بازار؛ گروه بین الملل : در بخش پیشین پس از توضیح و تبیین «جریان تجدیدنظر طلبی» و «راهبرد حفظ وضع موجود»، به طور کلی گفته شد که ترکیه و ایران دو نمونه قابل توجه از قدرت های میانی تجدیدنظر طلب هستند که با موضع استراتژیک متضاد و مقاومت در برابر نظم موجود؛ کشورهای متمایزی در نظر گرفته می شوند. ایران که زمانی متحد نزدیک ایالات متحده بود، آشکارا از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۹۷۹، قدرت برتر تجدیدنظر طلب بوده است؛ در حالی که قضیه ترکیه کمی پیچیده تر است.
حال در این گفتار، به بررسی جزئی تر عملکرد ترکیه یک قدرت میانی تجدیدنظرطلب پس از توضیح کوتاهی در خصوص روابط ایران و ترکیه می پردازیم.
ترکیه و ایران
ترکیه و ایران (یا بهتر است بگوییم دولتهایی در آناتولی و فلات ایران) هر دو سابقه طولانی تلاش یا برخورداری از حوزههای نفوذ در مناطق اطراف خود دارند و به طور منظم بر سر مناطق مورد مناقشه، به جنگ و درگیری پرداخته اند.
تهاجم ایالات متحده به عراق در سال ۲۰۰۳، رویداد مهمی بود که روابط ایران و ترکیه را که دارای مرز مشترک و منافع متداخل/رقیب هستند، ارتقا داد و به آنها این امکان را داد تا از نفوذ تمدنی و موقعیت قدرت میانی خود برای ایفای مجدد نقش خود به عنوان نیروهای مرکزگرا در نزدیکی مناطق خاورمیانه استفاده کنند. در حالی که آرزوهای آنها برای شکوه و به رسمیت شناختن ممکن است در میان بی ثباتی ناشی از دهه ها جنگ های همیشگی آمریکا در منطقه تجلی مناسبی یافته باشد، اما آنها دارای ریشه های فرهنگی و تاریخی هستند.
از نظر تاریخی، دولتهای مستقر در آناتولی و فلات ایران رقیبی بودهاند که قدمت آنها به دوران روم و اشکانی برمیگردد که امپراتوری سلوکی قدیم را شکل دادهاند. بعدها، در دوره اسلامی، امپراتوری های عثمانی و صفوی با خطوط جغرافیایی مشابه وارد رقابتی چند صد ساله شدند. بر همین اساس، به نظر میرسد که این پویایی پس از عقبنشینی تدریجی آمریکا از خاورمیانه بزرگ در پی ماجراجوییهای نظامی فاجعهبار و پرهزینه آن و پروژههای بلند ملتسازی، مجددا خود را نشان میدهد.
از طرفی؛ شیوع بهار عربی در سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۱ نیز به تسریع این روند کمک کرد. در واقع، در سوریه، بهار عربی یک جنگ داخلی وحشیانه ای را آغاز کرد که به زودی به یک جنگ نیابتی منطقهای، اگر نگوییم بینالمللی، تبدیل شد، به طوری که ایران و ترکیه هر دو وارد شدند تا اعتماد منطقهای جدید خود را در طرفهای مقابل اعمال کنند. از آغاز جنگ سوریه، ترکیه بیشترین سرمایه گذاری را برای حمایت از شورشیان با ارائه کمکهای تسلیحاتی و لجستیکی انجام داد و تا به امروز، این بازیگر اصلی در طرف طرفدار شورشیان باقی مانده است. نیروهای این کشور و به ویژه نیروهای نیابتی آن سالها در داخل مرزهای سوریه فعالیت میکنند و خود را به عنوان مدافع آخرین پایگاه بزرگ شورشیان از سال ۲۰۲۱ در اطراف استان ادلب معرفی کردهاند.
از سوی دیگر ایران با حمایت از دولت سوریه به دفاع از متحد دیرینه خود یعنی بشار اسد برآمد. ایران با استفاده از متحدان منطقهای خود مانند حزبالله لبنان، شبهنظامیان عراقی وابسته به ایران و همچنین استقرار نیروهای ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، حامی اصلی دمشق قبل از شروع عملیاتهای بزرگ روسیه در سال ۲۰۱۵ شد، در حالی که متحد مهم سوریه تا به امروز و همچنان دومین حامی دمشق است.
