به گزارش بازار، ارشدترین دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در گفتگو با نشریه آمریکایی نیوزویک با هشدار درباره حمایت دولت جو بایدن از کابینه رژیم اسرائیل افزود: اسرائیل برای آمریکا بسیار پرهزینه شده است؛ هزینه مادی سیاسی و بالاتر از همه، اخلاقی و اعتباری در افکار عمومی جهان. در چنین شرایطی نه منافع آمریکا ایجاب می کند و نه توان اسرائیل برای اینکه به سراغ جنگ جدیدی برود. نتانیاهو حیات سیاسی خود را در ادامه جنگ غزه می بیند و بایدن انتخاب مجدد خود را در پایان دادن به جنگ غزه. این تعارض منافع با طولانی شدن جنگ قابل مدیریت نخواهد بود.
وی در بخش دیگری از این مصاحبه تصریح کرد: اصرار ایران بر آتش بس فوری و پایدار به معنای پایان دادن به بمبارانها و کشتار غیر نظامیان در غزه است. جنگ مقاومت و اسرائیل تا پایان اشغالگری ادامه خواهد داشت اما عرصه این جنگ نباید به غیر نظامیان کشیده شود.
مشروح مصاحبه امیرسعید ایروانی سفیر و نماینده دائم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل با نشریه نیوزویک به شرح زیر است:
سفیر ایران در سازمان ملل در پاسخ به سوالی درباره ادعای هماهنگی حماس و گروههای مقاومت اسلامی در عملیات طوفان الاقصی به رغم تکذیب این موضوع بارها از سوی مقامات جمهوری اسلامی ایران گفت: تا قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران (۱۹۷۹) گروههای مبارز فلسطینی عمدتاً دارای گرایش های سوسیالیستی بودند. شکل گیری حماس و جهاد سلامی برگرفته از تاثیر حرکت اسلامی انقلاب ایران بود که این خودباوری در آنها ایجاد شد که می توانند در مقابل اشغالگر بایستند و پیروز شوند. تجربه تلخ شکست دولتهای عربی در جنگهای ۱۹۴۸، ۱۹۵۶، ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ روحیه یاس را بر کشورهای عربی غالب کرده بود که دیگر قدرت جنگیدن با اسرائیل را ندارند.
شکل گیری کنفرانس کمپ دیوید، نقطه عطفی در چرخش حرکت کشورهای عربی از مسیر مبارزه به مسیر سازش بود که وارد معامله با اسرائیل شوند. بخشی از سرزمین های اشغالی خودشان را پس بگیرند و در مقابل تعهد صلح به این رژیم بدهند. ظهور گروههای مقاومت اسلامی در لبنان و فلسطین در چنین برهه ای از زمان پدیده شومی برای اسرائیل بود. عقب نشینی اسرائیل از جنوب لبنان (۲۰۰۰)، عقب نشینی از غزه (۲۰۰۵) نه در ازای توافق بلکه بر اثر فشار مقاومت بود. بدنبال آن ناتوانی اسرائیل در جنگ با گروههای مقاومت از ۲۰۰۶ تا کنون زنگ خطر برای آینده این رژیم را به صدا درآورد و اسرائیل همه اینها را ناشی از انقلاب اسلامی ایران می داند که مسیر تاریخ برای اسرائیل را تغییر داد.
آرمان فلسطین بخشی از دی ان ای آرمان انقلاب اسلامی است. هدف مشترک، پایان دادن به اشغالگری و استیفای حقوق ملت فلسطین است اما گروههای فلسطینی هر کدام به صورت مستقل راهبردها و تاکتیک های خودشان را دارند. حماس بعد از خروج اسرائیل از غزه وارد عرصه مبارزه انتخاباتی برای تصدی اداره غزه شد تا توامان در دو عرصه سیاسی و جهادی فعال باشد که البته متضمن پذیرش ضمنی کنفرانس مادرید بود ولی سازمان جهاد اسلامی آن را نپذیرفت و صرفا مسیر جهادی را ادامه داد.
