بازار؛ گروه بین الملل: پیمان تجاری بریکس در سال ۲۰۱۰ به واسطه طرح ابتکاری کشورهای روسیه، هند، برزیل، چین و پس از آن نیز آفریقای جنوبی تشکیل شد. «جیم اونیل» از هلدینگ بانکی گلدمن ساکس در آن زمان با انتشار گزارشی پیش بینی کرد که اقتصاد بریکس تا سال ۲۰۵۰ بزرگترین اقتصاد غالب در جهان خواهد بود.
هرچند، ریشه اصلی بریکس به بیانیه مشترک وزرای خارجه چهار کشور عضو اولیه آن در حاشیه برگزاری مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۶ بازگشته و نخستین نشست رسمی سران این کشورها نیز در سال ۲۰۰۹ در روسیه برگزار شد.
وجود برخی فاکتورهای مهم همچون برخورداری از دو کشور پر جمعیت جهان، سه ارتش بزرگ جهان از حیث نیروی انسانی، بریکس را در شرایط ممتاز و خاصی قرار داده است
در حال حاضر، بریکس بیش از ۴۱ درصد جمعیت و بیش از ۲۷ درصد از خشکی های جهان را در بر میگیرد. همچنین در میان کشورهای عضو، شاهد حضور چین هستیم که دیگر نمی توان به آن، لقب اقتصاد نوظهور را داد و باید این کشور را یک ابر قدرت اقتصادی تثبیت شده در جهان دانست. همچنین مجموع ارزش تولید ناخالص داخلی بریکس، حدود ۵۶.۶۵ تریلیون دلار گزارش شده است.
اهمیت و جایگاه ویژه بریکس در اقتصاد جهانی
وجود برخی فاکتورهای مهم همچون برخورداری از دو کشور پر جمعیت جهان، سه ارتش بزرگ جهان از حیث نیروی انسانی، بریکس را در شرایط ممتاز و خاصی قرار داده است.
از سوی دیگر، وجود دو کشور هند و چین منجر به فراهم آوردن نیروی کار انسانی متخصص و البته ارزان قیمت را برای این پیمان تجاری فراهم کرده که در صورت پذیرش الحاق ایران، امارات و عربستان سعودی، بخش مهمی از نفت اوپک نیز وارد این بازار بزرگ جهانی خواهد شد.
اگر تمامی این فاکتورها را با موارد مذکور در مقدمه گزارش حاضر جمع کنیم، به سادگی به اهمیت بریکس پی خواهیم برد. همچنین باید در نظر داشت که کشورهای صنعتی بریکس چون بزیل، چین و هند علاوه بر حجم بالای تولید ناخالص داخلی خود، بزرگترین چشمه های بار جهان محسوب شده و از شبکه های ترانزیتی بزرگی همچون طرح کمربند و جاده چین نیز بهره بی برند. پس علاوه بر تولید بالا، امکان صادرات و ترانزیت کالاهای تولید شده به بازار مصرف در غرب نیز وجود دارد.
به طور کلی باید گفت که ساختار بریکس چندان یکدست نیست. در طرفی روسیه و احتمالا ایران قرار دارند که بیش از نگاه تجاری، نگاهی سیاسی به این پیمان داشته و امیدوارند به پشتوانه این پیمان یا پیمان های دیگری چون شانگهای، بخش مهمی از بار تحریم های اعمال شده بر اقتصاد خود را بی اثر کنند
نگاه متفاوت اعضا به کارکرد بریکس
به طور کلی باید گفت که ساختار بریکس چندان یکدست نیست. در طرفی روسیه و احتمالا ایران قرار دارند که بیش از نگاه تجاری، نگاهی سیاسی به این پیمان داشته و امیدوارند به پشتوانه این پیمان یا پیمان های دیگری چون شانگهای، بخش مهمی از بار تحریم های اعمال شده بر اقتصاد خود را بی اثر کنند.
