بازار؛ گروه بین الملل: از پایان جنگ سرد تا امروز، دنیا با یک نظام بینالملل در حال گذار روبرو بوده است. بلوک غرب به رهبری ایالات متحده آمریکا ازطریق نهادهای چندجانبه گرایانه و مداخلههای نظامی درکشورهای دیگر بر دنیای سیاسی جهان حاکم بوده است. همین بلوک غربی بعدها با مرکزیت اروپا، کوشید نظام لیبرال دموکراسی غربی را در جهان پیاده کند. همین رویکرد به واشنگتن این اجازه را میداد تا به مداخلههای خود در عراق و افغانستان مشروعیت ببخشد اما سبب بروز خلاء قدرت در هر دو کشور مذکور و افزایش میزان جنگ و درگیری در این کشورها شد و به دنبال آن، رویکردهای جدید در فضای سیاسی جهان ظهور یافت و قدرت پیدا کرد.
درنهایت شاهد آن هستیم که این «وضعیت موجود» در دنیای سیاسی جهان که ایالات متحده تعریف کرده با چالشهای قابل توجه ازجانب روسیه و چین و همچنین قدرتهای در حال ظهور ازقبیل هند و برزیل و ترکیه مواجه شده است.
در حالی که آمریکا تلاش می کند تا هژمونی خود را بازیابد، کشورهای دیگر متعاقباً مجبور میشوند برای جلوگیری از تسلط بر خود، تواناییهای ملی و استقلال راهبردی خود را افزایش دهند. این امر سبب ایجاد رقابتهای تسلیحاتی جدید، رقابت های فناوری جدید و همچنین گسترش بلوکهای جایگزین با غرب مانند بریکس، سازمان همکاری شانگهای و غیره شده است. آمریکا چه بخواهد چه نخواهد این واقعیت چندقطبی است که در ابتدا به دنبال جلوگیری از شکلگیری آن بود.
باید گفت آنچه جهان با آن روبروست به بیان جان ایکنبری نظریه پرداز روابط بین الملل و سیاست خارجی آمریکایی تغییر قدرت جهانی و افول قدرت آمریکا و تغییر نظام تک قطبی در جهان است. قدرت و لیبرالیسم غربی رو به افول و قدرت شرقی پیش از این متولد شده و در حال تکامل است. نظمی که قطعاً تک قطبی نخواهد بود و هژمون مطلق شکل نخواهد گرفت بلکه جهان شاهد نظم چند قطبی خواهد بود.
شکلگیری نظام جدید فرجامی حتمی است که تغییر و تحول بازیگران قدرت بخشی از آن خواهد بود. نظامی که در راستای تمرکززدایی و عبور از نظم تک قطبی به سوی جهان پسا آمریکایی چند قطبی طی الطریق خواهد کرد. نظام جدیدی که چند جانبه گرایی با محوریت سازمانهای منطقهای و بین المللی با هدف امنیت وجودی و رفاهی با همکاری و تشریک مساعی میسر خواهد شد.
در این راستا خبرنگار بازار گفتگویی با «پروفسور جفری کارلینر» استاد دانشگاه بوستون ایالات متحده آمریکا تنظیم نموده که در ادامه می آید.
در طول دولت های کارتر و ریگان، کارلینر به عنوان اقتصاددان ارشد و مدیر ستادی در شورای مشاوران اقتصادی رئیس جمهور خدمت کرد. او همچنین به عنوان مدیر اجرایی دفتر ملی تحقیقات اقتصادی در کمبریج، ماساچوست و معاون مدیر موسسه اقتصاد بینالملل پترسون در واشنگتن دی سی خدمت کرده است.
*برخی معتقد هستند که شیفت قدرت در نظم جهانی از غرب به شرق رخ داده و این وضعیت تثبیت شده است. در مقابل برخی نیز معتقد هستند که این نظم جدید هنوز در حال گذار است و تثبیت نشده است. ارزیابی شما چیست؟
قدرت از غرب دور می شود، اما این گذار هنوز تثبیت نشده است. ایالات متحده آمریکا و متحدانش در اروپای غربی و شرق آسیا هنوز بسیار قدرتمندتر از چین، هند و سایر اعضای بریکس توسعه یافته هستند، اما قدرت شرق در حال افزایش است. ایالات متحده و متحدانش نسبت به بریکس اقتصادهای بسیار بزرگتر، هزینههای نظامی بسیار بزرگتر و نفوذ بسیار بیشتری در سراسر جهان دارند، اما تعادل به سمت بریکس تغییر میکند.
*به نظر شما نظم نوین جهانی جنبه قطبی خواهد داشت. به عبارت دیگر آیا شاهد قطب بندی های شدید و مخاصمه آمیز در این نظم خواهیم بود؟
نظم نوین جهانی مانند جنگ سرد نخواهد بود؛ با ایالات متحده آمریکا و متحدانش در یک گروه و اتحاد جماهیر شوروی و متحدانش در گروهی دیگر – دو بلوک جدا از هم. در طول جنگ سرد تقریباً هیچ تجارتی بین دو طرف وجود نداشت، هیچ جریان سرمایه ای وجود نداشت و تماس بسیار کمی بین مردم دو بلوک وجود داشت.
در نظم نوین جهانی، جریان های عظیم کالاها و خدمات و پول بین غرب و شرق و همچنین تماسهای زیادی مردم دو طرف وجود خواهد داشت. شرکت های چند ملیتی از چین و هند در اروپا و ایالات متحده سرمایه گذاری خواهند کرد و شرکت های چند ملیتی از ایالات متحده، اروپا، ژاپن و کره جنوبی در بریکس سرمایه گذاری خواهند کرد.
دانشجویان بریکس برای تحصیل به دانشگاه های غرب می آیند و برخی از آنها در غرب می مانند. تنش بین ایالات متحده آمریکا و چین بیشتر از ۳۰ سال گذشته خواهد بود، اما یک گروه از کشورهای همسو با ایالات متحده آمریکا و گروه دیگر همسو با چین که حداقل روابط با یکدیگر داشته باشند، وجود نخواهد داشت.
علاوه بر این، جهان به دو اردوگاه دو قطبی نمی شود که هر کدام از یک کشور پیشرو پیروی می کنند. چین و هند اختلافات جدی دارند. ایران و عربستان سعودی نیز در بسیاری از مسائل اختلاف نظر دارند. به دلیل این تضاد منافع بین کشورهای بریکس، یک اردوگاه کاملاً با آمریکا و دیگری با چین و بریکس هماهنگ نخواهد بود.
*تاثیر این نظم جدید بر مناطق چه خواهد بود؟ آیا بازیگران منطقه ای امکان مانور بیشتری در این گونه نظم خواهند داشت؟
بازیگران منطقه ای احتمالا آزادی بیشتری برای پیگیری منافع خود در نظم جدید جهانی خواهند داشت. آنها بهتر می توانند در برابر فشارهای ایالات متحده مقاومت کنند زیرا می توانند برای حمایت به چین مراجعه کنند. برای مثال، ایران بهتر توانسته از تحریمهای آمریکا جان سالم به در ببرد زیرا میتواند به چین نفت و به روسیه سلاح بفروشد. عربستان سعودی همچنین بهتر توانسته در برابر فشارهای آمریکا برای کاهش قیمت نفت مقاومت کند، زیرا می تواند نفت را به چین بفروشد و در تولید نفت با روسیه همکاری کند.
*به نظر می رسد کانون توجه در نظم جدید جهانی منطقه ایندو-پاسیفیک خواهد بود. آیا با این ارزیابی موافق هستید؟
اکثر مردم جهان در جنوب، شرق و جنوب شرقی آسیا زندگی می کنند. بیشتر تولیدات جهان در آمریکای شمالی و اروپای غربی تولید می شود. اما اقتصاد دو کشور بزرگ جهان از نظر جمعیت، هند و چین، سریعتر از اقتصاد کشورهای ثروتمند امروزی رشد می کنند. با ثروتمندتر شدن و قدرتمندتر شدن این کشورها و همسایگانشان، مرکز قدرت ناگزیر به سمت منطقه هند و اقیانوس آرام خواهد رفت.
*رقابت آمریکا و چین در نظم جدید جهانی به چه صورت خواهد بود؟ رقابتی یا تخاصم؟
اگر دنیا خوش شانس باشد، چین و آمریکا برای تولید بهترین خودروهای برقی و پنل های خورشیدی، بهترین داروها برای درمان بیماری ها و بهترین نیمه هادی ها برای راه اندازی رایانه با یکدیگر رقابت خواهند کرد.
آنها همچنین برای ساختن بزرگراهها، راهآهنها و فرودگاهها برای کشورهای فقیر و کمک به این کشورها برای پرداخت هزینه تحصیل فرزندانشان رقابت خواهند کرد. اگر جهان بدشانس باشد، رهبران چین و آمریکا به طور فزاینده ای دشمنی خواهند کرد و خطر جنگ را افزایش خواهند داد و توجه را از بهبود زندگی مردم خود و مردم کشورهای دیگر منحرف می کنند.
نظر شما