فرزاد فخرکام؛ بازار: به عنوان مقدمه باید بگویم که از گذشته تا به امروز معمولا هرگاه صحبت از ورود هوش مصنوعی و کاربرد آن در صنایع مختلف در بستر اقتصاد یک جامعه شده عموما واکنش ها منفی بوده است به طوری که به خطا فکر می شده گویا قرار است هوش مصنوعی (AI)، جایگزین نیروی انسانی در حوزه صنایع مختلف شده و نقش آن را کمرنگ کند یا اساسا حذف کند.
لازم به توضیح است برخی از صنایع و کار و کسب ها با همین دیدگاه اشتباه که همانا تفکر جایگزینی هوش مصنوعی، به جای نیروی انسانی است سعی در گسترش بی پایه و اساس سرمایه گذاری های کلان در بستر IT کرده که نه تنها طبق اسناد و مدارک خودشان سود مالی چندانی برای آنها به ارمغان نداشته بلکه عملکرد اشتباه این قبیل کار و کسب ها به طرز تفکر اشتباه عنوان شده در میان صنایع اقتصادی، بعضا بیشتر دامن زده است.
بسیاری از این قبیل کار و کسب ها که در سطح جهانی اقدام به سرمایه گذاری هزاران میلیون دلاری در گسترش ظرفیت هوش مصنوعی خود می کنند طبق اسنادشان، تنها ۱۰ درصد از کل آنها نسبت بازگشت سرمایه ی خوبی را نسبت به کل سرمایه گذاری انجام شده نشان می دهند.
باید بگویم که به طور کلی درصد اندکی از کار و کسب ها و شرکت ها در اکثریت صنایع، به حقیقت رابطه و مشارکت هوشمندانه و موثر بین هوش مصنوعی و نیروی انسانی خود پی برده اند که دقیقا همین طرز فکر پیشتاز است که آنها را نسبت به سایر رقبا متمایز می سازد، که در علم تجارت و اقتصاد به اختصار با (POD) شناخته می شود، به معنای وجه تمایز یک رقیب نسبت به سایر رقبا.
وقتی صحبت از مشارکت موثر هوش مصنوعی و نیروی انسانی و تاثیر بسیار مثبت آن در اقتصاد کار و کسب ها می شود، منظور مشارکتی است برای حل راحت تر و سریع تر بسیاری از مسائل خرد و کلان تجاری که اساسا امروزه با توجه به انبوه اطلاعات، هیچ یک به تنهایی قادر به حل آن ها نیستند.
به احتمال زیاد همه می دانیم که مثلا در بازی شطرنج، در حال حاضر هوش مصنوعی قادر به شکست هر استاد بزرگی است ولی جالب است که بدانیم ترکیب هوش انسانی و مصنوعی مثلا در این بازی فکری، نه تنها قادر به شکست هر ذهن انسانی بلکه قادر به شکست هر نوع ماشینی است.
هوش مصنوعی اساسا بر پایه ی الگوریتم هایی که برایش تعریف شده اقدام به جمع آوری داده ها (Data) و ذخیره کردن آنها (Storage)، و نهایتا محاسبه دقیق آنها (Compute)، می کند. البته در خصوص تاریخچه زیربنایی هوش مصنوعی و به کارگیری آن که برای اولین بار در حدود سال های ۱۹۵۴ میلادی، گروهی از دانشمندان علوم فیزیک و ریاضیات سعی در ابداع الگوریتمی با الگو برداری از ذهن انسان و نحوه تفکر و رفتار وی داشته اند، از آن زمان ها تا به کنون شاهد پیشرفت چشمگیر کاربردی این حوزه بوده ایم که شاید بتوان گفت برای اولین بار کاربرد آن را در صنعت بازی های کامپیوتری (Gaming)، می توان جستجو و بررسی کرد.
به هر حال هوش مصنوعی ابزاری برای کامپیوتر ها است که بتوانند هم فکر کرده و هم از نتیجه تفکرات خود یاد بگیرند و در ضمن با توجه به آنالیز انبوه داده ها بهترین راه حل ها را ارائه دهند.
