بازار؛ گروه بین الملل: تغییر پویایی قدرت در جنوب آسیا توجه قدرت های فرامنطقه ای مانند چین و ایالات متحده را به خود جلب کرده است. این منطقه از نظر استراتژیک مهم است و به عنوان مجرایی برای جمهوری های آسیای مرکزی محصور در خشکی و البته دارای منابع غنی عمل می کند، در حالی که به یک مرکز ثقل جدید تبدیل شده است. علیرغم اجماع بین محققان مبنی بر اینکه چین قصد دارد یک قدرت مسلط در آسیا قلمداد شود، اهمیت ژئواستراتژیک جنوب آسیا، به ویژه در زمینه طرح کمربند و جاده، پیامدهای جدی برای جاه طلبی های چین دارد.
هند با تولید ناخالص داخلی ۳.۱۷ تریلیون دلار و هزینه نظامی تقریباً ۳۰۳.۱۸ میلیارد دلار، بازیگر اصلی این رقابت است که با توجه به نزدیکی خود به چین و بلندپروازی های آن برای موقعیت قدرت منطقه ای، تهدیدی مستقیم برای امنیت ملی پکن در نظر گرفته می شود. از طرفی، دهلی کمربند_جاده را یک ابتکار ناقص میداند.
بر همین اساس، بسیاری از کشورهای جنوب آسیا در حال حفظ حد وسط بین این دو قدرت منطقهای عمل می کنند. در این انتقال قدرت، هند با استفاده از ترکیبی از تعادل سخت محدود، تعادل نرم و دیپلماتیک با چین، «استراتژی انتظار و تماشا» را اتخاذ کرده است.
چارچوب نظری
رقابت چین و هند ممکن است قابل مدیریت باشد، اما مشکلات دهلی با پکن به طور فزاینده ای چالش برانگیز شده و یک سردرد استراتژیک برای هند در مورد چگونگی دفاع از خود و پیگیری منافع ملی خود ایجاد کرده است. ظهور همزمان چین و هند، همراه با چند قطبی نوپا، یک تغییر قدرت در آسیا ایجاد کرده است. در مورد رقابت قدرت چین و هند، رویکرد دهلی نو مبتنی بر تعادل سخت محدود به دلیل اختلاف قدرت است. این رویکرد مستلزم تشکیل قدرت نظامی اندک و اتحادهای غیررسمی است که می توان به مشارکت های استراتژیک که امکان تعهدات مشترک و تجمیع منابع را فراهم می کند، اما عملیات نظامی هماهنگ یا جنگ پیشگیرانه را فراهم نمی کند، اشاره کرد.
پاسخ دهلی به طرح یک کمربند_یک جاده گسترده چین به دلیل محدودیت منابع هند و اتحاد رو به رشد روابط چین با پاکستان، محدود شده است. در نتیجه، به دلیل عدم تقارن در قدرت، هند با تاکید بر اصول هنجاری قوی، انتقاد شدیدی از این ابتکار چینی اتخاذ کرده است.
افزون بر این، هند به طور هوشمندانه نگرانی های خود را در مورد این طرح با این استدلال که به سمت استعمار گرایش دارد و تهدیدی برای سایر کشورها در نظر گرفته می شود، بیان کرده است. همچنین، در پاسخ به نگرانیها پیرامون کریدور سی پک و تأثیر آن بر هند و منطقه وسیعتر، دهلی در حال شرکت در تمرینهای دیپلماتیک جایگزین برای مقابله با نفوذ چین در جنوب آسیا است.
بر همین اساس، در ادامه به بررسی چگونگی واکنش هند به قاطعیت چین از طریق استراتژی محدود کردن تعادل سخت میپردازیم. این ابتکارات، که چندی از آنها در زیر ذکر خواهد شد، به عنوان اقدامات متعادل کننده ای تلقی می شوند که دهلی نو برای مقابله با رویکرد تهاجمی چین، به ویژه در رابطه با سی پک و جاده ابریشم اتخاذ کرده است.
جغرافیای منحصر به فرد هند، مرزهای مشترک با کشورهایی با اندازه ها، قدرت ها و منابع مختلف مانند بنگلادش، افغانستان، پاکستان، مالدیو، بوتان، سریلانکا و نپال، ایجاد روابط پایدار و قابل اعتماد با همسایگان خود را به چالش تبدیل کرده است. دهلی نو برای ایجاد تأثیر قابل توجه بر گسترش سیاست بین المللی چند قطبی، باید پیوندهای قوی بین جاه طلبی های داخلی و اولویت های سیاست خارجی خود به وجود آورد.
