۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۰۸:۵۶
صنعت نیمه هادی ابزار مهار چین توسط آمریکاست| واشنگتن و پکن از رویارویی نظامی پرهیز می کنند
عضو شورای روابط خارجی آمریکا در گفتگو با بازار:

صنعت نیمه هادی ابزار مهار چین توسط آمریکاست| واشنگتن و پکن از رویارویی نظامی پرهیز می کنند

«شیرین هانتر» معتقد است ایالات متحده امریکا دارایی های خاصی دارد که می تواند از آنها برای به تاخیر انداختن توسعه نظامی چین استفاده کند، مانند ممنوعیت صادرات نیمه هادی ها.

بازار؛ گروه بین الملل: «فرانسیس فوکویاما»، اندیشمند برجسته سیاسی در دهه ۹۰ میلادی از نظریه پایان تاریخ و پیروزی ایدئولوژی لیبرال دموکراسی گفت تا اینکه سال ۲۰۲۱ فرا رسید و فوکویاما با انتشار یادداشتی از افول هژمونی آمریکا نوشت. اما تنها فوکویاما نیست که صحبت از افول هژمونی امریکا کرد. بسیاری دیگر از اندیشمندان و تحلیلگران سیاسی غربی در سال های اخیر از افول آمریکا و همچنین چرخش قدرت از غرب به شرق نوشته اند. تصاویر خروج آشفته و بدون برنامه آمریکایی ها از افغانستان نیز مهر تایید آخری بود بر همه آنچه پیشتر نوشته شده بود.

«زیبگنیو برژینسکی»، مشاور امنیت ملی «جیمی کارتر»، رئیس جمهور سابق آمریکا نیز قبل از مرگ خود و در سال ۲۰۱۲ میلادی، مصاحبه ای جنجالی با شبکه یورونیوز صورت داد که وجه تمایز این مصاحبه، تاکید وی بر پایان هژمونی آمریکا و جهان تک قطبی بود.

«نوام چامسکی»، اندیشمند مطرح آمریکایی هم می گوید: «افول آمریکا در داخل خود آمریکا رقم خورده است. دموکراسی آمریکایی عملا عینیتی ندارد و در مقابل، شاهد حکومت سرمایه داران هستیم».

نوام چامسکی هم آمریکا را امپراطوری در حال سقوط می‌نامد و «فرید زکریا» از جهان پساآمریکایی سخن می‌گوید. «پاتریک بوچانان»، سیاستمدار جمهوری‌خواه نیز علائمی از افول مطرح کرده است. به نوشته بوچانان، آمریکا اکنون جهانی را به ارث گذاشته است که در آن کره شمالی به سلاح هسته‌ای دست یافته،‌ چین به قدرتی بزرگ تبدیل شده، روسیه ناوگان و هواپیماهای خود را روانه حریم هوایی ناتو کرده و فقط سایه‌ای از ناتو باقی مانده است.

تضعیف و افول قدرت آمریکا گزاره ای غیر قابل انکار است که به شدت در حال نمایان شدن است. در شرایط کنونی شاهدیم که کشور چین پس از چندین دهه رخوت تاریخی، بار دیگر به یک قدرت جهانی در حوزه های مختلف به ویژه اقتصادی، سیاسی و نظامی تبدیل شده و در معادلات بین المللی اقدام به کنشگری فعال و موثر می کند. این کشور حتی پا را فراتر گذاشته و شاهدیم که اکنون به یک قدرت فناوری در دنیا تبدیل شده است و از حیث نظامی نیز، کنشگری های قابل توجهی را از خود نشان می دهد.

تمامی این مسائل عملا زنگ های هشدار را در واشینگتن به صدا درآورده اند. در این چهارچوب، آمریکا از خیزش چین شوکه شده و هنوز مایل نیست که نقش این کشور و دیگر بازیگران شبیه به آن را در عرصه معادلات بین المللی به رسمیت بشناسد.

در شرایط کنونی، ایجاد یک «نظام جهانی متعادل و جدید» کاملا مورد نیاز است. نظام جهانی جدید بایست تا جای ممکن از ارزش هایی بهره مند باشد که از اشتراک جهانی نیز برخوردارند و فراگیر هستند و واقعیت های حال حاضر جهان را پوشش می دهند.

در خصوص این موضوع خبرنگار بازار گفتگویی با پروفسور شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی آمریکا انجام داده که در ادامه می آید.

هانتر متخصص مسائل سیاسی ایران، خاورمیانه و اسلام سیاسی است. تا پیش از انقلاب ۵۷ ایران، هانتر عضو وزارت امور خارجه ایران بوده‌است و پس از آن به ایالات متحده مهاجرت نمود. وی به زبان‌های فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی مسلط است. وی همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست.کتاب «روابط ایرانی-عربی، فرایندهای تنش و سازگاری» از جمله کتابهای متأخر هانتر است. این کتاب تلاشی برای فهم و درک بهتر تاثیرات رقابت‌های فرهنگی، مدرنیزاسیون (نوگرایی)، اختلافات قومی و مذهبی، دولت‌سازی، نقش قدرت‌های بزرگ و سیستم سیاسی بین‌المللی بر روابط ایرانیان و اعراب طی هفت دهۀ گذشته است.

