بازار؛ گروه بینالملل: جاهطلبیهای فزاینده اتحادیه اروپا برای آب و هوا مستلزم رشد بیسابقه انرژیهای تجدیدپذیر و عرضه متنوع مواد خام حیاتی است. ایجاد مشارکتهای بلندمدت و سرمایهگذاری در نوآوری برای هموار کردن راه برای آینده انرژی پاک و مطمئن حیاتی خواهد بود.
با استفاده از انرژی به عنوان یک سلاح ژئوپلیتیک برجسته و افزایش قیمت انرژی، نیاز به تقویت امنیت انرژی و تامین کنندگان منابع قابل اعتماد ضروری است. اتحادیه اروپا دریافته است که باید وابستگی منابع طبیعی خود را کاهش دهد تا از رفاه خود اطمینان حاصل کرده، از منافع خود محافظت و استقلال استراتژیک خود را تقویت کند.
برنامه کریدوری مسکو برای قطب شمال
به ویژه منطقه قطب شمال اروپا باید بعنوان نقشی که میتواند به عنوان تامین کننده انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه پایدار و تامین کننده مطمئن مواد خام حیاتی ایفا کند، در نظر گرفته شود. علیرغم چالشها و هزینههای خاص مرتبط با آب و هوای سرد و آسیبپذیر، این منطقه دارای مزایای خاصی نسبت به بخشهایی از جهان است که بیثباتی سیاسی یا استانداردهای زیستمحیطی پایین مشکلساز هستند.
قطب شمال که اغلب به عنوان یک بستر آزمایشی نوآورانه و یک مرکز دانش با فناوری پیشرفته شناخته میشود، با منابع موجود، تخصص و نوآوریهای تکنولوژیکی خود، میتواند برای اتحادیه اروپا در تحقق اهداف خود از قرارداد سبز، پایان دادن به وابستگی خود به سوختهای فسیلی، و تقویت آن مفید باشد. اما مهمترین عامل در این راستا حضور پررنگ مسکو و برنامه های آن است که در ادامه تشریح میشود.
منطقه قطب شمال برای مدت طولانی به ویژه در زمان قیمتهای بالای کالاها تحت حفاری دریایی بوده است. اما در سالهای اخیر، به عنوان یک کریدور تجاری به ویژه برای کشور غیر قطبی چین، به طور فزایندهای جذاب شده است.
کریدور شمال غربی، آمریکای شمالی را به اقیانوس آرام متصل، اما کریدورشمال شرقی در امتداد سواحل روسیه به منطقه آسیا و اقیانوسیه عبور میکند. اکنون، روسیه دومین کریدور را به عنوان یک آبراه ملی در نظر میگیرد. در واقع، کریدور شمال شرقی که توسط روسیه توسعه یافته است، یک مسیر حمل و نقل جدید و کوتاهتر را برای محمولههای تجاری معرفی میکند.
در اوایل آگوست ۲۰۰۷، کاوشگران روسی با یک زیردریایی کوچک در اعماق قطب شمال رفته و پرچم کشور خود را بر بستر دریا کاشتند تا ادعای نمادینی در مورد منابع بسیار انرژی قطب شمال، یعنی منطقه اطراف خط الراس لومونوسوف، بعنوان بخشی از سیبری را داشته باشند.البته در سالهای بعد، ایالات متحده و کانادا تحقیقاتی را انجام دادند تا ثابت کنند که این خط الراس بخشی از صفحه قاره آمریکای شمالی است.
قانون دریاهای سازمان ملل
اقدام روسیه مطابق با کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها (UNCLOS) بود که به طرفین اجازه میدهد در یک بازه زمانی معین ادعاهای سرزمینی خود را در فلات قاره ارائه کنند. کمیسیون فلات قاره دقیقاً به همین منظور تأسیس شده بود. کنوانسیون ملل متحد در باره حقوق دریاها یک معاهده ژئوپلیتیکی بسیار فنی است که چندین دهه برای مذاکره و تدوین آن به طول انجامید و به طیف گستردهای از مسائل مربوط به استفاده از اقیانوس های جهان، از جمله اختلافات ارضی بر سر مناطق ماهیگیری و جاه طلبیهای معادن و همچنین محاسبه مرزهای دریایی و مناطق انحصاری اقتصادی میپردازد. ایالات متحده این کنوانسیون مهم سازمان ملل را تصویب نکرده و بنا بر گزارشها از پیامدهای سرزمینی این سند غافلگیر شده است.