اما در طرف دیگر، کشورهایی چون چین، برزیل، آفریقای جنوبی و هند قرار دارند که علاوه بر پیمان های تجاری محکم با غرب (دستکم برای هند، افریقای جنوبی و برزیل) باید گفت که اقتصادهای آنها تا حد زیادی به بازار مصرف بزرگ اروپا و آمریکا وابسته است.
به همین دلیل، در جریان برگزاری نشست هفته گذشته سران بریکس که طی آن، ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه ضمن متهم کردن غرب به ایجاد بی ثباتی در بازارها بریکس را عاملی مهم برای مقابله با سیطره اقتصادی غرب معرفی کرد؛ رئیس جمهوری برزیل بلافاصله مرزبندی های خود را با طرف روسیه مشخص کرد.
«دا سیلوا» در سخنرانی خود تاکید کرد که کشورش به هیچ عنوان به دنبال تقابل با غرب نبوده و به بریکس به چشم پیمانی تجاری برای افزایش درآمد و تسهیل تجارت خارجی کشورش نگاه می کند!
همچنین باید در نظر داشت که هند و آفریقای جنوبی دو عضو مهم پیمان کشورهای مشترک المنافع ( Commonwealth of Nations) هستند که متشکل از ۵۶ کشور مستعمره سابق بریتانیا هستند که همچنان نیز دل در گرو لندن دارند. پیوندهای سیاسی میان هند و آفریقای جنوبی نیز تا حدی محکم بوده که به هیچ عنوان نمی توان روی پشت کردن آنها به غرب حساب باز کرد.
در حقیقت، این نگاه متفاوت مهمترین عامل واگرایی میان اعضای بریکس تا حال حاضر به حساب آمده و نمی توان از آن چشم پوشی کرد. علاوه بر روابط مستحکم موجود میان دو کشور یاد شده و غرب، باید این نکته را نیز در نظر داشت که اساسا کشورهای صنعتی و تولید کنندگان بزرگ جهان، همواره چشم به بازار صادرات غرب داشته و باید پذیرفت که تولید بدون بازار و مشتری هیچ توجیه منطقی در بر ندارد. لذا در صورتیکه رویکرد سیاسی ایجاد شده توسط روسیه در بریکس پر رنگ تر از میزان فعلی شود، نمی توان حساب گذشته را روی کشورهای یاد شده باز کرد.
چرا بریکس به دنبال دلارزدایی است؟
حال این سوال به وجود می آید که چرا با وجود اختلاف نظر میان اعضای بریکس، کشورهای عضو به دنبال دلارزدایی در مروادات مالی و جایگزینی ارزی دیگر به جای ارز رسمی ایالات متحده هستند؟
مهمترین موضوعی که باعث رویگردانی کشورها از قرار دادن دلار به عنوان ارز مرجع در مبادلات بین المللی شده، افزایش روز افزون شاخص ارز ملی ایالات متحده طی ماه های اخیر بوده که دلیل اصلی آن نیز اجرای سیاست افزایش نرخ بهره بانکی توسط بانک مرکزی این کشور در راستای کنترل تورم بی سابقه شکل گرفته در بزرگترین اقتصاد جهان بوده است.
همانطور که در نمودار بالا مشاهده می شود، شاخص دلار آمریکا دقیقا از ماه مِی سال ۲۰۲۱ به این سو روبرو افزایش بوده و سیری صعودی داشته است. به طوریکه این شاخص در ماه سپتامبر سال ۲۰۲۲ با افزایشی کم سابقه در تاریخ اقتصاد آمریکا و بازار فارکس، به کانال ۱۱۴ نیز نفوذ کرده و ارز رسمی ایالات متحده را با اختلاف چشمگیر، به قدرتمندترین ارز جهان و بازار فارکس تبدیل کرد.
