بازار، گروه استانها: مرکز آمار ایران گزارشی از وضعیت تغییرات شاخص قیمت تولیدکننده کل کشور منتشر کرده که بر اساس آن تورم نقطه به نقطه تولیدکننده یا تغییر شاخص نسبت به فصل مشابه سال قبل در زمستان ١٤٠٠ به ۴۲ درصد رسیده است.
علی رغم اینکه دولت تلاشهایی را برای ساماندهی وضعیت تولید کرده و ما شاهد هستیم که اندکی هزینه تولید کمتر نیز شده است اما باز هم آنقدر بالا است که میتوان آن را یک مانع جدی تولید نامید. تولیدی که خود در گیر و دار موانع متعددی است.
کارشناسان حوزه اقتصادی و تولید اعتقاد دارند که ابر مشکل امروز تولیدگران تأمین اقلام مورد نیاز اولیه برای تولید است اقلامی که به واسطه تلاطمهای اقتصادی گرانتر شده و در نتیجه صرفه اقتصادی تولید را کاهش داده است. این شرایط را برای تولید دشوار ساخته و ممکن است به تعدیل نیروی کارگر، مشکلات نقدینگی و در نهایت تعطیلی کارخانهها نیز منجر شود. موضوعی که در سالهای اخیر بارها و بارها در همین استان سمنان شاهدش بوده ایم.
کارشناسان حوزه اقتصادی و تولید اعتقاد دارند که ابر مشکل امروز تولیدگران تأمین اقلام مورد نیاز اولیه برای تولید است
چرا میگوییم افزایش قیمت تولید یکی از موانع تولید است؟ کارشناسان درباره گشایشهای اقتصادی و زمینه تولید چه نظری دارند؟ آیا دولت اصلاً توان تامین نیازهای تولید و کاهش هزینههایش را دارد؟ تمام این سوالات را در میزگردی با حضور سه کارشناس اقتصادی به بحث گذارده ایم. در این میزگرد سید رضا طباطبایی کارشناس اقتصادی و دانش آموخته اقتصاد، رضا شاملو صاحب نظر مسائل اقتصادی و مدیر تولید یکی از کارخانههای صنعتی با ما همراه هستند.
ابزار کاهش قیمت تولید را نداریم
طباطبایی: تلاطمهای اقتصادی، تحریمها و به نتیجه نرسیدن مذاکرات از یک سو و افزایش قیمتهای بی سابقه در درون کشور از سوی دیگر باعث شده تا تولید نیز گرانتر از همیشه شود، افزایش هزینه تولید بزرگترین مشکل تولیدکننده محسوب میشود.
اصلاً ابزار و اعتبارات کمک به تولیدگران در کشور وجود ندارد تعجب میکنیم که چطور مسئولان از همان رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری وعدههایی را درباره گشایشهای اقتصادی دادند در صورتی که اصلاً پیش نیازهای آن وجود ندارد.
امروز کار برای تولیدگران دشوار شده چرا که محصول به محصول و ماه به ماه هزینه تولیدات شان بالا میرود، کارخانه دار و تولیدکننده در این وضعیت دو راهکار پیش روی خود دارد نخست تولید خود را کاهش دهد در نتیجه آن کارگران خود را اخراج کند و دوم محصولات خود را گران کند که طبیعتاً برایش صرفه اقتصادی داشته باشد که در هر دو صورت مردم هستند که ضرر میکنند.
سیاستهای اقتصادی جواب نداد
ما باید اعتبارات برای کمک به تولید داشته باشیم یا خیر؟ به نظر میرسد سرنوشت مذاکرات نیز مشخص شد و به توافقی با غرب دست پیدا نخواهیم کرد در نتیجه تبادلات تجاری همچنان مسدود خواهد ماند و این یعنی ماده اولیه، ماشین آلات و تجارت بین المللی همچنان محدود خواهد ماند.
وقتی ماده اولیه با دشواری و گرانی به دست تولیدگر برسد، نخستین وجه گرانتر شدن تولید برایش، پیش از ورود به کارخانه رقم خورده است، بسیاری کارخانهها اصلاً توان تولید حتی ۵۰ درصد ظرفیت خود را ندارند و در مقایسه دولت نیز نتوانسته به خوبی از آنها حمایت کند.
سیاستهای اقتصادی دولت در قبال تولید متاسفانه جواب نداده و هنوز تا دیر نشده دولت باید این ساز و کار کم اثر را تغییر دهد، هرچند میدانیم که نه منابعی در دولت وجود دارد که بتواند از آن در حمایت از تولید استفاده کند و نه شرایط برای توسعه تبادلات بین المللی مهیا است اما همینطور هم که نمیتوان صنایع و تولیدات را در کشورمان رها کرد در نتیجه تیم اقتصادی دولت باید هر چه زودتر سیاست کم اثر خود در قبال تولید را به صورت کلی فراموش و از اول یک سیاست دیگر را اتخاذ کند.
دولت باید چه کند؟
ارز دو نرخی برای واردات محصولات مورد نیاز کارخانهها فساد میآورد را همگی تصدیق میکنند اما حذف آن هم به این شکل خود به افزایش هزینه تولید منجر میشود. از طرف دیگر دولت سیزدهم با عزم مبارزه با ارز دو نرخی و چند نرخی شرایط مدیریت اقتصادی کشور را در دست گرفت اما علناً شاهد هستیم که بازهم بین ارز دولتی و قیمت ارز در بازار اختلاف ۳۰ درصدی وجود دارد که همین وضعیت بازهم تعبیر ارز چند نرخی است.
