وحید پورتجریشی؛ بازار: دیپلماسی انرژی از جمله شاخه های سیاست خارجی است که طی سال های اخیر، نه تنها در خصوص تغییر و تعیین مسیرهای بزرگ بازار انرژی جهان دخل و تصرفی ویژه داشته، بلکه از زمان شکل گیری جنگ اوکراین به این سو، به یکی از ابزارهای موثر دولت های صادر کننده و وارد کننده منابع انرژی در جهان تبدیل شده است.
همانطور که می دانیم با شدت گرفتن جنگ اوکراین، تحریم های نفتی از جمله ابزارهای مهمی بود که اتحادیه اروپا و ایالات متحده علیه روسیه به اجر در آوردند. اما دیری نپایید که مقامات مسکو تصمیم گرفتند نفت و گاز صادراتی روسیه را از مبادی غیر رسمی همچون فروش قاچاق و کشتی به کشتی به مشتریان خود به ویژه هند و چین به عنوان دو مشتری اصلی و بزرگ مشتقات نفتی در جهان برسانند.
همین موضوع سبب شد تا بازار جهانی انرژی با عرضه حجم زیاد و البته نا معلومی از نفت ارزان قیمت با تخفیف بسیار بالا مواجه شده و نهایتا این عامل در کنار بسیاری از عوامل فاندامنتال مهم دیگر از جمله ضعف در اقتصاد جهانی، ادامه جنگ در اوکراین و بحران بی ثباتی ناشی از ضعف امنیت در اروپا و البته کاهش تقاضای رسمی چین و هند در بازار، شاهد ریزش شدید قیمت نفت طی ماه های گذشته باشیم.
دیپلماسی انرژی چین و چرخش های جدید در سیاست خارجی
چینی ها از ابتدای جنگ اوکراین تاکنون سعی کرده اند به نوعی سیاست بی طرفی را اتخاذ نموده و در عمل، البته در کنار حمایت های مشروط از روسیه، تلاشی مضاعف برای حفظ سطح روابط فعلی نه چندان جذاب خود با غرب نیز داشته اند. علیرغم ظواهر امر و اتهامات وارد آمده از سوی مقامات غربی در خصوص حمایت همه جانبه چینی ها از مسکو، حقیقت این است که پکن طی ماه های گذشته به هیچ عنوان نسبت به جنگ اوکراین و تحولات شکل گرفته نظام بین المللی در سایه این جنگ بی تفاوت نبوده و مهره های خود را در این صفحه شطرنج با دقت و حساب شده تکان می دهند.
به عنوان مثال، شرکت دولتی «شنژن انرژی» چین در آذر ماه سال گذشته، در اقدامی تاریخی قرار داد گازی بزرگ و بلند مدتی را با شرکت نفت بریتانیا (BP) برای واردات گاز مایع LNG به امضا رساند که چنین قراردادهایی میان دو کشور نه چندان دوست، بسیار عجیب به نظر می رسد.
در مواردی این چنینی می توان متوجه شد که چین قصد دارد دیپلماسی انرژی خود را نه تنها بر اساس تئوری های قدیمی روابط بین الملل، بلکه جهان بینی نوین خود پایه گذاری نماید. از سوی دیگر، انعقاد قراردادهای بزرگ و عجیب همچون مورد مذکور، این ادعای طرف غربی را که دولت چین متحد و حامی بزرگ روسیه است را تا حد زیادی زیر سوال می برد. در ادامه به مهمترین قرارداد بخش انرژی چین اشاره خواهیم کرد که به نظر می رسد پکن خواستار تضعیف و نه تقویت روسیه است.
خط لوله گاز آسیای مرکزی - چین (D-Line)
اگرچه موضوع تاسیس خط لوله انتقال گاز ترکمنستان به چین چندان جدید نبوده و سابقه امضای قرارداد آن به ژوئن سال ۲۰۰۳ باز می گردد، اما طی ماه های گذشته، این قرارداد رنگ و بویی تازه به خود گرفته که می تواند نقشه انرژی آسیای میانه و سیبری را تا حد زیادی تحت الشعاع خود قرار دهد.
قرارداد ساخت خط لوله موسوم به چین – آسیای مرکزی، نخستین بار در سال ۲۰۰۳ میان دو کشور چین و قزاقستان و در جریان سفر رئیس جمهور سابق چین یعنی «هو جینتائو» به این کشور منعقد شد.
توافق اولیه ساخت این خط لوله بین شرکت «کازمونای» قزاقستان و «پترو چاینا» چین به امضا رسید که در همان زمان قرار شد کار مطالعات امکان سنجی ساخت این پروژه به زودی آغاز شود. اما در آوریل سال ۲۰۰۶، چین به صورت همزمان قرارداد دیگری برای ساخت خط لوله چین – ترکمنستان را در دستور کار خود قرار داده و نهایتا، این قرارداد بزرگ در ژوئن سال ۲۰۰۷ وی در جریان سفر «قربانقلی بدر محمدوف» رئیس جمهور وقت ترکمنستان به چین میان دو طرف به امضا رسید.
البته پیش از امضای این قرارداد، دولت چین حدود دو ماه قبل یعنی در آوریل همان سال، قراردادی جداگانه برای ساخت خط لوله انتقال گاز صادراتی ترکمنستان را با دولت ازبکستان به امضا رساند.
