تهمینه غمخوار؛ بازار: بازارهای نوسان انرژی قیمت سوخت های فسیلی را به بالاترین حد در چند سال اخیر رسانده است. در چین، نگرانی ها در مورد امنیت انرژی، یعنی امنیت عرضه و مقرون به صرفه بودن، در راس دستور کار دولت قرار گرفته است.
افزایش آگاهی تصمیم گیرندگان چینی در مورد خطرات ناشی از انتقال انرژی پر هرج و مرج، عزم آنها را برای مدیریت سرعت آن، یعنی یافتن تعادل بین تضمین امنیت انرژی و محدود کردن انتشار کربن تقویت کرده است. طبق سناریوهای متعدد، پیشبینی میشود مصرف انرژی اولیه چین در کوتاه مدت قبل از کاهش پس از ۲۰۴۰ افزایش یابد.
با در اولویت قرار دادن امنیت انرژی و در عین حال دوبرابر کردن انرژیهای تجدیدپذیر، چین همچنان به شدت به سوخت های فسیلی، از جمله حجم زیاد نفت و افزایش مقادیر گاز که بیشتر آن از طریق محمولههای دریایی با منشأ خاورمیانه، تحویل میگیرد، ادامه خواهد داد. اخیراً مطالب زیادی در خصوص جاه طلبی ها و اقدامات چین در خاورمیانه و شمال آفریقا که در چارچوب رقابت قدرت های بزرگ آغاز شده، گفته و نوشته شده است.
در همین راستا، توجه بسیار کمتری به وابستگی شدید چین نسبت به هیدروکربنهای منطقه و نگرانیهای مربوط به امنیت انرژی و یا شرکای خاورمیانهای آن معطوف شده است؛ به ویژه کشورهای تولیدکننده نفت و گاز در میان آنها، به بازار انرژی چین برای حفظ، رشد و تنوع بخشیدن به اقتصاد خود تکیه کرده اند.
ایجاد تعادل بین امنیت اقتصادی و زیست محیطی
در مواجهه با خاموشی، افزایش قیمت سوخت های فسیلی و تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی، رهبری چین به وضوح نشان داده که امنیت انرژی داخلی و توسعه اقتصادی اولویت دارد، حتی در شرایطی که کشور به دنبال گذار سبز است. دولت چین به طور فزاینده ای تامین انرژی پایدار را برای حفظ رشد و اشتغال مهم می داند.
در سال ۲۰۲۰، دفتر سیاسی حزب کمونیست چین شش ضمانت را برای دستیابی به ثبات اقتصادی ترسیم کرد که حفظ امنیت انرژی به عنوان اولویت اصلی فهرست شده است. مقامات چینی همچنین بخشی از بیانیه چهاردهمین برنامه پنج ساله چین را به رابطه امنیت انرژی_اقتصادی اختصاص داده اند. دستورالعمل کلی چین این است که انرژی را به شیوه ای منظم تغییر دهد.
راهنمای کاری و برنامه ای که اساس چارچوب سیاستی برای دستیابی به اهداف کاهش کربن کشور را تشکیل میدهند، بر لزوم ایجاد توازن بین تلاش ها برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای و نیاز به تضمین امنیت تأکید میکنند. به عنوان یک موضوع عملی، پکن دریافته است که زغال سنگ یک منبع انرژی کلیدی است که باید به تدریج با انرژی های تجدیدپذیر جایگزین شود.
برنامه پنج ساله که از زغال سنگ به عنوان پشتیبان امنیت عرضه نام می برد، بیان می کند که چین به پیشبرد انتقال انرژی ادامه خواهد داد، اما نه به قیمت امنیت عرضه. در طی جلسات عمومی دو جلسه کنگره ملی خلق (NPC) و کنفرانس مشورتی سیاسی، شی جین پینگ این جهت را تقویت کرد که زغال سنگ پایه اصلی ترکیب انرژی کشور خواهد بود و تاکید کرد که بر اساس واقعیت ملی چین، نقش زغال سنگ در کوتاه مدت به سختی تغییر خواهد کرد.
