یوسف ناصری؛ بازار: بیش از یک دهه بود که ۴۹ میلیون نفر از افراد جامعه، سهام عدالت داشتند اما مجاز به خرید و فروش آن نبودند و در اردیبهشت ۱۳۹۹ بود که دستور آزاد سازی سهام عدالت صادر شد. این آزاد سازی در عمل با مشکلاتی مواجه است و دسترسی افراد زیر ۱۸ سال به خاطر نداشتن سیم کارت تلفن به نام خود، امکانپذیر نیست و همچنین پول فروش سهام، در چند مرحله واریز شده.
در گفت و گوی «بازار» با دکتر مرتضی افقه، اقتصاددان برخی چالش های کلیدی سهام عدالت بررسی شده که متن آن را می خوانید.
* از چند سال قبل، بحث آزاد سازی سهام عدالت مطرح بود و در سال ۱۳۹۵ قرار شد دولت لایحه ای در این زمینه به مجلس بدهد که این کار به نتیجه نرسید و با نامه نگاری آقای روحانی به مقام معظم رهبری، ایشان دستور آزاد سازی این سهام را در ۹ اردیبهشت امسال صادر کردند. با این که دو روش هم برای آزاد سازی سهام اعلام شده، اما کسانی که روش مستقیم برای فروش را انتخاب کرده بودند، نتوانسته اند به همه پول حاصل از فروش برسند و نارضایتی هایی به وجود آمده است. به نظر جنابعالی، چرا وضعیت ما در حوزه سهام عدالت اینگونه شده است؟
یکی از راه های کاهش فقر و نابرابری، توزیع درآمد است یا کمک های غیر پولی. یک راه دیگر، توزیع ثروت است. سهام عدالت، از نوع دوم است و اگر قصد کاهش مستمر و نه موقتی فقر و نابرابری را داریم، باید بیش تر به دنبال توزیع ثروت باشیم تا توزیع درآمد.
توزیع درآمد، به طور موقتی بر زندگی افراد تاثیر می گذارد اما توزیع ثروت می تواند منبع بالقوه درآمد برای سال های بعدی باشد. با این حال، اگر توزیع ثروت همراه با اقدامات تکمیلی نباشد، این توزیع ثروت هم، ناکام خواهد بود.
ما این تجربه را در دوره پیش از انقلاب در زمان اصلاحات ارضی و در دوره بعد از انقلاب، در همین حوزه اصلاحات ارضی داشتیم یعنی با هدف توزیع ثروت که برای کشاورزان کشورمان زمین و آب بود، اصلاحات ارضی انجام شد و به کشاورزان زیادی، زمین داده شد.
به دلیل این که اقدامات تکمیلی از جمله آموزش و اعطای تسهیلات برای کِشت محصول انجام نشد، بسیاری از این افراد زمین ها را فروخته و به شهرها مهاجرت کردند. در نتیجه فقط یک درآمد موقت کسب کردند یا با آن ثروت، نتوانستند به درآمد مستمر برسند.
الان توزیع سهام عدالت نیز، چنین نقشی را دارد یعنی اگر چه ما به مردم سهام دادیم ولی بسیاری از مردم نیاز به آموزش دارند که چگونه از این ثروت، تولید درآمد کنند و اگر به آنها یاد ندهیم و یاد بگیرند، ممکن است بلافاصله به دلیل نیازهای فوری که دارند، این سهام را بفروشند و به درآمد مختصری برسند و البته دیگر این سهام، تولید درآمد مستمر نمی کند.
متاسفانه از تجارب گذشته، به خوبی استفاده نکردیم و از این امکانی که به وجود آمده، برای توزیع ثروت، به نحو مطلوب بهره نبردیم. بنابراین، ما توزیع سهام عدالت را با اقدامات دیگر، تکمیل نکردیم تا منبع درآمد مستمری برای افراد نیازمند باشد.
شاید دولت می خواهد با این آزاد سازی سهام عدالت، یک مقدار فشار مالی بر مردم را کم کند ولی چون مردم آموزش و آشنایی چندانی ندارند و خیلی از افراد مشمول این طرح، عمدتاً از طبقات متوسط به پایین یا کم درآمد و فقیر هستند که دانش و سواد لازم را ندارند، نتیجه مطلوب حاصل نمی شود.