ترکیه
موقعیت منحصر به فرد ترکیه در پیوند دریای مدیترانه و دریای سیاه و همچنین اروپا و آسیای غربی، این کشور را در موقعیت مرکزی برای گسترش گزینه های خود به سمت خارج از کشور نزدیک قرار می دهد و در عین حال به دلیل کوهستانی بودن بیشتر مناطق کشور از نظر جغرافیایی پدافندپذیر است. با انحلال امپراتوری عثمانی و ظهور جمهوری ترکیه در سال ۱۹۲۲، ترکیه اولین ملت شکست خورده در جنگ جهانی اول بود که به طور یکجانبه در بیشتر شرایط تحمیل شده توسط قدرت های متفق پیروز در روند خود تجدید نظر کرد.
با پایان جنگ سرد، آنکارا در ابتدا با جستجوی روابط تجاری و ارتباطات گسترده با جمهوریهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، موضع تجدیدنظرطلبانهتری اتخاذ کرده است
علیرغم این آغاز به عنوان اولین قدرت تجدیدنظرطلب خاورمیانه مدرن، وضعیت نامطمئن این جمهوری باعث شد که در دوره های جنگ جهانی دوم احتیاط لازم را به خرج دهد؛ قبل از اینکه به عنوان یک دولت مستحکم متحد غرب پس از جنگ جهانی دوم در برابر تهدید هژمونی شوروی به خود بیاید. اما با پایان جنگ سرد، آنکارا در ابتدا با جستجوی روابط تجاری و ارتباطات گسترده با جمهوریهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی، موضع تجدیدنظرطلبانهتری اتخاذ کرده است.
حرکتهای ژئوپلیتیک آنکارا در سالهای اخیر نشان میدهد که تا چه اندازه یک قدرت متوسط میتواند از «وضعیت موجود» به «تجدیدنظرطلب» تبدیل شود و همچنین جهت بالکان خود را تغییر دهد. ترکیه اردوغان به طور فزایندهای خاورمیانه و شمال آفریقا را در اولویت قرار داده و در عین حال تمرکز قدیمی قفقاز را حفظ کرده است.
با این حال، حتی زمانی که ترکیه بازگشت به سمت خاورمیانه را تکمیل می کند، به روابط نزدیک خود با اوکراین، مشتری بسیاری از صادرات تسلیحات خود به ویژه با توجه به جنگ اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، به شکل پهپاد رزمی«بیرقدار» (Bayraktar-TB۲)، ادامه داده است. این سیستم تسلیحاتی قبلاً از سال ۲۰۱۹ در اوکراین استفاده می شد و هفته ها قبل از شروع جنگ تمام عیار در این کشور، اوکراین و ترکیه توافقنامه تولید مشترکی را اعلام کردند که به اوکراین اجازه می دهد تمرکز خود را بر تولید داخلی قرار دهد.
اکنون که طرح های ترکیه در لیبی و سوریه به بن بست راهبردی رسیده است، به نظر می رسد بار دیگر به سمتی باز خواهد گشت که آسیای مرکزی را در راس فهرست اولویت های خود قرار دهد
عملکرد این پهپاد و همچنین مدل های قبلی در همان خط در طول جنگ ۲۰۲۰ قره باغ مورد توجه بسیاری از کشورهای جهان قرار گرفته است. پهپاد «بیرقدار» که از پهپادهای آمریکایی ارزانتر، اما از بسیاری از مدلهای ارزانتر تولید انبوه توانمندتر است، احتمالاً بازارهای بینالمللی در حال رشد خود را گسترش داده و به دلیل پخش فیلمهای جنگی و گزارشهایی که از اوکراین منتشر میشود، شهرت ترکیه را بیشتر خواهد کرد.
آنکارا پس از تلاش و شکست در دهه ۱۹۹۰ برای تحکیم کشورهای تازه استقلال یافته آسیای مرکزی از طریق پان ترکیسم، با ظهور حزب عدالت و توسعه در اوایل دهه ۲۰۰۰، به بازپس گیری میراث قدیمی عثمانی خود رضایت داد تا خود را به عنوان نوعی پرچمدار دولت اهل سنت نشان دهد. حال که هم اکنون طرح های ترکیه در لیبی و سوریه به بن بست راهبردی رسیده است، به نظر می رسد بار دیگر به سمتی باز خواهد گشت که آسیای مرکزی را در راس فهرست اولویت های خود قرار دهد.
