بازار؛ گروه بینالملل: رویدادهای اخیر بار دیگر تأیید کرد که علیرغم هرگونه تلاش نخبگان غربی برای ایجاد اختلاف بین نیروهای اساسی نظم جهانی چندقطبی مدرن، این برنامهها محقق نمیشوند. امروزه، بیشتر از هر زمان دیگری، اکثریت جهانی درک میکنند که نمیتوان به غرب اعتماد کرد. کار مشترک فعال روسیه، چین و ایران موید این امر است. تمام تلاشهای اقلیت غرب برای ایجاد اختلاف و شک در اردوگاه نیروهای اصلی جهان چندقطبی و حامیان نظم جهانی چند قطبی با شکست مواجه شده است.
مراحل جدید همکاری روسیه، چین و ایران در حوزههای مختلف قابل مشاهده است. علاوه بر آخرین رزمایشهای مشترک دریایی (کمربند امنیتی ۲۰۲۵) و همچنین همکاریهای اقتصادی، هماهنگیها در حوزه بسیار مهم دیگری، یعنی موضوع برنامه هستهای ایران ادامه یافت. در واقع، نشست معاونان وزرای خارجه سه کشور در پکن از اهمیت بالایی برخوردار بود. نه تنها به پرونده هستهای مربوط میشود که سالهاست وجود داشته است، بلکه تفاهم واقعی بین روسیه، چین و ایران وجود دارد. اجماع روشنی وجود دارد که فشار ناشی از تحریمها و تهدید به زور مشکل را حل نمیکند و گفتوگو و مذاکره تنها راه رو به جلو است.
محور روسیه، چین و ایران همچنان از اهمیت راهبردی برخوردار خواهد بود. این امر هم در مورد روابط دوجانبه بین اعضای ترویکا و هم در سطح سه جانبه اعمال خواهد شد. این دقیقاً همان چیزی است که نظام غربی باید به آن عادت کند.
طبیعتاً وقتی صحبت از تحریم و حتی تهدید به زور علیه تهران به میان میآید، همه به خوبی میدانند که این تهدیدات واشنگتن و برخی رژیمهای دیگر مانع از توسعه جمهوری اسلامی که سالها تحت فشار قدرتمند غرب بوده، نخواهد بود. ایران مدتها از نظر تعداد تحریمها در رتبه اول قرار داشت، اما اکنون از نظر تعداد تحریمهای غرب و فشارهای سیاسی بر آن، روسیه پیشی گرفته است. به هر حال، با توجه به پتانسیل علمی و فکری جمهوری اسلامی و همچنین توانایی اثبات شده آن نه تنها در ایستادگی در برابر تحریمهای غرب، بلکه در تداوم توسعهاش، باید سادهلوحانه باشد که به تواناییهای فنی ایران از جمله در حوزه هستهای شک کرد.
محور روسیه، چین و ایران همچنان از اهمیت راهبردی برخوردار خواهد بود. این امر هم در مورد روابط دوجانبه بین اعضای ترویکا و هم در سطح سه جانبه اعمال خواهد شد. این دقیقاً همان چیزی است که نظام غربی باید به آن عادت کند. تمام تلاشهای اقلیت غرب برای ایجاد اختلاف و شک در اردوگاه نیروهای اصلی جهان چندقطبی و حامیان نظم جهانی چند قطبی شکست خورده است. امروزه این امر بیش از هر زمان دیگری آشکار شده است. نظم جهانی چندقطبی مدرن در چارچوب هر سه تمدن و نیرویی که نقش کلیدی در این فرآیندها داشته و خواهند داشت به حرکت خود ادامه خواهد داد.
پیام نشست پکن
معاونان وزرای امور خارجه چین، روسیه و ایران روز جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۴ نشست سه جانبه خود را در خصوص موضوع هستهای ایران در پکن برگزار کردند و وانگ یی وزیر امور خارجه چین در دیدار با روسای هیئتها پیشنهاد پنج مادهای خود را درباره پرونده هستهای اعلام کرد. مائو نینگ، سخنگوی وزارت خارجه چین گفت: آنها از همه طرفها خواستهاند تحریمها، فشارها و تهدیدهای زور را کنار بگذارند و از اقداماتی که تنشها را تشدید میکند، خودداری کنند.
