بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی چتم هاوس اخیرا گزارشی با قلم «جیم اونیل» واضع اصطلاح بریکس، که یک اقتصاددان بریتانیایی است، با عنوان «صدای جهان نوظهور و در حال توسعه» منتشر نموده است که ضمن اشاراتی به اهمیت بریکس، اما در واقع نگاههای عمیق غربی در آن نمایان است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
واضح است که قدرت نمادین بریکس رشد خواهد کرد. این گروه توانسته است به تفکر کشورهای جنوب جهان مبنی بر اینکه سازمانهای حاکمیت جهانی پس از جنگ جهانی دوم بیش از حد غربی هستند، خاتمه دهد. این نهاد توانسته است خود را به عنوان صدای جهان نوظهور و در حال توسعه معرفی کند. درست است که از نظر برابری قدرت خرید، بریکس کمی بزرگتر از گروه هفت است اما از آنجایی که ارزهای آنها با قیمتهایی بسیار پایینتر معامله میشوند، این گروه به طور قابلتوجهی کوچکتر از همتای اقتصاد پیشرفته خود باقی میماند که بر اساس دلار آمریکا کار می کند.
همچنین درست است که چین بهطور محکم خود را به عنوان دومین اقتصاد بزرگ جهان تثبیت کرده است. از نظر اسمی، تولید ناخالص داخلی آن بیش از سه برابر ژاپن و آلمان و حدود ۷۵ درصد تولید ناخالص داخلی ایالات متحده است. در همین حال هند به سرعت در حال رشد بوده و اکنون به دنبال تبدیل شدن به سومین اقتصاد بزرگ تا پایان این دهه است. اما هیچ یک از اعضای دیگر بریکس به خوبی این دو کشور عمل نکرده است. برزیل و روسیه تقریباً به اندازه سال ۲۰۰۱ سهمی از تولید ناخالص داخلی جهانی دارند و آفریقای جنوبی حتی بزرگترین اقتصاد آفریقا نیست و نیجریه از آن پیشی گرفته است.
البته برخی از اعضای گروه هفت نیز وضعیت مشابه ای داشته اند. ایتالیا و ژاپن برای سالهای متمادی رشد تقریباً کمی داشته و بریتانیا نیز با مشکل مواجه بوده است. درست همانطور که چین دوبرابر بزرگتر از مجموع سایر کشورهای بریکس است، ایالات متحده آمریکا هم اکنون از مجموع سایر اعضای جی هفت بزرگتر است. ایالات متحده و چین حتی بیشتر از گذشته بر گروه های خود تسلط دارند.
نه جی هفت و نه بریکس برای مقابله با همه چالش های جهانی امروز چندان مناسب نبوده و عملکرد منطقی ندارند
آنچه این پویایی ها نشان می دهد این است که نه جی هفت و نه بریکس برای مقابله با همه چالش های جهانی امروز چندان مناسب نیستند. هیچیک از این دو نهاد نمیتواند بدون دخالت مستقیم دیگری کار چندانی انجام دهند. چیزی که جهان واقعاً به آن نیاز دارد، گروه بیست احیا شده است که در حال حاضر شامل همه بازیگران کلیدی است. این گروه بهترین انجمن برای پرداختن به مسائل واقعاً جهانی مانند رشد اقتصادی، تجارت بینالمللی، تغییرات آب و هوا، پیشگیری از بیماری همهگیر و غیره است.
اگرچه گروه بیست اکنون با چالشهای مهمی مواجه است، اما همچنان میتواند روح سالهای ۲۰۰۸-۲۰۱۰ را پس بگیرد، زمانی که واکنش بینالمللی به بحران مالی جهانی را هماهنگ میکرد. در مقطعی، ایالات متحده و چین باید بر اختلافات خود غلبه کنند و به گروه بیست اجازه دهند به موقعیت مرکزی خود بازگردند.
اما در مورد بریکس، اگر اعضای کلیدی واقعاً در مورد پیگیری اهداف مشترک جدی باشند، این گروه می تواند در حاشیه موثرتر باشد. چین و هند به ندرت در مورد موضوعی به توافق می رسند و با توجه به روابط دوجانبه فعلی آنها، هیچ یک از آنها به احتمال زیاد مشتاق به دست آوردن نفوذ بیشتر دیگری در نهادهای کلیدی جهانی نیستند.
اگر چین و هند بتوانند اختلافات مرزی خود را حل کنند و روابط سازنده نزدیکتری ایجاد کنند، هر دو کشور سود خواهند برد
گفته می شود اگر چین و هند بتوانند اختلافات مرزی خود را حل کنند و روابط سازنده نزدیک تری ایجاد کنند، هر دو کشور از تجارت جهانی، رشد اقتصادی جهانی و اثربخشی بریکس سود خواهند برد. چین و هند میتوانند در بسیاری از زمینهها به روش هایی همکاری کنند که بر اعضای دیگر بریکس و بسیاری دیگر از کشورها در جنوب جهان تأثیر بگذارد. یکی از مسائل مهم تسلط دلار آمریکا است. وابستگی جهان تا این حد به دلار و در نتیجه به سیاست پولی فدرال رزرو ایالات متحده چندان خوب نیست.
معرفی یورو میتوانست سلطه دلار را کاهش دهد اگر کشورهای عضو منطقه یورو موافقت میکردند که ابزارهای مالی خود را نقد کنند و به اندازهای بزرگ باشند که برای بقیه جهان جذاب باشد. به همین ترتیب، اگر هر یک از کشورهای بریکس - به ویژه چین و هند - اصلاحات مالی قابل توجهی را برای دستیابی به این هدف انجام دهند، مطمئناً ارزهای آنها به طور گستردهتری مورد استفاده قرار میگیرد. اما اگر آنها همچنان به شکایت از دلار و تفکر انتزاعی در مورد ارز مشترک بریکس محدود شوند، بعید است که دستاوردهای زیادی داشته باشند.
نظر شما