۱۸ فروردین ۱۴۰۲ - ۰۰:۲۵
تأثیر نظم در حال گذار جهانی بر روابط ایران و عربستان| آثار جدایی امریکا از خلیج فارس
بازار گزارش داد؛

تأثیر نظم در حال گذار جهانی بر روابط ایران و عربستان| آثار جدایی امریکا از خلیج فارس

عربستان سعودی و ایران به عنوان «قدرت‌های میانی» در نظر گرفته می شوند که سیاست خارجی آن‌ها متمرکز بر چگونگی شناسایی منافع داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بوده است.

تهمینه غمخوار؛ بازار: مذاکرات مقامات ایرانی و سعودی در رابطه با عادی‌سازی روابط ریاض و تهران در چین با حضور علی شمخانی نماینده رهبری و دبیر شورای عالی امنیت ملی، مساعد بن‌محمد العیبان وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و وانگ ئی عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین به نتیجه رسید و طبق بیانیه‌ سه جانبه از این مذاکرات، ایران و عربستان سعودی در این خصوص و همچنین آغاز مجدد فعالیت سفارتخانه‌های دو کشور به توافق رسیدند. این توافق در حالی اعلام شد که پنج دوره از مذاکرات دو کشور در سطح کارشناسان امنیتی در بغداد برگزار شده است.

«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران روز جمعه و لحظاتی پس از اعلام توافق ایران و عربستان برای ازسرگیری روابط دو جانبه، در توییتی نوشت: «بازگشت روابط طبیعی میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی ظرفیت‌های بزرگی را در اختیار دو کشور، منطقه و جهان اسلام قرار می‌دهد». وی افزود: «سیاست همسایگی به‌عنوان محور کلیدی سیاست خارجی دولت سیزدهم، با قوت در مسیر درست پیش می‌رود و دستگاه دیپلماسی فعالانه در پس تمهید گام‌های بیشتر منطقه‌ای است».

در همین راستا، ماهیت پویای منطقه خاورمیانه و جنگ در اوکراین، به بررسی روابط میان دو کشور در طول یک سال گذشته می پردازیم.

عربستان سعودی و ایران؛ قدرتهای منطقه ای

جنگ روسیه و اوکراین نشان‌دهنده ارتباط پایدار سیاست قدرت واقع‌گرا است. اگرچه ژئوپلیتیک برای دوره‌ای پس از جنگ سرد بی‌اعتبار بود، اما بار دیگر به چارچوبی غالب برای درک روابط بین‌الملل و سیاست موازنه قوا تبدیل شده است. اگرچه این جنگ، تهدید نظامی مستقیمی برای عربستان سعودی و ایران ایجاد نمی کند، اما پیامدهای اقتصادی، سیاسی و امنیتی گسترده تر جنگ روسیه و اوکراین، هم برای دولت ها و هم برای روابط بین آنها قابل توجه است.

علیرغم اطمینان‌های بایدن، ایالات متحده به عنوان هژمون منطقه‌ای در خلیج فارس، در ابتدای دولت اوباما، یک استراتژی «ردپا یا جای پای کم رنگ» را در منطقه اتخاذ کرده که این تغییر فرصت هایی را برای بازیگران و اتحادهای منطقه ای جدید ایجاد کرده است. این بازیگران جدید به دنبال تأثیرگذاری بر درگیری‌های سوریه، یمن و لیبی هستند که منجر به ائتلاف‌های نوسانی و معاملاتی می‌شود.

علاوه بر این، بازیگران منطقه، در تعقیب اهداف ژئوپلیتیکی، از بازیگران غیردولتی فراملی، مانند انصارالله در یمن حمایت کرده‌اند. نتیجه انباشته این آشفتگی، تکه تکه شدن خاورمیانه گسترده است. این تغییرات ژئوپلیتیکی فرصت هایی را برای برخی از کشورها مانند امارات و عربستان سعودی فراهم کرده تا منطقه را از نظر ایدئولوژیک تغییر شکل داده و در نتیجه موقعیت خود را در آن تقویت کنند. این تغییر موقعیت منطقه ای، به نوبه خود، پویایی موازنه قدرت جدیدی را ایجاد کرده که عربستان سعودی و ایران نقش های کلیدی ایفا می کنند.