اساسا همانطور که اشاره شد هوش مصنوعی کاری که انجام می دهد جمع آوری مقدار انبوهی داده و آنالیز و طبقه بندی آنها است در صورتی که هوش انسانی می تواند خلاق باشد، قضاوت کند و از خبرگی و تجربه خود بهره مند شود و دقیقا در این نقطه است که فهم مشارکت موثر این دو بسیار سهولت می یابد و به این جهت است که اذعان داریم به کارگیری موثر این دو در فضای کسب و کارهای مختلف می تواند آنها را به اوج کارایی و اثربخشی و نهایتا بهره وری اقتصادی بالا برساند.
طبق تحقیقاتی که در میان صنایع و شرکت های مختلف در طی سالیان توسط شروین خدابنده و همکارانش ( که یکی از معدود ایرانیان پیشتاز در زمینه ی هوش مصنوعی است)، صورت پذیرفته است، به کارگیری هوش انسانی و هوش مصنوعی به صورت هدفمند و در کنار هم می تواند تا پنج برابر موفقیت و سودآوری اقتصادی آنها را نسبت به شرکت هایی که عملا به دنبال حذف نیروی انسانی بوده اند افزایش دهد و جالب است که بدانیم در نتیجه تحقیقات ذکر شده علاوه بر عملکرد اقتصادی موفق تر، آن قبیل شرکت ها دارای محیط سازمانی دوستانه تر و کارمندانی راضی تر و کارآزموده تر بوده اند. در اینجا می توان به ذکر چند نمونه مثال از به کارگیری موثر هوش مصنوعی و نیروی انسانی در کنار هم در برخی از صنایع اقتصادی و غیر اقتصادی اشاره کرد.
مثلا در حوزه خدمات مراقبت از سلامت، به طور معمول بیماران با کارشناسان حوزه سلامت تماس برقرار کرده و مکالماتی دارند دراین راستا هوش مصنوعی با ورود به موقع می تواند با جمع آوری سیگنال های مربوط به احساسات و عواطف بیماران، کارشناسان سلامت را در بالا بردن کیفیت پاسخگویی و ارائه بهترین راه حل (درمان)، کمک فراوانی کند، که نتیجه طبیعی آن بالا رفتن رضایت مشتریان (بیماران)، و نتیجتا کارایی بیشتر در این حوزه است. در این مثال هوش مصنوعی نقش یک پیشنهاد کننده را بازی می کند.
نکته ای که در ارتباط موثر بین این دو هوش (انسانی و مصنوعی)، مهم است اصطلاحی است که از آن به عنوان (Feedback Loop)، نام برده می شود که به نوعی می توان از آن به عنوان گرفتن مداوم بازخورد و اصلاح رفتار یاد کرد که نه تنها برای نیروی انسانی بلکه برای هوش مصنوعی یادگیری های زیادی که در اثر اشتباهات قبلی ایجاد شده، به همراه دارد و در واقع با این اصلاح دائمی رفتاری هر دو به میزان قابل توجهی از کارایی می رسند و مثلا AI در نتیجه پروسه یاد شده می تواند توصیه های بهتری را در غالب انتخاب و تصمیم بهتر در پروسه های مختلف کسب و کار، برای نیروی انسانی هدف به همراه داشته باشد.
بنابراین پروسه مذکور امکان یادگیری مداوم و اصلاح مداوم را برای هر دو نیرو به همراه دارد و جا دارد که در اینجا به صحبت یکی از خبرگان این حوزه اشاره کنم، که طبق گفته وی در آینده به هر میزان هوش مصنوعی باهوش تر شود به دنبال آن ذهن انسانی نیز در جهت مثبت، خبرگی بیشتری بدست می آورد.