سیاستهای اقتصادی دولت در قبال تولید متاسفانه جواب نداده و هنوز تا دیر نشده دولت باید این ساز و کار کم اثر را تغییر دهد
اولین کاری که دولت باید صورت دهد این است که وضعیت ارز را سر و سامان ببخشد و سپس تلاش کند که در تعاملات بین المللی بتوانیم اقلام مورد نیاز تولید که در کشورمان وجود ندارد و به خصوص ماشین آلات را وارد سازد. از سوی دیگر باید بتوانیم دانش بنیانها را وارد گود کنیم تا از ظرفیتهایشان برای کاهش هزینه تولید استفاده کنیم. برای مثال دانش بنیانها تلاش کنند تا ماشین آلات صنعتی ارزانتری را بسازند یا نمونههای خارجی را بسازند که ما نیاز به هزینههای هنگفت برای ماشین آلات صنعتی نشویم.
دانش بنیانها همچنین به ساز و کارهای کاهش هزینه تولید نیز بپردازند و این در گرو حمایتهای دولتی است که متاسفانه تا کنون چیز خاصی که بتواند هزینه تولید را کاهش دهد، از تیم اقتصادی دولت سیزدهم ندیده ایم و هر چه بوده دنباله روی سیاستهای اقتصادی دولت قبل است که همه مشکلات تولید را در نقدینگی میدید در نتیجه فقط به صورت فلهای به تولیدگران وام داد تا همه را به بانک بدهکار کند بدون اینکه بدانیم تولید مشکلات دیگری نیز مانند تامین اقلام اولیه، موانع صادرات، بازار، مسائل کارگری و… دارد.
افزایش بهای اولیه
شاملو: افزایش هزینه تولید به معنای یکی از موانع تولید نیست بلکه به معنای ابر مشکل تولید است یعنی کمبود نیروی متخصص را میتوان جبران کرد، کمبود نقدینگی را میتوان با تسهیلات جبران کرد، فروسدگی ماشین آلات را میتوان با دشواریها و دستگاههای چینی و دسته دوم و … به نوعی از سر گذراند اما شما نمیتوانید هیچ کاری درباره تامین اقلام اولیه ای که روز به روز گران میشوند و بعضاً نایاب کاری کنید.
امروز مشکلات و موانع تولید به جایی رسیده که اصلاً تولید کردن در هیچ رسته ای دیگر صرفه اقتصادی ندارد زیرا شما برای محصولی که برای مثال ۲۰۰ هزار تومان میفروشید و هزینه مواد اولیه آن ۱۰۰ هزار تومان بود باید ۲۰۰ هزار تومان مواد اولیه بخرید اما مجاز نیستید محصول نهایی را ۳۰۰ هزار تومان بفروشید!
موضوع این است که هر بار کارخانه یا تولید گری میخواهد مواد اولیه مورد نیاز خود را تامین کند، میبایست قیمت بیشتری نسبت به گذشته بپردازد شگفت آور اینکه دولت و نهادهای نظارتی و دستگاه قضاییه این بخش ماجرا را می بییند اما آن سوی دیگر سکه را نه به عبارت دیگر اگر تولید گر قیمتهای خود را بالا ببرد به سرعت حساسیت ایجاد میشود اما کسی نمیپرسید روی دیگر سکه این است که همان کارخانه دار مواد اولیه مورد نیاز تولیدش را روز به روز گرانتر می خرد چرا به این وجه ماجرا کسی حساسیت نشان نمیدهد؟
مشکلات تصاعدی تولید
بالا رفتن قیمت مواد اولیه و طبیعتاً افزایش بهای تولید از جمله مهترین موانع تولید در استان سمنان مانند دیگر نقاط کشور است حالا شما به این وضعیت کمبود اقلام مورد نیاز را هم اضافه کنید به عبارت دیگر گاهی تولیدگر حاضر است سه برابر وجه عرف جامعه را بپردازد تا یک قلم مواد اولیه را پیدا کند اما نیست برای مثال کارخانههایی که با نان حجیم و تولیدات نانی روبرو هستند امروز با چنان مشکلاتی روبرو شده اند که حاضر هستند برای یک کیسه آرد یک میلیون تومان بپردازند اما آرد نیست که نیست!
افزایش هزینه تولید به معنای یکی از موانع تولید نیست بلکه به معنای ابر مشکل تولید است
ما اعتقاد داریم که افزایش هزینه تولید در واقع مشکلات تولید را تصاعدی بالا میبرد یعنی شما وقتی تولیدتان را با هزینه بالاتر میبینید محبور هستید در بخشهایی صرفه جویی کنید، گاهی حتی کارگری را تعدیل کنید چون نمیتوانیم حقوقش را بدهید، مجبور هستید شیفتها را کاهش دهید، تولیدتان کم میشود، تولید که کم شود، اقساط بانکی میماند، حقوقها میماند، بیمه پرداخت نمیشود، بانک واحد را تملک میکند، خط تولید خاموش میشود و الی آخر.
در نتیجه وقتی تولید گران شود در واقع نخستین قطعه از یک دومینوی انحطاط و نابودی تولیدگر بر زمین میافتد تا مابقی را نیز با خود همراه کند که ماحصل آن اخراج و تعدیل کارگران و عدم توان پرداخت حقوقها و … است که امروز شاهدش هستیم. در واقع دولت باید ساز و کار قوی را برای تامین اقلام مورد نیاز اولیه تولید به کار گیرد تا بخشی از هزینه تولید کاهش یابد.
نظر شما