بازار؛ گروه بین الملل: جمهوری بولیواری ونزوئلا از یک آزمایش جاه طلبانه در تغییر اجتماعی و تنظیم مجدد سیاست خارجی در دهه اول قرن بیست و یکم، به رهبری هوگو چاوز، به یک دولت نفتی که مدیریت ضعیفی دارد و از مهاجرت گسترده و ناتوانی در تولید یا صادرات کالای اصلی خود یعنی نفت رنج می برد، تبدیل شده است.
در این راستا، در طی یک دوره تقریباً بیست ساله، جمهوری خلق چین از طریق وام های اعطایی به تولید نفت در آینده به شریکی کلیدی برای اقتصاد ونزوئلا تبدیل شد، در حالی که شرکت های دولتی و بانک های توسعه ای آن، همراه با هزاران کارگر و کارآفرین خصوصی در تامین و صنایع خدماتی، درجات مختلفی را برای فعالیت در این کشور آمریکای جنوبی متحمل شدند. با کاهش شدید قیمت جهانی نفت در سال ۲۰۱۴ و سقوط صنعت نفت خام این کشور در نتیجه تخلفات گسترده، فساد داخلی افزایش یافت و وضعیت اقتصادی و امنیتی در سراسر جامعه بدتر شد و تعدادی از شهروندان ونزوئلا مجبور به مهاجرت شدند؛ ضمن اینکه این امر با تحریم های مترقی ایالات متحده علیه دولت نیکلاس مادورو تشدید شد.
در همین حال، چین با زیان های کوتاه مدت قابل توجهی به دارایی های خود و تهدیدهایی برای ایمنی اتباع خود در این کشور و همچنین هزینه های شهرت در منطقه ناشی از مشارکت برجسته این کشور در یک کشور با سقوط آزاد اقتصادی مواجه شد. در طول دهه ۲۰۱۰، دولت چین در دو نوبت در موقعیتی قرار گرفت که باید برای تامین منافع و تعهدات دوجانبه خود دست و پنجه نرم کند: اول در سال ۲۰۱۵، زمانی که با به دست گرفتن کنترل مخالفان ونزوئلا جایگاه خود را در این کشور ضعیفتر احساس کرد. مجلس ملی، قوه مقننه کشور، و بار دیگر در سال ۲۰۱۹ با روی کار آمدن دولت موقت، مستقیماً ریاست جمهوری مادورو را به چالش کشید. در سال ۲۰۱۹، چندین مفسر و نویسنده دانشگاهی بر نیاز و سناریوهای احتمالی مداخله چین در بحران چند لایه ونزوئلا تاکید کردند.
فراتر از کره شمالی و درگیری اسرائیل و فلسطین، تلاشهای چین برای میانجیگری در آفریقا، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی متمرکز شده است
اگرچه شواهد کمی از مداخلات مستقیم پکن وجود دارد، دیپلماتها و رهبران تجاری چین به طور مکرر خشم و نگرانی خود را نسبت به رکود این کشور ابراز و اعلامیههایی مبنی بر تمایل خود برای کمک به حل بنبست سیاسی اعلام کردند. بر همین اساس، فراتر از کره شمالی و درگیری اسرائیل و فلسطین، تلاشهای چین برای میانجیگری در آفریقا، خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی متمرکز شده است؛ در حالی که هیچ سابقه ای وجود ندارد که دولت چین برای رسیدگی یا کمک به حل تنش ها بین طرف های درگیر در قاره آمریکا وارد عمل شود.
مسیرهای جهانی شدن
ادغام جهانی در اوایل قرن بیست و یکم باعث شد که چین به طور فزاینده ای در زنجیره های تامین بین المللی درگیر شود و این کشور را تشویق کرد تا دامنه خود را در سراسر جهان گسترش دهد. به طور مشابه، اقتصادهای آمریکای جنوبی شاهد تغییراتی در حوزه های سیاسی و اقتصادی بودند که زمینه را برای یکپارچگی جهانی بیشتر و فرصت های فزاینده برای همکاری با چین فراهم کرد. در همین راستا، یک عامل کلیدی در این تنظیم مجدد و تعمیق روابط، مشارکتی بود که بین کاراکاس و پکن در اوایل دهه ۲۰۰۰ شکل گرفت.
نوآوری چاوز در رابطه نزدیک با چین
رابطه نزدیکی که بین ونزوئلا و چین در طول دهه ۲۰۰۰ ایجاد شد کاملاً از قبل تعیین شده بود. از دیدگاه ونزوئلا، این موضوع اساساً یک نوآوری بود که توسط هوگو چاوز، رئیس جمهور منتخب در سال ۱۹۹۹ هدایت شد. در اولین سالهای ریاست جمهوری چاوز، ونزوئلا چرخشی در روابط بینالملل خود انجام داد و از کشوری که به طور گسترده با ایالات متحده همسو و مروج فعال هنجارهای دموکراتیک در نیمکره غربی بود، به کشوری تبدیل شد که بیش از پیش رشد کرد.