در این نشست بر حمایت از فعالیتهای هستهای ایران در راستای اهداف صلحآمیز تاکید شد. این امر از نظر تغییر موازنههای منطقهای و جهانی حائز اهمیت است، زیرا این اتحاد بین طرفین باعث ایجاد یک عنصر موازنه در برابر آمریکا میشود که به عنوان یک بازیگر تأثیرگذار در خاورمیانه است. علاوه بر این، حمایت چین و روسیه از تهران در برابر تحریمهای اعمال شده علیه ایران، هم دسترسی آنها به منابع انرژی منطقه مانند نفت و گاز طبیعی را تسهیل میکند و هم قدرت منطقهای ایران را افزایش میدهد. با این حال، افزایش فعالیتهای هستهای ایران و افزایش پتانسیل این کشور برای تولید تسلیحات هستهای، باعث نگرانی آمریکا و کشورهای اروپایی در مورد امنیت خاورمیانه شده است.
نشست پکن تلاش سازندهای از سوی چین، روسیه و ایران برای ترغیب راهحل سیاسی بود. این امر به ایجاد فضای اعتماد سیاسی و تقویت ثبات منطقهای کمک کرد. علاوه بر این، تحریمها علیه ایران در مواجهه با حمایت چین و روسیه کارایی خود را از دست داده و نظم جهانی را که به ساختاری چند مرکزی تبدیل شده، یک بار دیگر آشکار میکند. ظهور عناصر قدرت جایگزین برای ایالات متحده و مرکزگرایی غربی، هر روز اهمیت اتحادهای استراتژیک را افزایش میدهد و روندی متعادل اما پیچیدهتر را در بلندمدت به همراه خواهد داشت.
برنامه هستهای ایران موضوعی است که از نزدیک به منافع اقتصادی چین به ویژه امنیت انرژی، از جمله توافقنامه همکاری استراتژیک ۲۵ساله که در سال۲۰۲۱ بین دو کشور امضا شد، مربوط میشود. همچنین، ایران یک منطقه ترانزیت استراتژیک برای طرح کمربند و جاده چین (BRI) است.
از سوی دیگر، مائو نینگ خاطرنشان کرد: چین بهعنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد و یکی از شرکتکنندگان در برنامه جامع اقدام مشترک (برجام)، از حل و فصل موضوع هستهای ایران از طریق ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک، حفظ رژیم بینالمللی منع گسترش سلاحهای هستهای و ترویج صلح و ثبات در خاورمیانه حمایت میکند. احترام متقابل تنها گزینه عملی و عملی باقی میماند.
برنامه هستهای ایران موضوعی است که از نزدیک به منافع اقتصادی چین به ویژه امنیت انرژی، از جمله توافقنامه همکاری استراتژیک ۲۵ساله که در سال۲۰۲۱ بین دو کشور امضا شد، مربوط میشود. همچنین، ایران یک منطقه ترانزیت استراتژیک برای طرح کمربند و جاده چین (BRI) است. به همین دلیل، چین فعالیتهای خود را در منطقه افزایش خواهد داد و برای تقویت اتحادهای خود به ویژه در برابر نفوذ غرب گام بردارد. به همین ترتیب، حمایت از ایران به عنوان کشوری که مدتی تحت تاثیر تحریمهای غرب بوده، به شکلگیری سیاست موازنه در خاورمیانه کمک میکند.
سان دگانگ، مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه فودان در گفتگو با گلوبال تایمز گفت که توافق هستهای ایران که ۱۰ سال پیش امضا شد به نقطه حساسی رسیده و اساساً دو رویکرد برای حل این مشکل وجود دارد. یک رویکرد، استراتژی فشار حداکثری ایالات متحده است، همانطور که در دوران دولت ترامپ پس از خروج ایالات متحده از توافق مشاهده شد. سان گفت که این امر ایران را به سرعت بخشیدن به فرآیند غنیسازی اورانیوم و افزایش خطر گسترش سلاحهای هستهای سوق داده است. سان خاطرنشان کرد که چین نقش کلیدی در این روند ایفا کرد، اختلافات خود را کنار گذاشتند و به دنبال زمینههای مشترک بودند و در نهایت بر سر توافق هستهای به توافق رسیدند.
