الهام هاشمی؛ بازار: یافتههای باستانشناسی نشان میدهد ایران از گذشتههای دور در ساخت صنایع و ابزارآلات مورد نیاز بشر همواره پیشتاز و بی همتا بوده است و بر این اساس می توان گفت «تولید داخلی» واژهای است که مختص امروز کشورمان نیست بلکه به گذشته های دور و تاریخ کهن ایران بر می گردد.
معروف است که «گیو»، پهلوان شاهنامه در زمان خود، دست به تولید پاپوشی سبک، خنک، مقاوم و مناسب راه رفتن زد و این پاپوش به عنوان میراثی اصیل و هنری با نام «گیوه» به دست ما رسیده است اما با وجود جایگاه تاریخی و اهمیت این دستمایه هنری که می تواند میراث دار فرهنگ ما در دنیا نیز باشد، گیوه اصیل ایرانی در کشورمان مورد بیتوجهی قرار گرفته و این در حالی است که علاوه بر خود این پاپوش، رونق کارگاههای این هنر اصیل ایرانی نیز می تواند عامل جذب توریست و رونق صادرات باشد.
آنچه این هنر کهن را مورد هجمه قرار داده است، کپیکاری برخی مراکز استانها و کشورهای همسایه از این هنر، بدون استفاده از مواد اولیه مرغوب و تنها با ارائه شکلهای بازارپسند در فضای مجازی است در حالیکه پاپوش رسیده به دست مشتری کیفیت و ظاهری شبیه عکسهای ارائه شده نیز ندارد و برخلاف ادعای برخی از این سایتها، هنر سوزندوزی و مشابه آن نیز در این گیوهها به کار نرفته است.
دهاقان از جمله شهرستانهایی است که در این هنر شهره است و با توجه به شرایط خاص اقتصادی کنونی می تواند از این مسیر، گردشگران را به سمت خود جذب کند و در زمینه صادرات این محصول نیز فعال باشد اما متأسفانه بیشتر اساتید این حرفه فوت شدهاند و جوانان هم به سبب آموزشهای غلط فرهنگی تربیتی، سختی کار، گرانی مصالح اولیه و نبود حمایت مسئولان و اطمینان از آینده این شغل از ادامه این حرفه هنری، دلسرد و بیمیل هستند.
اما در بازار قدیمی دهاقان، جوانی را در کنار پیرمردی در حال دوخت گیوه می بینم؛ صحنهای زیبا و بینظیر از فعالیت در یک حرفه اصیل خانوادگی آن هم در دنیای امروز! ؛ سید حسین حجازی در کنار پدربزرگش که موهای سفید و کمر خمیدهاش نشان از کولهباری تجربه و سختکوشی دارد و همه را بر سر ذوق میآورد، نشسته است و با کمری خم شده بر پاپوشهای «گیو» نقش دوخت میزند.
برای گفت و گو با این جوان با انگیزه دهاقانی در کنار آنها مینشینم؛ در همان لحظه مادر بزرگش هم با گیوههای کوچک کودکانه و نخ و سوزنی که در دست دارد به ما ملحق می شود و فضای گفتوگوی ما را صمیمانهتر و جذابتر میکند.
*آقای حجازی! گیوه را نخستین بار در کجا و در دستان یا پاهای چه کسی دیدید؟
در زمان کودکی دستان «سید نعمت»، گیوه دوز محلهمان را در حال کشیدن نخی میدیدم که قرار بود با آن گیوه بدوزد؛ به پاهایش هم که نگاه میکردم یک جفت گیوه سفید رنگ ساده اما منحصر به فرد را میدیدم؛ «سید نعمت»، پدربزرگ من است؛ من همیشه کنار او مینشستم و از نزدیک این صحنه را تماشا میکردم؛ او گیوه میدوخت و من نگاهش میکردم و این کار آرامشی خاص به من میداد؛ گاهی نیز گیوهها را به پا میکردم و چند قدمی با آنها راه میرفتم و لذت میبردم.