از جمله آثار دیگر وی می توان به کتابهای «خدا در کنار ماست: دین و امور بین الملل»، «سیاست خارجی ایران در دوران بعد از شوروی»، «ایران متفرق: ریشه های تاریخی مناظرات ایرانیان درباره هویت »، «فرهنگ و حکومت در قرن بیست و یکم»، «اسلام در روسیه؛ سیاست هویت و امنیت»، «آینده اسلام و غرب؛ برخورد تمدنها یا همزیستی مسالمت آمیز»، «صدای اسلام از جناح اصلاح طلب»، «اسلام و حقوق بشر»، «مدرنیزاسیون، دموکراسی و اسلام» و «اسلام: دین دوم اروپا» اشاره کرد.

*افول هژمونی امریکا در محافل غربی و امریکا از سالیان پیش مطرح بوده است و برخی معتقدند این افول از دهه 1970 میلادی آغاز شد. نظریه پردازان مطرح آمریکایی چون «رابرت کیون»، «جوزف نای» و «استفن والت» در این باره صحبت کرده اند. به نظر شما دلایل افول هژمون چیست؟

مسئله واقعی این نیست که ایالات متحده افول کرده است، بلکه این است که قدرت های دیگر بهبود یافته و توسعه یافته اند. پس از جنگ جهانی دوم، اروپا و ژاپن ویران شدند و چین کشوری توسعه نیافته بود. اکنون این قدرت ها بهبود یافته اند و چین حداقل از نظر اقتصادی به کشوری توسعه یافته تبدیل شده است. ایالات متحده همچنان قدرتمندترین کشور از نظر نظامی و دارای بزرگترین اقتصاد است. همچنین قدرت نرم بسیار بیشتری نسبت به چین دارد. بنابراین، بهترین راه برای توصیف وضعیت این نیست که ایالات متحده افول کرده است، بلکه قدرت های دیگر بالا آمده اند و بنابراین، موازنه قوای جدیدی پدید آمده است.

*خیزش چین، موضوع افول هژمونی امریکا را در سالهای اخیر وارد فاز جدیدتری کرده است. به نظر شما آمریکا برای مهار چین چه اقداماتی را در سالهای آینده اتخاذ خواهد کرد؟

ایالات متحده هرگز هژمونی کامل نداشت. تا کنون، چین تمایلی به انجام این هزینه ها از نظر نظامی و اقتصادی برای رقابت جهانی با ایالات متحده نداشته است. در برخی مناطق، مانند آسیای جنوب شرقی، چین تعهدات مشخصی دارد، زیرا کشورهایی مانند ویتنام، از جمله، به چین اعتماد ندارند. ایالات متحده دارایی های خاصی دارد که می تواند از آنها برای به تاخیر انداختن توسعه نظامی چین استفاده کند، مانند ممنوعیت صادرات نیمه هادی ها. همچنین سرعت تولید ریزتراشه ها در ایالات متحده را افزایش داده است. همچنین می تواند اتحاد خود را در آسیا با ژاپن، کره جنوبی، کشورهای آسه و استرالیا تقویت کند.

*برخی استدلال می کنند خیزش چین راهی برای امریکا جز تقابل باقی نگذاشته است و به طور طبیعی دو کشور وارد چالشهای بزرگتر خواهند شد. با این استدلال موافق هستید؟

من معتقدم در آینده قابل پیش بینی، چین و ایالات متحده از رویارویی، به ویژه نظامی اجتناب خواهند کرد. چنین رویارویی برای هر دو طرف بسیار پرهزینه خواهد بود. من رقابت شدیدتری می بینم اما هیچ تقابلی وجود ندارد.

*در دیدار اخیر بایدن و شی جین پینگ در بالی اندونزی و در حاشیه اجلاس گروه 20 دو طرف بر همکاری در عین رقابت تأکید کردند و آینده جهان را به همکاری این دو کشور منوط کردند. اهمیت این دیدار چیست و مدیریت چالشها میان دو کشور را در چه مسیری قرار خواهد داد؟

دیدار روسای جمهور چین و آمریکا نشان می دهد که هر دو طرف از خطرات رویارویی آگاه هستند و تلاش می کنند رقابت خود را در محدوده ای حفظ کنند.

*استدلال می شود در نظم نوین جهانی، قدرتهای منطقه ای چون ایران اهمیت ویژه ای دارند. با این استدلال موافق هستید؟ اگر موافق هستید دلیل اهمیت قدرتهای منطقه ای در این نظم چیست؟

تعامل کشورهای منطقه احتمالاً در سطح منطقه باقی خواهد ماند. هیچ یک از کشورهای منطقه از جمله هند و ترکیه قادر به فعالیت در سطح جهانی نیستند. نفوذ آنها همچنین به روابط آنها با بازیکنان کلیدی بین المللی بستگی دارد. در میان این کشورها، ایران در موقعیت ضعیف اقتصادی قرار دارد. ایران فاقد ابزارهای لازم اقتصادی برای نقش مهم منطقه ای و بین المللی است.

کد خبر: ۱۸۸٬۶۱۸

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha