تهمینه غمخوار؛ بازار: وابستگی اتحادیه اروپا به منابع انرژی، به ویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین، منطقه خزر را به منطقه ای جغرافیایی تبدیل کرده که بازیگران منطقه ای و جهانی به ویژه روی آن تمرکز دارند.
در حقیقت، منطقه خزر، مانند پلی بین آسیای مرکزی و اروپا عمل کرده و در عین حال به ثبات و شکوفایی منطقه کمک می کند. در همین راستا، تلاش اروپاییها برای تنوع بخشیدن به منابع انرژی و جدا شدن از هژمونی روسیه، آنها را مجبور کرده که از منابع منطقه خزر بهره مند شوند.
اگرچه امنیت انرژی برای اتحادیه اروپا به معنای جریان پایدار انرژی است، اما برای کشورهای پیرامونی دریای خزر به معنای درآمدهای انرژی پایدار است. در این میان، ترکیه به عنوان یک کشور ترانزیتی نقش کلیدی در انتقال منابع منطقه به اروپا دارد زیرا این کشور از مستقیم ترین مسیر، برای انتقال گاز از منطقه خزر به اروپا برخوردار است و موقعیت ژئواستراتژیک مهمی بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان عمده نفت و گاز طبیعی در جهان دارد.
پس از جنگ سرد، «منطقه دریای خزر» که به آن «منطقه خزر» یا بهطور ساده «کاسپین» نیز گفته میشود، به عنوان منطقهای که در آن مبارزه برای قدرت در آن جریان داشت، به میدان آمد
نگاهی به منطقه خزر
پس از جنگ سرد، «منطقه دریای خزر» که به آن «منطقه خزر» یا بهطور ساده «کاسپین» نیز گفته میشود، به عنوان منطقهای که در آن مبارزه برای قدرت در آن جریان داشت، به میدان آمد. علاوه بر منابع انرژی، این منطقه به دلیل موقعیت ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک آن به عنوان قطب کریدورهای ترانزیت انرژی حائز اهمیت است. بر همین اساس، این امر منجر به مداخله بازیگران منطقه ای و جهانی شده و امنیت آن مسیرهای حمل و نقل را برای کشورهای صادراتی و وارداتی حیاتی کرده است.
در همین راستا، همه بازیگران تلاش می کنند خطوط لوله منطقه ای را که منابع انرژی را کنترل می کنند، در دست گیرند در حالی که در دسترس بودن بی وقفه منابع انرژی با قیمت مقرون به صرفه برای کشورهای وابسته به واردات انرژی کلیدی است و با وجود منابع محدود، تقاضا برای انرژی روز به روز افزایش می یابد.
علاوه بر این، تحریمهای اتحادیه اروپا بر صادرات انرژی روسیه، به دنبال جنگ روسیه و اوکراین، درگیریها در خاورمیانه، تحریمها علیه ایران و قیمتهای بیثبات نفت و گاز، کشورهای مصرفکننده را بیش از حد نگران کرده است. به همین دلیل، کشورهای وابسته به واردات انرژی در تلاش برای یافتن جایگزین های جدید هستند. روسیه، جمهوری آذربایجان، ایران، ترکمنستان و قزاقستان کشورهایی هستند که منابع انرژی موجود را به عنوان حاشیه دریای خزر در اختیار دارند. هند، چین و اتحادیه اروپا نیز کشورهای مهم واردکننده انرژی از منطقه و ایالات متحده و ژاپن از دیگر بازیگران مهم انرژی فعال در منطقه خزر با شرکت های خصوصی نفت و گاز خود در نظر گرفته می شوند.
جدای از پروژه های خط لوله نفت و گاز موجود، انتقال منابع وسیع ترکمنستان از طریق دریای خزر به بازارهای اروپایی از طریق خط لوله گاز ترانس خزر هنوز کاملا محقق نشده، اگرچه پیشرفت های مثبتی حاصل شده و امکان احداث این خط لوله گاز از طریق دریای خزر بر اساس امضای کنوانسیون وضعیت حقوقی دریای خزر در سال ۲۰۱۸ و یادداشت تفاهم بین جمهوری آذربایجان و ترکمنستان برای توسعه مشترک میدان نفتی و گازی دوستلوغ خزر در سال ۲۰۲۱، نزدیک است.