بر این اساس، هر کدام از اضلاع جبهه مقاومت، ضمن داشتن یک هماهنگی کلی با یکدیگر در تصمیم گیری طراحی و تاکتیک به صورت مستقل و در قالب تعریف ملی و سازمانی خودشان عمل می کنند. در عملیات الاقصی بخش نظامی حماس به صورت مستقل، تصمیم گرفت، طراحی و اجرا کرد.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در پاسخ به سوال دیگر نشریه نیوزویک درباره تاثیرات جنگ اسرائیل و گروههای مقاومت اسلامی فلسطین بر آنها و نتیجه آن برای ایران گفت: مهمترین مساله برای جمهوری اسلامی ایران، حفظ جان غیر نظامیان است.
گروههای جهادی مسیر مبارزه را انتخاب کرده اند و آگاهانه وارد این مسیر شده اند و هزینه های مبارزه را برای خود و خانواده شان تقبل کرده اند ولی مردم عادی بخصوص زنان و کودکان نباید قربانی جنگ شوند.
اصرار ایران بر آتش بس فوری و پایدار به معنای پایان دادن به بمبارانها و کشتار غیر نظامیان در غزه است. جنگ مقاومت و اسرائیل تا پایان اشغالگری ادامه خواهد داشت اما عرصه این جنگ نباید به غیر نظامیان کشیده شود. قدرت نظامی مقاومت فلسطین نه برای فروپاشی و حذف اسرائیل بلکه برای جلوگیری از گسترش اشغالگری و وادار سازی این رژیم به تخلیه مناطق اشغالی است.
اصولا رژیمی را که دارای سلاح هسته ای است و در زمره قدرتهای برتر ارتش های دنیا است، نمی توان با حرکت نظامی دچار فروپاشی کرد. فروپاشی اسرائیل از درون محقق خواهد شد و نه از طریق نظامی و در آن صورت توان نظامی این رژیم نیز کارایی نخواهد داشت (نمی تواند مانع فروپاشی شود).
ایروانی ادامه داد: مقاومت در برابر اشغالگری یک فرهنگ است و نه تنها با کشته شدن رهبران و مجاهدان فروکش نخواهد کرد بلکه خون آنها به تقویت مقاومت منجر خواهد شد و مجاهدان بیشتری مسیر مقاومت را انتخاب خواهند کرد.
قطعاً اسرائیل نمی تواند حماس را نابود کند اما با کشتاری که کرده است قدرت مقاومت چه در قالب پیوستن مبارزان جدید به حماس و یا گروه نوپای جدیدی به میدان خواهد آمد. ممکن است شکل حضور سیاسی حماس در فلسطین تغییر کند اما قطعاً توان نظامی حماس روند رو به توسعه خود را ادامه خواهد داد.
سفیر جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در پاسخ سوال دیگری درباره ادعاهای رژیم اسرائیل درباره عدم بازگشت به وضعیت قبل از هفتم اکتبر نه تنها در غزه، بلکه در جبهه شمالی با حزب الله لبنان و نیز هراس این رژیم از ایران هسته ای و نگرانی ها درباره انجام اقدامات احتمالی از سوی تل آویو گفت: اسرائیل بدون حمایت بی قید و شرط آمریکا قدرت تجاوز ندارد و با طولانی شدن جنگ غزه، هزینه این حمایت برای آمریکا به صورت تصاعدی رو به افزایش است. یا آمریکا باید این حمایت را مشروط و محدود کند و یا قربانی جاه طلبی حاکمان اسرائیل شود.
اسرائیل برای آمریکا بسیار پرهزینه شده است؛ هزینه مادی سیاسی و بالاتر از همه، اخلاقی و اعتباری در افکار عمومی جهان. در چنین شرایطی نه منافع آمریکا ایجاب می کند و نه توان اسرائیل برای اینکه به سراغ جنگ جدیدی برود. نتانیاهو حیات سیاسی خود را در ادامه جنگ غزه می بیند و بایدن انتخاب مجدد خود را در پایان دادن به جنگ غزه. این تعارض منافع با طولانی شدن جنگ قابل مدیریت نخواهد بود.