چاوز در طول دوران ریاست جمهوری خود، شش بار از پکن بازدید کرد که بیش از هر رئیس دولت دیگری در آمریکای لاتین بود
همچنین این کشور امریکای لاتین فعالانه به دنبال روابط نزدیکتر با کشورهای خودکامه مانند کوبا، لیبی، روسیه و چین در یک موضع آشکارا خصمانه نسبت به سیاست های ایالات متحده در منطقه بود. چاوز در طول دوران ریاست جمهوری خود، شش بار از پکن بازدید کرد که بیش از هر رئیس دولت دیگری در آمریکای لاتین بود. تنها در سال ۲۰۱۰، سالی که دو کشور تعهدات دوجانبه خود را دو برابر کردند و صندوق مشترک چین و ونزوئلا را ۲۰ میلیارد دلار افزایش دادند، پنج هیئت عالی رتبه از چهار وزارتخانه مختلف ونزوئلا از پکن بازدید کردند.
چاوز ریاست سودآورترین دهه در تاریخ تولید نفت ونزوئلا را برعهده داشت که دلیل آن افزایش مداوم قیمت جهانی نفت خام بود که به دولت او اجازه داد تا یک برنامه بلندپروازانه را در داخل و خارج از کشور اجرا کند
گزارش ها نشان می دهد که هیچ کشور دیگری در نیمکره غربی، حتی بزرگترین اقتصاد منطقه، برزیل، از این سطح دسترسی در پایتخت چین برخوردار نبوده است؛ در حالی که بازنگری استراتژی های سیاست خارجی ونزوئلا، از جمله گشایش در برابر چین، زیربنای انبوه نفت این کشور بود. چاوز ریاست سودآورترین دهه در تاریخ تولید نفت ونزوئلا را برعهده داشت که دلیل آن افزایش مداوم قیمت جهانی نفت خام بود که به دولت او اجازه داد تا یک برنامه بلندپروازانه را در داخل و خارج از کشور بدون محدودیت بودجه اجرا کند. این امر با تمرکز قدرت در قوه مجریه دولت تسهیل شد و با وجود درآمدهای بی سابقه، در طول دوره تصدی چاوز، بدهی عمومی و خارجی ونزوئلا به سطوح تاریخی ۱۰۴ میلیارد دلار تا سال ۲۰۱۳ افزایش یافت.
در طول سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶، چین ۶۲.۵ میلیارد دلار به ونزوئلا وام اعطا کرد که تقریباً نیمی از وامهایی است که به کل منطقه در آن دوره داده بود و ونزوئلا را به عنوان بزرگترین دریافتکننده مالی چین در جهان معرفی کرد. در دوران چاوز، سیاست خارجی ونزوئلا در طرح نفوذ خود در امتداد آمریکای لاتین بسیار مؤثر بود، عاملی که اغلب هنگام توضیح علاقه چین به ونزوئلا نادیده گرفته میشود. با شروع سال ۲۰۰۴، زمانی که قیمت نفت شروع به افزایش کرد، چاوز با ارائه سرمایهگذاریهای چند میلیون دلاری، کمکهای خارجی و یارانهها به بسیاری از کشورها، به هزینههای بینالمللی پرداخت.
در بازه زمانی ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۷، برآوردها تعهدات خارجی ونزوئلا را حدود ۴۷ میلیارد دلار آمریکا نشان میدهد که از این میزان، ۱۷ میلیارد دلار میتواند به عنوان کمک توسعهای محاسبه شود. چاوز در موضوعی که توسط یک ناظر به عنوان دیپلماسی قدرت اجتماعی نامگذاری شد، از سیاست اجتماعی استفاده کرد و از آن به عنوان ابزار اصلی سیاست خارجی کشور بهره مند شد و به ایدئولوژی سیاسی خود، چاویسمو اجازه داد تا از مرزهای ملی فراتر رود و مخاطبان خارجی و رهبران سیاسی را در سراسر جهان-آمریکا و فراتر از آن جذب کند.
یک ویژگی ایدئولوژیک ایجاد سازمانهای منطقهای با هدف کاهش نفوذ ایالات متحده و ارائه وزنه تعادلی به نهادهای تحت رهبری ایالات متحده مانند سازمان کشورهای آمریکایی بود. اتحاد بولیواری برای مردم آمریکا به طور مشترک توسط کوبا و ونزوئلا در سال ۲۰۰۴ تأسیس شد؛ در حالی که اتحادیه ملل آمریکای جنوبی دو نمونه کلیدی هستند. به همین ترتیب، جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب، ابتکار دیگری به رهبری ونزوئلا که شامل سازمان کشورهای آمریکایی منهای کانادا و ایالات متحده است، با ایجاد مجمع چین_جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب در سال ۲۰۱۴ به یک پلت فرم مطلوب برای تعامل منطقهای پکن تبدیل شد.