اهمیت راهبردی منطقه خزر؛ امنیت انرژی و انتقال ایمن ذخایر به بازارهای جهانی
رویکردهای مختلفی برای تعیین مرزهای جغرافیایی و ژئوپلیتیکی منطقه خزر وجود دارد. با تعبیری ساده، با رعایت معیارهای مجاورت جغرافیایی، این منطقه تنها شامل دولتها یعنی سرزمینهای کشورهایی که به دریای خزر راه دارند می شود که میتوان به جمهوری آذربایجان، ایران، قزاقستان، روسیه و ترکمنستان اشاره کرد. در یک بعد، ژئوپلیتیکی و ژئواکونومیکی وسیعتر، منطقه خزر متشکل از سایر کشورهای منطقه قفقاز و آسیای مرکزی شامل ارمنستان، گرجستان، قرقیزستان، تاجیکستان، و ازبکستان، و همچنین تمام سرزمینهای مجاور که مسیرهای حملونقل در آنها ساخته شده است یا ممکن است برای اتصال کشورهایی با شبکه متراکم مسیرها ایجاد شود، است.
از طرفی، اهمیت استراتژیک خزر در فراوانی منابع انرژی و موقعیت استراتژیک آن مربوط به چین، روسیه و خاورمیانه است. این پل ارتباطی بین قفقاز و ترکیه که به بازارهای اروپایی راه دارد، دارای حجم زیادی از ذخایر نفت و گاز طبیعی هم در ذخایر دریایی و هم در میادین نفتی خشکی است. اما اکتشاف منابع نفت و گاز در خزر با چالش های مختلفی از جمله جغرافیای محصور در خشکی آن همراه است.
وضعیت محصور در خشکی کشورهای این منطقه اتکای آنها را برای صادرات منابع انرژی خود به اتصالات خط لوله روسیه که در دوران شوروی ساخته شده بود و همچنین خطوط لوله ساخته شده در سرزمین های خارجی در ۱۵ تا ۲۰ سال گذشته افزایش داده است. با توجه به اینکه مسیرهای حمل و نقل انرژی می تواند شامل بیش از دو کشور باشد که مسیرها از آن عبور می کنند، امنیت مسیرهای ترانزیتی از طریق کشورهای انتقال دهنده انرژی باید به عنوان یکی از مولفه های مهم امنیت در نظر گرفته شود.
بنابراین امنیت منطقه ای خزر در گرو امنیت انرژی و انتقال ایمن ذخایر انرژی آن به بازارهای جهانی است. امنیت انرژی به عنوان در دسترس بودن بی وقفه منابع انرژی با قیمت مقرون به صرفه تعریف می شود و شامل تقاضا، عرضه و اوراق بهادار ترانزیت می شود. شاخصهای امنیت انرژی به در دسترس بودن، دسترسی، مقرون به صرفه بودن و مقبولیت انرژی مربوط میشود و در این زمینه، امنیت انرژی معنای گستردهای از جمله حفاظت از خطوط لوله، امنیت خطوط ارتباطی دریایی و امنیت تأسیسات عرضه دارد.
از سوی دیگر، سیاست انرژی خزر، توسط تولیدکنندگان منطقه و قدرت های منطقه ای و جهانی از طریق رقابت تعیین می شود. بر همین اساس، همکاری و رقابت نیز یکی از اهداف سیاست انرژی اتحادیه اروپا همراه با تامین امنیت و پایداری است. در حقیقت، اهمیت افزایش امنیت انرژی را باید از منظر عرضه و تقاضا که متقابلاً حمایت میکنند، مشاهده کرد. بهترین راه برای اطمینان از امنیت عرضه انرژی، تنوع بخشیدن به گزینه های عرضه، به این معنی که هر چه تعداد تامین کنندگان بیشتر باشد، برای بازار انرژی بهتر است، در نظر گرفت.
به همین دلیل است که تنش های سیاسی در نقاط داغ و نزدیک به آن وجود دارد و در نتیجه علاقه به آسیای مرکزی و کشورهای حاشیه خزر را افزایش می دهد. با توجه به اینکه بازار اصلی منابع انرژی دریای خزر اروپا است، درک امنیت انرژی از دیدگاه اروپا نیز اهمیت دارد. امنیت انرژی در اروپا از فقدان دسترسی قابل اعتماد و پایدار به انرژی و همچنین از وابستگی به تامین انرژی روسیه رنج می برد.
نرخ وابستگی نشان میدهد که یک اقتصاد تا چه اندازه به واردات برای تأمین انرژی مورد نیاز خود وابسته است و با درصد واردات خالص در مصرف ناخالص انرژی داخلی تعیین می شود. نرخ وابستگی در اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۰ معادل ۵۸ درصد بود. این رقم به این معنی است که واردات خالص بیش از نیمی از انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا را تشکیل می دهد. در سال ۲۰۲۱، اتحادیه اروپا ۱۵۵ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی از روسیه وارد کرد که حدود ۴۵ درصد از واردات گاز اروپا و نزدیک به ۴۰ درصد از کل مصرف گاز آن را تشکیل می داد.
