بازار؛ گروه بین الملل: از آنجایی که جنگ در اوکراین وارد دومین سال خود شده و هیچ نشانه ای از پایان آن به این زودی ها قابل مشاهده نیست، درگیری طولانی مدت، چالش ها و فرصت های مهمی را برای منطقه خزر ایجاد کرده است.
از یک سو، کشورهای ساحلی دریای خزر با مشکلات اساسی مرتبط با جنگ، از جمله افزایش تورم و فشارهای اقتصادی، و همچنین یک محیط امنیتی پیچیده در خارج از کشور نزدیک خود مواجه شده اند. از طرف دیگر، اختلال در روابط اقتصادی روسیه و غرب و موقعیت استراتژیک جمهوری آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان، اهمیت این کشورها را برای ارتباطات در داخل اوراسیا، از جمله در حوزه های حیاتی مانند انرژی و حمل و نقل برجسته کرده است.
این دوگانگی میان درگیری و اتصال، یکی از ویژگیهای کلیدی سال آینده خواهد بود، زیرا کشورهای دریای خزر به دنبال کاهش فشارهای منطقهای و ایجاد پیشرفت قابل توجه در توسعه بیشتر «کریدور میانی»، یک مسیر تجاری و زیرساختی بین اروپا و چین که از منطقه خزر عبور می کند و روسیه را دور می زند، هستند. توسعه و گسترش بیشتر این مسیر نه تنها تنوع اقتصادی اروپا را از روسیه به دلیل آن که مسکو جنگ خود در اوکراین را افزایش می دهد، تقویت می کند، بلکه می تواند به انعطاف پذیری بیشتر در سراسر خشکی اوراسیا و فراتر از آن کمک کند.
با این حال، دوام این گونه پروژه های ارتباطی خزر تا حد زیادی به حمایتهای خارجی بستگی دارد و غرب می تواند نقش مهمی در این زمینه ایفا کند. برای تعیین مؤثرترین و تأثیرگذارترین روشی که میتوان از طریق آن اتصال خزر را در آینده تقویت کرد، ابتدا باید به مرور پیشرفتهایی را که در سال گذشته به دست آمده، پرداخت.
از زمان آغاز جنگ روسیه و اوکراین در فوریه ۲۰۲۲، پیشرفت های زیادی در مورد مسیر کریدور میانی که به عنوان مسیر حمل و نقل بین المللی ترانس خزر نیز شناخته می شود، صورت گرفته است. در ماه ژوئیه، اتحادیه اروپا به توافقی برای افزایش واردات گاز طبیعی از جمهوری آذربایجان دست یافت و قزاقستان و جمهوری آذربایجان در ماه بعد، یادداشت تفاهمی در خصوص پروژه های جدید دوجانبه گاز طبیعی امضا کردند. گذشته از جریان انرژی، قزاقستان، صادرات اورانیوم را از طریق کریدور میانی به کانادا در سال گذشته افزایش داد. به طور کلی، حجم ترانزیت کالا از طریق کریدور میانی در ۹ ماه اول سال ۲۰۲۲ سه برابر شده است.
با این حال، چالش های زیادی نیز در ارتباط با این کریدور وجود داشته است که می توان به محدودیتهای عملکردی از جمله زیرساختهای ناکافی، ظرفیت محدود و همچنین موانع گمرکی بین کشورهای مختلف دریای خزر، اشاره کرد. در حقیقت، با وجود آن که ظاهراً می توان با تأمین مالی و تغییرات نظارتی لازم بر این چالشها غلبه کرد، اما، موانع سیاسی عمیق تری بر سر توسعه این کریدور وجود دارد.
با توجه به اینکه مسکو نارضایتی خود را از مسیرهای زیرساختی که روسیه را دور می زند، پنهان نکرده، هر یک از کشورهای حاشیه خزر باید روابط خود با روسها را قبل از پیشبرد پروژه های زیربنایی بزرگ به دقت ارزیابی کنند. قزاقستان یکی از اعضای اتحادیه اقتصادی اوراسیا و سازمان پیمان امنیت جمعی به رهبری روسیه است و جمهوری آذربایجان و ترکیه هر دو روابط ظریفی با مسکو دارند و نمی توان انتظار داشت که این کشورها به طور کامل روابط خود را با روسیه کنار بگذارند.
با وجود این چالش ها، برنامه های بلندپروازانه ای برای مسیر کریدور میانی در سال های آینده وجود دارد. در نوامبر ۲۰۲۲، روسای وزارتخانه های حمل و نقل و امور خارجه جمهوری آذربایجان، گرجستان، قزاقستان و ترکیه با نقشه راه ۷.۵ میلیارد دلاری برای رفع تنگناها و محدودیتها به منظور تسهیل این کریدور طی سال های ۲۰۲۲ تا ۲۰۲۷ موافقت کردند.
بر همین اساس، اتحادیه اروپا انتظار دارد تا سال ۲۰۲۷ واردات گاز جمهوری آذربایجان خود را دو برابر کند و به ۲۰ میلیارد متر مکعب در سال از طریق کریدور گاز جنوبی برساند؛ در حالی که ترکیه به طور فزاینده ای در مورد نیاز به توسعه زیرساخت ها برای رساندن گاز ترکمنستان به اروپا از طریق این کریدور سخن گفته است.
ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید بدانند که کشورهای حاشیه خزر به طور کامل جهت گیری خود را به سمت غرب تغییر نخواهند داد، بلکه به دنبال یک سیاست خارجی چندجانبه هستند که نزدیکی و پیوندهای اقتصادی آنها با روسیه و چین را در نظر بگیرد
به منظور اجرایی شدن و تحقق چنین طرحهایی، این کشورها به حمایتهای اقتصادی و سیاسی خارجی نیاز دارند؛ در حالی که ایالات متحده و اتحادیه اروپا می توانند به ارائه کمکها و حمایت از اتصالات خزر، بپردازند. از طرفی، توسعه بیشتر زیرساخت های انرژی و ترانزیت در امتداد کریدور میانی، روسیه را به عنوان یک بازیگر انرژی و منبع اصلی بودجه مسکو برای جنگ در اوکراین را به چالش خواهد کشید.
افزون بر این، تقویت ارتباطات بین خود کشورهای دریای خزر نیز می تواند به رشد اقتصاد آنها و ایجاد ثبات بیشتر در یک منطقه ناآرام کمک کند. واشنگتن و بروکسل به منظور بهترین پشتیبانی از اتصال دریای خزر، باید در رویکرد خود عملگرا بوده و فعالانه رفتار کنند. از منظر پراگماتیسم، ایالات متحده و اتحادیه اروپا باید بدانند که کشورهای حاشیه خزر به طور کامل جهت گیری خود را به سمت غرب تغییر نخواهند داد، بلکه به دنبال یک سیاست خارجی چندجانبه هستند که نزدیکی و پیوندهای اقتصادی آنها با روسیه و چین را در نظر بگیرد.
با این حال، این امر مانع از همکاری معنادار با غرب نمیشود، بهویژه اگر امریکا و اروپا بتوانند مشوقهای ملموسی را ارائه دهند که امکان تنوعپذیری ارتباط از سوی کشورهایی مانند مسکو و پکن را به روشی تدریجی و معقول فراهم کند. از نظر عملی، به جای رقابت با استراتژی چین برای سرمایهگذاری در زیرساختهای دولتی، مقیاس بزرگ یا رویکرد روسیه از بالا به پایین، ایالات متحده و اتحادیه اروپا میتوانند بر روی حوزههایی مانند پروژههای پایدار و با فناوری پیشرفته با مشارکت بخش خصوصی برای تکمیل پروژه های زیرساختی سنتی تمرکز کنند.
پیش بینی ها نشان می دهد که کریدور میانی مستقیماً بر اساس تحولات درگیری اوکراین شکل خواهد گرفت و می تواند شاهد پیشرفت بیشتر نیروهای اوکراینی در سال آینده باشد
بر همین اساس، برخی از کارشناسان معتقدند که غرب، همچنین میتواند با دیگر بازیگران مانند ژاپن، هند و سنگاپور برای کمک به تقویت طرحهای ارتباطی موجود به روشی مشترک مشارکت کند؛ در حالی که در واقع به نفع ایالات متحده است که از نظر دیپلماتیک در منطقه بیشتر دیده شود و به عنوان مثال به بازدیدهای رسمی در سطح بالا و سازماندهی نشست های چند جانبه با کشورهای حاشیه خزر، بپردازد. چنین حمایتی به توسعه بیشتر اتصالات خزر کمک زیادی می کند که با استراتژی های جاه طلبانه ای که امریکا در جدیدترین استراتژی امنیت ملی خود برای رقابت با چالشگران جهانی مانند روسیه و چین ارائه کرده است، مطابقت دارد. البته، تلاشهای ارتباطی در دریای خزر با چالشهای مختلف، به ویژه مسکو، ادامه خواهد یافت.
پیش بینی ها نشان می دهد که کریدور میانی مستقیماً بر اساس تحولات درگیری اوکراین شکل خواهد گرفت و می تواند شاهد پیشرفت بیشتر نیروهای اوکراینی در سال آینده باشد. علاوه بر این، تحریم ها علیه روسیه احتمالا برای آینده قابل پیش بینی باقی خواهند ماند و توسعه این مسیر را بیش از پیش پر اهمیت می سازد.
بنابراین، چشم انداز اتصال دریای خزر برای سال ۲۰۲۳ بسیار امیدوار کننده است؛ در حالی که همچنین با عدم قطعیتهای زیادی مواجه خواهد شد. با این حال، اگر یک رویکرد عملگرایانه و مشارکتی بین ایالات متحده، اتحادیه اروپا و خود کشورهای دریای خزر وجود داشته باشد، این تلاشهای ارتباطی میتواند تقویت و تسریع شود. بنابراین، برای غرب، داشتن رویکرد فعالانه و عملگرایانه نسبت به این منطقه، به دلیل برخورداری از مزایای پیش رو در خزر و فراتر از آن، امری حیاتی است.
نظر شما