عربستان سعودی و ایران به عنوان «قدرت‌های میانی» در نظر گرفته می شوند که فعالیت‌ های سیاست خارجی آن‌ها متمرکز بر چگونگی شناسایی منافع داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بوده و اینکه دو کشور چگونه نقش خود را در ارتقای این منافع درک می‌کنند. همچنین، باید به این نکته توجه داشت که کنشگری در سیاست خارجی به عنوان ابزاری برای تقویت مشروعیت حاکمان خلیج فارس از طریق منافع ملی گرایانه، به گسترش نیازهای سیاست داخلی منجر خواهد شد.

این امر به ویژه در عربستان تحت رهبری ولیعهد خود محمد بن سلمان که در سال ۲۰۱۷ منصوب شد، در حال تغییر نام ملی گرایانه است. بر همین اساس، برخی از کارشناسان معتقدند که برای ایران و عربستان سعودی، امنیت، ارتباط تنگاتنگی با سیاست‌های قدرت‌های بزرگ در حال حاضر یعنی ایالات متحده، روسیه و چین دارد. بنابراین، تغییرات در پویایی قدرت‌ های بزرگ ناشی از جنگ روسیه و اوکراین، بر روابط قدرت منطقه‌ای بین ایران و عربستان سعودی تأثیر خواهد گذاشت و تحولات در روابط بین این دو بازتابی برای سیاست قدرت‌های بزرگ دارد؛ ضمن اینکه مقاطع حساسی مانند جنگ در اوکراین، عاملیت قدرت های منطقه ای در مقابل قدرت های بزرگ را برجسته می کند.

روابط سیاسی

از زمان امضای پیمان دوستی در سال ۱۹۲۹ و پس از آن برقراری روابط دیپلماتیک، روابط عربستان و ایران چندین مرحله از تضاد و نزدیک شدن را پشت سر گذاشته است. در سال ۲۰۱۶، سعودی، نمر النمر، روحانی برجسته شیعه سعودی را اعدام کرد. در پاسخ، معترضان ایرانی سفارت عربستان در تهران را تعطیل کردند و همین مسئله موجب شد تا این پادشاهی روابط دیپلماتیک خود را با ایران قطع کرد.

بین سال های ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۱، روابط دو کشور خصمانه بود، اما آنها از رویارویی مستقیم اجتناب کردند. در عوض، دو کشور از گروه های رقیب در سوریه (جایی که حمایت عربستان تا سال ۲۰۱۷ ادامه داشت)، یمن، عراق و لبنان، حمایت نظامی و مالی کردند. از طرف دیگر، دشمنی فزاینده عربستان سعودی تا حدی با کمپین «فشار حداکثری» در دوران ترامپ علیه ایران آشکار شد.

پس از آن، در سال قبل از جنگ روسیه و اوکراین، عربستان سعودی و ایران گفتگوهای مستقیمی را انجام دادند و فرصت‌های نزدیکی را بررسی کردند. از آوریل ۲۰۲۱، آنها حداقل در پنج دور گفتگوهای مستقیم با میانجیگری عراق شرکت کرده اند؛ در حالی که گفتگوهای مستقیم با اقدامات دیپلماتیک دولت بایدن برای احیای توافق هسته ای ۲۰۱۵ ایران و پایان دادن به جنگ در یمن همزمان شده است.

بر همین اساس، بعضی از تحلیلگران می گویند که تنش زدایی بین عربستان سعودی و ایران به منظور تسهیل دستیابی به هر دو هدف بوده است. در راستای مذاکرات انجام شده توافقاتی میان تهران_ریاض ایجاد شد که بر اساس آن زائران ایرانی در مراسم حج سالانه ۲۰۲۲ شرکت کردند؛ ضمن اینکه در مورد جنگ یمن، وضعیت لبنان و مذاکرات هسته ای ایران بحث هایی انجام شده است.

دیدارهایی که میان مقامات دو کشور در سال گذشته میلادی برگزار شده با توجه به لحن آشتی‌جویانه رهبران ایران و عربستان هنگام اشاره به کشورهای یکدیگر قابل توجه و به‌طور چشمگیری با لفاظی‌های خصمانه در چند سال گذشته متفاوت است. نکته مهم این است که گفت و گوی عربستان و ایران فرصتی را برای هر دو کشور فراهم می کند تا تصاویر بین المللی مثبتی از خود ارائه دهند.

اگر ایران و عربستان سعودی در حمایت از احزاب مخالف متحد می شدند، جنگ بین روسیه و اوکراین می توانست به راحتی به تلاش برای نزدیکی ایران و عربستان پایان دهد. با این حال، هر دو کشور با محدودیت عمل کردند. بر همین اساس، جای تعجب نبود که روسیه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل را محکوم کرد. در دوم مارس نیز اعضای مجمع عمومی سازمان ملل در یک جلسه فوق‌العاده گرد هم آمدند و با اکثریت قاطع به قطعنامه‌ای رای مثبت دادند که این جنگ را محکوم کرد.

