بازار؛ گروه بین الملل: در بخش نخست گزارش بریکس تا بریکس پلاس خواندیم که با تثبیت اقتصاد جهانی پس از بحران مالی، فشار برای اصلاحات که مشخصه اولین نشست های گروه ۲۰ بود، در سمت غربی کمرنگ شد. امیدها مبنی بر اینکه جنوب جهانی در نهایت ممکن است نقش بیشتری در شکلدهی نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین ایفا کند، از بین رفت. از آن زمان، اصلاح نظام چندجانبه سازمان ملل موضوع بحث بی پایانی بود و شورای امنیت سازمان ملل متحد به بن بست رسید. صندوق بین المللی پول و بانک جهانی نیز به ترتیب در دست اروپایی ها و آمریکایی ها و سازمان تجارت جهانی مسدود شد. از این نظر، دهه ۲۰۱۰ یک دهه گمشده برای جنوب جهانی بود.
با توجه به این تحولات، این سوال مطرح شد که چه عاملی بریکس را در این مرحله حفظ کرد؟ علیرغم از دست دادن اهمیت جهانی، بریکس تعدادی از وظایف مهم را برای اعضای خود انجام داد: بستری برای انتقاد از سیستم موجود فراهم کرد. بهطور غیرمستقیم به ثبات رژیمهای داخلی آنها کمک کرد و بنابراین، از مداخله خارجی ناخواسته (اصول حاکمیت و عدم مداخله) محافظت نمود؛ ضمن اینکه امکان ائتلافهای انعطافپذیر سیاست خارجی را فراهم کرد؛ ضمن اینکه مهمتر از همه، این گروه شروع به ایجاد نهادهای چندجانبه، تشدید روابط داخلی خود و انطباق با بازگشت به ژئوپلیتیک در روابط بینالملل کرد.
حال در بخش دوم به ادامه روند کار این گروه و تاثیر همه گیری و جنگ روسیه به عنوان کاتالیزور و سپس، گسترش بریکس به عنوان چالشی برای غرب و چشم انداز آن می پردازیم.
از زمان همهگیری و تهاجم روسیه به اوکراین، غرب متوجه شد که دیگر نمیتواند این امر را مسلم بداند که کشورهای جنوب جهانی به طور خودکار از آن پیروی میکنند. برعکس، روشن شد که جهل غربی بهای زیادی را به همراه داشته است. هر دو رویداد، گرایش به تجدید سازمان و جهانیزدایی را تقویت کردند. تا آنجا که به همهگیری مربوط میشود، کشورهای در حال توسعه باید با این حقیقت تلخ روبرو میشدند که کشورهای ثروتمند غربی تمایلی به رسمیت شناختن واکسن کووید-۱۹ بهعنوان «خیر مشترک جهانی» نداشتند، آنگونه که هند و آفریقای جنوبی خواستار آن بودند. در عوض، آنها از پتنت های شرکت های دارویی چندملیتی خود_ با وجود یک بیماری همه گیر جهانی با نتیجه نامشخص_محافظت کردند.
وقوع جنگ در اوکراین نیز به زودی نشان داد که جنگهایی که توسط قدرتهای بزرگ به راه انداخته میشوند، پیامدهای گستردهای در سطح جهانی دارند و در بهترین حالت میتوانند از نظر نظامی محصور شوند
وقوع جنگ در اوکراین نیز به زودی نشان داد که جنگهایی که توسط قدرتهای بزرگ به راه انداخته میشوند، پیامدهای گستردهای در سطح جهانی دارند و در بهترین حالت میتوانند از نظر نظامی محصور شوند. خود جنگ و حمایت قاطع غرب از اوکراین منجر به اختلال در زنجیره تامین و کمبود در بازارهای مختلف جهانی (غذا، مواد خام، انرژی و غیره) شد که افزایش قیمتها و نرخهای بهره بالاتر و تورم را در برداشت؛ ضمن اینکه بدهی دوباره در دستور کار تعداد زیادی از کشورهای در حال توسعه بود.