به هر حال، طی ۱۰ سال گذشته، به دلیل مسائل مختلف از جمله شکل گیری تنش های منطقه ای در آسیای میانه و حتی درگیری برخی دولت ها مانند تاجیکستان با گروه های رادیکال مخالف دولت، شکل گیری پاندمی کرونا و سیاست های دونالد ترامپ برای محدود سازی تحرکات چین در آسیای میانه، تاسیس این خط لوله به تعویق افتاد. اما «شی جین پینگ» در گفتگو با همتاری ترکمنستانی خود به صورت رسمی خواستار ادامه هر چه سریعتر ساخت این پروژه بزرگ شد.
تضعیف تدریجی روسیه در سایه دیپلماسی انرژی چین!
نگاهی گذرا به موارد بالا از جمله انعقاد قرارداد بلند مدت خرید گاز چین از بریتانیا و همچنین مواردی همچون تلاش پکن برای تنوع بخشی به سبد نفتی خود و واردات منابع انرژی مورد نیاز از کشورهای مختلف همسایه و غیر همسایه نشان دهنده سیاست بلند مدت چین برای ایجاد نوعی بازار رقابتی به سود خود است.
آنچه مسلم است، تمامی کشورهای نفتی جهان در پی انعقاد قرارداد فروش با دو کشور هند و چین به دلیل میزان تقاضای بسیار چشمگیر آنها هستند؛ نکته ای که چین به خوبی این را درک کرده و به همین دلیل همواره سعی می کند نفت صادراتی هر کشور را با امضای قراردادهای بلند مدت و البته تخفیف چشمگیر ناشی از حجم خرید، علاوه بر تضمین تامین نیازهای نفتی خود، قدرت چانه زنی با هر کشور بر سر قیمت و دیگر شرایط فروش را تا حد ممکن بالا ببرد.
با این حساب، امضای قرارداد گازی میان چین با بریتانیا نیز توجیه پذیر بوده و اگرچه جزئیاتی از این قرارداد تاکنون منتشر نشده، اما با توجه به شرایط نه چندان مناسب اقتصادی اروپایی ها، می توان حدس زد که پکن قرارداد مذکور را با چه شرایطی به امضا رسانده است!
حال بهتر است به همکاری های نفتی روسیه و چین بازگردیم. آنچه از موارد مذکور در نوشتار حاضر بر می آید این است که چنین قراردادهایی نه تنها به هیچ روی، بوی حمایت چین از روسیه و تلاش برای تقویت اقتصادی مسکو از طریق خرید بیشتر نفت و دیگر اقلام صادراتی روسیه را نمی دهد، بلکه ظاهرا برای سیاستمداران چینی در عمل تفاوتی میان مسکو و لندن وجود ندارد.
آنچه برای چین مهم است، تنوع بخشی به سبد نفتی، ایجاد وابستگی کشورهای صادر کننده نفت از طریق امضای قراردادهای بلند مدت و همچنین تشکیل نوعی بازار رقابتی بین تمامی فروشندگان برای فروش نفت بیشتر به پکن خواهد بود! این موارد را می توان به عنوان مولفه های اصلی چین در دیپلماسی انرژی این کشور دانسته که تقریبا در تمامی مقاطع رمانی هم صادق هستند.
برای اثبات بهتر و روشن تر شدن موضوع بهتر است بدانیم که تاکید رئیس جمهوری چین برای ادامه هر چه سریعتر ساخت خط لوله گاز آسیای مرکزی در حالی صورت می پذیرد که همزمان دولت روسیه در حال ساخت خط لوله انتقال گاز جدید در سیبری بوده که هدف آن نیز بازار چین است! با اینحال، خبرگزاری رویترز در ۲۴ می طی گزارشی و به نقل از مقامات رسمی چینی مدعی شد که تمایل چین برای واردات گاز از ترکمنستان بیش از روسیه بوده و دلیلی اصلی آن نیز تلاش پکن برای حفظ سطح روابط با غرب اعلام شده است.
هرچند این ادعای مقامات چینی تا حدی درست و صادقانه به نظر می رسد، اما همزمان باید از مقامات اروپایی پرسید که این چه نوع حمایتی است که پکن در بخش های مختلف از ترانزیت در مسیر یک کمربند – یک راه گرفته تا واردات نفت و گاز، همواره به دنبال رقیب تراشی برای مسیرها و صادرات کالاهای روسی است؟
شکل گیری «چین قوی» به لطف جنگ اوکراین
در پایان باید گفت به نظر می رسد چین نه تنها گله ای از تیره شدن روابط مسکو با غرب ندارد، بلکه بر عکس، تضعیف هر چه بیشتر مسکو به ویژه در بخش اقتصاد و رقیب تراشی برای صادرات کالاهای روسیه به چین، تنها یک معنی خواهد داشت: افزایش قدرت چانه زنی پکن در برابر مسکو و تسلیم کردن مقامات روسیه برای فروش کالاهای صادراتی خود به چین با شرایط دلخواه خریدار!
بدیهی است، در شرایط فعلی، دولت روسیه نیز دست بالایی برای اعتراض به این اقدامات چین نداشته و نهایتا مجبور به تمکین به خواسته های مهم پکن خواهد شد. از این منظر می توان مدعی شد که در صورت به درازا کشیدن جنگ اوکراین، سرنوشت این جنگ را نیز چین تعیین خواهد کرد و نه روسیه!
البته «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در نامه خصوصی خود به وزرای خارجه کشورهای عضو اتحادیه اروپا کلیات این مطالب را تصدیق کرده و هشدار داده است که برنده جنگ اوکراین نه روسیه خواهد بود و نه اروپا، بلکه این جنگ تنها یک برنده خواهد داشت و «چین قوی» است که به لطف ادامه درگیری میان اروپا و روسیه و تضعیف هر دو طرف جنگ، شکل خواهد گرفت.
نظر شما