در همین حال، ترکیه نقش خود را هم به عنوان یک قدرت منطقه ای و هم به عنوان دومین عضو مهم ناتو از نظر اندازه نظامی تعیین کرده است. اگرچه تعهد ترکیه به اهداف ائتلاف ناتو در سالهای اخیر شبهه برانگیز بوده است، توانایی این کشور برای نمایش قدرت هم در داخل و هم بدون اتحاد غیرقابل انکار است. خارج از باتلاق همه جانبه جنگ داخلی سوریه، این موضوع در جنگ دوم قره باغ در سال ۲۰۲۰ به راحتی آشکار شد.
نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی و در کشورهای دوست خود یعنی جمهوری آذربایجان و گرجستان تنها به عنوان یک پیامد مستقیم افزایش یافته است
وجود مستشاران نظامی ترکیه، حمایت مزدوران از سوی نیروهای نیابتی استخدام شده در سوریه و لیبی و مهمتر از همه، فناوری هواپیماهای بدون سرنشین در تبدیل آن جنگ به پیروزی قاطع آذربایجان تا زمانی که روسیه آتش بس برقرار کرد، تأثیر داشته است. نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی و در کشورهای دوست خود یعنی جمهوری آذربایجان و گرجستان تنها به عنوان یک پیامد مستقیم افزایش یافته است.
ترکیه با هجوم به اروپا، خاورمیانه و منطقه قفقاز همراه با توانایی اثبات شده خود در چرخش کوتاه مدت بین هر یک از این صحنه ها، از موقعیت مکانی و قدرت نسبی خود به عنوان مجموعه امنیتی منطقه ای استفاده کرده است. همچنین برای مشغول نگه داشتن سایر این مجموعه ها و قدرتهای میانی آنها اقداماتی انجام داده و در حال عمل کردن به عنوان متعادلکننده محدود فراساحلی است.
آنکارا حتی شروع به افزایش نفوذ خود خارج از این نقاط محوری سنتی نیز کرده و در سالهای اخیر به نظر میرسد آگاهانه تلاش میکند تا دامنه روابط خود را با کشورهای سراسر قاره آفریقا با سرعتی قابل مقایسه با کشورهای جی هشت گسترش دهد. در فوریه ۲۰۲۲، با آشکار شدن جنگ روسیه و اوکراین، ترکیه مجددا نقش تاریخی خود را از سر گرفت. بر همین اساس، مولود چاووش اوغلو وزیر امور خارجه ترکیه اعلام کرده که تشدید درگیریهای جاری به یک جنگ منجر به کنوانسیون مونترو در سال ۱۹۳۶ تبدیل شده است، در حالی که آنکارا را قادر میسازد تا در زمان جنگ، تنگه های بحرانی دریای سیاه را به روی اکثر کشتیهای جنگی خارجی ببندد.
تأثیر عملی این اقدام، جداسازی ناوگان روسیه در پایگاه طرطوس در سوریه از ناوگان دریای سیاه بوده است. همچنین این موضوع موجب می شود که از نظر تئوری نه تنها کشتیهای روسیه بلکه دسترسی به کشتیهای جنگی فعال در منطقه را انکار کند. با این وجود، ترکیه از مارس ۲۰۲۲، مطابق با موضع مجموعه های امنیتی منطقه ای خود، از پیوستن به تحریم های غرب بر مسکو امتناع کرده و از بقیه ناتو جدا شده و توانایی خود را برای ترسیم مسیری عملگرا و خودمختارتر در میان این بحران ها نشان داده است.
با وجود آنکه این ادعا وجود ندارد که ترکیه یکی از قدرت های بزرگ جهان است، اما باز هم نمی توان جایگاه این کشور را به عنوان یک قدرت میانی و حتی روابط قدرت های بزرگ را با مناطق همسایه ترکیه، نادیده گرفت.
ترکیه با استفاده از توانایی خود در چرخش از یک عامل اصلی در یک منطقه به منطقه دیگر (بدون اینکه لزوما بتواند به طور همزمان محرک اصلی همه آنها باشد)، این پتانسیل را دارد که نفوذی نامتناسب، هر چند نابرابر، در نظام بینالملل از جمله توسعه سیستم های تسلیحاتی بسیار مطلوب برای صادرات به خارج از کشور را داشته باشد.
نظر شما