هدف ائتلاف غربی تبدیل روسیه به یک کشور منفور بینالمللی و به زانو درآوردن آن از نظر اقتصادی از طریق تحریمهای سخت و جامعی بود که قبلاً هرگز اعمال نشده بود. با این حال، یک پیامد ناخواسته این تحریمها، اختلال جدی در تجارت بینالمللی و پیامدهای گسترده بر جوامع خود بوده است. در این زمینه، بسیاری از کشورهای جنوب جهانی به قطعنامه مارس ۲۰۲۲ سازمان ملل که جنگ روسیه را محکوم می کرد، رأی مثبت دادند.
با این حال، از میان پنج کشور بریکس، تنها برزیل رای مثبت و روسیه رای منفی داد. چین، هند و آفریقای جنوبی نیز رای ممتنع دادند. اما تنها چند کشور در جنوب جهانی به تحریمهای غرب پیوستند، زیرا منافع و روابط خود با روسیه را در خطر میدیدند و جنگ را یک امر غربی یا بهطور دقیقتر اروپایی میدانستند. در این مناقشه، غرب بارها با استانداردهای دوگانه خود مواجه شد که برای همیشه اعتبار آن را در جنوب جهانی خدشه دار کرده است. سوالی که مطرح می شود این است که آیا غرب قوانین بین المللی را زیر پا نمی گذاشت و هنجارهای بین المللی را در موارد متعدد نادیده می گرفت؟
وزیر امور خارجه هند، سوبرهمانیام جایشانکار، ممکن است دیدگاه جنوب جهانی را در مورد جنگ اوکراین به درستی توصیف کرده باشد که گفت: در جایی اروپا باید از این ذهنیت خارج شود که مشکلات اروپا مشکلات جهان است، اما مشکلات جهان مشکلات اروپا نیست. برخی از کارشناسان معتقدند که هر تأثیری که جنگ در اوکراین بر روابط بین غرب و جنوب جهانی داشته باشد، وقتی صحبت از جنگ بین اسرائیل و حماس در غزه می شود، این رابطه در معرض آزمون و استرس جدیدی قرار می گیرد. بسیاری از کشورهای در حال توسعه دلیلی برای جانبداری در مورد جنگ در اوکراین نمی بینند.
در عصری که جهان توسعه یافته در حال تمسخر و جدا شدن از وابستگی های یک جانبه به کشورها (به ویژه چین و روسیه) است، کشورهای در حال توسعه برای اولین بار در سال های اخیر از اهرم فشار برخوردار بوده اند. در واقع، آنها به طور ناگهانی مورد محاکمه قرار گرفته اند، زیرا برای حل جریان های مهاجرت جهانی مورد نیاز هستند؛ یا صرفاً به این دلیل که دو قطبی شدن فزاینده بین چین و ایالات متحده فضای مذاکره را برای جامعه بین المللی باز می کند.
گسترش بریکس به عنوان چالشی برای غرب
این محیط پرتنش و پویا پسزمینه پانزدهمین اجلاس سران بریکس در آفریقای جنوبی در اوت ۲۰۲۳ بود. دو موضوع مهم در دستور کار قرار داشت: گسترش گروه برای گنجاندن اعضای جدید و جدا شدن بیشتر از دلار از طریق رشد تجارت با ارزهای ملی. علاقه عمومی به برگزاری این نشست بالا بود، در حالی که این موضوع نشان می دهد که بریکس به نمادی از تغییر در چشم انداز جهانی تبدیل شده است، علیرغم این واقعیت که این گروه از نظر اهداف سیاست توسعه گسترده خود دستاوردهای کمی داشته است.
با این وجود، نامزدهای عضویت در ژوهانسبورگ در صف ایستاده بودند. به گفته آفریقای جنوبی، حدود ۲۰ درخواست رسمی دریافت شد و ۲۰ کشور دیگر نیز ابراز علاقه کردند. بزرگ شدن بریکس موضوعی بحث برانگیز در میان اعضای موسس بود. چین و روسیه بسیار موافق بودند، در حالی که هند و برزیل مخالف بودند. بدون معیارهای رسمی عضویت، پذیرش اعضای جدید صرفاً موضوع تأثیرگذاری بین اعضای مؤسس بود، ضمن اینکه انتخاب اعضای جدید که گروه پنج نفره را به یک گروه ۱۱ کشوری تبدیل کرده است، شکی در برتری روسیه و چین باقی نمی گذارد.
