حامد شایگان؛ بازار: تقریبا یک سالی از حضور رئیس جدید سازمان بورس برای عبور از بحران سقوط بورس می گذرد و او در ابتدای فعالیتش با ارائه یک بسته جنجالی مدعی شد که به دنبال اصلاح رویه قانون گذاری، حمایت از تزریق صندوق تثبیت بازار به بورس و تغییرات مبنای در بازار همچون حجم مبنا، دامنه نوسان و ... است، این مسائل باعث شد تا بسیاری از سهامداران خرد نسبت به بازگشت سرمایه خود امیدوار شوند، زیرا در دوران دو رئیس قبلی این سازمان به ویژه قالیباف اصل، وابسته بودن رئیس سازمان به دستورات مقامات عالی کشور عیان بود و در آن زمان دیده می شد در یک روز شاخص بورس حدود ۵۰ هزار واحد منفی می شود و فردای آن روز در همین حدود مثبت می خورد و این گونه معاملات نشان می دهد که بازار کاملا دستوری حرکت می کند.
در واقع معامله گران حقیقی وقتی فاکتورهای بنیادی را در نظر می گیرند وقتی یک نماد ارزنده باشند به یکباره آن را عرضه نمی کنند یا اینکه یکبار حجم سنگینی از یک نماد را خریداری نمی کنند و این در یک روند تدریجی و بر مبنای گزارش های عملکردی شرکت ها اتفاق می افت. بنابراین برای همه عیان بود که روسای قبلی سازمان هیچ برنامه ای برای اصلاح روند بازار نداشتند و حضور عشقی کمی شرایط را تغییر داد، اما در یک سال گذشته نگرش بسیاری از سهامداران تغییر کرده است و کاملا مشخص شده رئیس کنونی سازمان بورس برخلاف قبلی ها شعار یا برنامه های شعارگونه زیادی ارائه می دهد تا به نوعی خودش را نسبت به وضعیت کنونی بازار برائت کند.
بازار سرمایه ایران نه تنها با مشکلاتی همچون شاخص سازی روبروست، عملا سیاست سازمان بورس این است که رویه کنونی را خفظ کند با نگهداشتن سهامداران خرد در زیان های سنگین مانع از خروج آنها از بازار شود که به طور قطع این سیاست نمی تواند در بلندمدت موثر باشد
به عبارت دیگر رئیس کنونی سازمان بورس هم تابع دستورات مقامات عالی عمل می کند، اما برای اینکه خودش را مستقل نشان دهد یا حداقل عملکرد مثبتی برخلاف رویه شاخص از خود نشان دهد برنامه های را برای بورس ارائه می دهد، اما روند یک سال اخیر نشان می دهد تغییر حجم مبنای برای شرکت ها و حتی تغییر موقت دامنه ای نوسان برای برخی نمادها هم تغییری در روند بازار به وجود نیاورد و حتی در زمان عشقی هم شاخص کل بورس سال گذشته به یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد رسید و امسال هم که در سطح یک میلیون و ۴۰۰ هزار واحد باقی مانده است ارزش سهام برخی از نمادها به کمتر از زمانی رسیده که شاخص کل یک میلیون و ۱۰۰ هزار واحد بوده، در حالی که در یک سال گذشته کشور با تورمی بیش از ۵۰ درصد روبرو بوده است و گزارش های مالی برخی از همین شرکت ها رشد ۱۰۰ درصدی در سودسازی را نشان می دهد، بنابراین می توان گفت بازار سرمایه ایران نه تنها با مشکلاتی همچون شاخص سازی روبروست، عملا سیاست سازمان بورس این است که رویه کنونی را حفظ کند با نگهداشتن سهامداران خرد در زیان های سنگین مانع از خروج آنها از بازار شود که به طور قطع این سیاست نمی تواند در بلندمدت موثر باشد.
برنامه جدید سازمان بورس برای تغییر شاخص کل هرچند در نگاه اول مثبت به نظر می رسد، اما پشت پرده هایی دارد، زیرا در سیاست جدید اثر نمادهای بزرگ بر شاخص کل کاهش و اثر نمادهای کوچک افزایش می یابد و این نشان می دهد که در مقطع کنونی که بسیاری از نمادهای کوچک اصلاح کرده اند دیگر قرار نیست بیش از این افت کنند
از طرف دیگر برنامه جدید سازمان بورس برای تغییر شاخص کل هرچند در نگاه اول مثبت به نظر می رسد، اما پشت پرده هایی دارد، زیرا در سیاست جدید اثر نمادهای بزرگ بر شاخص کل کاهش می یابد و این نشان می دهد که در مقطع کنونی که بسیاری از نمادهای کوچک اصلاح کرده اند دیگر قرار نیست بیش از این افت کنند و به طور قطع در همین سطح باقی می مانند یا رشد می کنند بنابراین افزایش اثر آنها در شاخص کل بورس می تواند مثبت باشد و در مقابل کاهش اثر نمادهای بزرگ که در سال های گذشته اصلاح کمتری داشته اند می تواند مبین این موضوع باشد که قرار است این نمادها اصلاح بیشتری داشته باشند و اثر منفی افت آن در شاخص کل بورس کم شود و این موضوع عاملی می شود که با وجود حفظ شاخص کل یا رشد آن اصلاح برخی نمادهای بزرگ اثر چندانی در بازار نداشته باشد.
نظر شما