زینب بنی شیخ الاسلامی؛ بازار: پر واضح است که تبلیغات در دنیای امروز، از مهمترین ابزارها در رساندن پیام بنگاه اقتصادی به خریدار و مصرف کننده است و حتی شاهد آن هستیم که دولت ها هم بر نقش و تاثیرگذاری تبلیغات بر بدنه اقتصاد کاملاً واقف هستند.
آنچه در این نوشتار دغدغه نویسنده بوده، در سایه ماندن اقتصاد تبلیغات در پهنه اقتصاد سنتی و دانش بنیان است. تبلیغات یا بهتر بگوییم صنعت تبلیغات جولان گاه بیشمار معاملاتی است که در بازار خرید و فروش کالا و خدمات همه ساعته و همه روزه در حال انجام است.
تجارت و معادلات آن نیازمند این است تا در بستری به نام تبلیغات شناسانده شود. حال وجود اقتصاد دولتی به دلیل نداشتن رقیب بیشتر بر پایه بزرگ نمایی خدمت رسانی صورت می گیرد اما در نگاهی دیگر و بخش اقتصاد بازار تاثیر تبلیغات بر فروش کالاها و محصولات اعم از فیزیکی و غیر فیزیکی به کیفیت آن بستگی داشته و در یک فراز و نشیب رقابت قرار دارند.
با وجود تکنولوژی های فروش و تغییرات ذائقه ای مردم و وجود پلتفرم های مجازی و گذار از رسانه های سنتی تبلیغات را دچار یک دگردیسی با حجم بالایی از متقاضی کرده است.
تبلیغات و اقتصاد نهفته در آن بر اقصتاد سنتی چیره می گردد
اجتماع و مردم خود به عنوان یک مصرف کننده(خریدار) و در بخشی دیگر به عنوان فروشنده نقش آفرینی می کنند و در آن واحد می توانند در اقتصاد نقش معامله گری خود را تغییر دهند، حال با این حجم وسیعی از تجارت در بنگاه های کوچک و بزرگ که می بایست توان رقابتی خود را حفظ کنند تبلیغات و اقتصاد نهفته در آن مانند موجی عظیم بر گستره اقتصاد سنتی چیره می گردد.
عدم کنترل شاخص های اقتصادی این صنعت که ممکن بنگاه های کوچک اقتصادی را از دور خارج کند و بسترهایی مانند فضای مجازی و خرید اینترنتی بی پروا جولان می دهند. نکته حائز اهمیت عدم کنترل چنین پلتفرم هایی است که صنعت تبلیغات (مجازی) در آن برای جلب مخاطب و فروش بیشتر دست به آن می زند.
کنار زده شدن بنگاه ها و کسب و کارهایی که توانایی رقابت در اقتصاد غول پیکر تبلیغات را ندارند مانند زخمی بر بدنه اشتغال بوده و نبود استانداردها و شاخص هایی کنترلی و عدم تعیین چارچوب معاملاتی در این فضا توانسته توده های اقتصادی ایجاد کند و توسعه آن به صورت همگن و متناسب نباشد
کنار زده شدن بنگاه ها و کسب و کارهایی که توانایی رقابت در اقتصاد غول پیکر تبلیغات را ندارند مانند زخمی بر بدنه اشتغال بوده و نبود استانداردها و شاخص هایی کنترلی و عدم تعیین چارچوب معاملاتی در این فضا توانسته توده های اقتصادی ایجاد کند و توسعه آن به صورت همگن و متناسب نباشد.
آنچه در این نوشتار می تواند یاری رسان باشد تعیین یک الگوی رفتار اقتصادی سازنده و رو به رشد برای صنعت تبلیغات،وجود عدالت توزیعی برای تمامی کسب و کارها که بتوانند کالاو خدمات خود را در بسترهای مختلف تبلیغ کنند.
ایجاد پارامترهای معاملاتی برای کانون های تبلغیاتی، وجود سامانه های تبلیغاتی در بستر فضای مجازی و تعیین عرف پولی برای کسب و کارها به میزان فروش و تولید آنان.با ایجاد چنین ساز و کارهایی می توان تا حدودی اقتصاد در سایه صنعت تبلیغات را به سمت روشنایی سوق داد!
نظر شما