بر اساس «کنوانسیون حقوق دریایی» سازمان ملل متحد که از سال ۱۹۸۲ اجرا می شود، هر کشوری تا ۲۰۰ مایلی سواحل خود مالک بستر دریایی آن است. بنا بر این، در قطب شمال بیش از یک میلیون کیلومتر مربع بدون مالک می ماند. اختلاف کشورهای حاشیه قطب شمال نیز بر سر همین منطقه از اقیانوس منجمد شمالی است و از آنجا که این منطقه به احتمال بسیار زیاد غنی از ذخایر چشمگیر نفت و گاز است، هر کشوری تلاش می کند ماجرا را به نفع خود پایان دهد.
فقط کشورهایی می توانند ادعای مالکیت بر این منطقه را داشته باشند که موفق شوند ثابت کنند ادامه یک رشته کوهی که در کشور آنها وجود دارد، تا اعماق آب های اقیانوس منجمد شمالی کشیده شده است. با توجه به این قاعده، پنج کشور می توانند ادعای خود را مطرح کنند؛ روسیه که خواستار بیش از نیمی از سرزمین قطب شمال است، کانادا، دانمارک، نروژ و آمریکا (از طریق آلاسکا). اما در نهایت فقط سازمان ملل متحد باید بر اساس شواهد علمی که هر یک از این کشورها ارائه می کنند، تصمیم بگیرد که سرزمین مورد اختلاف باید به کدام کشور داده شود.
تهدیدها و فرصتها
گرم شدن منطقه قطب شمال که یخهای دریا در حال کاهش است، اثرات منفی و مثبت دارد. انتظار میرود با ذوب شدن یخهای دائمی، انتشار گاز متان افزایش یابد، اما آب شدن آن همچنین مسیرهای کشتیرانی قطب شمال را باز خواهد کرد. در سال ۲۰۰۷، گذرگاه شمال غربی برای اولین بار در تاریخ به طور کامل به روی کشتیها باز شد. گذرگاه شمال شرقی و جدیدتر، یک مسیر دریایی شمالی به طول ۳۵۰۰ مایلی بین آسیا و اروپا، جزء دریایی ضروری در منطقه قطب شمال اقیانوس آرام خواهد بود.
استفاده تجاری - و بالقوه نظامی - از این مسیر جدید که توسط بسیاری در روسیه به عنوان بدیل یا شبیه کانال سوئز تلقی میشود، قبلاً منجر به ایجاد یک ناوگان یخ شکن و پایانهها در امتداد سواحل شمالی روسیه شده است. بطوریکه پروژه وستوک اویل، همچنین قصد دارد نفت و گاز را از این میادین هنوز بکر به مشتریان شرق برساند. Vostokoil مدتها قبل از شروع جنگ اوکراین در حال پیشرفت بود. در نتیجه انتظار میرود میلیون ها بشکه نفت خام جدید وارد بازار شود و این بازار به جای غرب سوئز یا مسکو در شرق قرار دارد.
از منظر غرب آسیا نیز که بسیاری از منابع انرژی جهان در آن قرار دارند، نوید یک تغییر قابل توجه در کریدورهای حمل و نقل را میدهد. کانال سوئز آبراه دوران اروپا بود، کانال پاناما قرن آمریکا را نشان داد و طرح جدید کریدورهای تجاری در سراسر اوراسیا روابط معاصر را برای یک دوره کاملاً جدید شکل خواهد داد. همچنین به این معنی است که بازار بشکه های نفت احتمالا برای روسیه باشد و نه کشورهای عربی.