یکی از دلایل اصلی این افزایش وابستگی به سوخت های فسیلی روسیه، طرح های اتحادیه اروپا برای حذف تدریجی نیروگاه های زغال سنگ و هسته ای است. اما پس از قطع گاز طبیعی روسیه به اروپا، اروپا مجبور شد نیروگاه های زغال سنگ را بازسازی کند که زیرساخت های آن در سال های اخیر به تدریج از رده خارج شده است. بنابراین، امنیت انرژی اروپا بسیار پایین در نظر گرفته می شود.
در واقع، علیرغم خطرات ژئوپلیتیکی، تصور میشود که این اتکا به انرژی عامل اصلی اولین تصمیم اروپا برای چشم پوشی از تحریمهای روسیه در پی اشغال اوکراین است که در ۲۴ فوریه بهویژه پس از جنگ روسیه و اوکراین آغاز شد. در همین راستا، تامین انرژی از منطقه خزر، همراه با سایر منابع انرژی مانند انرژی سبز یا تامین کنندگان انرژی مانند ایالات متحده، قطر، نروژ، جمهوری آذربایجان، الجزایر، مصر و اسرائیل، برای اروپا مهم بوده است. با این حال، هیچ یک از این منابع انرژی در حجم مورد نیاز برای جایگزینی برای تحویل از دست رفته از روسیه در کوتاه مدت در دسترس نیست.
سیاست انرژی دولت ها و شرکت های بین المللی مبتنی بر امنیت منابع انرژی، امنیت حمل و نقل انرژی و ثبات قیمت ها است. علاوه بر این، تامین انرژی مورد نیاز با مقدار مورد نیاز با هزینه های کم نیز مهم است. به عنوان مثال، با توجه به شرایط قبل از جنگ، گازپروم روسیه قیمت گاز را برای کشورهای اتحادیه اروپا با توجه به دسترسی آنها به منابع جایگزین تعیین کرد. کشورها و بازارهای بدون عرضه جایگزین، بدون توجه به فاصله آنها از روسیه، بالاترین قیمت ها را پرداخت کردند.
بر همین اساس، درک متناقضی از امنیت انرژی بین کشورهای صادرکننده انرژی و کشورهای واردکننده انرژی وجود دارد. در حالی که واردکنندگان انرژی بر امنیت عرضه متمرکز هستند که به معنای تولید پایدار انرژی و تحویل بدون وقفه نفت و گاز از صادرکنندگان انرژی است، تولیدکنندگان نگران امنیت تقاضا هستند. برای جمهوری آذربایجان، قزاقستان، ترکمنستان و بسیاری دیگر از کشورهای صادرکننده انرژی، امنیت انرژی عمدتاً از امنیت تقاضا و امنیت حمل و نقل انرژی نشات می گیرد. به همین دلیل است که تنشهای سیاسی در خاورمیانه، موجب کاهش وابستگی به انرژی از این منطقه و در نتیجه افزایش علاقه به کشورهای آسیای مرکزی و خزر شده است.
سیاست قدرتهای منطقه ای و جهانی در خزر
ابرقدرت هایی مانند ایالات متحده و اتحادیه اروپا، قدرت های در حال ظهور مانند چین و هند و قدرت های منطقه ای مانند روسیه و ترکیه، همگی ترانزیت انرژی را موضوعی امنیتی می دانند. ایالات متحده می تواند در کنار اتحادیه اروپا، مستقیماً از منافع اروپا حمایت کند تا نفوذ روسیه و چین را تضعیف نماید.سیاست اتحادیه اروپا در قبال خزر مبتنی بر نقش جایگزین آن برای انرژی روسیه است و بنابراین، اروپا از ماههای گذشته شروع به تقویت روابط خود با کشورهای منطقه مانند آذربایجان و قزاقستان کرده است.
اما، به طور کلی همه این بازیگران سیاست های خود را در قبال منطقه دنبال می کنند. سیاست های اصلی روسیه استفاده از انرژی به عنوان ابزاری برای دیپلماسی خود و جلوگیری از مداخله بازیگران خارجی در منطقه است. اگرچه جنگ در اوکراین باعث نوسان قیمتهای صادرات و واردات و بیثباتی تجارت خارجی شده، روسیه صادرات نفت با تخفیف به پادشاهی سعودی را دوبرابر کرده است و در حالی که بسیاری از کشورهای اروپایی خرید از روسیه، چین، هند، آفریقا و چندین کشور را ممنوع کرده یا از آن جلوگیری کردهاند، کشورهای خاورمیانه واردات خود را افزایش داده اند.
قدرت نظامی غالب مسکو در دریای خزر و مخالفت با ترانس خزر، موانع اصلی برای پیوستن ترکمنستان و قزاقستان به کریدور گاز جنوبی است. بر همین اساس، یکی از بالاترین اولویت ها در استراتژی صادرات و بازاریابی گاز روسیه احداث و راه اندازی کریدور خود است در حالی که مسکو فروش گاز طبیعی تحریم شده توسط اتحادیه اروپا به چین از طریق مغولستان را بررسی کرده است.