تأثیر جنگ روسیه علیه اوکراین بر بازارهای انرژی، در هر صورت، برنامههای چین را برای بازگشت به استفاده از زغال سنگ برای تولید برق تسریع کرده است. در زمینه افزایش قیمت زغال سنگ و بی ثباتی ژئوپلیتیکی، کمیسیون توسعه و اصلاحات ملی چین (NDRC) موظف شد که شرکت های برق با اجتناب از محموله های گران قیمت دریایی و به نفع بستن قراردادهای بلندمدت با منابع داخلی، ذخایری را ایجاد کنند. در ماه مارس، ژانگ جیانهوا، مدیر اداره ملی انرژی (NEA) گفت که آژانس تولید نفت و گاز را نیز افزایش خواهد داد.
این نگرانی مبنی بر اینکه اولویت دادن به امنیت انرژی و قابلیت اطمینان منابع به این شیوه، مانع از پیشرفت سریع چین به سمت خروج از سوخت های فسیلی می شود، به هیچ وجه نابجا نیست. اما برخی معتقدند که پکن در مورد تعهد خود در قبال کربن زدایی تجدید نظر کرده در حالی که عده ای اعتقاد دارند که بی اساس است.
تصمیم چین برای «کاهش تدریجی» به جای خروج تدریجی زغالسنگ نباید به عنوان نشانه ای تلقی شود که پکن بحران آب و هوایی را نادیده میگیرد یا مسیر را اساساً تغییر داده است در حالی که چین مصرف سوخت های فسیلی را افزایش داده است، مقامات دولتی برنامه پنج ساله دیگری را منتشر کردند که در آن نقشه راهی برای نوآوری در بخش انرژی ترسیم شده بود.
چین همچنین، برنامه هایی را برای ذخیره سازی انرژی و هیدروژن جدید منتشر کرد که هر دو در صورت افزایش مقیاس، در نهایت می توانند زغال سنگ را به عنوان ابزار پاکتر انرژی انعطافپذیر جایگزین کنند. علاوه بر این، چین رسماً متعهد است تا سال ۲۰۲۵ اطمینان حاصل کند که شبکه هایش حدود ۳۳ درصد برق را از منابع تجدیدپذیر تامین می کند. اگرچه در جلسات دو جلسه بر اتکای مستمر به سوختهای فسیلی در کوتاهمدت و میانمدت تأکید شد، اما آنها همچنین تصریح کردند که انرژیهای تجدیدپذیر به موازات آن یک اولویت ملی باقی خواهد ماند.
اداره ملی انرژی خواستار تقویت ذخایر انرژی و آماده سازی بخش انرژی چین برای انتقال بیشتر به منابع انرژی غیرفسیلی شده است. بر اساس برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)، سرعت چین برای دستیابی به حداکثر هدف انتشار گازهای گلخانهای در سال ۲۰۳۰ زیاد است. برخی پیشبینیها نشان میدهند که چین احتمالاً به تولید انرژیهای تجدیدپذیر و انرژیهای غیرفسیلی بیش از حد دست مییابد.
در همین راستا، در زمینه افزایش قیمت زغال سنگ و بی ثباتی ژئوپلیتیکی، کمیسیون توسعه و اصلاحات ملی چین (NDRC) موظف شده که شرکتهای برق با اجتناب از محمولههای گرانقیمت دریایی و به نفع انعقاد قراردادهای بلندمدت با منابع داخلی، ذخایری را ایجاد کنند. در ماه مارس، ژانگ جیانهوا، مدیر اداره ملی انرژی (NEA)، گفت که آژانس تولید نفت و گاز را نیز افزایش خواهد داد.
این نگرانی مبنی بر اینکه اولویت دادن به امنیت انرژی و قابلیت اطمینان منابع به این شیوه، مانع از پیشرفت سریع چین به سمت خروج از سوخت های فسیلی می شود، به هیچ وجه نابجا نیست. اما نتیجه گیری این است که پکن تعهد خود به کربن زدایی را مورد تجدید نظر قرار داده در حالی که برخی می گویند این موضوع «بی اساس» است.
تصمیم چین برای کاهش تدریجی به جای خروج تدریجی زغالسنگ نباید به عنوان نشانهای تلقی شود که پکن بحران آبوهوایی را نادیده میگیرد یا مسیر را اساساً تغییر داده است. حتی در حالی که چین مصرف سوختهای فسیلی را افزایش داده است، مقامات دولتی، یک برنامه پنج ساله دیگری را منتشر کردند که در آن نقشه راهی برای نوآوری در بخش انرژی ترسیم شده بود.
