به گزارش بازار، به نقل از فرهیختگان؛ قطر در سالهای اخیر به مدد منابع گاز، دیپلماسی رسانهای و البته جایگاهی که قدرتهای غربی برایش در معادلات منطقه تعریف کردهاند، تبدیل به یک بازیگر نقشآفرین البته در چهارچوبهای تعریفشده قدرتهای غربی است. کنش قطر را نمیتوان به مثابه سوژه مستقل تحلیل کرد بلکه باید در بهترین حالت آن را سوژه شده دانست. قطر را نه میتوان مانند عمان یک میانجی صادق دانست و نه میتوان آن را به عنوان یک شریک مطمئن و حتی کشور همراه دانست که بتوان روی آن حساب کرد.
همانطور که ذکرش رفت قطر با استفاده از منابع و ابزار در دسترسش، در دهه اخیر از یک بازیگر ردهچندم در منطقه تبدیل به یکی از کنشگران قابل توجه منطقه شده است و در بسیاری از پروندههای منطقه مشارکت دارد. اگر امروز عمان میانجی صادق شناخته میشود و دوست همه است برای قطر نمیتوان چنین صفاتی را بر شمرد. میانجیگری قطر مانند آن خیاطی است که از هر نمدی برای خود کلاهی میدوزد، چراکه مواضع قطر در بسیاری از امور مانند عمان خنثی نیست و نمیتواند مانند سلطنت عمان دکترین میانجیگری فقط برای میانجیگری را پیش ببرد. آنها در هر پروندهای نگاه کامل و یا نیمنگاهی به منافع خود دارند و مانند عمان میانجی محترم و بیطرفی نیستند.
از طرف دیگر با نگاهی به رابطه ایران و قطر میتوان پی برد که این کشور نسبت به مسائل کلیدی روابط دوجانبه اهمیت زیادی قائل نیست. بعد از کمک سیاسی، امنیتی، اقتصادی ایران در ماجرای حصر قطر در سال ۲۰۱۸ آیا قطر به ازای این کمک را به ایران پس داده است؟
در بخش اقتصادی از رقابت گازی که بگذریم، حجم مبادلات تجاری سالانه ایران و قطر در بهترین حالت چیزی در حدود ۲۰۰ میلیون دلار بوده است؛ و نمیتوان از طرحهای اقتصادی راهبردی و یا حتی مشارکت اقتصادی خاصی در منطقه یا طرح خاصی در دو کشور صحبت کرد.
در بخش سیاسی قطر در چند پرونده منطقه عملاً رقیب جمهوری اسلامی به حساب میرود و نیروهای مخالف ایران را حمایت میکند، از سوریه گرفته تا یمن! و رسانههای قدرتمند قطری به فراخور موضوعات پیشآمده در منطقه و حتی داخل ایران مواضع غیراصولی و بر خلاف اصل همسایگی و روابط حسنه گرفتهاند، یا در بحث میانجیگریهای قبلی و انتقال منابع مالی ایران از کره جنوبی نتوانستند و یا نخواستند که این روند را کامل کنند. یا در مسئله صدور روادید برای ایرانیان بسیار سختگیرند و ایرانیان مقیم نیز محدویتهای زیادی به بهانه تحریم دارند.
در بحث نظامی و امنیتی هم حضور آمریکاییها در پایگاه العدید قطر که بزرگترین مرکز نظامی آمریکا در منطقه است، بالذات یک تهدید نظامی و امنیتی از جانب قطر برای ایران حساب میشود، چنانچه که برخی از اخبار در اقدامات آمریکاییها با استفاده از این پایگاه علیه منافع ایران به بیرون درز کرده است. قطریها در چند مورد نیز با قدرتهای غربی علیه متحد ایران یعنی دولت صنعا همکاری داشتند، مسئلهای که برای مثال سلطنت عمان اجازه چنین کاری به آنها نداد. رسانههای این کشور در مواردی نیز اقدامات ضدامنیتی علیه منافع ایران داشتند. مضاف براین دوحه محل اقامت افراد و گروههایی است که قبلاً سابقه فعالیتهای ضدایرانی و علیه منافع جمهوری اسلامی ایران داشتهاند و آنها میتوانند در این شهر به راحتی ارتباطات خود را پی بگیرند.
ارتباط قویتر و همهجانبه با قطر فینفسه محل اشکال نیست ولی باید با قطر به صورت نقدی و فوری معامله کرد و امتیاز گرفت. اگر امیر قطر در مسئله سوریه به دنبال جلب همکاری ایران است باید مشخصاً مواردی که برای ایران در سوریه اولویت دارد روی زمین بیاید و آن را به دست آورد. اگر وعده اقتصادی وجود دارد باید اثر خود را در سرمایهگذاری قطری و افزایش صادرات و بهبود شرایط فعالیت ایرانیان در قطر دید نه اینکه با وعده تونل ارتباطی از زیر خلیج فارس فقط چند روزی جو رسانهای ایجاد کرد. اگر قرار است بین غرب و ایران میانجیگری صورت بگیرد باید ابتدا امتیازات مورد نظر ایران نقد شود و مانند منابع کرهای نشود. در مسائل سیاسی - امنیتی باید مطالبات ایران مشخص و ملموس باشد و هشدارهای لازم با ضمانت اجرا داده شود و قطریها نسبت به عدم اجرای آن متنبه باشند.
امروز قطر در فضای ترامپیسم جهانی احتمالاً متوجه برخی از تغییرات شده است و درحاشیه خلیج فارس نگران توسعهطلبی ارضی و سیاسی عربستان و حتی امارات است. قطریها اساساً با دموکراتها پروندههای مشترک بیشتری نسبت به جمهوریخواهها دارند و این یک فرصت مناسب برای ایران است که اگر میخواهد با قطر مراوده بیشتری داشته باشد باید نقدی کار کند نه با وعده و نسیه!
نظر شما