* آیا در ارتباط با سهام عدالت، می توان گفت چند موضوع متفاوت مطرح است و دولت که می خواهد به طور همزمان این چند موضوع را پیش ببرد، این وضع مشکل زا شده؟
به نظر می رسد بخش قابل توجهی از انگیزه دولت از اقدامات مرتبط با بورس، به خاطر تامین کسری بودجه عظیمی است که به خاطر تحریم های نفتی با آن مواجه شده. یک کار دولت برای تامین کسری بودجه، فروش اموال دولتی بود و یک کار دیگر، آزاد سازی سهام عدالت است.
به احتمال زیاد تبعات انجام این کارها را بررسی نکرده اند یا فعلاً به دنبال این هستند که مشکل فوری و امروز را حل کنند تا بعداً فرصت کنند حجم ورود سرمایه به بورس را مدیریت کنند.
من نمی دانم دلیل آن چه چیزی است ولی به نظر می رسد فوری بودن نیازهای دولت، باعث شده که بعضی از این اقدامات با عجله انجام شود و اگر همراه با تدبیرهای بعدی نباشد، ممکن است تبعات منفی زیادی برای مردم و اقتصاد کشور داشته باشد.
* هنوز وضعیت پول فروش مرحله اول مشخص نیست و مشمولان سهام عدالت، همه پول آن را دریافت نکرده اند. این اقدامات که مبهم است و برای سهامداران نتیجه آن روشن نیست، چه حاصلی می تواند داشته باشد؟
واقعیت این است که فشار ناشی از تحریم ها حتی به توده مردم رسیده، فقر را گسترده و عده زیادی را بیکار کرده و دولت هم امکان جبران درآمدها را مثل کشورهای پیشرفته ندارد.
شاید دولت می خواهد با این آزاد سازی سهام عدالت، یک مقدار فشار مالی بر مردم را کم کند ولی چون مردم آموزش و آشنایی چندانی ندارند و خیلی از افراد مشمول این طرح، عمدتاً از طبقات متوسط به پایین یا کم درآمد و فقیر هستند که دانش و سواد لازم را ندارند، نتیجه مطلوب حاصل نمی شود.
این نوع افراد، نیاز به کمک های بیشتر از جمله آموزش ها و راهنمایی دولت دارند. دولت وقت نمی کند یا مشغله های دیگر دارد و به همین دلیل، این وضع باعث می شود مردم در خصوص سهام خودشان، سردرگم باشند.
به عنوان مثال، برخی از دانشجویان من که از همین طبقات بودند به صورت تلفنی از من سوال می کردند که ما باید چه کار کنیم. حتی این افراد که تحصیلات دانشگاهی دارند، نمی دانستند چه کار کنند.
این سر در گمی، عدم آشنایی با مکانیسم سهام عدالت و عدم آموزش لازم، شاید ناشی از این موضوع باشد که دولت وقت نمی کند و مردم هم نمی توانند به خوبی از ثروت های خودشان استفاده کنند.
* با توجه به این که خرید سهام در بورس، رونق زیادی دارد پول سهام فروخته شده، کجا است؟
من نمی دانستم که هنوز پول را نداده اند و اگر این طور باشد یک ضایعه است یعنی مردم هم از این طرف باخته اند و هم از آن طرف. درباره این که این پول ها کجا است، به نظر می رسد به دلیل ناهماهنگی، احتمالاً بانک ها منابع لازم را نداشته ولی اعلام آمادگی کرده اند یا بر بانک ها تحمیل شده که این کار را انجام بدهند. این وضع، نشان دهنده ناهماهنگی در برنامه ریزی اقتصادی دولت است.
* وقتی ارزش سهام به شدت بالا رفته و خانواده هایی که می توانند چند میلیون تومان دریافت کنند ولی عملاً ۱۰۰ هزار یا ۵۰۰ هزار تومان دریافت می کنند، با این قضایا چگونه برخورد خواهند کرد؟
اگر پول سهام، در چند مرحله پرداخت شده، ظالمانه ترین برخوردی است که با این افراد شده. پرداخت مرحله ای و این شکل پرداخت پول، دو بحث دارد. یک بحث این است که در همین فاصله زمانی، نرخ تورم بالایی داشته ایم و قدرت خرید افراد بسیار کاهش پیدا کرده است.
اگر این افراد با تاخیر این پول را دریافت کنند، قدرت خرید این پول مثل دو ماه قبل نیست و ضرر کرده اند. در حالی که وقتی بانک ها وام می دهند به صورت روزانه، سود خودشان را دریافت می کنند.
