حامد شایگان؛ گروه بورس: برخی تکنیکالیست ها محدوده ۲.۲ و برخی اعداد بالاتر را آستانه مقاومت شاخص کل بورس میدانند و همین مسأله از نظر روانی روی بازار تاثیر می گذارد. به طوری که روز چهارشنبه همین هفته گذشته برخی سهامداران که سود شناسایی کرده بودند عرضه ها را زیاد کردند. این موضوع نشان می دهد که برخی از نوسانات بازار سهام زیر سر همین نوسان گیرهاست؛ یعنی بعد از اینکه آنها سود شناسایی می کنند سریع با چند چارت این تفکر را به بازار القا می کنند که وقت پولبک شاخص است تا دوباره در قیمت های پایین سهام سهامداران خرد را جمع کنند.
در هر صورت این دیدگاه در بازار جریان دارد و فقط با موج خبرهای مثبت میتوان از روی این جریان عبور کرد وگرنه هر بار با نزدیک شدن به یک مقاومت نوسانات منفی شدت می گیرد.
چرا در زمانی که بازار سهام وارد اصلاح می شود هیچکدام از حمایت های تکنیکال عمل نمی کنند و شاخص بی توجه به چارت تا کف نزول می کند؟ بنابراین به نظر می رسد عملا این اراده بازارساز است که به چارت ها اعتبار می دهد
در حال حاضر مسأله اینجاست که جریان نقدینگی در اقتصاد ایران همچنان در محدوده بالای ۳۰ درصد افزایش یافته و گواهی سپرده با سود ۳۰ درصد هم اجرایی شده و حتی معاملات ربع سکه در حراج مرکز مبادلات نشان می دهد که قیمت دلار برای محاسبه نرخ این ربع سکه ها بالای ۷۰ هزار تومان تمام شده است، آیا در چنین شرایطی می توان مقاومت تکنیکال را بهانه ای برای اصلاح شاخص کل بورس اعلام کرد؟
چرا در زمانی که بازار سهام وارد اصلاح می شود هیچکدام از حمایت های تکنیکال عمل نمی کنند و شاخص بی توجه به چارت تا کف نزول می کند؟ بنابراین به نظر می رسد عملا این اراده بازارساز است که به چارت ها اعتبار می دهد. یا به عبارت دیگر بازارساز و نوسان گیری در راستای اهداف خود از چارت، مقاومت و حمایت استفاده می کنند.
جریان پول در حال حاضر با پذیرش ریسکهای مختلف حاضر به سپرده گذاری نیست و نتیجه شد ذخیره پولها در بانک ها و فقط نظم بازار مالی را بر هم زد.
در حال حاضر نقدینگی خاص به دنبال کسب بازدهی بالاتر از تورم و صد البته پذیرش ریسکهای آن است. فروش سکه یا ارز و هر اتفاق دیگر که جنبه سفتهبازانه آن لحاظ میشود و با تورم همراه خواهد بود مورد استقبال قرار میگیرد.
در بازار ارز و سکه و هر آن چیزی که مبتنی بر بازار است نظام عرضه و تقاضاست که حاکم است. از این رو جریان نقدینگی به محض اینکه بفهمید سیاست گذاری به دنبال مداخله منفی است از بازار خارج می شود، اما بازار سهام تنها بخشی از جامعه سهامداری هم جهت با سیاست های بازارساز حرکت می کنند و عملا بخش عمده سهامدار عمده قربانی سیاست گذاری ها هستند و در شرایطی که فرصتی برای جبران زیان آن ها فراهم می شود قربانی رفتار تکنیکالیست ها می شوند و سر بزنگاه از بازار سهام خارج می شوند.
بنابراین تا زمانی که سیاست دوگانه ارزی و قیمت گذاری وجود دارد نوسان هم در بازارهای اقتصادی و مالی وجود دارد. از طرف دیگر نظام ارزی نیز راه خود را میرود و تورم هر سال بیشتر خواهد شد. در مقابل این حس به بازار سرمایه و سهامداران داده شده که حاکمیت برای داراییهای شما هیچ ارزشی قائل نیست، بنابراین با هر چارت تکنیکالیستی صف فروش سهامداران خرد طولانی تر می شود.
نظر شما