*از چه سنی وارد این حرفه سنتی- هنری شدید؟
پس از اتمام سربازی به عنوان یک فرد جویای کار هر چه جستوجو کردم؛ شغلی نیافتم و متوجه شرایط سخت اشتغال در جامعه شدم؛ همچنان پدربزرگم را در حال گیوهدوزی میدیدم و با توجه به علاقه دیرینهام به این هنر اصیل سنتی، به فکرم خطور کرد که وارد این کار شوم، بنابراین بسم الله شروع کار را گفتم و اکنون که حدود هشت سالی هست که به این حرفه مشغول هستم.
از همان لحظه نخستین که این فکر به ذهنم خطور کرد؛ در کنار صندلی پدربزرگ یک صندلی قرار دادم و به عنوان کارآموز بر روی آن نشستم؛ او نقش استادی داشت و من به مدت دو سال تحت آموزش او قرار گرفتم تا بالاخره مستقل شدم اما همچنان کنار او و در یک مکان نشستهایم زیرا او یک استاد بینظیر است.
*در طول یک ماه چند جفت گیوه یا پاپوش تولید میکنید؟
در طول یک ماه هفت جفت پاپوش تولید میکنم زیرا این حرفه به شدت زمانبر و سخت است و مراحل متعددی دارد؛ حتما شما هم در حین کار متوجه سختی کار من شدهاید.
*با توجه به سختی کاری که من هم متوجه آن شدهام و برایم تعجب برانگیز هم بود، آیا تا کنون خسته کار شدهاید؟
من به این کار علاقه دارم ولی به هر حال به سبب اینکه مدت طولانی باید بنشینیم و در همه لحظات باید کمر خمیده باشد خستگی بسیاری را متحمل میشویم اما بیش از هر چیز مشکلات موجود و نبود حمایت و اطمینان از آینده من را اذیت و خسته میکند.
*چه مشکلاتی در این راه وجود دارد که شما را با وجود علاقه، خسته و ناراحت نشان میدهد؟
این کار به مصالحی نیاز دارد که متأسفانه تأمین و تهیه آن بسیار سخت و گران است و این موضوع برای ما آزار دهنده شده است؛ چرم مورد نیاز کار را به راحتی به دست نمیآوریم تورم و گرانی هم اذیت میکند اما خود گیوه با توجه به اینکه صنایع دستی محسوب میشود نسبت به سایر کالاها و خوراکیها گران نشده است.
کپی این صنعت توسط افراد غیرحرفه ای با ادعای زیبا کردن و به روزسازی گیوه با طرحهایی که اصالت چندانی ندارد هم در کشور خودمان و هم در کشورهای دیگر این هنر را مورد هجمه قرار داده است.
اما از همه مشکلات سختتر و آزاردهندهتر، تأمین و خرید مصالح مورد نیاز است به طور مثال قیچیای که در دست من میبینید، قدمت ۲۰۰ ساله دارد و من هم آن را از گیودوزی خریدم که فوت کرده است و او هم از پدرش به ارث داشت ولی متأسفانه هیچ کسی نمیتواند این قیچی را بسازد.
ناتوانی در ساخت ابزار گیوه به سبب غفلت از ارزش این هنر است، هر چند چینیها در زمینه دوخت گیوه تلاش نمودند اما هنوز موفق نشدند ولی در ایران تاکنون اقدام حمایتی اندیشیده نشده است و بسیاری از مسئولان از این مشکل مطلع هم نیستند
از سویی قالب گیوه هم که در شکل دادن و زیبایی گیوه نقش بهسزایی دارد و نقش حساسی را بر عهده دارد است همانند قدیم ساخته نمیشود سفارش ساخت آن را هم به اساتید دادهام اما قالبی مناسب تحویل نگرفتهام و هنوز از قالب قدیمی استفاده میکنم؛ سوزن مختص گیوه هم دیگر ساخته نمیشود و با فوت شدن اساتید و گیوه دوزان قدیمی گویی این وسایل هم در حال مرگ هستند!