*اگر این افراد به طور یک جا به پول ۲۰ یا ۴۰ میلیون تومانی خودشان دست پیدا کنند بهتر است یا همین روش دولت برای فروش ۳۰ درصدی در هر مرحله و با توجه به حوزه های اقتصادی دیگر ادامه پیدا کند در مجموع بهتر خواهد بود؟
اگر این افراد بتوانند به یکباره به آن مبالغ برسند، قدرت خریدشان در این فاصله زمانی کم نمی شود و برای سرمایه گذاری هم، بهتر است. فردی که می خواهد سرمایه گذاری کند با رقم های کوچک، فرصت را از دست می دهد.
اگر همه پول در اختیار این نوع افراد قرار نگیرد و به صورت خُرد خُرد در اختیار آنها قرار بگیرد، این افراد از امکان سرمایه گذاری محروم می شوند چرا که با مبالغ خُرد، فرد نمی تواند به دنبال درآمد پایدار از طریق سرمایه گذاری باشد. بنابراین، از دو طریق و با این برخورد، به مردم ظلم کرده اند.
* در این دوره بیش از ۱۰ سال که سهام عدالت توزیع شده، شرکت های تعاونی استانی برای اداره امور سهامداران شکل گرفتند. بر اساس آئین نامه ای که روز شنبه ۴ مرداد ۱۳۹۹ در شورای عالی بورس تصویب شده، قرار است یک هلدینگ در سطح ملی تاسیس شود و ۵ متخصص حوزه مالی، مدیریت سهام عدالت افرادی را که به طور مستقیم سهام خودشان را اداره نمی کنند، به عهده بگیرند. دارایی های تعاونی ها سهام عدالت همه استان ها به این هلدینگ داده می شود. آیا تصمیم درستی است که یک هلدینگ ایجاد شود و مدیریت کل سهام عدالت کسانی را که نمی خواهند سهام خودشان را بفروشند به عهده بگیرد؟
مهم این است که این افراد منتخب، بهترین افراد باشند تا بتوانند سرمایه گذاری ها را از طرف سهامداران انجام بدهند. این موضوع جای بحث دارد که اگر به صورت مجزا و استانی باقی می ماندند بهتر بود یا به صورت یک گروه نخبه سراسری. ولی بالاخره هر کدام از آنها می تواند مزایا و شاید معایبی داشته باشد.
به هر حال، اگر هلدینگ تاسیس شود و به صورت کُلی اشتباهی شود تاثیر آن به صورت عمومی است ولی اگر استانی باشد، ممکن است مدیران بعضی استان ها ضعیف تر باشند و بعضی ها قوی تر. احتمالاً این طور هم باشد و شاهد توزیع نابرابر نیروهای انسانی در استان ها هستیم.
امکان دارد بعضی استان های قدرتمند و با تمرکز بیشتر نیروهای انسانی متخصص، به نحو بهتر از این سهام استفاده کنند و بنابراین سهامداران آن استان، بهتر سود ببرند و از طرفی، استان های محروم تر ممکن است کمتر سود ببرند.
* جنابعالی اخیراً گفته اید که ضرورت دارد با کاهش انگیزه و روحیه شهروندان مخصوصاً دهک های پایین درآمدی مقابله شود و این کف مطالبات از دولت است. در وضعیت فعلی و در ارتباط با سهام عدالت، به نظر شما دولت چه کاری انجام بدهد که کاهش انگیزه و روحیه مردم رخ ندهد؟
در درجه اول باید بگویم هر چه فقر و محرومیت بیش تر شود، انگیزه مشارکت در فرآیند توسعه یا سرمایه اجتماعی، به شدت کاهش پیدا می کند. توزیع سهام عدالت برای جبران این ناکامی ها، می تواند مفید باشد ولی باید به مردم آموزش داده شود یا حتی به صورت عملی در استان ها و مناطق کوچک تر، به صورت مستقیم آموزش داده شود تا مردم از این سهام استفاده کنند.
هدف نهایی باید این باشد هر چه بیش تر افراد قرار گرفته در زیر خط فقر را بالا بیاورند تا بسترهای لازم برای نارضایتی ها کم شود. در مقابل نیز، انگیزه ها برای مشارکت و همکاری با برنامه های توسعه ای افزایش پیدا کند. دولت آقای روحانی با توجه به شرایط فعلی بیش از این منابعی ندارند چرا که ما به خاطر عدم فروش نفت، درآمدی نداریم.
نظر شما