حامد شایگان؛ گروه بورس: در حالی که بسیاری از کارشناسان اقتصادی معتقد بودند که شاخص به محدوده حمایتی رسیده و بیشتر از این اصلاح نخواهد کرد، اما بلاتکلیفی اقتصادی باعث شکست کف های حمایتی شد و ادامه روند نزولی بازار را تایید کرد،
مهدی دلبری کارشناس بازار سرمایه در گفتگو با بازار ضمن انتقاد از وضعیت بورس گفت: دلایل سقوط بازار کاملا مشخص است و دیگر نمی توان ادعا کرد علت این افت عدم حمایت حقوقی هاست، زیرا برای بورسی که چشم انداز مثبتی ندارد شرایطش برای حقیقی و حقوقی متفاوت نیست. برای نمونه وقتی دولت به دنبال افزایش نرخ گاز به دو برابر در بودجه ۱۴۰۲ است دیگر سهامدار حقیقی یا حقوقی تمایلی برای خرید یا ماندن در بازار ندارد و عمق فاجعه را می توان از آن پی برد.
وی با اشاره به اینکه در زمان تدوین بودجه سال ۱۴۰۱ در مصاحبه ها اعلام کرده بودم که بدترین بودجه ایران ارائه شده و اجرای آن زیان زیادی را به اقتصاد شرکت ها تحمیل کرد ادامه داد: به طوری که قیمت کامودیتی ها در بازار جهانی روندی کاهشی یافته بود و بعد در ایران عوارض صادراتی وضع کردند و باعث شد تا صادرات شرکت های ایرانی در بهار امسال به شدت کاهش یابد. همچنین معافیت های مالیاتی برای صادرکننده ها را حذف کردند و این مساله حاشیه سود شرکت ها را به شدت با افت همراه کرد و این موضوع روند نزولی در بورس ایران را تشدید کرد.
حاشیه سود شرکت ها نسبت به ده سال گذشته به شدت افت کرده و در شرایط کنونی اگر دولت سیاست گذاری ها را اصلاح نکند هیچ انگیزه ای برای فعالیت بخش خصوصی باقی نمی ماند ادامه روند نزولی بورس قطعی خواهد بود
دلبری با بیان اینکه حاشیه سود شرکت ها نسبت به ۱۰ سال گذشته به شدت افت کرده و این از نظر اقتصادی منطقی نیست، افزود: در شرایط کنونی اگر دولت سیاست گذاری ها را اصلاح نکند هیچ انگیزه ای برای فعالیت بخش خصوصی باقی نمی ماند زیرا امروز بحث حفظ قیمت ها مطرح هست و شرکت ها در حالی که فروش دارند سودی ثبت نمی کنند و این به بزرگترین چالش برای ادامه حیات شرکت ها و حفظ سهامدارانشان است.
او با رد ادعای برخی کارشناسان درباره اثر وضعیت تورمی بر رشد بازار سرمایه گفت: ارزش جایگزینی برای معاملات سهامداران خرد تاثیری ندارد و کارشناسانی که برای معامله سهامداران در سال ۹۸ و ۹۹ به این موضوع تاکید داشتند تنها منجر به زیان آنها شدند و امروز هم این تئوری قابل استناد نیست و برای خرید و فروش سهام سهامداران خرد باید بر مدل سودگذاری توجه کنند و از آنجایی که دولت به دنبال نرخ گاز است و این مساله روی سودسازی پتروشیمی ها، هلدینگ ها، فولای ها، سیمانی ها و ... که بیشتر از ۵۰ درصد بازار سرمایه را تشکیل می دهند تاثیر منفی می گذارد عملا سهامداران قربانی سیاست های دولت شده اند زیرا حتی دولت درباره گروه هایی مانند خودرویی و لاستیک و ... هم سیاست های غیرمنقطی از قیمت گذاری و ... اجرایی کرده و زمینه افت بیشتر بازار را به وجود آورده است.
به گفته دلبری اگر در شرایط کنونی متغیر و سیاست گذاری های اقتصادی به نفع سرمایه گذاری تغییر نکند بازار همچنان روندی نزولی خواهد شد و تنها آخرین شانس آنها، امضای برجام است که می تواند در بهبود تولید و صادرات موثر باشد و با اجرای آن از آنجایی که دولت کمتر زیر فشار مالی خواهد بود و اوراق کمتری می فروشد؛ نرخ سود بین بانکی هم روندی نزولی پیدا می کند و همین موضوع باعث می شود بازار سرمایه هم تا حدودی بازیابی شود و روندی مثبت پیدا کند.
دستمایه های افت بیشتر شاخص
با توجه به اینکه رد و بدل شدن پیشنهادات برجامی به دربسته خورد در شرایط کنونی سهامداران نسبت به آینده خوش بینی خود را از دست داده اند و همین دستمایه افت بیشتر شاخص شده و از طرف دیگر سیاست گذاری های اقتصادی و بودجه ای نشان داده که بازار سرمایه برای دولت جایگاهی ندارند با وجود اینکه در حرف حمایت می کند.