ناتوانی در ساخت ابزار گیوه به سبب غفلت از ارزش این هنر است زیرا حفظ و حراست از این هنر هنوز محقق نشده است، البته چینیها در زمینه ساخت ابزار و گیوه دوزی تلاش بسیار کردند و گرچه در این زمینه موفق نشدند اما این موضوع نگرانکننده است که در ایران نیز هنوز اقدام و چارهای اساسی برای رفع این مشکلات اندیشیده نشده است و بسیاری از مسئولان از این مشکل مطلع هم نیستند.
* لطفاً مراحل دوخت گیوهای که در دست دارید را توضیح دهید.
گیوه شامل بخشهای تخت، کمر، رویه، ساقه وکنار است؛ رویه گیوه که به «گیوهچینی» معروف است توسط بانوان قدیمی و سالمند بافت میشود که سابقه طولانی هم دارد و اینقدر ظریف و ماهرانه دوخته میشود که کسی متوجه نمیشود کار و تولید دست است و خوشبختانه چینیها در تولید آن ناتوان هستند.
این رویه را با گیاه کتیرا که در آب خیسانده شده تر می کنند و بعد روی آن گل سفید مالیده میشود.
وقتی در خانوادهای اغلب اعضای خانواد در این میراث خانوادگی اصیل نقش و حضور داشته باشند نشان دهنده ارزش و اصالت این هنر در نزد ایرانیان است اما نبود امنیت شغلی و پوشش بیمه جوانان را از ورود به این هنر دور میسازد
*مرحله دوخت کمر گیوه و ابزارآلات موردنیاز برای دوختن این پاپوش پیچیده و اصیل ایرانی چیست؟
کمر گیوه هم بر روی تخت دوخته میشود و باز یک بار هم با تکه چرمی مجزا دوخته میشود تا به یکدیگر متصل شوند؛ کناره گیوه هم باز از چرم گاو یا بز تهیه میشود و چرمی قرمز رنگ هم در پشت پاشنه گیوه قرار میگیرد که بانوان بر روی این قسمت هم گلدوزی میکنند؛ نخ، سوزن، قیچی، مشته، درفش، قالب برای دوخت این پاپوش مورد استفاده است.
نخی که می بینید که برای پیوند قسمتهای مختلف به یکدیگر استفاده میشود و چون که باید ظریف و مقاوم شود و از درون سوزن عبور کند آن را با موم عسل آغشته میکنند، سوزن مخصوص گیوه دوزی هم که از سوزن معمولی ضخیمتر است، درفش و تخت گیوه هم از دیگر ابزار این حرفه هستند.
*تخت گیوه را خودتان تهیه میکنید؟
خیر؛ تخت گیوه از چرمی است که از پوست حیوانات و در کردستان ساخته میشود؛ این کار بسیار سخت و پیچیده است زیرا پوست گردن گاو و حیوانات دیگر که استقامت زیادی دارد را در کنار تعدادی پارچه قرار میدهند و وسط پارچه را چرمهایی را که از قبل بریدهاند میگذارند و برش میدهند.
*استفاده از این چرم طبیعی نشان دهنده کیفیت کار شماست، آیا تهیه آن هم راه و روش و مراحلی دارد؟
این چرم به معنای واقعی چرمی باکیفیت و اصل است و قبل از استفاده باید به مدت یک ماه در خمره بماند و سپس پوست آن جدا شود و با زاج آب شده و آهک آغشته شود.
حتی قصابی که میخواهد پوست گاو را جدا کند، باید ماهرانه و ویژه نسبت به این عمل اقدام کند زیرا این پوست باید صاف بریده شود و در غیر اینصورت قابل استفاده نخواهد بود.
*همیشه گیوه دوزان این پاپوش اصیل را بر پا دارند اما به عنوان یک جوان هنرمند گیوه دوز، این پاپوش را در پاهایتان نمیبینم!
