مهدی حسن پور- از بازارهای مالی با تعابیر مختلفی سخن گفته میشود. عده ای بازار اوراق بهادار را آینه ی اقتصاد یک کشور می نامند، در حالی که گروه دیگری شاخصهای بازار بورس را دماسنج اقتصاد می نامند. آندره کستلانی یکی از بزرگترین بورس بازان جهان بازار بورس را به سگی تعبیر میکند که گرچه پس و پیش همراه با جست و خیز اما در نهایت در جهتی که صاحبش یعنی اقتصاد ملی گام بر میدارد، حرکت میکند. به طور واضح شاخصها می بایستی متاثر از رشد اقتصادی رشد کنند.
بر اساس آمار و ارقام اقتصاد ایران چند سالیست از نفس افتاده؛ درگیر رکود است و در حال کوچک شدن است. بر اساس اعلام بانک مرکزی و مرکز آمار ایران رشد اقتصاد ایران در سال گذشته بیشتر از هفت درصد و درسال قبل از آن منفی پنج درصد بوده است. اما در همین مدت دو سال بورس تهران حدود هزار درصد رشد داشته است! اما دلایل رشد بازار بورس تهران چیست؟
کارشناسان رشد بورس تهران را اینگونه توجیه میکنند:
اول: افزایش شدید نرخ ارز طی سه سال گذشته
عده ای از کارشناسان عمده دلیل رشد شاخص بورس تهران را ناشی از عقب افتادن بازار سرمایه نسبت به بازارهای رقیب مثل بازار ارز میدانند. آنها معتقدند طی سه سال گذشته نرخ ارز و طلا رشد بی سابقه ای را تجربه کرده اند اما در مقایسه با آنها رشد بازار بورس متوقف بوده. با این وجود مراجعه به آمار و اطلاعات هر دو بازار چیز دیگری را نشان میدهد. طی سه سال گذشته قیمت ارز و طلا بین ۵ تا ۶ برابر رشد داشته در حالی که شاخص بورس تهران امروز ۱۲ برابر سه سال پیش خود است. افزون بر این رشد نرخ ارز معمولا به صورت خطی اتفاق می افتد اما رشد شاخص لوگارتیمی است. بنابراین چنین ادعایی به تنهایی نمی تواند رشد شاخص را توجیح کند.
دوم: افزایش ارزش دارایی شرکتها در نتیجه رشد نرخ ارز و تورم
گروه دیگری از کارشناسان دلیل رشد تاریخی بورس تهران را افزایش ارزش دارایی شرکتها در نتیجه رشد نرخ ارز و تورم می دانند. با توجه به استدلال اول و رشد نابرابر بازار ارز و بازار بورس، در خوش بینانه ترین حالت داراییهای شرکتها نهایتا میتواند تا پنج برابر افزایش یافته باشد. در عوض با توجه به رشد منفی اقتصاد و رکود در بازار، حجم تولید و فروش کالا با وجود افزایش درآمد به دلیل تورم کاهش یافته است. ضمن اینکه به دلیل تحریمها هزینه های تعمیر و نگهداری دستگاهها و ماشین آلات بالا رفته. کما اینکه ممکن است این امر موجب بالا رفتن هزینه استهلاک هم شده باشد، ولی از آنجایی که شرکتهای بورسی ایران از استاندارهای مالی بین المللی دنیا در جهت تهیه صورتها و گزارشهای مالی نظیر IFRS و IAS تبعیت نمیکنند، ممکن است این هزینه ها impairment در صورتهای مالی شرکتها منعکس نشده باشد.
سوم: اقدام به افزایش سرمایه توسط شرکتها در بورس
در سالهای اخیر با توجه به بالا بودن نرخ تورم و همچنین زیانده بودن تولید، بسیاری از شرکتهای بورسی اقدام به افزایش سرمایه کردند. با توجه به شرایط اقتصاد ایران، افزایش سرمایه بنگاههای اقتصادی امری متداول و رایج است. حال آنکه بر اساس تعلیمات اقتصاد مالی و همچنین در کشورهایی با ثبات اقتصادی این امر اقدامی نکوهیده است چرا که نشان از ناتوانی شرکت در مدیریت منابع مالی و احتمالا زیانده بودن آن دارد. به طور واضح افزایش سرمایه به این معناست که پروژه های در حال اجرا زیانده بوده و یا قابلیت بازگشت سرمایه را ندارند و به این دلیل نیاز به اجرای پروژه های جدید با تکیه به تزریق سرمایه از خارج است. مثال بازر این داستان در مورد شرکتهای اروپایی، دویچه بانک است. دویچه بانک طی سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۶ برای خروج از بحران چندین بار اقدام به افزایش سرمایه کرد. این افزایش سرمایه در بازار سهام فرانکفورت توسط معامله گران منفی تلقی شد و در طی همین سالها بهای سهام دویچه بانک تا یک سوم کاهش یافت. با همه این تفاسیر افزایش سرمایه در ایران از نقطه نظر معاملهگران امری مثبت تلقی شده و بسیاری از شرکتهایی که مبادرت به افزایش سرمایه میکنند با اقبال بازار مواجه میشوند. درست است که این افزایش سرمایه تصویری از تورم و تضعیف پول ملی را انعکاس میدهد اما میتواند دلیلی موجه برای رشد شاخص بورس تهران آن هم به صورت محدود باشد.
