تهمینه غمخوار؛ بازار: اولین سفر بایدن به منطقه با سفر به اسرائیل و عربستان کلید خورد. هدف از این سفر ایجاد سامانه دفاع مشترک هوایی با رهبری آمریکا و حضور اسرائیل و برخی کشورهای عربی، تلاش برای عادی سازی روابط عربستان و اسرائیل و کوشش برای جلب رضایت عربستان به افزایش تولید نفت عنوان شده بود.
در سفر بایدن به عربستان سعودی سه هدف اصلی مطرح شد: سیاست اعلامی و رسمی آمریکا بهبود روابط عربستان و آمریکا به صورت کلی است اما از تحلیل شرایط موجود در روابط دو کشور میتوان این برداشت را داشت که در شرایط موجود و در فضای روابط فعلی عربستان و آمریکا مهمترین هدف بایدن از این سفر متقاعد کردن عربستان سعودی است تا تولید نفت خود را افزایش دهد و به بازار انرژی کمک کند زیرا این بازار جهانی تحت تأثیر تحریم روسیه قرار دارد و آمریکا میخواهد شرایط را تغییر دهد.
قیمت نفت و گاز بالا رفته و این وضعیت در داخل آمریکا و اروپا تأثیر گذاشته و تورم را به عدد بیسابقه ۹ درصد رسانده است که در ۴۰ سال گذشته بیسابقه بوده است. از طرفی افزایش قیمت سوخت موجب نارضایتی شده است. قیمت پنج دلار برای هر گالن بنزین، برای آمریکاییها سنگین است.
دومین هدف آمریکا این بود که با عربستان سعودی قراردادهای جدیدی ببندد و سلاحهای بیشتری بفروشند و رونقی بر وضعیت شرکتهای تولید کننده سلاح در آمریکا بدهند. این موارد درحالی است که بایدن به دلیل سیاستهای آل سعود در یمن و قتل خاشقچی به شدت به عربستان انتقاد میکرد اما امروز همهچیز را فراموش کرده و به سمت عملگرایی رفته است.
سومین هدف تعیین تکلیف در مورد جنگ یمن بود؛ اکنون آتشبس برقرار شده اما دولت فراگیری در یمن تشکیل نشده است و حتی در سیاست رسمی بایدن که فشار بر عربستان برای خروج از یمن بود امروز با بیتفاوتی آمریکا روبهرو هستیم، در این بین حتماً در مورد برجام و ایران نیز گفتوگو خواهد شد.
در همین راستا خبرنگار بازار گفتگویی را با «مصیب نعیمی» کارشناس مسائل خاورمیانه و بایدن در خصوص تور خاورمیانه ای بایدن و مسائل مرتبط با آن ترتیب داده که در ادامه می خوانیم:
* عده ای از کارشناسان معتقدند که سفر بایدن به خاورمیانه، تلاشی برای یافتن راهی برای کاهش قیمت نفت با همکاری عربستان است. آیا این اتفاق از نظر شما رخ خواهد داد؟
این سفر فراتر از قیمت نفت و تاثیر بر کاهش یا افزایش قیمت نفت بوده است. چرا که در حال حاضر شرایط امریکا با سیاستهایی که بایدن پیش رو گرفته است، نوعی انزوا را برای امریکا به همراه خواهد داشت. طراحان این سفر که مشاورین جو بایدن هستند، به دنبال این موضوع بودند که به لشکرکشی و یارگیری برای جبران رقابت های بین المللی بپردازند زیرا که احساس می شود اکثر طرفداران و همراهان امریکا از خود این کشور و سیاستهای آن زده شده اند؛ به خصوص پس از وقوع جنگ اوکراین که اروپا به دلیل پیروی از سیاستهای امریکا دچار آسیب های زیادی شده است.
با توجه به اینکه شش کشور شورای همکاری خلیج فارس، مصر، اردن و عراق اخیرا ارتباطاتهایی با روسیه برای برون رفت از بحران اقتصادی برقرار کرده اند ضمن اینکه در حال افزایش روابط تجاری گسترده با چین هستند، امریکا با این سفر درصدد بود تا نشان بدهد که هنوز هم دارای موقیعت و جایگاهی است در حالی که چیزی جز پروگاندای تبلیغاتی نبوده است.