چین همچنین برنامههایی را برای ذخیرهسازی انرژی و هیدروژن جدید منتشر کرد، که هر دو در صورت افزایش مقیاس، در نهایت میتوانند زغالسنگ را بهعنوان ابزار پاکتر انرژی انعطافپذیر جایگزین کنند. علاوه بر این، چین رسماً متعهد است تا سال ۲۰۲۵ اطمینان حاصل کند که شبکه هایش حدود ۳۳ درصد برق را از منابع تجدیدپذیر تامین می کند. اگرچه در جلسات دو جلسه بر اتکای مستمر به سوختهای فسیلی در کوتاهمدت و میانمدت تأکید شد، اما آنها همچنین تأکید کردند که انرژیهای تجدیدپذیر به موازات آن یک اولویت ملی باقی خواهد ماند.
اداره ملی انرژی خواستار تقویت ذخایر انرژی و آماده سازی بخش انرژی چین برای انتقال بیشتر به منابع انرژی غیرفسیلی شده است. بر اساس برآوردهای آژانس بینالمللی انرژی (IEA)،سرعت چین برای دستیابی به حداکثر هدف انتشار گازهای گلخانهای در سال ۲۰۳۰ زیاد است. برخی پیشبینیها نشان میدهند که چین احتمالاً به اهداف تولید انرژیهای تجدیدپذیر و انرژیهای غیرفسیلی بیش از حد دست مییابد.
روابط انرژی چین و خاورمیانه
ترکیب عرضه_تقاضا و پویایی های ژئوپلیتیکی که بازارهای انرژی را متلاطم می کند، پکن را بر آن داشته که امنیت انرژی را بر اقدامات اقلیمی در اولویت قرار دهد. از لحاظ عملی، تاکید کوتاه مدت پکن بر تضمین عرضه انرژی و افزایش رشد به این معناست که چین همچنان به سوختهای فسیلی وابسته خواهد بود و به شدت به منابع خارجی متکی خواهد بود، حتی در حالی که به افزودن انرژیهای تجدیدپذیر بیشتر به ترکیب انرژی اولیه ادامه می دهد.
این مجموعه پیچیده، موجب می شود که شرایطی که چین را به این مقطع رسانده و جهت گیری سیاستی که پکن در پاسخ به آنها ترسیم کرده، روابط چین و خاورمیانه به طرق مختلف درگیر شوند. اما این بعد انرژی، روابط بین چین و تولیدکنندگان نفت و گاز خلیج فارس است که شایسته توجه ویژه است. بی ثباتی قیمت در چند سال گذشته البته چین و تامین کنندگان آن در خلیج فارس را متفاوت تحت تاثیر قرار داده است.
در حالی که عرضه جهانی فشرده کنونی و محیط افزایش قیمت منجر به سود غیرمنتظره مالی برای تولیدکنندگان خاورمیانه شده است، این امر موجب شده که صورتحساب واردات چین بالا برود و بر کاربران پایین دستی فشار وارد کند. با این وجود، تجارت چین و خاورمیانه در زمینه نفت خام علیرغم اختلال ناشی از همهگیری کووید-۱۹، ثابت ماند و سهم خاورمیانه از بازار چین در سال ۲۰۲۱ افزایش یافت.
شیوع بیماریهای تازه و قرنطینهها در چین همچنان بر مصرف نفت چین و واردات نفت خام تأثیر میگذارد و سطحی از عدم اطمینان را ایجاد میکند که تولیدکنندگان خاورمیانه باید با آن زندگی کنند. در حالی که ضعیف تر از حد انتظار تقاضای چین مجموعهای از عوارض بالقوه را برای تامینکنندگان خاورمیانه ایجاد میکند، افزایش غیرمنتظره تقاضا در ماههای آینده، تحت محدودیتهای عرضه فعلی، میتواند بهبود اقتصاد جهانی را در معرض خطر قرار دهد.