هنگامی که رفتار چین در ونزوئلا در زمان چاوز را با رفتار او در بقیه منطقه مقایسه می کنیم، با در نظر گرفتن جریان بازدیدهای دوجانبه در سطح بالا و وام های چند میلیارد دلاری، این تصور که علاقه پکن به ونزوئلا صرفاً ناشی از دسترسی به ذخایر نفتی این کشور است، ناکافی به نظر می رسد
سیاست خارجی ونزوئلا این پتانسیل را داشته که بخش قابل توجهی از منطقه را تحت یک چتر اقتصادی و سیاسی که ایالات متحده را مستثنی می کرد، ادغام کند. بر همین اساس، با توجه به تأثیرات محسوسی که در آمریکای لاتین داشت، به راحتی می توان تصور کرد که چگونه اقدامات بین المللی چاوز در پکن به عنوان فرصتی برای گسترش نفوذ چین در منطقه تلقی می شود. هنگامی که رفتار چین در ونزوئلا در زمان چاوز را با رفتار او در بقیه منطقه مقایسه می کنیم، با در نظر گرفتن جریان بازدیدهای دوجانبه در سطح بالا و وام های چند میلیارد دلاری، این تصور که علاقه پکن به ونزوئلا صرفاً ناشی از دسترسی به ذخایر نفتی این کشور است، ناکافی به نظر می رسد. به طور کلی، تنها زمانی که رهبری منطقهای ونزوئلا و پیشبینیهای بینالمللی حول منافع خود چین برای گسترش دامنه اقتصادی و سیاسی خود در آمریکای لاتین قرار گرفت، روابط استثنایی که بین کاراکاس و پکن ایجاد شد شروع به معنا کردن پیدا کرد.
صعود هوگو چاوز در ونزوئلا با ادغام فزاینده چین در زنجیرههای تولید جهانی و پیوندهای تجاری همزمان شد که پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ محور اصلی آن بود
در همین راستا، صعود هوگو چاوز در ونزوئلا با ادغام فزاینده چین در زنجیرههای تولید جهانی و پیوندهای تجاری همزمان شد که پیوستن این کشور به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱ محور اصلی آن بود. در اوایل همان سال، جیانگ زمین، رئیسجمهور وقت آمریکا، به آمریکای لاتین سفر کرد، جایی که با بازیگرانی مواجه شد که مشتاق بودند به پیشنهادات پکن پاسخ دهند. در حالی که چین به دنبال تنوع بخشیدن به منابع انرژی و گسترش نفوذ جهانی خود بود، ونزوئلا به عنوان یک همتای طبیعی از هر دو جنبه برجسته شد و به طور خاص به کسب درآمد از ذخایر نفتی خود در آینده و پیوستن خود به رقیب ایالات متحده علاقه داشت.
در حالی که قیمت جهانی نفت در سال ۲۰۰۸ در نتیجه افزایش تقاضا در مواجهه با راکد بودن تولید جهانی به اوج بی سابقه ای رسید، نگرانی های چین برای امنیت انرژی خود، شرکت های دولتی این کشور را وادار کرد تا فعالانه در استخراج نفت (و همچنین مواد معدنی، در سایر کشورهای آمریکای لاتین) مشارکت کنند. بخش عمده ای از این فشار بیرونی برای امنیت انرژی توسط دو بانک سیاست اصلی چین انجام شد: بانک توسعه چین و بانک صادرات و واردات چین.
در نوامبر ۲۰۰۷، سند توافقنامه صندوق تامین مالی مشترک چین و ونزوئلا با سرمایه گذاری مشترک شش میلیارد دلار به طور رسمی امضا شد. در سالهای بعد، اندازه صندوق در پنج میلیارد دلار حفظ شد. در آگوست ۲۰۱۰، بانک توسعه چین و ونزوئلا توافقنامه چارچوب همکاری تامین مالی بلندمدت چین و ونزوئلا را با ارزش قرارداد ۱۰ میلیارد دلار و مدت وام ۱۰ ساله امضا کردند. شرکت های نفتی ونزوئلا از صادرات نفت به چین به عنوان منبع اصلی بازپرداخت وام استفاده کرده و همچنان به افزایش صادرات نفت به چین ادامه دادند؛ ضمن اینکه حجم صادرات از ۱۰۰ هزار بشکه در روز در سال ۲۰۰۷ طی سال های بعد به ۵۰۰ هزار بشکه در روز تا سال ۲۰۱۷ افزایش یافت و بخش نامعلومی از درآمد حاصل از صادرات نفت به چین برای بازپرداخت وام های چین استفاده شد.
نظر شما