بازار؛ گروه بین الملل: در طی سالهای اخیر سیاستگذاران آمریکا و چین ضربات کوبنده ای را به یکدیگر وارد می کنند. دولت بایدن نسبت به دولت قبلی از نظر گفتار پرهیاهوتر است و در عین حال در اقدامات سیاسی خود پر سر و صداتر است.
با این حال، محدودیتهایی که با هدف کاهش سرعت رشد چین به سمت مرزهای تکنولوژیکی فناوری نیمهرسانا انجام میشوند، ممکن است به طور ناخواسته به این کشور کمک کند تا سرمایهگذاری و استراتژیهای تجاری مؤثر را افزایش دهد.
«دونالد ترامپ»، رئیس جمهور سابق آمریکا، جنگ تجاری با چین را تشدید کرد. سیاست ترامپ به سرعت به عنوان تلاشی ناموفق برای پیشروی در رقابت برتری فناوری - به ویژه در نیمه هادی ها - شناخته شد، زیرا از واقعیت اقتصادی جدا شده بود. با این حال بیماری همه گیر کووید ۱۹ باعث کمبود نیمهرساناها شد که جنگ تراشهها و جداسازی فناوری را تشدید کرد. باید گفت این واگرایی - و تنش همراه با آن - اکنون افزایش یافته است.
جنگ آمریکا و چین بر سر ریز تراشه ها(نیمه هادی ها) با ترامپ آغاز نشد. رئیس جمهور چین، شی جین پینگ در طی سخنرانی در سال ۲۰۱۵ اشاره کرد که سیستم حکمرانی جهانی در حال رسیدن به نقطه عطفی در تاریخ است. سخنرانی او نشان دهنده قصد پکن برای تعامل بیشتر با امور بین المللی از طریق پروژه هایی مانند ابتکاریک کمربند یک جاده بود. در سال ۲۰۲۱، شی لفاظی خود را تشدید کرد و در چندین مورد اظهار داشت که شرق در حال افزایش قدرت است در حالی که غرب در حال افول قدرت است.
مداخله واشنگتن در بازار جهانی نیمه هادی ها در دولت بایدن به شدت تشدید شده است. بر اساس گزارش کاخ سفید در ژوئن ۲۰۲۱، سازندگان تراشه آمریکایی برای رشد مداوم سود و سرمایهگذاری تحقیق و توسعه داخلی به شدت به چین وابسته هستند. علیرغم این وابستگی متقابل، تغییر سیاست بایدن در ۷ اکتبر ۲۰۲۲ جریان استعدادهای بین المللی صنعت نیمه هادی به چین را به شدت محدود کرد.
مؤسسه مطالعات بینالمللی و استراتژیک (IISS) در گزارشی صداهای مساوی اما متضاد را منتشر کرد که هشدار میدهد جدایی آمریکا و چین ممکن است به هر دو اقتصاد آسیب برساند و چین بهای بیشتری را نسبت به ایالات متحده میپردازد. این جداسازی میتواند تلاشهای چین برای توسعه تولید تراشه، هوش مصنوعی و فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) را با تنگنا مواجه کند.
در این راستا خبرنگار بازار گفتگویی با «جفری کارلینر» استاد دانشگاه بوستون امریکا تنظیم نموده که در ادامه می آید.
*هوش مصنوعی و سیطره بر این حوزه یکی از مولفه های قدرت در آینده کشورها به شمار می رود. نظر شما در این خصوص چیست؟
هنوز خیلی زود است که بگوییم هوش مصنوعی چگونه قدرت سیاسی و نظامی کشورهای مختلف را در سطح بین المللی تغییر می دهد، اما بعید است که جایگزین منابع موجود قدرت شود. مولفه های سنتی قدرت کماکان تعیین کننده قدرت کشورها هستند و به نظر نمی رسد خدشه ای به آنها وارد شود.
