محمدمهدی جوادیانزاده؛ بازار: یکی از نگرانیهای مهم امروز کنشگران اجتماعی و محیط زیستی کشورمان به ویژه در مناطق کویری این است که دسترسی به آب کافی سبب آلایندگی بیشتر محیط زیست خواهد شد. این گروه وقتی خبر «اجرای طرح تامین آب دیگری در راه است» در شهر می پیچد به شدت نگران می شوند، چرا که آن را به معنی آلودگی و توسعه ناموزون بیشتر میدانند و در نتیجه به جای غریو سرور و شادی، بانک هشدار و وامصیبتا سر میدهند.
در اینجا یک پرسش اساسی پیش میآید که واقعا آب مایه آبادانی است یا آلایندگی؟ مگر نه این است که سالهای سال شعار «آب مایه آبادانی» از دل فرهنگ و ادبیات و علم ما به اشکال مختلف طرح شده و همه دربست آن را پذیرفتهایم پس این داد و فریادها و دل نگرانیها برای چیست؟
اگر با یک نگاه عمیق و دور از تعصب به موضوع بنگریم و اندیشه کنیم، متوجه میشویم که این تفکر پر بیراه هم نمی گوید. کافیست یک مطالعه موردی در دو بعد زمان و مکان تعریف کنیم. یعنی یک منطقه را با ۲۰ سال قبل خودش که آب کافی در اختیار نداشته است، مقایسه کنیم یا اینکه دو منطقه یکی با آب کافی و یکی با میزان آب در دسترس محدود را بررسی نماییم. مواردی که البته در کشور ما تعداد آنها کم هم نیست.
سر منشاء نابسامانی کجا است؟
در بسیاری از موارد در مییابیم که آب سبب توسعه و عمدتاً توسعه صنعتی، در منطقه شده و این توسعه در نتیجه باعث آلودگی هوا، خاک، منابع آب زیرزمینی، مهاجرت بیرویه معکوس و... شده است. پس مشکل کجا است؟ چه چیز کم بوده چه بایدی، نباید شده و چه نبایدی، باید شده که بعضی از ما را در مایه آبادانی و حیات بودن بزرگترین نعمت خداوند به بشر یعنی آب به شک انداخته، کار را به جایی کشانده که موضوع تامین آب را مصداق این شعر زیبای نظامی گنجوی می دانند
«آب ارچه همه زلال خیزد / از خوردن پر، ملال خیزد»
و اما آنچه نبود آن شاید سرمنشأ همه این نابسامانی است به تعبیر بعضی اندیشمندان و سیاستگذاران همان آمایش سرزمین (Spatialplanning) است که شامل تنظیم روابط و کنشهای متقابل بین عوامل انسانی، اقتصادی و عوامل محیطی به منظور ایجاد سرزمینی مبتنی بر بهره گیری بهینه و پایدار از استعدادهای انسانی و محیطی است. به عبارت دیگر مطلوبترین، عادلانهترین و پایدارترین آرایشی که به سه مؤلفه مهم جمعیت، سرمایه و منابع طبیعی و محیطی در یک منطقه یا سرزمین داده می شود، برنامه آمایش سرزمین اطلاق میشود.
به نظر می رسد آنچه در سرزمین ما همواره جای خالی آن احساس می شود و متاسفانه هنوز که هنوز است آنچنان که باید و شاید عملیاتی نشده، همین آمایش سرزمین است. آمایش سرزمین، ما را در چارچوبهای بهره گیری مناسب از هر استعداد و فرصت در منطقه محدود میکند و این برای ذات منفعت طلبانه بشر بسیار ضروری است. نبود تفکر آمایش محور سبب می شود تا هر چیزی به درستی به کار گرفته نشود؛ می خواهد خاک باشد که ظاهرا همه جا در دسترس است و ارزان، یا آب که مایه حیات است و محدود.
نظر شما