ایران که از لحاظ استراتژیک با روسیه در سوریه همسو بود، از رای دادن خودداری کرد؛ در حالی که عربستان سعودی که به طور سنتی متحد آمریکا بود، به این قطعنامه رای مثبت داد. یک ماه بعد، در ۷ آوریل، مجمع عمومی سازمان ملل درباره تعلیق روسیه از شورای حقوق بشر رأی گیری کرد. ایران رای منفی داد، در حالی که عربستان، برخلاف امیدهای ایالات متحده، رای ممتنع داد و ظاهراً سعی در ایجاد تعادل بین دو طرف داشت. در همان زمان تهران، ناتو را عامل محرک این جنگ در نظر گرفت.

واکنش سعودی ها در آن زمان خشمگینانه بود. زمانی که جنگ روسیه و اوکراین برای اولین بار آغاز شد، سعودی ها، خواستار یک راه حل سیاسی شدند و خود را به عنوان یک بازیگر بی طرف، اما نه بی تفاوت، معرفی کردند. ولیعهد عربستان سعودی در روزهای پس از آغاز جنگ با ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین صحبت کرد و پیشنهاد داد میان روسیه و اوکراین میانجیگری کند. پیشنهاد عربستان که این کشور را به جای همسویی با متحد سنتی خود، ایالات متحده و به عنوان یک میانجی، غیرمتعهد می‌دانست؛ نشانگر تغییر سیاست خارجی عربستان به سمت فعالیت‌های قدرت متوسط است.

هدف فوری بایدن در سفر به پادشاهی این بود که عربستان سعودی را متقاعد کند تا عرضه نفت را تحت عنوان «امنیت انرژی» افزایش دهد

در ژوئیه ۲۰۲۲، جو بایدن اولین سفر خود را به خاورمیانه انجام داد که شامل بازدید از اسرائیل و عربستان سعودی بود؛ در حالی که دولت آمریکا بر تضمین های امنیتی خود در قبال منطقه به ویژه در مورد توانایی ایران برای دستیابی به سلاح هسته ای تاکید کرد. هدف فوری بایدن در سفر به پادشاهی این بود که عربستان سعودی را متقاعد کند تا عرضه نفت را تحت عنوان «امنیت انرژی» افزایش دهد.

به طور گسترده تر، امریکا به دنبال مهار پیشرفت های اقتصادی، نظامی و فنی در منطقه توسط روسیه و چین از طریق متقاعد کردن رهبران خاورمیانه برای حفظ همسویی با منافع ایالات متحده بود؛ ضمن اینکه سیگنال های بایدن به عربستان سعودی در تابستان ۲۰۲۲ به طور قابل توجهی با پیام های قبلی او به پادشاهی تفاوت داشت. او متعهد شده بود که عربستان سعودی را به دلیل نقض حقوق بشر، به ویژه پس از یافته‌های اطلاعاتی آمریکا مبنی بر تایید احتمال قتل جمال خاشقجی، در سال ۲۰۱۸، به یک کشور رانده شده تبدیل کند.

با این حال، جنگ اوکراین یک چرخش در سیاست ایالات متحده ایجاد کرد. به دلیل نگرانی از کمبود جهانی منابع انرژی، سفر بایدن گام مهمی در بازسازی دیپلماتیک این کشور بود. جو بایدن همچنین به دنبال بهبود روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل بود. توافق نامه ابراهیم در سال ۲۰۲۰ بین اسرائیل، امارات و بحرین با میانجیگری امریکا، منجر به همکاری بیشتر بین کشورهای منطقه و نه فقط بین امضاکنندگان این معاهده شده است.

عربستان سعودی موضع دیرینه اتحادیه عرب را حفظ کرده و تمایلی به مشارکت در برنامه ریزی پدافند هوایی قبل از حل مسئله اسرائیل و فلسطین ندارد

بر همین اساس، عادی سازی روابط میان اسرائیل، مصر، اردن، بحرین و امارات منجر به اشتراک گذاری اطلاعات بیشتر با هدف ایجاد معماری هوایی منطقه ای برای مقابله با پهپادهای ایرانی شده است. با این حال، عربستان سعودی موضع دیرینه اتحادیه عرب را حفظ کرده و تمایلی به مشارکت در برنامه ریزی پدافند هوایی قبل از حل مسئله اسرائیل و فلسطین ندارد.