ارشدترین دیپلمات جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل در ادامه پاسخ به سوال فوق تاکید کرد: ایران هیچگاه آغاز کننده جنگ با هیچ کشوری نخواهد بود. اصولا راهبرد جنگ پیشدستانه، جایی در سیاست دفاعی ایران ندارد اما در بالاترین سطح آمادگی برای واکنش به هر تهدیدی و دفاع از کشور، اتباع و منافعش می باشد.
نشریه نیوزویک سوال دیگری درباره شهادت سردار قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ (دی ماه ۱۳۹۹) و قول انتقام از آمریکا و ارتباط حملات به نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه به این موضوع برغم اظهارات مقامات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر دستور ندادن به این گروهها و احتمال انتخاب مسیر تنش از سوی آمریکا همانند چهار سال قبل پرسید.
سفیر ایران در سازمان ملل در پاسخ گفت: به نظر ما آمریکا باید یک بازنگری اساسی در راهبرد امنیت ملی خود در قبال منطقه خاورمیانه داشته باشد. ۲۲ سال قبل آمریکا با مجوز شورای امنیت به افغانستان لشکر کشی کرد تا القاعده و طالبان را نابود کند. نتیجه آن چه شد؟ هزاران میلیارد هزینه مادی، چند هزارکشته و معلول جنگی، شکست اعتبار ارتش و ساختار اطلاعاتی آمریکا و در نهایت توافق با طالبان برای بازگشت مجدد آنها به قدرت در افغانستان. همین اتفاق در عراق افتاده است. ۲۰ سال قبل بدون مجوز شورای امنیت به عراق لشکر کشی کرد تا حکومت صدام را سرنگون و با دولت سازی و ملت سازی از عراق یک الگو برای منطقه بسازد.
تصورشان این بود با نفرتی که در میان مردم عراق نسبت به جنایات صدام وجود دارد، از نیروهای آمریکایی به عنوان ناجی عراق و مردم این کشور استقبال شود اما نتیجه آن چه شد؟ بیش از خساراتی که در افغانستان بر آنها وارد شد، در عراق متحمل شدند. همین اتفاق در سوریه هم خواهد افتاد. راه حل در اصلاح درک شناختی است. تا زمانی که فکر کنند این مقاومت در برابر آنها به دستور ایران یا جای دیگری است نمی توانند مشکل را حل کنند.
تصور کردند با ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران، موانع بر سر راهشان برطرف می شود اما نه تنها این اتفاق نیفتاد، بلکه امنیت آنها، بیش از گذشته در معرض مخاطره قرار گرفت. بعد از این ترور، دولت وقت آمریکا تهدید کرد که اگر ایران پاسخ نظامی دهد به ۵۳ هدف به نشانه تعداد دیپلماتهای آمریکا در زمان تسخیر سفارت آمریکا در ایران در سال ۱۹۷۹) حمله خواهد کرد.
ایران قبل از تدفین سردار سرلشکر قاسم سلیمانی، مستقیما از خاک ایران، پایگاه نظامی آمریکا در عراق را هدف قرار داد و تهدید کرد اگر واکنش نظامی داشته باشید پاسخ شدیدتری دریافت خواهید کرد. پیام دادند رئیس جمهور موضوع را در اتاق بیضی با مشاوران نظامی و امنیت ملی بررسی کرد و ترجیح داد برود بخوابد.
آمریکا از زمانی که نفوذ و قدرت نرم خود را از دست داد و برای جبران آن سراغ قدرت سخت و حضور نظامی رفت خود را در مهلکه قرار داد. پایگاههای نظامی آمریکا در منطقه بخشی از مشکل منطقه است و نه بخشی از راه حل و لازم است به این جمع بندی راهبردی برسند که آیا منافع ملی آمریکا در ادامه این سیاست غلط شکست خورده و تجربه شده است و یا انتخاب مسیر جدید؟ انتخاب با خودشان است.
نظر شما