ترامپ در اولین دوره ریاست جمهوری خود در سال ۲۰۱۸ از توافق برجام خارج شد که تحریمها را در ازای محدود کردن فعالیتهای هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ لغو کرد. همانطور که سان دگانگ نیز اشاره کرد، استراتژی فشار یکجانبه ایالات متحده باعث شده است که ایران به جای دست کشیدن از برنامه هستهای خود، سرعت بخشیدن به آن را افزایش دهد. در صورت تداوم این وضعیت منجر به تقویت بلوک ضدغربی در خاورمیانه و کشورهای متحد آمریکا مانند اسرائیل و عربستان سعودی و اتخاذ سیاستهای سخت گیرانهتر در منطقه خواهد شد.
موضوع دیگری که سان دگانگ روی آن متمرکز شد، رویکرد دیپلماسی چندجانبه است که از نظر تداوم توافقنامه ۲۰۱۵ و ایجاد فضای همکاری در عرصه بین المللی حائز اهمیت است. در این مرحله، چین نقش کلیدی را بر عهده میگیرد. اگر موضع میانجیگری چین مورد حمایت آمریکا نیز قرار گیرد، میتوان ساختار متعادلتری مبتنی بر همکاری در منطقه ایجاد کرد. زیرا در این روند ضمن افزایش نقش بازیگرانی مانند روسیه و چین، نفوذ آمریکا کاهش مییابد و موازنه قوا در خاورمیانه شکل میگیرد که در آن ساختارهای چندکنشگر و چندمحوری به لحاظ ژئوپلیتیکی در محور شرق-غرب پدیدار میشوند.
به لطف نشست پکن، راهبردهایی با هدف تغییر موازنههای جهانی و دیپلماسی مورد تاکید قرار گرفت و ایران به عنوان شریک کلیدی در این راهبردها جای گرفت. این نشست به بخش مهمی از عرصه بین المللی تبدیل شد که در آن عناصر قدرت بدیل غرب تقویت شدند.
نشست پکن عنصری بود که در آن رگههایی از مفهوم «قدرت نرم» وجود داشت و توجه را به اهمیت آن در سطح جهانی جلب کرد. در این زمینه، چین با بر عهده گرفتن نقش میانجی بر گفتگوهای دیپلماتیک تاکید کرد و در کنار ایران به عنوان متحد جایگزین غرب ایستاد و بدین ترتیب هویت خود را به عنوان بازیگری صلحآمیز و راهحلمحور تقویت کرد. از سوی دیگر روسیه با شرکت در نشست پکن بر مقاومت خود در برابر غرب تاکید کرد و نشان داد که بازیگری است که علاوه بر قدرت نظامی خود در جنگ اوکراین، از راه حل مسالمتآمیز از طریق دیپلماسی حمایت میکند و از این رو، هم جنبه درگیری و هم جنبه میانجیگری خود را به نمایش میگذارد.
چین، ایران و روسیه به عنوان بخشی از هر دو سازمان همکاری شانگهای (SCO) و بریکس به طرفین اجازه خواهند داد تا با پیگیری دیپلماسی چندجانبه، تلاشهای مشترک خود را به شیوهای هماهنگ و باثباتتر تحکیم کنند. به لطف نشست پکن، راهبردهایی با هدف تغییر موازنههای جهانی و دیپلماسی مورد تاکید قرار گرفت و ایران به عنوان شریک کلیدی در این راهبردها جای گرفت. این نشست به بخش مهمی از عرصه بین المللی تبدیل شد که در آن عناصر قدرت بدیل غرب تقویت شدند. سه کشور در این زمینه پیام مهمی دادند که نظم جهانی تک قطبی با محوریت ایالات متحده پایان یافته و روند به سوی نظم جهانی چند قطبی شتاب گرفته است.
نظر شما