در جایی دیگر هوش مصنوعی می تواند نقش ارزیابی کننده را بازی کند که همانطور که قبلا اشاره شد با آنالیز میزان حجیمی از داده ها و ارزیابی و دسته بندی دقیق آنها می تواند به یکی از اساسی ترین مهارت های مدیریتی که همانا تصمیم گیری در چه شرایط عادی و چه بحرانی است کمک قابل توجهی کند. در جایی دیگر AI می تواند نقش تشخیص دهنده را بازی کند؛ مثلا در مورد یک مشکل خاص در صنعتی خاص از میان چندین راه حل، بهترین را تشخیص داده و به نیروی انسانی انتقال دهد.
برای نمونه در بحران همه گیری کرونا بسیاری از کار و کسب ها اصولا نمی توانستند پیش بینی کنند که چه میزان مراجعه کننده و متقاضی برای محصولی خاص در طول یک روز مشخص دارند و همانطور که می دانیم یکی از حوزه های اصلی اقتصاد یعنی زنجیره تامین کالاها و محصولات در این دوران با بحران شدید در اکثر جوامع مواجه شد.
خرده فروشها نمی دانستند که از بین هزاران محصول کدام را انتخاب کرده و اساسا در مورد توزیع آن محصولات در نواحی مختلف قدرت تصمیم گیری خود را از دست داده بودند که نتیجه آن فلج شدن بسیاری از این قبیل کار و کسب ها بود، و باید گفت که در مثال یاد شده در شرایط بحرانی تنها شرکت هایی موفق تر عمل کردند که آن ارتباط موثر هوش مصنوعی و نیروی انسانی را که از قبل طراحی کرده در جهت پیش بینی تقاضا، عرضه، پیش بینی رفتار مشتریان و بحث زنجیره تامین به کار گرفتند و با استفاده از پتانسیل پیشنهاد دهندگی یا ارزیابی کنندگی و یا تشخیص دهندگی هوش مصنوعی، توانستند پا بر جا باقی مانده و رضایت مشتریان را به حداکثر برسانند.
این مثال در واقع نشان دهنده سطح کاربرد موثر هوش مصنوعی حتی در شرایط بحران است که کاملا توجیه گر و مثالی روشن از دیدگاه ارتباط موثر با انسان و نفی کننده ی پارادایم قدیمی جایگزینی آن به جای نیروی انسانی است.
البته که نباید فراموش کرد که هوش مصنوعی با وجود نقش تشخیص دهندگی خود همچنان قدرت درک مثلا ترس مشتری را از نبود یک محصولی خاص در بازار ندارد که در اینجاست که دقیقا تجربه و خلاقیت و آزمودگی ذهن انسانی مکمل آن می شود.
نتیجتا، کار و کسب های موفق امروزی با درک این مسئله بسیار حیاتی و لزوم توجه بیش از پیش به کاربردهای موثر هوش مصنوعی در ابعاد مختلف صنایع اقتصادی و البته در سطح خردتر در مسائل داخل سازمانی و اساسا کمک به شکوفایی خلاقیت کارکنان خود می توانند گامی مهم در چابک سازی سازمانی و یادگیری سازمانی بردارند. ذکر این نکته به عنوان مطلب آخر این نوشتار ضروری است که با گسترش هر چه بیشتر استفاده بهینه از هوش مصنوعی ما شاهد ایجاد Data Center ها و Data Seller ها هستیم که اساسا با پتانسیل عظیم خود، حرف های تازه ای را در اقتصاد جوامع و البته حوزه های گوناگون تجاری خواهند داشت.
* فرزاد فخرکام، دارای مدرک دکتری مدیریت کسب و کار گرایش کارآفرینی از دانشگاه تهران و فوق لیسانس در رشته مالی از دانشگاه تهران است. وی مدرس، پژوهشگر و مولف تالیفات فراوان مقالات داخلی و بین المللی و نویسنده کتاب «اقتصاد به بیانی دیگر» است، همچنین تجربه حدود ۱۰ سال در عرصه اقتصاد کسب و کار و مشاوره در جهت راه اندازی کسب و کارهای صنایع مختلف و فعال در زمینه بخش تحقیق و توسعه شرکت فنی مهندسی بهپارس و عضو هیئت مدیره شرکت فوق، عضو پیوسته انجمن مدیریت ایران را در کارنامه کاری خود دارد.
نظر شما