بازار؛ گروه بین الملل: سفر «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به تایوان یک نمایش قدرت است که این کشور قصد دارد با الحاق تایوان به چین مخالفت و ثابت کند که در این زمینه هیچ انعطافی نشان نمیدهد.
با اینکه دست آمریکا در زمینه اقتصادی در حال خالی شدن است، اما این کشور در زمینه صنعت های تک و هژمونی دلار همچنان برتری دارد، البته در مجموع روندهای اقتصاد جهانی نشان میدهد که قدرت اقتصادی آمریکا نیز در برابر چین در حال تضعیف است.
در خصوص این سفر و دلالتهای آن برای نظم جهانی آینده خبرنگار بازار گفتگویی با پروفسور شیرین هانتر عضو شورای روابط خارجی آمریکا انجام داده که در ادامه می آید.
هانتر متخصص مسائل سیاسی ایران، خاورمیانه و اسلام سیاسی است. تا پیش از انقلاب ۵۷ ایران، هانتر عضو وزارت امور خارجه ایران بودهاست و پس از آن به ایالات متحده مهاجرت نمود. وی به زبانهای فارسی، انگلیسی، فرانسه و ترکی مسلط است. وی همچنین عضو شورای روابط خارجی امریکاست.کتاب «روابط ایرانی-عربی، فرایندهای تنش و سازگاری» از جمله کتابهای متأخر هانتر است. این کتاب تلاشی برای فهم و درک بهتر تاثیرات رقابتهای فرهنگی، مدرنیزاسیون (نوگرایی)، اختلافات قومی و مذهبی، دولتسازی، نقش قدرتهای بزرگ و سیستم سیاسی بینالمللی بر روابط ایرانیان و اعراب طی هفت دهۀ گذشته است.
از جمله آثار دیگر وی می توان به کتابهای «خدا در کنار ماست: دین و امور بین الملل»، «سیاست خارجی ایران در دوران بعد از شوروی»، «ایران متفرق: ریشه های تاریخی مناظرات ایرانیان درباره هویت »، «فرهنگ و حکومت در قرن بیست و یکم»، «اسلام در روسیه؛ سیاست هویت و امنیت»، «آینده اسلام و غرب؛ برخورد تمدنها یا همزیستی مسالمت آمیز»، «صدای اسلام از جناح اصلاح طلب»، «اسلام و حقوق بشر»، «مدرنیزاسیون، دموکراسی و اسلام» و «اسلام: دین دوم اروپا» اشاره کرد.
«نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان آمریکا، علیرغم هشدارهای چین به تایوان سفر کرد. چرا در این مقطع زمانی آمریکا در تلاش برای تحریک چین است؟
مقامات آمریکایی همیشه به تایوان سفر کرده اند. پکن این بار نسبت به سفر پلوسی واکنش شدید نشان داد. هنگامی که چین با این سفر مخالفت کرد، امکان عقب نشینی پلوسی غیرممکن شد زیرا این امر به عنوان تسلیم واشنگتن به اولتیماتوم چین تعبیر می شد. ایالات متحده تلاش کرد تا با تکرار اینکه همچنان به سیاست چین واحد پایبند است، ترس های پکن را کاهش دهد. مشکل چین این است که تایوان نمی خواهد با دولت پکن متحد شود و بنابراین اگر چین از هدف اتحاد واقعی دست نکشد، ممکن است مجبور به حمله به جزیره شود. تایوان متفاوت از سرزمین اصلی چین توسعه یافته است و اتحاد کار آسانی نخواهد بود. حتی در مورد هنگ کنگ، روند اتحاد دشوار بوده است.