*فناوری ها و تجهیزات مرتبط با هوش مصنوعی نیز از اهمیت ویژه برخوردارند و یکی از راههای مهار چین توسط آمریکا، صدور فرمان بایدن برای منع صادرات ریزتراشه های پیشرفته به چین بوده است. آیا امریکا توان محدود کردن چین در این عرصه را دارد؟
محدودیت های ایالات متحده آمریکا در صادرات ریزتراشه های پیشرفته می تواند توسعه چین را در این زمینه کُند سازد و توسعه سلاح هایی که از این تراشه ها استفاده می کنند را دشوارتر کند، اما محدودیت های ایالات متحده نمی تواند چین را از توسعه تراشه های خود در نهایت باز دارد. این موضوعی است که به این راحتی اتفاق نخواهد افتاد.
چین یک اقتصاد بسیار بزرگ و قدرتمند است و دانشمندان و مهندسان با استعداد زیادی دارد. چین میتواند هر فناوری را که برای توسعه انتخاب میکند ایجاد کند، البته شاید بدون دسترسی به فناوریهای ایالات متحده آمریکا و متحدان آن در این روند کند عمل کند. لذا مهار کردن چنین روندی تحقق پیدا نخواهد کرد.
*برخی معتقد هستند هوش مصنوعی نمی تواند جایگاه مولفه های سنتی قدرت کشورها را بگیرد. نظر شما چیست؟
قدرت یک کشور به اندازه اقتصاد، توانایی آن در تولید تسلیحات و تشکیل ارتش بزرگ، قدرت روابط آن با متحدانش و بسیاری عوامل دیگر بستگی دارد. هوش مصنوعی ممکن است اهمیت این اجزای قدرت را تغییر دهد اما جایگزین آنها نخواهد شد.
*به نظر شما مهمترین مولفه های تعیین کننده قدرت اقتصادی کشورها در آینده چیست؟ اقتصاد دیجیتال تا چه اندازه می تواند جای اقتصاد سنتی را در آینده بگیرد؟
قدرت اقتصادی به جمعیت یک کشور، تحصیلات مردم آن و صلاحیت دولت آن در ارتقای رشد اقتصادی بستگی دارد. کشورهای بزرگ با جمعیت زیاد، اقتصاد بزرگ و صادرات و واردات زیاد نسبت به کشورهای کوچک قدرت بیشتری دارند.
کشورهایی با سطح تحصیلات بالا و کارگران بسیار مولد نسبت به کشورهایی با اندازه مشابه با سطح تحصیلات پایین و در نتیجه اقتصادهای بسیار کوچکتر قدرت بیشتری دارند. کشورهایی که دارای دولت هایی هستند که آموزش را ترویج می کنند، در زیرساخت ها (بزرگراه ها، شبکه های برق، بندرها) سرمایه گذاری می کنند و اقتصاد خود را برای جلوگیری از رکود و بحران های اقتصادی مدیریت می کنند، نسبت به دولت هایی که توسط فساد و بحران های مکرر غرق شده اند، قدرت بیشتری دارند.
*آمریکا و چین هر دو تلاش هستند تا از نظر تولید ریزتراشه ها به خودکفایی دست یابند. سرمایه گذاری عظیم این دو کشور در این خصوص وارد فازهای جدی شده است. این در حالی است که در حال حاضر تایوان بزرگترین تولید کننده ریزتراشه است. به نظر می رسد آمریکا معتقد است چین در هر صورت یا با حمله به تایوان یا کنترل بیشتر بر این کشور، کنترل این کشور را در اختیار خواهد داشت. به نظر می رسد تلاش برای خودکفایی در تولید ریز تراشه هم ناشی از همین دیدگاه است. ارزیابی شما چیست؟
رهبران ایالات متحده بدون شک نگران تسلط چین بر تایوان هستند. این نگرانی بخشی از دلایل تلاش های آمریکا برای افزایش تولید تراشه داخلی است. اگرچه بعید است چین در آینده نزدیک کنترل تایوان را در دست بگیرد، خطر از دست دادن دسترسی به تولید تراشه تایوان دلیل کافی برای افزایش ظرفیت تراشه های داخلی ایالات متحده است.
نظر شما