از طرفی، قیمت نفت تنها دست عربستان نیست و اگر امریکا بخواهد بر کشوری در این زمینه فشاری را تحمیل کنند، غیر از دیدار رسمی از طریق دیپلماسی و از طریق کشورهایی مانند مصر و اردن به این کار دست خواهد زد و نیازی به این سفر نیست. بر همین اساس نتیایج این سفر از نظر مردمی منفی بوده و از نظر دستاوردی، موضوع جدیدی در بر نداشته است چرا که بایدن چیز جدیدی در دست ندارد که ارائه کند.
افزایش قیمت نفت در اثر وقوع بحران های بین المللی صورت گرفته است. لذا عامل عربستان نبوده که قیمت را بالا برده است. همین که از یکی از اعضای تولید کننده نفت کم شود، طبیعی است که این افزایش آشکار شود. بنابراین، بالا رفتن قیمت نفت نه دست بایدن و نه عامل عربستان است که بایدن قصد داشته باشد تا از این سفر استفاده کند. در واقع این سفر تبلیغی برای تغییر افکار عمومی بوده است.
* آمریکا در تلاش است تا عربستان را ترغیب به «کودتا» علیه روسیه با خروج از توافق «اوپک پلاس» و متعاقبا افزایش تولید نفت برای بهبود قیمت آن در کشورهای غربی کند. آیا این موضوع اتفاق خواهد افتاد؟
چنین اتفاقی رخ نخواهد داد. عربستان یکی از اعضای اوپک است و این کشور از شرایط خود آگاه است به طوری که نمی تواند در حال حاضر تصمیم گیرنده باشد. اگر عربستان تحت تاثیر امریکا به چنین اقدامی دست بزند، متحمل تبعات سنگینی خواهد شد. البته، عربستانیها از قبل وارد مذاکره و همکاری های جدی با روسها و چینی ها شده بودند.
امریکا چیزی در دست ندارد که بخواهد جبران این مشکلات عربستان باشد و بحث قیمت نفت همانطور که ذکر شد، بستگی به معاملات بین المللی دارد در حالی که نیازها به شدت افزایش یافته است. کمبودی در یک صحنه ای از حوزه نفت ایجاد شده که این کمبود موجب بالارفتن قیمت نفت شده است. از طرفی ناامنی که افزایش یابد قیمت نفت به صورت اتوماتیک بالا می رود. بنابراین افزایش قیمت نفت به خواسته بایدن مرتبط نیست در حالی که رئیس جمهور امریکا نیزچندان به دنبال این موضوع نیست، زیرا امریکاییها به اندازه کافی از نفت برخوردارند.
از سوی دیگر، اگر واقعا امریکا می توانست کمک کند به اروپاییها که از لحاظ منابع انرژی، محصولات کشاورزی و غیره از هم گسیخته شده، کمک می کردند ددر حالی که هیچ راه حل و جایگزینی برای بحران اروپا ارائه نکرده است. خود اروپایی که هم پیمان و متحد امریکا بوده است در حال حاضر از چند بعد در حال بررسی مسائل است و ممکن است طبق خط مشی و مسیر امریکا دیگر عمل نکند زیرا دامنه جنگ و ناامنی اوکراین بیش از بیش این قاره را درگیر کرده است.
* از دیدگاه شما، سفر بایدن به منطقه چه تاثیری بر مذاکرات هسته ای با ایران خواهد داشت؟
امریکاییها همچنان به دنبال توافق هسته ای هستند، اما جبهه و گروههایی در داخل کشورشان است که آنها را به گذشت زمان در خصوص مذاکره با ایران ترغیب و تحریک می کند در حالی که ممکن است یک نگاه واهی باشد یختلاعنی خود امریکاییها در داخل دچار اختلافاتی هستند.
اگر بحث هسته ای در سفر بایدن مطرح شده، به نظر من یک بحث فرمالیته و گذرا کلی بوده است. از این رو، ایالات متحده نه با کشورهای عربی هم پیمان و نه با اروپاییها مذاکراتی در خصوص توافق هسته ای ایران انجام نداده و علاقه ای به دریافت مشورت در این زمینه ندارند و بر اساس اهدافی منفعت طلبانه ای که برای خود ترسیم کرده اند، تصمیماتی را اتخاذ می کنند.