گسترش بریکس با اضافه شدن صادرکنندگان بزرگ انرژی مانند عربستان، امارات و ایران، اهمیت اسمی بریکس را به عنوان یک مشارکت انرژی و مالی بهبود می بخشد
در میان کشورهای جدیدی که به بریکس پیوستند، آرژانتین، پس از انتخاب رئیس جدید آن، خاویر مایلی، بعید است به این گروه بپیوندد. سوالی که در این جا مطرح می شود این است که چرا کشورهایی مانند اندونزی، تایلند، نیجریه، ویتنام، مالزی، فیلیپین، بنگلادش، مکزیک و کلمبیا مورد توجه قرار نگرفتند؟ پاسخ این است که اعضای جدید منتخب وظیفه بسیار مشخصی را انجام می دهند: گسترش بریکس با اضافه شدن صادرکنندگان بزرگ انرژی مانند عربستان، امارات و ایران، اهمیت اسمی بریکس را به عنوان یک مشارکت انرژی و مالی بهبود می بخشد.
کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین به دلیل نگرانی از تحریم ها و قطع ارتباط با سیستم دلاری، انگیزه های قوی برای توسعه سیستم ارزهای جایگزین دارند. این گسترش همچنین پتانسیل ارتقاء استفاده از ارزهای غیر دلاری را در قیمت گذاری، تجارت و تسویه انرژی افزایش می دهد. گسترش بریکس با افزودن نیروگاه های انرژی جدید می تواند به توسعه بازارهای تجارت انرژی جایگزین، نفت و گاز طبیعی کمک کند. به عنوان مثال، معاملات آتی نفت رنمینبی چین که در سال ۲۰۱۸ راه اندازی شد، به سرعت توسعه یافته است.
دولت چین همچنین علاقه زیادی به ترویج استفاده از رنمینبی در تجارت گاز طبیعی دارد. بنابراین، روسیه و چین بریکس را به پروژه ای ضد غربی تبدیل کرده اند که هدف آن شکستن هژمونی کشورهای غربی در نظم جهانی کنونی و تسلط دلار آمریکا در اقتصاد جهانی است. عناصر رهایی بخش مرحله بنیانگذاری که به یک جاه طلبی توسعه همه جانبه مرتبط است، جای خود را به یک پروژه ژئوپلیتیکی می دهد که مشخصه آن سیاست سنتی قدرت، قدرت اقتصادی و نظامی و نفوذ سیاست خارجی است. اگر توسعهای که اتفاق افتاده تبدیل به یک هنجار شود، احتمال زیادی وجود دارد که بریکس پلاس به گروهی از رژیمهای عمدتاً خودکامه تبدیل شود.
این پیشرفت مسئله ای در مسیر پیشرفت برای مردم در جهان در حال توسعه ایجاد نمی کند و به احتمال زیاد منجر به بازگشت سیاست قدرت های بزرگی می شود که مشخصه قرن ۱۹ بود. جهان چندقطبی ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ ادعاهای نوامپریالیستی مبنی بر خودتعریف حوزه های منافع را فرموله می کند؛ در حالی که تابع هیچ قاعده ای نیست و دقیقاً نقطه مقابل دنیای چندجانبه است که در آن همه با قوانین یکسان بازی می کنند. این درک از جهان چندقطبی نظم مبتنی بر قاعده را از بین می برد و قوت قانون را با قانون قوی ترین ها جایگزین می کند.