هرچند یکی از دغدغه های دولت قیمت گذاری کالاهاست و از آن به عنوان ابزاری برای کنترل تورم استفاده کند اما تثبیت قیمت اتفاق نیفتاده و در واقع دولت برای کنترل تورم باید پایه پولی، افزایش درآمد ارزی و ... را اجرایی می کرد اما امروز با نگاه بخشی نتوانسته سیاست درستی برای اقتصاد کلان اجرا کند
حمید میرمعینی استاد دانشگاه در گفتگو با خبرنگار بازار با طرح این سوال که آیا بورس واقعا با حمایت می تواند برگردد؟ شرایط بازار بسیار بد توصیف کرد و گفت: به طور قطع با توجه به وضعیت کنونی جامعه و سیاست های که دولت در پیش گرفته شده بازار سرمایه با حمایت دولت هم بر نمی گردد، از طرف دیگر دولت باید حمایت ساختاری از اقتصاد داشته باشد، برای نمونه مساله اصلاح قیمت گذاری را اصلاح کند که با سایر بازارها هم ارتباط دارد.
وی افزود: امروز هرچند یکی از دغدغه های دولت قیمت گذاری کالاهاست و از آن به عنوان ابزاری برای کنترل تورم استفاده کند اما تثبیت قیمت اتفاق نیفتاده و در واقع دولت برای کنترل تورم باید پایه پولی، افزایش درآمد ارزی و ... را اجرایی می کرد اما امروز با نگاه بخشی نه تنها نتوانسته سیاست درستی برای اقتصاد کلان اجرا کند، بلکه سرمایه مردم هم در بازار سرمایه از بین برده است.
میرمعینی با بیان اینکه امروز نباید بازار سرمایه را فقط در عدد شاخص کل دید و این بازار به قدری ناکارآمد شده که حتی در صورت رشد شاخص هم نتوانسته روی شاخص های اقتصاد کلان تاثیر بگذارد، گفت: بی توجهی وضعیت اقتصاد به شاخص بورس تحت تاثیر رواج دلالی در بازار هست و با وجود اینکه این بازار می توانست به محلی برای تامین مالی پروژه ها تبدیل شود، اما هزاران میلیارد تومان سرمایه ای که از طریق معاملات سال ۹۸ و ۹۹ وارد بازار شده بود بخش مولد اقتصاد تغییری نکرد و این حکایت از این دارد که در آن سال ها سازمان بورس هیچ برنامه ای برای جهت دهی به این نقدینگی ها نداشت و همه این معاملات روی تابلو حباب ایجاد کرد و بسیاری از سهام ها با ارزش غیر واقعی معامله شدند و در نهایت به افت شدیدتر بازار ختم شد.
سازمان بورس به عنوان متولی بازار هیچ افقی برای جذب نقدینگی و توسعه بازار را پیش بینی نکرده و وقتی بورس نمی تواند برنامه ای به دولت ارائه دهند تا برای تحقق آن سیاست گذاری ها و دستورالعمل های جدیدی را برای تحقق آن مطالبه کند چگونه می توان انتظار داشت که دولت با توجه به وضعیت بازار سیاست گذاری کند
واقعیت این است که نگاه دولت به بازار سرمایه منفعل است و حتی اگر نگاه سواستفاده گرانه به بازار داشت باید در یک محدوده از شاخص کل بورس حمایت می کرد.
میرمعینی هم در این رابطه می گوید از آنجایی بزرگترین سهامدار در بازار سرمایه دولت، شرکت های دولتی و صندوق های بازنشستگی هستند ناخواسته در بازار حضور دارد اما حضورش آگاهانه نیست و مبتنی بر هدف ها فعالیت ندارد. به عبارت دیگر منطق شرکت دولتی در بورس هم با سیاست گذاری های کلان دولت منطبق نیست و حتی سازمان بورس به عنوان متولی بازار هیچ افقی برای این بازار تدوین نکرده است. برای نمونه به عنوان متولی رشد بازار و جذب نقدینگی و توسعه بازار را پیش بینی نکرده و وقتی بورس نمی تواند برنامه ای به دولت ارائه دهند تا برای تحقق آن سیاست گذاری ها و دستورالعمل های جدیدی را برای تحقق آن مطالبه کند چگونه می توان انتظار داشت که دولت با توجه به وضعیت بازار سیاست گذاری کند.
به گزارش خبرنگار بازار، امروز صندوق و شرکت های سرمایه گذاری و ... هم برای جلوگیری از ورشکستگی خود هیچ مطالبه ای از دولت ندارد و بیشتر به دنبال زد و بندها و پیشنهاد افزایش حقوق بازنشسته ها و ... هستند و از طرف دیگر مدیران شرکت ها و صندوق های دولتی نگران این هستند که مبادا دولت از دست آنها ناراحت شود به همین دلیل پیشنهادی برای حمایت از سهام یا تغییر دستورالعمل های زیان ساز به دولت ارائه نمی دهند.
نظر شما