بله؛ من از کفش امروزی استفاده میکنم زیرا گیوه گران است و جوانان هم از آن استقبال نمیکنند، البته به تازگی شرایط بهتر شده و برخی افراد خواهان و خریدار آن شدهاند.
*با توجه به اینکه این حرفه برای شما میراثی ناب محسوب میشود تمایل به ادامه این کار دارید؟
چون پدربزرگم هنوز مشغول به کار است، مادربزرگم هم رویه گیوه میدوزد و به عبارتی گیوه چینی میکند و عمهام هم گلدوزی روی پاشنه گیوه را انجام میدهد من هم به چشم میراثی با ارزش و اصیل خانوادگی و هنری به یادگار از طرف «گیو»، پهلوان اسطوره ای ایران به آن مینگرم و ارزش خاصی برای آن قائل هستم اما مشکلات و کمبودها و تأمین نبودن آیندهام برای من استرسزا و نگران کننده است.
از دیدگاه من وقتی در خانوادهای پدربزرگ، مادربزرگ و عمه در این میراث خانوادگی اصیل نقش و حضور داشته باشند نشان دهنده ارزش و اصالت این هنر در نزد ایرانیان است اما نبود امنیت شغلی و پوشش بیمه جوانان را از ورود به این هنر دور میسازد.
*دوستان و جوانان شهرمان تمایل به خرید پاپوش گیو دارند؟
نه، زیرا هم گران است و هم به سبب تولید انبوه کفشهای جدید و تغییرات فرهنگی و اجتماعی مردم و مخصوصاً جوانان از خرید آن صرف نظر میکنند.
شاید فقر فرهنگی و فرار و فراموشی هویت و اصالت اصیل و ناب ایرانی منجر به نبود استقبال از این پاپوش راحت و سبک شده است که جای تأمل و تحقیق را برای جامعه شناسان و متولیان امر باز میکند، زیرا قطعاً فراموشی یک هنر اصیل و سنتی دلیل و برهان پر رنگی خواهد داشت و لازم است با تسهیل و کمک برای به روزرسانی این هنر اصیل به شکل درست، در راستای حفاظت از آن گام برداریم.
*آیا مسئولان دهاقانی و استانی از کار شما سرکشی و بازدید به عمل آوردهاند؟
خیر؛ تا کنون این اتفاق رخ نداده است.
*از بیمه و تسهیلات چی؛ خبری هست؟!
نه متأسفانه تا کنون هیچ تسهیلاتی دریافت نکرده ام و تحت پوشش بیمه هم نیستم و این موضوع آینده مرا تهدید میکند؛ من اعتقاد دارم این مشکلات در عدم جذب جوانان به این حرفه بسیار ذخیل و مؤثر است.
مسئولان باید مشوق توسعه و رونق این هنر باشند؛ حمایت، تشویق، و مهیا کردن زیرساختها امری ضروری است که فقط با همت مسئولان میسر میشود.
*دوست دارید چه جملاتی در پایان گفتوگویمان بیشتر دیده و پرداخته شود؟
گیوه پاپوشی به یادگار مانده از گیو شاهنامه است و ارزش حفظ و راست دارد، پاپوش گیو باید به عنوان میراثی اصیل حفظ و منجر به جذب توریست شود؛ امیدوارم به زودی شاهد ورود گردشگر و توریست به دهاقان برای خرید و مشاهده مراحل دوخت گیوه و ثبت آن در فهرست آثار ملی باشیم زیرا مستعد بالقوه صادرات است.
دوست دارم به عنوان یک دغدغه به مسئولان بگویم که اجازه ندهید پاپوش شاهنامه فنا شود، باور کنید اگر به صادرات گیوه فکر کنیم جوانان به زودی استادکار میشوند اما در حال حاضر گیوهای که لایق صادرات و درآمدزدایی است در انزوا به سر میبرد و نفسهای آن به شمارش افتاده است و کسی به آن فکر نمیکند.
«دلم برای سرنوشت گیوه میسوزد؛ با این شرایط من هم باید دنبال شغل دیگری باشم!!».
نظر شما