* به نظر می رسد این سفر نشان از فصل جدیدی در روابط امریکا و چین و حتی نشان دهنده تصویری از آینده نظم جهانی باشد. یعنی نظمی که در آن آمریکا درصدد است برای مهار چین، پکن را وارد درگیری های ژئوپلیتیک کند. نظر شما چیست؟
از نظر تاریخی، وقتی قدرتهای در حال ظهور جدید برتری قدرتهای تثبیتشدهتر را به چالش میکشند، رقابت اجتنابناپذیر میشود. این همان چیزی است که در دهه گذشته بین چین و ایالات متحده اتفاق افتاده است. با این حال، لازم نیست رقابت به درگیری مسلحانه ختم شود، مشروط بر اینکه قدرت در حال ظهور از جاه طلبی های خود فراتر نرود و کشورهای همسایه و دورتر را تهدید نکند. اما حتی اگر رقابت چین و آمریکا به یکی از ویژگی های سیستم بین المللی تبدیل شود، به خودی خود ماهیت نظم جدید بالقوه را تعیین نمی کند. بسیاری از عوامل دیگر نیز به شکل گیری ویژگی های یک نظم جایگزین کمک می کنند.
*تایوان از مهمترین تولیدکنندگان و صادرکنندگان عمده تراشه های الکترونیک است که در high tech نقش محوری دارد. به گونه ای که اگر جنگی میان چین و تایوان رخ دهد، صنایع الکترونیک مرتبط با گوشی تلفن، کامپیوتر و ... فلج خواهد شد. به نظر شما جنگی میان چین و تایوان رخ خواهد داد و اگر چنین شود سرنوشت صنایع های تک در سطح جهان چه خواهد شد؟
اینکه آیا جنگی بر سر تایوان رخ دهد یا نه، بیشتر به چین بستگی دارد. برخی بر این باورند که چین ممکن است بخواهد از اشتغال غرب به جنگ اوکراین برای حمله به تایوان سوء استفاده کند. بخشی از سفر پلوسی به تایوان برای نشان دادن عزم ایالات متحده برای دفاع از تایوان در صورت حمله پکن به جزیره بود. در مورد تأثیر یک جنگ احتمالی بر سر تایوان بر صنعت فناوری، مطمئناً پیامدهای آن جدی خواهد بود. به همین دلیل است که اخیراً کنگره ایالات متحده لایحه ای به ارزش ۲۸۰ میلیارد دلار برای توسعه تولید تراشه در ایالات متحده تصویب کرد و در نتیجه این کشور را در برابر اختلالات ناشی از بحران سیاسی، جنگ یا همه گیری های آینده آسیب پذیرتر کرد.
*نظم جدید جهانی از حیث بلوک بندی های اقتصادی به چه صورتی خواهد بود؟
پیش بینی شکل یک نظم جدید بالقوه دشوار است. تحولات غیرمنتظره از تغییرات آب و هوایی گرفته تا بحرانهای سیاسی داخلی در کشورهای کلیدی و جنگها میتواند توازن قوای کنونی را کاملاً تغییر دهد و همچنین چشمانداز آتی بازیگران کلیدی بینالمللی را تغییر دهد. به عنوان مثال، یک بحران رهبری در چین می تواند به طور چشمگیری بر عملکرد اقتصادی و رفتار خارجی آن تأثیر بگذارد. این تغییر در رفتار می تواند مثبت یا منفی باشد. برخی معتقدند که یکی از دلایل جنگ طلبی اخیر چین ترس رئیس جمهور شی در خصوص از دست دادن کنترل حزب کمونیست است.
تغییر در ایالات متحده و روسیه نیز بر تکامل سیستم بین المللی تأثیر خواهد گذاشت.
*قطبهای قدرت در نظم آینده جهانی کدام کشورها و بلوکها خواهند بود؟
با این حال، به احتمال زیاد در آینده قابل پیش بینی، ایالات متحده، اتحادیه اروپا و چین به عنوان قدرت های اصلی اقتصادی باقی خواهند ماند، در حالی که روسیه نفوذ خود را از طریق قدرت نظامی و هسته ای حفظ خواهد کرد.
نظر شما