علیرغم جو اقتصادی و ژئوپلیتیکی جهانی پرآشوب، وابستگی متقابل انرژی چین و خاورمیانه از نظر ساختاری دست نخورده باقی مانده است
با توجه به حجم عظیم نیازهای واردات نفت چین، حتی تعدیل های کوچک در تقاضای نفت این کشور پیامدهای بزرگی برای تامین کنندگان دارد. بنابراین، هر طرف از رابطه عرضه و تقاضای انرژی چین و خاورمیانه مستعد عدم اطمینان بازار است که طرف دیگر تا حدی مسئول ایجاد آن است.
علیرغم جو اقتصادی و ژئوپلیتیکی جهانی پرآشوب، وابستگی متقابل انرژی چین و خاورمیانه از نظر ساختاری دست نخورده باقی مانده؛ اگرچه به طور اجتناب ناپذیر، جهت گیری سیاستی که پکن برای پرداختن به مواجهه با ریسک انرژی خود در کوتاه مدت و میان مدت انتخاب کرده است، به جای تضعیف روابط انرژی با همان منطقه ای که چندین منبع ناامنی با آن مرتبط است، تقویت کرده و موجب توسعه برای تولیدکنندگان انرژی منطقه که چشم به راه چین برای ادامه خدمت به عنوان لنگر تقاضا و توانمندسازی کلیدی تلاشها برای تنوع بخشیدن به اقتصادشان هستند، شده است.
با این حال، این وابستگی متقابل نه چین و نه شرکای خلیج فارس آن را از انجام تنظیمات تاکتیکی فرصت طلبانه برای پیشبرد منافع خود منع نکرده است. به عنوان مثال، در ماه های اخیر، چین خرید نفت روسیه را با قیمت های مقرون به صرفه افزایش داده و قیمت نفت ایران را که از قبل کاهش یافته بود، دچار افت کرده است.
این پویایی موجب ایجاد ناراحتی در میان سایر تولیدکنندگان خلیج فارس شده، زیرا رقبای آنها در رابطه با جایگاه قوی تری در بازار بسیار ارزشمند چین محتاط هستند. همچنین به نظر می رسد که به برخی اقدامات متقابل زیرکانه منجر شده است. عربستان سعودی، بزرگترین منبع واردات نفت خام چین در سال ۲۰۲۱، که ظاهراً نسبت به چشم انداز تقاضای آینده اطمینان دارد، تصمیم گرفت که حجم نفت خام کمتر از میزان پیشنهادی را برای ماه ژوئیه برای برخی از خریداران در چین ارسال کند یعنی مقصدی برای حدود یک چهارم صادرات نفت خام عربستان، در حالی که به طور کامل مشتریان آسیایی غیر چینی خود را با قیمت های بالاتر تامین می کنند.
فعالیت های تجاری و سرمایهگذاری در بخش های نفت و گاز بستری را تشکیل میدهند که چین و خاورمیانه در سه دهه گذشته بر آن بنا شده و به نظر میرسد که عناصر حیاتی تلاشهای هر دو طرف برای گذار به اقتصادهای سبز و بدون کربن باقی بماند. چین و شرکای خود در خلیج فارس به طور یکسان پذیرفته اند که گذار به سوی اقتصاد جهانی با انرژی سبز اجتناب ناپذیر است.
اما همانطور که رویدادهای اخیر در چین و مرتبط با آن نشان می دهد، فرآیند تغییر به اقتصادهای پایدار و مبتنی بر منابع تجدیدپذیر دهه ها طول خواهد کشید تا تکمیل شود و احتمال کمی وجود دارد که این انتقال کاملاً تمیز باشد.
به همین دلیل، وابستگی متقابل پیچیده انرژی که در نفت خام و به طور فزاینده ای در تجارت ال ان جی تثبیت شده، اما به تولید مواد پتروشیمی گسترش می یابد ضمن اینکه همچنین توسعه و استقرار انرژی های تجدیدپذیر، و احتمالاً هیدروژن، فریم ها آینده روابط چین و خاورمیانه را تحت تاثیر قرار خواهد داد، زیرا هر دو طرف، از طریق ایجاد پیوند بین استراتژی های انرژی همه چیز فوق خود، برای دستیابی به رشد اقتصادی پایدار تلاش می کنند.
نظر شما