا دیگر مکانی امن برای سرمایهگذاری نیست و هر لحظه ممکن است پرده آخر این تراژدی کلاسیک اقتصادی رقم بخورد.
نظر شما