پادشاهی عربستان پس از دیدار رئیس جمهور امریکا با اعلام این که محدودیت‌های پرواز بر روی هواپیماهای مسافرت به اسرائیل و از اسرائیل را لغو می‌کند، یک حرکت کوچک و در عین حال نمادین انجام داد. بایدن بلافاصله از این اقدام به عنوان یک اقدام تاریخی استقبال کرد.

پیامدهای اقتصادی

پیامدهای جنگ در اوکراین برای قیمت جهانی انرژی و مواد غذایی تاثیر شدیدی داشته است. چندین کشور خاورمیانه و شمال آفریقا به شدت به واردات مواد غذایی و انرژی وابسته هستند و به ویژه در برابر شوک های اقتصادی آسیب پذیر شده اند. یمن که درگیر جنگ است، ۹۰ درصد مواد غذایی خود را از خارج وارد می کند. در سال ۲۰۲۱، ۴۶ درصد گندم این کشور از اوکراین و روسیه وارد شده است.

از سوی دیگر، کشورهای ثروتمند خلیج فارس، مانند عربستان از ذخایر فراوانی هم از نظر مواد غذایی و هم انرژی برخوردار هستند. علیرغم تأثیر منفی جنگ اوکراین بر اقتصاد جهانی، کشورهای صادرکننده نفت و گاز مانند عربستان، قطر و کویت احتمالاً از افزایش تقاضا و رقابت برای تنوع بخشیدن به منابع گاز به ویژه در اروپا سود خواهند برد.

افزایش قیمت جهانی انرژی به نفع سعودی ها به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان است. چنین رشد فزاینده‌ای می‌تواند به این کشور در دستیابی به اولویت‌های داخلی خود، به ویژه اجرای چشم‌انداز بلندپروازانه ۲۰۳۰ کمک کند

واضح است که افزایش قیمت جهانی انرژی به نفع سعودی ها به عنوان بزرگترین صادرکننده نفت جهان است. چنین رشد فزاینده‌ای می‌تواند به این کشور در دستیابی به اولویت‌های داخلی خود، به ویژه اجرای چشم‌انداز بلندپروازانه ۲۰۳۰ کمک کند. بر همین اساس، افزایش قیمت نفت، دولت بایدن و رهبران اروپایی را بر آن داشته تا کشورهای عربی خلیج فارس را برای افزایش تولید نفت خود تحت فشار قرار دهند.

در حالی که ولیعهد سعودی تمایلی به انجام خواسته های آمریکا نداشته است، اما در سفر بایدن به این کشور، رئیس جمهور آمریکا در نشست سران شورای همکاری خلیج فارس و مصر، عراق و اردن (موسوم به اجلاس سران شورای همکاری خلیج فارس +۳) شرکت کرد. با این حال، سفر او هیچ اطلاعیه فوری درباره افزایش تولید نفت نداشت.

تنش های ژئوپلیتیکی بین عربستان سعودی و ایران تا حدی ناشی از نسخه های مختلف برای چگونگی تضمین امنیت خلیج فارس است

پس از نشست اوایل ماه اوت اوپک پلاس، توافقی برای افزایش هدف تولید نفت به میزان ۱۰۰هزار بشکه در روز حاصل شد. این افزایش، معادل ۰.۱ درصد تقاضای جهانی، کمتر از انتظارات سفر بایدن به عربستان سعودی بود. با این حال، تصمیم ماه اوت گذشته برای افزایش تولید، به طور شگفت‌انگیزی، در نشست اوپک پلاس در ۵ سپتامبر، زمانی که اعضای اوپک پلاس موافقت کردند تولید را کاهش دهند، برعکس شد و آنها اعلام کردند که افزایش قبلی فقط برای ماه سپتامبر در نظر گرفته شده بود. در ماه اکتبر، تصمیم اوپک پلاس برای کاهش تولید نفت به میزان دو میلیون دلار در روز منجر به طرح سخنان تند و تهدیدآمیز دولت آمریکا علیه عربستان سعودی شد.

عامل امنیت در رویکرد دو کشور

تنش های ژئوپلیتیکی بین عربستان سعودی و ایران تا حدی ناشی از نسخه های مختلف برای چگونگی تضمین امنیت خلیج فارس است. در حالی که امنیت عربستان در طول تاریخ با حمایت آمریکا حفظ شده است، ایران معتقد است که امنیت باید توسط بازیگران منطقه تامین شود. رقابت قدرت منطقه‌ای بین دو کشور، کشورهای لبنان، سوریه، یمن و عراق را تحت تأثیر قرار می‌دهد، زیرا عربستان و ایران در طول تاریخ از جناح‌های مخالف حمایت کرده‌اند.