رشد سیاسی و اقتصادی هند به یک محیط امن، باثبات و صلح آمیز وابسته است؛ به این معنی که هیچ کشوری نمی تواند خود را به عنوان یک قدرت معتبر در همسایگی یا جهان تثبیت کند، بدون اینکه هژمونی در منطقه خود ریشه دوانده باشد. دستیابی به هدف تبدیل شدن به یکی از بازیکنان پیشرو آسیا به توانایی هند برای حفظ حیاط خلوت خود بستگی دارد.
به عنوان مدافع اصلی رئالیسم تهاجمی، برخی از استدلال ها نشان می دهد که نتیجه برجسته ای که یک دولت می تواند برای آن تلاش کند این است که یک هژمون منطقه ای باشد و احتمالاً منطقه دیگری را کنترل کند که در مجاورت زمین و قابل مدیریت است. هنگامی که مأموریت هژمونی منطقه ای انجام شد، آنگاه می تواند تلاش کند تا دولت های مناطق دیگر را از تکرار شاهکار خود ناکام بگذارد. به بیان دیگر، هژمون های منطقه ای رقبا را در آغوش نمی گیرند.
اگرچه هند بلافاصله پس از استقلال خود رویکردی ایده آلیستی را در سیاست خارجی اتخاذ کرد، جنگ ۱۹۶۲ با چین واقعیت های خشن سیاست قدرت جهانی را آشکار کرد. با این حال، این جنگ هند و پاکستان در سال ۱۹۶۵ بود که سیاست خارجی هند را به اولویت قرار دادن امنیت به عنوان منافع ملی اصلی دولت سوق داد. بر اساس برخی از تحلیلها، یکی از عناصر کلیدی شکل دهنده رویکرد هند نسبت به همسایگان خود، شخصیت و رویکرد دیپلماتیک آن است.
در همین راستا، نارندرا مودی نخست وزیر این کشور رویکرد دیپلماسی منطقه ای پویا را دنبال کرده و به دنبال تعامل با کشورهای همسایه و ایجاد ارتباط سیاسی از طریق گفتگو است. مودی میداند که سیاست خارجی از مرزهای یک کشور آغاز میشود و اولین گام او در اجرای این موضوع، دعوت از همه روسای اتحادیه همکاری های منطقهای جنوب آسیا برای مراسم تحلیف خود بوده است. این ژست پیام روشنی را ارسال کرده که او متعهد به بهبود روابط بین هند و همسایگان نزدیک هند است.
تداوم پیگیری هند برای کسب جایگاه قدرت جهانی مهم به عواملی بستگی دارد که در کاهش نفوذ منطقه ای آن در چند دهه گذشته نقش داشته اند. دستیابی مودی به همسایگی نزدیک هند، بخشی از دیپلماسی همسایگی اوست که هدف آن مقابله با سیاست «رشته مروارید» یعنی راهبرد پکن برای محاصره دریایی هند است که برای خنثی کردن رشد هند در نزدیکی چین طراحی شده است. بر همین اساس، مودی با تمرکز بر تقویت روابط با کشورهای همسایه به دنبال مقابله با طرح های چین در منطقه است.
سیاست «عمل در شرق» هند
تغییر نظم جهانی موجب شده که سیاست خارجی هند دستخوش تغییرات متعددی شود، از جمله سیاست نگاه به شرق به سیاست «عمل در شرق» تغییر نام یافته است. این سیاست حدود دو دهه است که اجرا می شود. کشورهایی که به دنبال ارزیابی مجدد سیاست خارجی خود هستند، باید این اقدام را تحت مجموعه خاصی از شرایط داخلی و بین المللی انجام دهند؛ مانند یک رویداد فاجعه بار خارجی از حمله فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی یا عدم تعادل تدریجی ناشی از قدرت در حال ظهور چین که توازن قوا در عرصه بین المللی را تغییر می دهد.
در همین راستا، دولت ها باید سیاست های خود را برای حفاظت از منافع ملی خود در چنین دوره هایی از عدم تعادل در ساختار قدرت بین المللی تنظیم کنند. از طرفی، رویدادهای داخلی نیز بر سیاست بین المللی تأثیر می گذارد. واکنش هند نسبت به مشکلات اقتصادی و ظهور «لحظه تک قطبی» که با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد تعریف شد، تعمیق روابط با کشورهای همسایه شرقیتر خود بوده است.
بنابراین، آزادسازی اقتصادی اقتصاد هند در سال ۱۹۹۱ به سیاست خارجی هند هویت استراتژیک جدیدی بخشیده است. از زمان عملیاتی ساختن سیاست «نگاه به شرق»، تغییر عمدهای در چشمانداز ژئوپلیتیکی منطقه هند و اقیانوس آرام رخ داده و سیاست عمل در شرق برای کمک به هند برای سازگاری با این واقعیت جدید طراحی شده است. سیاست عمل در شرق که در سال ۲۰۱۴ به طور عمومی رونمایی شد، نشان دهنده آخرین تلاش هند برای تعامل با همسایگان شرقی و شرق آسیا با هدف تزریق پویایی و عزم بیشتر به تعاملات هند در آن مناطق است.
سیاست عمل در شرق به دنبال ایجاد کریدورهای تجاری بین کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا یا همان کشورهای آسه آن است
این رویکرد جدید برای مشارکت هند به سمت شرق، پیامدهای امنیتی و استراتژیک قابل توجهی دارد. سیاست نگاه به شرق به دلیل تأکید بر گستره جغرافیایی وسیعتر و عمق استراتژیک، با عمل در شرق متمایز است. این موضوع ممکن است منعکس کننده تشخیص هند باشد که یک چشم انداز استراتژیک برای آسیای جنوب شرقی بدون دیدگاه مشابه برای شرق آسیا و آسیا-اقیانوسیه کامل نیست.
سیاست عمل در شرق به دنبال ایجاد کریدورهای تجاری بین کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا یا همان کشورهای آسه آن است. هند همچنین پروژه های مختلف اتصال را راه اندازی کرده است که می توان به پروژه بزرگراه سه جانبه، شامل هند، میانمار و تایلند، پروژه کالادان در میانمار و ساخت بندری در سیتوه اشاره کرد.
از طرفی، مشارکت امنیتی و استراتژیک هند با کشورهای آسیای جنوب شرقی، ناشی از نگرانی دهلی نو در مورد نفوذ استراتژیک چین در منطقه است. در حالی که سیاست عمل در شرق در ابتدا بر پیوندهای اقتصادی و تجاری بین کشورهای آسیای جنوب شرقی و هند متمرکز بود، گسترش روزافزون و جنگ طلبی چین در منطقه به ویژه در مناقشه دریای چین جنوبی موجب شده دهلی نو رویکرد استراتژیک خود را مجددا ارزیابی کند.
هند نسبت به تجاوز چین به آنچه آن را «همسایگی گسترده هند» میداند، محتاط است. بنابراین، سیاست نگاه به شرق و عمل در شرق بر همکاری دوجانبه و چندجانبه امنیتی و استراتژیک هند با کشورهای جنوب شرق آسیا تاکید دارد. از طریق این سیاست، هند در تلاش است تا با اقدامات توسعه طلبانه چین در منطقه مقابله کند.
کریدور شمال-جنوب؛ اهرم جریان تجارت
اگرچه کریدور حمل و نقل بینالمللی شمال_جنوب در سال ۲۰۰۰ تأسیس شد، اما توسط سه عضو موسس آن یعنی روسیه، هند و ایران، در سال ۲۰۰۲ گسترش بیشتری یافت. این کریدور چند منظوره به طول ۷۲۰۰ کیلومتر برای اتصال بمبئی هند به آستاراخان و سن پترزبورگ روسیه از طریق بندرعباس و بندر انزلی ایران پیش از عبور از دریای خزر پیش بینی شده بود.
این پروژه از زمان آغاز به کار چالش های زیادی را تجربه کرده، اما دهلی به شدت به این سرمایه گذاری علاقه مند است، زیرا هند را قادر می سازد روابط انرژی و اقتصادی خود را با آسیای مرکزی و روسیه افزایش دهد. این پروژه با امضای موافقتنامه سه جانبه ترانزیت و تجارت بین هند، افغانستان و ایران در ماه می ۲۰۱۶، که توسعه بندر چابهار در جنوب ایران را به عنوان پیشگام این پروژه الزامی کرد، رونق چشمگیری گرفت. از سال ۲۰۰۲، ده کشور دیگر مانند جمهوری آذربایجان، اوکراین، ارمنستان، ترکیه، بلاروس، تاجیکستان، قزاقستان، سوریه، قرقیزستان و عمان به این کریدور پیوسته اند و بلغارستان نیز به عنوان ناظر به آن ملحق شده است.
سرمایهگذاری های اقتصادی هند در امتداد کریدور فرصتهای ژئوپلیتیکی را برای دهلی ایجاد میکند که ممکن است موانعی برای طراحی چین در آسیای مرکزی ایجاد کند
بعد استراتژیک کریدور شمال_جنوب این است که هزینه های حمل و نقل را تا ۳۰ درصد کم کرده و زمان ترانزیت را از حدود ۴۰ روز به ۲۰ روز بین مسکو و دهلی نو کاهش می دهد. دو کشور در انتهای این کریدور تجاری_روسیه و هند_توافق کردهاند که تجارت دوجانبه سالانه خود را به میزان پنج میلیارد دلار در چهار سال آینده توسعه دهند که نتیجه آن رشد اقتصادی برای همه کشورهایی است که در امتداد کریدور قرار دارند.
ذکر این نکته ضروری است که سرمایهگذاری های اقتصادی هند در امتداد کریدور فرصتهای ژئوپلیتیکی را برای دهلی ایجاد میکند که ممکن است موانعی برای طراحی چین در آسیای مرکزی ایجاد کند. با توجه به اهداف پایدار ژئوپلیتیک هند در منطقه و تاکتیک های امنیت انرژی و رقابت با چین، کریدور شمال_جنوب راهی برای دهلی در جهت گسترش نفوذ منطقه ای خود ارائه می دهد.
بندر چابهار
ساخت بندر چابهار در ایران به عنوان یک مرکز بالقوه تجارت بینالمللی و عرصه بزرگی برای رقابت ژئوپلیتیکی مورد توجه مجدد قرار گرفته است. هند سهم قابل توجهی در بندر دارد، زیرا دهلی نو چابهار را ابزاری برای دسترسی به بازارهای آسیای مرکزی و افغانستان بدون نیاز به عبور از مسیرهای زمینی دشمن هند، یعنی پاکستان می داند.
این بندر همچنین به عنوان راهی برای تقویت روابط بین هند و ایران و به عنوان یک پیشنهاد جدید برای مقابله با نفوذ چین در اقیانوس هند از طریق بندر گوادر پاکستان در نظر گرفته می شود. علاوه بر این، این پروژه می تواند همسویی رو به رشد چین و پاکستان را متعادل کند.
مشارکت دهلی در بندر چابهار یک جنبه ضروری برای حفظ نفوذ هند با هدف تقویت موقعیت منطقهای آن و استفاده از همکاری هند و ایران برای مقابله با محاصره چین و در درجه اول همسویی چین و پاکستان است
بندر چابهار در جنوب شرقی بلوچستان و استان سیستان ایران قرار دارد و دارای ویژگی های منحصر به فردی است که قدرت های منطقه ای و خارجی را به خود جذب کرده است. همچنین، چابهار تنها بندر در ایران است که دسترسی بدون واسطه به اقیانوس دارد و از نظر استراتژیک در کریدور شمال_جنوب در حال رشد قرار دارد و آن را به یک قطب تجاری بالقوه مهم در منطقه اقیانوس هند تبدیل می کند؛ به ویژه با توجه به مجاورت جغرافیایی آن با کشورهایی مانند پاکستان، افغانستان، و هند. همچنین معافیت چابهار از تحریم های آمریکا، انجام معاملات بین المللی را آسان تر کرده است.
هند و ایران کار بر روی بندر چابهار را در سال ۲۰۰۳ آغاز کردند، اما تعامل آنها تا سال ۲۰۱۶ که مودی و رئیس جمهور وقت ایران حسن روحانی اعلام کردند که هند ۵۰۰ میلیون دلار برای ارتقای بندر سرمایه گذاری خواهد کرد، آغاز نشد. تعامل مجدد آنها تا حد زیادی تحت تأثیر اعلامیه رئیس جمهور چین بود که برنامه بازی زیرساختی عظیم یک کمربند_یک جاده خود را در سال ۲۰۱۳ آغاز کرد.
بنابراین، مشارکت دهلی در بندر چابهار یک جنبه ضروری برای حفظ نفوذ هند با هدف تقویت موقعیت منطقهای آن و استفاده از همکاری هند و ایران برای مقابله با محاصره چین و در درجه اول همسویی چین و پاکستان است.
از آن جایی که برنامه شاخص ابتکار کمربند و جاده چین و کریدور اقتصادی چین و پاکستان، به عنوان یک حرکت ژئوپلیتیکی برای محدود کردن نفوذ هند در شبه قاره تلقی می شود، در پاسخ، دهلی نو یک استراتژی جامع برای مقابله با چالش چین در مجاورت هند اتخاذ کرده است. این سیاست شامل مجموعه وسیعی از اقدامات سیاسی، مانند روابط نزدیک با کشورهای همسایه، در آغوش گرفتن متحدان و شرکای همفکر، و اتخاذ رویکردی برای مقابله با اقدامات چین است.
نظر شما