بنابراین، تلاش اروپاییها و دیگر کشورها تاثیر گذار نبوده زیرا تا زمانی که ایالات متحده چشم انداز روشنی و شرایط جدیدی را برای دستیابی به منافع خود مشاهده نکند، تصمیمی نخواهد گرفت. امریکاییها در حال حاضر، در شرایط خوبی به سر نمی برند و در یک پارادوکس و دوگانگی قرار گرفته اند که هر لحظه امکان دارد تا توافق را بپذیرند در حالی که در حال ورود به انزوای نسبی هستند.
بر همین اساس، کشورهای خلیج فارس اعم از مصر، اردن، عراق و غیره هر کدام که با امریکا دیدار و مذاکراتی داشته اند، بحث های بین المللی را مطرح کرده و امریکا تمایلی به مطرح کردن این بحث نداشته است.
* آیا این سفر بر مذاکرات ایران و عربستان تاثیرگذار خواهد بود؟
بله. در اولین دیدار عربستانیها اعلام کرده اند که روابط با ایران را بر اساس شرایط جغرافیایی، امنیتی و اقتصادی خود مورد سنجش قرار می دهند. جو بایدن، نیز گفته است که ما مذاکرات ایران و عربستان را تشویق و ترغیب می کنیم.
بر همین اساس، عربستان، بر اساس ضرورت خود، در رابطه با مسائل یمن و همچنین عدم رضایت حوزه خلیج فارس از جمله عمان از تنشهای موجود میان ایران و عربستان به دلیل برهم زدن امنیت منطقه، به دنبال بازنگری سیاستهای خود است، در حالی که سعی دارد تا از طریق برقراری رابطه با جمهوری اسلامی اینگونه توجیه کند که توانسته مشکل خود با یمن را حل کند چرا که شرایط این کشور در قبال یمن بسیار ضعیفتر شده است.
علاوه بر آن، عربستان بر این باور است که ادامه تنش با ایران، به نفع این کشور نخواهد بود و تمام تلاشهای آنها نتیجه معکوسی در بر خواهد داشت، زیرا ملتهای منطقه از واقعیتها آگاهند. از این رو، این وضعیت عربستان را وادار کرده که به بازنگری پرداخته تا حاکمیت فعلی آن باقی بماند.
* در حالی که عنوان می شد سیاست آمریکا در خصوص خلیج فارس به دلیل مهار چین دچار تغییر شده، شاهد اهمیت وضعیت نفت بعد از جنگ اوکراین هستیم. آیا شما با این استدلال موافق هستید؟
نفت و انرژی برای امریکا همواره به منزله یک ابزار بوده است. بر همین اساس، ایالات متحده، کشورهای نفتی منطقه را جزء هم پیمانان خود قرار داده که یا در اثر این کشورها دارای پایگاه بوده، حضور فعال داشته و یا در حاکمیت این کشورها نقش آفرین بوده اند.
در منطقه خلیج فارس، حضور و نقش و جایگاه جمهوری اسلامی ایران برای امریکاییها یک مانع قلمداد می شود، زیرا ایران از یک توان قابل توجهی برخوردار است. با این حال، امریکا می داند که اگر جمهوری اسلامی حضور نداشته باشد امنیت و ثباتی ایجاد نخواهد شد در حالی که ایران هم حساسیت بسیار بالایی نسبت به امنیت منطقه دارد و هزینه هایی نیز در این خصوص پرداخت کرده است.
امریکاییها در حال خودنمایی و بزرگنمایی هستند، در حالی که مشکل آنها با چین در خصوص مسائل مختلف مانند دریای چین، تایوان، کره شمالی و ژاپن و غیره است که چینی ها با هوشمندی در حال حرکت هستند و تنش میان چین و امریکا اقتصادی است به طوری که چینی ها نمی توانند جلوی توسعه و همکاری اقتصادی چین را بگیرند و نه میتوانند به رقابت بپردازند. مسیر بازارها در کشورهای مختلف حتی در امارات و روسیه تغییر کرده و چین برتری یافته است.
لذا، امریکا به دنبال بازیابی موقیتی است که روز به روز در حال از بین رفتن است یعنی امریکای امروز ضعیف تر، ناتوان تر و بی اراده تر از امریکای یک دهه یا دو دهه گذشته است. بر همین اساس نه اینکه کشورهایی مانند ایران، چین و ورسیه پذیرا نیستند بلکه کشورهای هم پیمان امریکا نیز در حال جدا کردن مسیر خود هستند.
نظر شما