اهمیت ژئوپلیتیکی گذرگاه قطب شمال
اهمیت کریدور شمال شرقی به دنبال تغییرات ژئوپلیتیکی در منطقه به طور قابل توجهی افزایش یافته است. چین همچنین در حال گسترش حضور و نفوذ خود در قطب شمال با اولین مشارکت استراتژیک بین چین و ایسلند از سال ۲۰۱۳ است. در حالی که پکن به ذخایر بالقوه هیدروکربن در منطقه علاقه مند است، احتمالاً علاقه بیشتری به آبراههای جدیدی دارد که میتوانند زمان و هزینه حمل و نقل را صرفه جویی کنند. با توجه به اهمیت موضوع، مجمع اقتصادی شرق در ولادی وستوک در سپتامبر ۲۰۲۲ پنلهای مختلفی را به این مسیر تجاری اختصاص داد.
کریدور قطب شمال همچنین مکمل کریدور حمل و نقل بین المللی شمال-جنوب (INSTC) خواهد بود که آبراهها و راهآهنها را از روسیه و از طریق ایران به هند متصل میکند. این کریدور به عنوان یک آبراه ملی روسیه در نظر گرفته میشود و با حضور نظامی مستمر روسیه در قطب شمال تحت نظارت و ایمن قرار میگیرد. منطقه وسیع Arcto-Pacific که از دریای مدیترانه یا سواحل خلیج فارس در غرب آسیا دیده میشود، مسیر متفاوتی به نظر میرسد، اما برای به اصطلاح پنج قطبی (کشورهای ساحلی اقیانوس منجمد شمالی: کانادا، دانمارک، نروژ، روسیه و ایالات متحده) از اهمیت بالایی برخوردار است.
جنگ نیابتی ادامهدار بین ناتو و روسیه میتواند منطقه قطب شمال را در کانون توجه قرار دهد. شرکت دولتی اتمفلوت روسیه دارای پنج یخ شکن هستهای است که یادآور عزم مسکو برای پیشبرد اولویت استراتژیک اتحاد جماهیر شوروی سابق برای تسلط و توسعه بر قطب شمال است. تا پایان این دهه، حداقل پنج کشتی یخ شکن هستهای دیگر به این ناوگان ملحق خواهند شد که هر کدام دو برابر کشتیهای کنونی بزرگتر و قدرتمندتر هستند.
اعلامیه شورای قطب شمال برای منطقه میگوید: « ما این منطقه را به منطقهای با همکاری بینالمللی منحصربفرد تبدیل کردهایم. ما اطمینان داریم که هیچ مشکلی وجود ندارد که نتوانیم با هم از طریق روابط همکاری خود بر اساس قوانین بین المللی موجود و حسن نیت آن را حل کنیم.» همانطور که زمستان ۲۰۲۳ عمیقتر و سختتر میشود؛ تغییرات اقلیمی، جنگ اوکراین و تحریمها علیه سوخت روسیه بر مصرف انرژی و قیمت گذاری تاثیر میگذارد - همانطور که افزایش تعداد خطوط لوله به سمت شرق به جای غرب آن را نشان میدهد.
در مجموع؛ از سال ۲۰۱۴، بحث عمومی در اروپا تقریباً به طور انحصاری بر این موضوع متمرکز شده بود که روسیه در جناح غربی خود چه خواهد کرد و چگونه ناراحتی خود را نسبت به گسترش ناتو نشان خواهد داد. در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، تحلیلگران و سیاستگذاران در اروپا با خبر تهاجم گسترده روسیه به اوکراین بیدار شدند و این پرسش مطرح شد که آینده امنیت در قاره اروپا چه خواهد بود؟ یکی از جنبههای این معماری امنیتی که کمتر در معرض دید قرار گرفته است، نظامیسازی شتابان و افزایش تنشها در قطب شمال است. اگرچه اتحادیه اروپا و ناتو هر دو اهمیت ژئوپلیتیکی قطب شمال را به رسمیت شناختهاند، اما بحث عمومی در کشورهای عضو هنوز عقب مانده است.
نظر شما