با وجود این موضوع، در پایان ماه اوت، زمانی که درگیری بین فرقه‌ای در عراق به اعتراضات خشونت‌آمیز منجر شد، عربستان از جانبداری خودداری کرد. اما این مسئله احتمالاً به این دلیل بود که اختلاف سیاسی فقط مربوط به شیعیان بود.

پرسش‌ هایی در رابطه با قابلیت اطمینان امریکا به‌عنوان یک تامین‌کننده امنیت منطقه‌ای در سال ۲۰۱۱ زمانی که دولت اوباما درخواست‌های معترضان بهار عربی را برای دموکراسی بیشتر تأیید کرد، مطرح شد و در واقع به دهه‌ ها حمایت ایالات متحده از رژیم‌های خودکامه پایان داد

از طرفی، زیربنای آشفتگی کنونی در خلیج فارس، تغییرات سیاست ایالات متحده در قبال منطقه در طول زمان است. پرسش‌ هایی در رابطه با قابلیت اطمینان امریکا به‌عنوان یک تامین‌کننده امنیت منطقه‌ای در سال ۲۰۱۱ زمانی که دولت اوباما درخواست‌های معترضان بهار عربی را برای دموکراسی بیشتر تأیید کرد، مطرح شد و در واقع به دهه‌ ها حمایت ایالات متحده از رژیم‌های خودکامه پایان داد. در دو هفته اول ریاست جمهوری بایدن، او فروش تسلیحات به منطقه خلیج فارس را محدود کرد و متعهد شد که به حمایت ایالات متحده از عملیات عربستان سعودی در یمن پایان دهد و بدون ابهام از خاورمیانه و آسیا دور شد.

اگرچه عربستان سعودی در چند سال گذشته سیستم‌های تسلیحاتی را از روسیه و چین خریداری کرده است، اما بعید است که این دو کشور جایگزین ایالات متحده به عنوان صادرکننده نظامی غالب به عربستان سعودی شوند. شوک دیگری به تصمیم ایالات متحده برای عدم مداخله زمانی وارد شد که پادشاهی عربستان توسط پهپادها و موشک های متعدد از یمن بین سال های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ مورد اصابت قرار گرفت. این تأثیرات ماندگاری داشته است.

در همین راستا جدایی تدریجی ایالات متحده از منطقه فرصت هایی را برای بازیگران جدید مانند روسیه و همچنین ترکیه فراهم کرد تا در سیاست منطقه فعال تر شوند؛ در حالی که روابط روسیه با ایران از طریق تعاملات متقابل آنها توسعه یافته است. با این حال، روسیه از طرفی هم مشتاق تقویت روابط خود با عربستان سعودی است.

جدایی نسبی امریکا از منطقه خلیج فارس

روابط میان عربستان سعودی و ایران همچنان تحت تأثیر روابط تاریخی آنها با قدرت های بزرگ قرار گرفته، در صورتیکه تصمیمات سیاست خارجی آنها در پس زمینه وفاداری های سنتی اتخاذ خواهد شد. در همین حال، جنگ در اوکراین فرصت‌های اقتصادی را برای هر دو قدرت ایجاد کرده؛ در حالی که غرب نیز مجبور خواهد شد تا مجددا با این کشورهای خلیج فارس غنی از انرژی درگیر شود.

جدایی نسبی امریکا از منطقه خلیج فارس و ابهاماتی که ایجاد کرد، دو اثر متضاد بر روابط عربستان سعودی و ایران داشته است. از یک سو، هر دو کشور تلاش‌ های قابل‌توجهی برای درک این موضوع مبنی بر این که هیچ قدرت جهانی حاضر نیست در صورت بی‌ثبات شدن وضعیت امنیتی در منطقه خلیج‌فارس، مسئولیت آن را بپذیرد، انجام داده اند. از سوی دیگر، عدم تعامل امریکا موجب افزایش تنش بین دو کشور شده است، زیرا هم عربستان سعودی و هم ایران (و سایر کشورها مانند امارات و قطر) به دنبال سرمایه گذاری از خلاء جزئی قدرت ناشی از آن برای تقویت نفوذ خود در سراسر منطقه بوده اند.

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چگونه این دو روند متضاد در درازمدت عمل خواهند کرد، اما در دوره کنونی و کاهش حضور ایالات متحده در منطقه، آشفتگی اقتصادی و امنیتی خطرات بالقوه ای را ایجاد خواهد کرد.

کد خبر: ۲۱۱٬۰۱۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha