بازار؛ گروه بین الملل: ده سال پیش «شی جین پینگ»، رئیس جمهور چین در طول سفر خود به روسیه در مارس ۲۰۱۳، یک سخنرانی کلیدی در انستیتوی روابط بینالملل دولتی مسکو ایراد کرد، جایی که او چشم انداز جامعه ای با سرنوشت مشترک که در آن همه برابر هستند را تشریح کرد.
این چشم انداز منعکس کننده این اعتقاد عمیق بود که هیچ کشوری در جهان نمی تواند زمانی که دیگران در رنج و رکود هستند شکوفا شود و هیچ کشوری نباید از قدرت اقتصادی، سیاسی یا نظامی خود برای تسلط بر نظام بین الملل استفاده کند و این تنها با اقدام مشترک در یک کار خوب شدنی است. بشریت می تواند به سوی نظم جهانی فراگیر، دموکراتیک، کارآمد و پایدار حرکت کند.
ده سال پیش آینده مشترک برای نوع بشر، راهی طبیعی و حتی غیرقابل انکار برای ادامه به نظر می رسید. با وجود پیامدهای منفی بحران مالی جهانی ۲۰۰۷-۲۰۰۸، جهانی شدن اقتصادی همچنان در حال افزایش بود.
قدرتهای بزرگ عموماً مایل بودند که دست در دست یکدیگر روی درگیریهای منطقهای شعلهور کار کنند و سخت تلاش میکردند تا منافع متفاوت خود را آشتی دهند. مسکو و واشنگتن در سال ۲۰۱۰ استارت جدید را منعقد کردند و تعهد خود را برای ادامه مراحل بعدی در کنترل تسلیحات استراتژیک نشان دادند. انتظارات معقولی وجود داشت که تلاش های هماهنگ اقتصادهای پیشرو منجر به کاهش بیشتر موانع تجاری، تقویت چندجانبه گرایی و اصلاح یا ارتقاء نهادهای بین المللی جهانی بقیه شود.
متأسفانه در ده سال گذشته بسیاری از این روندها معکوس شد و بسیاری از امیدها و انتظارات قبلی از بین رفت. دنیای ۲۰۲۳ نسبت به دنیای ۲۰۱۳ مکانی بسیار کمتر مهمان نواز و کاربرپسند است. در بسیاری از زمینهها، رویارویی قدرتهای بزرگ جایگزین همکاریهای قدرتهای بزرگ شده یا به حاشیه رفته است.
بسیاری از درگیری های منطقه ای به طور هدفمند از خارج دامن می زند. کنترل تسلیحات استراتژیک بین ایالات متحده و روسیه تقریباً وجود ندارد. همین امر را می توان در مورد کنترل تسلیحات متعارف و اقدامات اعتمادساز نظامی نیز گفت.
مهمترین نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد، فلج و ناتوان به نظر میرسند و هنجارهای اساسی حقوق بینالملل مشمول تفسیرهای سیاسی و مغرضانه هستند
اعتماد سیاسی در روابط بینالملل به یک کسری آشکار تبدیل شده، در حالی که جنگهای اطلاعاتی در این قرن تشدید شده است. ما شاهد جنگهای تجاری شدید، تحریمهای متعدد اقتصادی یکجانبه و چندپارگی فزاینده سیستم اقتصادی جهانی هستیم.
مهمترین نهادهای بینالمللی از جمله شورای امنیت سازمان ملل متحد، فلج و ناتوان به نظر میرسند و هنجارهای اساسی حقوق بینالملل مشمول تفسیرهای سیاسی و مغرضانه هستند.
«شی جین پینگ» رئیس جمهور چین در بیانیه های عمومی خود که اخیرا در مسکو ایراد کرد، وفاداری کامل خود را به اصولی که ده سال پیش بیان کرده بود، نشان داد. اگرچه هیچ کس به طور قطع نمیداند که آینده شامل چه مواردی میشود، می توان گفت که ارزیابی رهبر چین درست است و مرحله فروپاشی/تقابل کنونی در نظام بینالملل برای مدت طولانی ادامه نخواهد داشت.
هیچ بازیگر مسئول بینالمللی احتمالاً نمیتواند به درگیریهای نظامی بیپایان در یک مسابقه تسلیحاتی کنترلنشده، به ظهور تروریسم بینالمللی یا سایر تحولات منفی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم خطر درگیری قدرتهای بزرگ جهانی را افزایش میدهد یا تمرکز اصلی را منحرف میکند علاقهمند باشد
دلایل متعددی برای این نتیجه گیری وجود دارد. اول، فشار چالش ها و تهدیدهای مشترک همچنان رو به افزایش خواهد بود. این چالش ها شامل تغییرات اقلیمی، تنگنای منابع، تنوع زیستی، مهاجرت های فرامرزی، همه گیری های جدید، امنیت غذایی، جرایم سایبری و غیره است.
حتی اگر فعلاً باید هدف تأمین رفاه جهانی و عدالت اجتماعی جهانی را کنار بگذاریم، به منظور بقا، بشر باید بر روی یک دیدگاه مشترک و اقدامات مشترک در این زمینه ها و سایر زمینه های مشابه توافق کند.
ثانیاً، هیچ بازیگر مسئول بینالمللی احتمالاً نمیتواند به درگیریهای نظامی بیپایان در یک مسابقه تسلیحاتی کنترلنشده، به ظهور تروریسم بینالمللی یا سایر تحولات منفی که به طور مستقیم یا غیرمستقیم خطر درگیری قدرتهای بزرگ جهانی را افزایش میدهد یا تمرکز اصلی را منحرف میکند علاقهمند باشد.
این بدان معناست که بازیگران اصلی باید به کنترل تسلیحات، مدیریت بحران، اقدامات اعتمادساز و به طور گسترده تر - فرهنگ استراتژیک مشترک بازگردند. در این مرحله، تشخیص اینکه دقیقاً چه زمانی و به چه شکلی این اتفاق میافتد دشوار است، اما غریزه صیانت از خود در نهایت بر جاهطلبیهای سیاسی فوری رهبران دولتهای کوتهبین غالب خواهد شد.
سوم، تاکنون هیچکس نتوانسته است جلوی پیشرفت فنی را بگیرد و سرعت این پیشرفت فقط در حال افزایش است. این واقعیت به این معنی است که فرصتها برای اشکال مختلف ارتباطات فرامرزی - از جمله تجارت، آموزش، سرگرمی، تعامل اجتماعی و بقیه - افزایش مییابد.
تحرک جغرافیایی جهانی نیز چنین خواهد بود. این بدان معناست که بشر نه تنها نیازهای حیاتی اقتصادی و سیاسی برای حرکت به جامعه ای با آینده مشترک خواهد داشت، بلکه ابزارهای فنی ضروری برای موفقیت چنین حرکتی را نیز خواهد داشت.
این روزها بدبین بودن به آینده بسیار آسان تر از خوش بین بودن به آن است. با این حال، نباید فراموش کرد که تاریک ترین ساعت درست قبل از طلوع آفتاب است. بحران عمیق حاکمیت جهانی که بشر اکنون از آن عبور می کند ممکن است منجر به تغییرات اساسی در نظام بین الملل شود.
نظر شما