آینده ای باز و در عین حال زنگ خطر برای غرب
برخی از تحلیلگران معتقدند که احتمال دارد این گروه حتی ناهمگن تر از قبل شود. اینکه چگونه سه دموکراسی باقیمانده (برزیل، هند و آفریقای جنوبی) با رویکرد جدید، محدودتر و در عین حال تهاجمی تر برخورد خواهند کرد، باید دید. رئیس جمهور برزیل، لولا، که به شدت از عضویت آرژانتین حمایت می کرد، در ژوهانسبورگ تأکید کرد که گروه بریکس علیه دیگران رفتار نمی کند، بلکه در عوض به دنبال بهبود موقعیت جنوب جهانی در نظم بین المللی است. برخی از صاحب نظران از این موضوع حمایت می کنند که برای هند، پرجمعیت ترین کشور روی زمین، این اجلاس فقط یک نمایش فرعی است، زیرا هند جاه طلبی های بزرگ تری دارد.
هر چقدر هم که در مورد آینده بریکس پلاس مشکوک باشیم، علاقه نشان داده شده در اجلاس ژوهانسبورگ و تعداد کشورهای نامزد نشان می دهد که چندقطبی در نظم جهانی امروز به خوبی تثبیت شده است
در این زمینه، تردید وجود دارد که آیا جهت گیری جدید و گسترش بریکس پلاس باعث عملکرد بیشتر گروه خواهد شد یا خیر. در هر صورت، این یک چالش مستقیم برای غرب است. هر چقدر هم که در مورد آینده بریکس پلاس مشکوک باشیم، علاقه نشان داده شده در اجلاس ژوهانسبورگ و تعداد کشورهای نامزد نشان می دهد که چندقطبی در نظم جهانی امروز به خوبی تثبیت شده است.
بریکس یا در آینده بریکس پلاس، به طور کلی به عنوان یک بازیگر در این زمینه تلقی می شود. اما با نگاهی دقیق تر، بریکس بیشتر نشانه تغییرات در عرصه بین المللی به نظر می رسد تا یک علت. وزن بین دولت ها و تمدن ها با نوسازی اقتصادی و فناوری «جهان سوم» سابق در حال تغییر است؛ در حالی که بریکس به این تغییرات چهره ای نهادی می بخشد.
جهان چند قطبی تنها در صورتی می تواند ثبات را تضمین کند که قدرت های بزرگ با یکدیگر همکاری کنند
برای موفقیت آمیز بودن این امر، اغلب ترویج سیاست نمادین کافی است. تاریخ به ما می آموزد که جهانی با مراکز متعدد قدرت، خطر درگیری و جنگ را افزایش می دهد. جهان چند قطبی تنها در صورتی می تواند ثبات را تضمین کند که قدرت های بزرگ با یکدیگر همکاری کنند. جایی که چندقطبی در چندجانبه گرایی ادغام نمی شود، نتیجه تجزیه و جنگ است. غرب، و به ویژه اتحادیه اروپا، باید این تحول را به عنوان یک زنگ بیدارباش دیرهنگام ببینند.
اگر اتحادیه اروپا میخواهد به عنوان یک بازیگر جهانی باقی بماند، باید خود را برای این واقعیت آماده کند که چندقطبی باقی می ماند و چشمانداز استراتژیک احتمالاً پیچیدهتر میشود. پیشروی در چنین محیطی مستلزم آن است که اتحادیه اروپا از چارچوب فراآتلانتیک با محوریت غرب فراتر رفته و واقعاً با کشورهای در حال توسعه تعامل کند. این موضوع به معنای به اشتراک گذاشتن دانش، تجربه و خرد اروپا با شرکا است؛ نه سخنرانی و استفاده از آنها.
برخی از کارشناسان اروپایی می گویند که اتحادیه اروپا باید بیاموزد که در یک جهان چندقطبی به طور فزاینده غیرقابل پیش بینی، باید تصمیمات مستقل اتخاذ کند، در حالی که برای انجام این کار نسبت به سایر بازیگران مجهزتر است؛ ضمن اینکه به عنوان اتحادی از کشورهای عضو بسیار متفاوت و اغلب متعارض، به موقعیتهای پیچیده و هنر سازش در مذاکرات دشوار عادت کرده است.
نظر شما