در این میان، ایران به عنوان یک قدرت منطقهای و ساحلی دریای خزر، خود را دروازهای برای توزیع نفت و گاز طبیعی میبیند؛ دیدگاهی که آمریکا با آن مخالف است. همچنین، ایران دارای ظرفیت انتقال نفت و گاز طبیعی از طریق بنادر خود به بازارهای جهانی است. علاوه بر این، خط ساحلی طولانی آن در لبه جنوبی، شامل آبهای خلیج فارس میشود و فراتر از تنگه هرمز، به کنترل استراتژیک تهران بر آبراه هایی که اکثر نفت جهان از طریق آن عبور میکند، کمک می کند.
با این حال، ایالات متحده قاطعانه با این چشم اندازها مخالف است. در حالی که ترکمنستان، دروازه ایران برای دسترسی به آسیا است، ایران دروازه دیگری برای دسترسی به خلیج فارس نیز در نظر گرفته می شود. افزون بر این، ایران اولین انتقال نفت خام خود را از طریق خط لوله استراتژیک گوره_جاسک در اوایل ماه مه ۲۰۲۱ آغاز کرد و به کشور اجازه داد تا از تنگه هرمز عبور کند.
بر همین اساس، اگر مذاکرات هسته ای با ایران به نتیجه برسد، گاز و نفت ایران نیز ممکن است در آینده از طریق ترکیه به اروپا منتقل شود؛ ضمن اینکه هدف اولویت دار تهران در مسیر دریای خزر، تشکیل یک هاب ترانزیتی و حمل و نقل با اهمیت جهانی در خاک خود است و این علاقه با منافع سایر اعضا منطبق است.
اولویت ایالات متحده کاهش نفوذ روسیه در منطقه با بهره مندی از فرصت استراتژیک پس از تحریم های اعمال شده علیه این کشور است. از دیدگاه امریکا، همسایگان روسیه برای یافتن جایگزینی برای واردات و بازارهای صادراتی غیرروسی برای کالاها و خدمات خود به کمک نیاز دارند. بنابراین، هدف استراتژیک ایالات متحده این است که به طور موثر نفوذ روسیه را جابجا کند.
در این میان، چین تمایل دارد از تامین انرژی منطقه خزر منتفع شود و تقاضای انرژی خود را به عنوان یک مشکل امنیتی استراتژیک در نظر میگیرد. پکن همچنین قصد دارد مداخله ایالات متحده در منطقه را محدود کند، مانند روسیه که واردات خود را پس از جنگ به همراه نفوذ خود بر منابع انرژی قزاقستان و ترکمنستان افزایش داد.
جمهوری آذربایجان نیز به عنوان یکی از کشورهای غنی از انرژی در منطقه، تحت نظارت دقیق قدرت های منطقه ای و جهانی قرار دارد و به عنوان کشوری برای نفوذ در آن دیده می شود. اگرچه این قدرتهای خارجی تلاش میکنند، جمهوری آذربایجان را تحت فشار سیاسی، اقتصادی و نظامی قرار دهند. اولین اولویت باکو انتقال موثر منابع طبیعی خود به بازار جهانی است. اولویت دیگر این کشور این است که در سالهای آینده با انتقال منابع نفت و گاز ترکمنستان و قزاقستان از طریق خطوط لوله موجود و برنامهریزی شده به غرب، به عنوان یک قطب انرژی و ترانزیت در سالهای آینده شناخته شود.
اتصال شرق به غرب از طریق خزر
یکی دیگر از جنبه های انتقال انرژی از طریق خزر به اروپا، پیوند آن با کریدور میانی و طرح کمربند و جاده است. این امر، از امنیت انرژی کریدور میانی حمایت کرده و در عین حال فرصت هایی را برای اتصال شرق به غرب از طریق خزر ایجاد می کند.
هند با تقاضای روزافزون جمعیت خود برای انرژی، برای کاهش وابستگی خود به خلیج فارس نیز بر این منطقه تمرکز کرده است. در این زمینه، پروژه تاپی با هدف کسب درآمد از ذخایر گاز طبیعی ترکمنستان از طریق صادرات گاز به افغانستان، پاکستان و هند در نظر گرفته شده، در حالی که این خط لوله از مرز ترکمنستان_افغانستان به مرز پاکستان_هند خواهد رفت.
در حالی که پروژه تاپی در افغانستان تا تثبیت وضعیت و ایجاد امنیت کامل و ثبات به حالت تعلیق درآمده، کابل و عشق آباد بر سر اجرای پروژه خط لوله تاپی به توافق رسیده اند که انتظار می رود در آینده نزدیک از سر گرفته شود.
نظر شما