درست همزمان با رسیدن شاخص دلار به این نقطه، شاهد ریزش سنگین ارزش ارزهای بزرگ بازار فارکس از جمله یورو، ین ژاپن، فرانک سوئیس، پوند بریتانیا و ... در برابر دلار بودیم؛ تا جاییکه یورو برای چند روز متوالی و برای نخستین بار طی سال های اخیر، به زیر خط برابری ۱:۱ با دلار رسیده و در کانال ۰.۹ قرار گرفت.
حال ممکن است این سوال مطرح شود که این موضوع چه ضرری را می تواند به کشورهای دیگر تحمیل نماید؟ فرض کنید دو شرکت A و B در دو کشور مختلف، قراردادی بین المللی برای فروش کالا یا خدمات با یکدیگر امضا کرده اند که ارز مرجع این قرارداد دلار است. حال اینکه به هنگام سررسید پرداخت وجه قرارداد، به دلیل افزایش شاخص دلار در برابر ارز ملی کشوری که شرکت A در آنجا قرار دارد، اکنون این شرکت باید مبلغ بیش از آنچه در محاسبات خود به هنگام عقد قرارداد لحاظ کرده به شرکت B بپردازد.
آنچه مسلم است، تا زمان عدم توقف سیاست افزایش نرخ بهره بانکی در آمریکا، نباید انتظار ریزش شاخص دلار را داشت و طی ماه های گذشته، دلار آمریکا نه تنها یک ارز بین المللی مبادلاتی و مرجع، بلکه به ابزاری برای سرمایه گذاری آن هم قدرتمندتر کالاهای سرمایه ای مرسوم در بازار مانند طلا، نقره، ارزهای دیجیتال و ... تبدیل شده و بسیاری از سرمایه گذاران سعی می کنند به جای پذیرش ریسک سرمایه گذاری بالا در بورس های بین المللی یا کالاهای یاد شده که امکان ریزش سنگین آنها در شرایط کنونی نابسامان اقتصاد جهانی وجود دارد، در اصطلاح روی «دلار امن» (Safe USD) سرمایه گذاری کرده و علاوه بر حفظ ارزش دارایی های خود، با سپرده گذاری در بانک های آمریکایی سود سپرده خود را نیز دریافت نمایند.
در حقیقت، عوامل یاد شده دلیل اصلی کشورهای عضو بریکس در تلاش برای جایگزینی ارز دیگری به جای دلار بوده و نباید اینگونه تصور کرد که اهدافی صرفا سیاسی در پس این پدیده وجود دارد.
آرزوهای برکیس در گرو تحولات بنیادین نظم جهانی
با توجه به موارد مذکور، به نظر می رسد اتفاق نظر کاملی میان اعضای بریکس آنطور که تصور می شود وجود نداشته و اساسا رویکردهای آنها نسبت به این پیمان تجاری با یکدیگر متفاوت است. از طرفی متحدین تجاری غرب سعی در توسعه مراودات تجاری و بهبود اقتصادهای ملی خود به ویژه در دوران پسا کرونا هستند.
در طرف دیگر روسیه و در برخی موارد چین قرار دارند که علاوه بر اهداف مذکور، به دنبال کاهش سیطره سیاسی – اقتصادی ایالات متحده و اروپا بر نظم جهانی هستند. همین موضوع می تواند پاشنه آشیل بریکس باشد و آنرا در معرض ضربه ای جدی قرار داده و همگرایی میان اعضا را تا حد چشمگیری کاهش دهد.
تنها راه موجود برای اتفاق نظر و رویه اعضای بریکس، همسو شدن دیدگاه اعضا نسبت به این «پیمان تجاری» و زدودن غبار سیاست از چهره آن خواهد بود. چنین رویکرد مشترکی نیز نیازمند برطرف شدن مشکلات بوده و در غیر اینصورت، می بایست شاهد شکل گیری واگرایی در میان اعضای بریکس باشیک و نه همگرایی.
نظر شما