چهارم: عرضه های متعدد سهام شرکتهای دولتی در بورس
از اوایل امسال عرضه اولیه سهام بنگاه های دولتی در بورس بر اساس دستور رییس جمهوری به طور جدی در دستور کار وزارت امور اقتصادی و دارایی قرار گرفت. عرضه ای که به موازات هجوم نقدینگی به بورس صورت گرفته و باعث رونق گرفتن بیش از بیش بورس و پاسخ به تقاضای چشمگیر سرمایه گذاران شده. به گفته فرهاد دژپسند وزیر اقتصاد و دارایی برآوردها نشاندهنده این است که دولت از طریق عرضه شرکتهای تحت تملک خود حدود ۳۰ هزار میلیارد تومان برای بودجه تامین مالی داشته باشد. بنابر این نظر عرضه های این چنینی دولت در تب و تاب رونق بورس به برطرف شدن مشکل جریان نقدینگی خواهد انجامید. در این میان باید دید چه اشخاصی (غالبا حقوقی) بر سر دست گرفتن تصدیگری شرکتهای دولتی با خرید سهامشان با یکدیگر در حال رقابت هستند. این رقابت میتواند دلیلی برای بالا رفتن قیمت سهام اینگونه شرکتها باشد که در نهایت باعث رشد فزاینده شاخص خواهد شد.
پنجم: تشکیل حباب در بازار بورس
دسته ای از ناظران و کارشناسان درباره دلیل رشد شاخص بر وجود حباب قیمتی در بورس تهران تاکید دارند. آنها به این نکته اشاره میکنند با توجه به وضعیت نامناسب اقتصاد ایران رشد شاخص میتواند ناشی از وجود حباب باشد. بر این اساس سطح بالای شاخص بورس میتواند تناسبی با ارزش واقعی سهام بسیاری از شرکتها نداشته باشد. بر اساس نظریات اقتصادی قیمت همواره تابعی از عرضه و تقاضاست. به همین دلیل به اعتقاد برخی اقتصاددانان مادامی که تشکیل حباب در بازارها ناشی از حباب باشد اهمیتی ندارد. عده ای از اقتصاد دانان هم هستند که به حباب اعتقادی ندارند. رابرت شیلر یکی از دلایل به وجود آمدن حباب را واگیری اجتماعی (social epidemics) میداند. او معتقد است افراد داستانهای ورود خود به بورس و سودکردنهایشان را برای یکدیگر نقل میکنند و این موجب هجوم افراد به بازار برای کسب سود و در نهایت رشد بیش از اندازه قیمتها میشود. اما آن چیز که مهم تر از خود حباب است ترکیدن آن است. ترکیدن حبابهای قیمتی در تاریخ اقتصاد غالبا به بحران انجامیده. نمونه های بارز آن ابر بحران ۱۹۲۹ است. اما بر چه اساس میتوان فهمید که قیمت سهام دچار حباب است؟ مهمترین نشانگر وجود حباب در قیمت سهام P/E است (Price Earning Ratio) که به سرمایه گذار میگوید با توجه به قیمت سهام و سود حاصل از هر سهم بازده حاصل از سرمایه گذاری بعد از چند دوره (معمولا سال) به او بازخواهد گشت. در حال حاضر این نشانگر در برخی از شرکتهای بورس تهران به عدد ۲۰ رسیده یعنی حدود سه برابر بیشتر از حد معمول. اگر شرکتها بتوانند با سود دهی فراوان فاصله بین پی به ای بالای کنونی در و پی به ای متعادل را سریعا پر کنند، ترکیدن حباب و ریزش شاخص احتمالا اتفاق نخواهد افتاد. در غیر این صورت بالا بودن پی به ای میتواند زنگ خطری برای بورس تهران باشد.
دلیل ششم: کاهش سود بانکی
با مصوبه جدید شورای پول و اعتبار حالا بانکها هم خبر از کاهش نرخ سود از ۱۸ درصد به ۱۵ درصد میدهند. این کاهش سود از طرفی بهای تمام شده پول برای بانکها را کاهش میدهد و از طرف دیگر باعث امتناع برخی مشتریان از سپرده گذاری در بانکها و موسسات مالی می شود. بنابراین مشتریان بانکها در پی کسب سود به سوی جایگزینها روانه میشوند. در شرایط فعلی بهترین جایگزین بازار بورس تهران است. بررسیهای کارشناسانه نشان میدهد کاهش دو درصدی سود اثری مثبت بر قیمت سهام و در نتیجه آن بالا رفتن پی به ای از متوسط هفت به هشت میشود.
اینکه دلایل اساسی فتح قله های جدید در بورس چیست نیاز به تحلیل بر اساس اطلاعات شفاف و داده های با کیفیت دارد. دلیل صعودهای پی در پی و تاریخی شاخص میتواند یکی و یا ترکیبی از چند دلیل بالا باشد اما هر چه که باشد در نتیجه بهبود و یا چشم انداز اقتصادی ایران نمی تواند باشد. تصویری که این روزها بورس از خود نشان میدهد تصویری مبهم و تار از روند اقتصادی ایران است. این رشد مثبت شاخص بازار بورس در کنار رشد منفی اقتصاد ایران بعلاوه حذف صفرها از پول ملی شاید شرایط قبل از بحران بزرگ اقتصادی در کشوری مانند ونزوئلا را هشدار می دهد که در آن روزها شاخص بورس کاراکاس با وجود رشد منفی اقتصاد این کشور و حذف صفرها بالا و بالاتر میرفت اما رشدی نبود که پایانی خوش را برای معاملگران و سرمایه گذاران رقم بزند و کام آنها را شیرین کند.
نظر شما