بازار؛ گروه استان ها: روزگاری نه چندان دور از راسته مسگرهای کرمان که رد می شدی صدای چکش های ممتد اساتید مسگر توجهت را به خود جلب می کرد اما اکنون سالهاست که مسگرها به دلیل ایجاد آلودگی صوتی از کار در راسته مسگرها منع شده اند.
این اتفاق در حالی رخ داده که صدای همین چکش می توانست گردشگران زیادی را به سوی خود جلب کرده و در اقتصاد دیگر بازاریان کرمان نیز رونق ایجاد کند. از گذشته های بسیار دور کرمان به عنوان شهر مس شهرت داشت اما اکنون پس از هزاران سال چراغ این صنعت در کرمان رو به خاموشی می رود.
صدها حجره مسگری در بازار کرمان و راسته مسگرها وجود داشت که همگی از رونق خوبی برخوردار بودند و کوره تمامی شان روشن بود اما امروز این حجره ها به محلی برای فروش اجناس لوکس تزیینی و... تبدیل شده اند؛ اجناسی که از شهرهای اصفهان و یزد خریداری شده و در بازار مسگرهای کرمان به فروش می رسد.
البته چند فروشگاه مس فروشی در این راسته مشاهده می شود که تعدادشان به اندازه انگشتان دست هم نمی رسد و تا دلت بخواهد می توانی اجناس چینی و پاکستانی و هندی بخری.
حذف صدای چکش مسگرها از راسته مسگرهای کرمان
امروز در راسته مسگرهای کرمان هیچ استادکار مسگری نیست و صدای چکش هیچ مسگری در مجموعه گنجعلیخان شنیده نمی شود.
روزگاری مردم قرارهایشان را در بازار مسگرها می گذاشتند و اگر به شکل دسته جمعی باهم به بازار می رفتند و احتمال می دادند در ازدحام و شلوغی هم دیگر را گم کنند می گفتند بازار مسگرها همدیگر را می بینیم و افراد نابلد از روی صدای چکش های اساتید مسگری می دانستند باید کجا منتظر باشند.
از راسته مسگرها فقط نامی مانده است
یکی از بازاریان کرمان در گفت و گو با بازار گفت: خیلی وقت است که دیگر کارگاه مسگری در این راسته وجود ندارد. اغلب اجناس از اصفهان تهیه می شوند و حتی از کشورهای دیگر از جمله چین و هند و پاکستان که باعث تاسف است.
حمید ابراهیمی می گوید: از راسته مسگرها فقط نامی باقی مانده و هیچ مسگری را اینجا نمی بینید همگی مغازه هایشان را واگذار کردند و به کنج خانه هایشان رفتند.
مردم دیگر مثل سابق به دنبال خرید ظروف مسی نیستند و اغلب مسگران ورشکست شدند
وی تصریح کرد: مردم دیگر مثل سابق به دنبال خرید ظروف مسی نیستند و اغلب مسگران ورشکست شدند. البته در سال های اخیر مردم باز انگار دارند قدر مس را می دانند و ترجیح می دهند از طروف مسی استفاده کنند اما مس را از کسانی می خرند که نمی دانند مسگری یعنی چه.
وی ادامه داد: کرمانی ها هنوز از صدای چکش مسگران به عنوان خاطره ای شیرین یاد می کنند نمی دانم چطور مسئولان گفتند این صدا آلوده کننده محیط زیست است و جلوی فعالیت مسگرها را گرفتند.
صنعتگرانی که بدون حامی رها شدند
ابراهیمی عنوان کرد: در همه جای دنیا از صنعتگران حمایت می کنند اما مسگرها بدون حامی رها شدند. قیمت مس هم بالا رفت و به همین دلیل هم نرخ تمام شده ظروف مس گرانتر می شد و دیگر برای مردم به صرفه نبود که ظرف مس بخرند. اینطور شد که مسگرها ورشکست شدند.
وی عنوان کرد: کاش یک نفر می آمد و جواب می داد که سرنوشت مسگرها چه شد اکنون کجا هستند روزگارشان چگونه می گذرد. همین را می خواستند که اجناس بنجل چینی را در حجره های مسگری عرضه کنند؟ این در شأن کرمان است؟
ابراهیمی اضافه کرد: کلک مسگری در کرمان کنده شده و این صنعت را سر بریدند. حالا ظروف ناخالص مسی را در بازار ریخته اند و بر جنازه مسگری کرمان مرثیه می خوانند. کسی در کرمان آموزش مسگری نمی دهد؛ زنجانی ها و اصفهانی ها تولیدات خود را با نام کرمان به فروش رسانده و از اعتبار مسگران کرمان پول به جیب می زنند.
بزرگترین معادن مس کشور در استان ما هستند و همین تعداد کم مسگری هم که باقی مانده اند مواد اولیه را باید با قیمتی گزاف بخرند و مواد اولیه در دسترس غیربومی ها قرار می گیرد نه صنعتگران بومی
وی تاکید کرد: بزرگترین معادن مس کشور در استان ما هستند و همین تعداد کم مسگری هم که باقی مانده اند مواد اولیه را باید با قیمتی گزاف بخرند و مواد اولیه در دسترس غیربومی ها قرار می گیرد نه صنعتگران بومی.
وی می گوید: ظروف مسی در منازل کرمانی ها جزو واجبات بود؛ حتی در جهیزیه دختران به عنوان یکی از اقلام مهم محسوب می شد و اگر دختری در جهیزیه اش مس نداشت برایش کسر شان بود.
ابراهیمی افزود: ظروفی که امروز در بازار مشاهده می کنیم همه کارخانه ای هستند و اغلب کار دست نیستند.
تیر خلاص به پیشانی مسگری
سعید گودرزی یکی از مجموعه داران مس که در بازار کرمان مشغول به کار است در گفت و گو با بازار گفت: مسگری در کرمان به دلایل مختلفی از بین رفت. زندگی به سمت صنعتی شدن رفت و یکسری کارهای سخت که با دست انجام می شد به وسیله ماشین ساخته شد.
وی افزود: جمعیت بیشتر شد و عرضه و تقاضا یکسان و پاسخگو نبود اساتید پیر شده و تعدادشان کمتر می شد و نسل جدید کمتر به سمت یادگیری مسگری می رفتند.
گودرزی اضافه کرد: قیمت مواد اولیه بالاتر رفت و هزینه ساخت نیز بالاتر و اجاره حجره ها هم رشد کرد. البته سلیقه مردم نیز به سمت ظروف لاکچری تر از جمله تفلون و... در نگاه اول می رفت. این باعث شد که مردم کمتر به ظروف مس توجه کنند و کارهای مسگری کمتر انجام شود. تمامی این عوامل دست به دست هم می دادند که پایه های مسگری متزلزل شود.
گودرزی یادآور شد: دسترسی مسگرها به مواد اولیه نیز کمتر می شد مدتی در کرمان منابعی که مس را می فروختند، مس خام با تناژ پایین به مسگران کرمانی نمی فروختند و ترجیح می دادند که به مشتری های اصفهانی و ...بفروشند و اگر تناژ کمتری را می فروختند نرخ بالاتری تعیین می کردند.
خنجر زرگرها بر قلب مسگرها
گودزی یادآور شد: یک عده از زرگران در دهه ۷۰ اقدام به تشکیل گروهی کرده و با این عنوان که مسگرها آلودگی صوتی ایجاد می کنند؛ به استانداری و ... رفته و با تهیه استشهاد از مسگرها شکایت کردند.
وی گفت: شهرداری نیز هر روز به مسگرها سخت می گرفت و دیگ ها را از راسته مسگرها جمع می کردند و می گفتند که سد معبر کرده اید. در ادامه گفتند استادها و کارگرانی که در این راسته کار می کنند از بازار کسب و کارشان را به کارگاه های خصوصی اطراف شهر منتقل کنند و این همان جرقه ترسناک اصلی جدایی مسگری از بازار شد.
گورزی تاکید کرد: در آن زمان تمامی مردم برای خرید به بازار می آمدند و شهر مثل امروز گسترش نیافته بود. مجموع این دلایل باعث شد که کارگاه ها به منازل استادکارها منتقل شوند و یا خارج از شهر و زمانی که یک استاد کار مسگری که بیش از ۴۰ یا ۵۰ سال در بازار کار می کرد را از بازار جدا کردند یعنی عمرو زندگی و جوانی شان را از آنها گرفته اید.
وی اضافه کرد: با رفتن کارگاه ها نیروهای پیشکسوت به کارگاه ها نرفته و خلاقیت نیز از بین رفت و باعث شد افرادی که کار را بلد نبودند به کار وارد شدند و اصل کار از بین رفت و کار به سمت تجاری شدن رفت و کیفیتش را از دست داد.
خانه نشینی اساتید مسگری
وی تصریح کرد: استادها خانه نشین شدند و این ها افرادی بودند که هر روز با مردم در ارتباط بودند و این باعث شد استادها در کارگاه های احساس تنهایی کنند و به کارگاه ها نروند. کاری که در پستو انجام شود با کاری که در دید عموم انجام شود فرق دارد. سد معبر هر روز دیگ ها را جمع می کرد و استادکاران هرروز باید به شهرداری می رفتند و التماس می کردند که اجناس شان را پس بگیرند و اینگونه شد که امروز شما دیگر مثل قبل دیگ های مسی را در راسته مسگرها نمی بینید.
از بازار مسگرها صدایش را گرفتید، استادش را گرفتید، دیگ ها را هم گرفتید دیگر چه چیزی از مسگری باقی می ماند و نتیجه این شد که مسگری از بین رفت و بازار مسگرها رو به خاموشی و افول رفت
گورزی ابراز داشت: از بازار مسگرها صدایش را گرفتید، استادش را گرفتید، دیگ ها را هم گرفتید دیگر چه چیزی از مسگری باقی می ماند و نتیجه این شد که مسگری از بین رفت و بازار مسگرها رو به خاموشی و افول رفت.
وی ادامه داد: من به شخصه ضربه اصلی را انتقال مسگرها را به کارگاه های اطراف می دانم.
مسگری را باید احیا کنیم
وی تاکید کرد: کاش می شد یک جشنواره سه چهار روزه را راه بیندازند و اساتید مسگری در حضور مردم اقدام به ساخت و تعمیر و سفیدگری ظروف مس کنند تا مردم با این هنر از نزدیک ببینند و خاطرات شان دوباره زنده شود باید سعی کنیم این صنعت را احیا کنیم.
وی افزود: خوب است مواد اولیه و تسهیلات در اختیار مسگران قرار گیرد و شهرداری، میراث فرهنگی، استاندرای و شرکت مس با تشکیل کارگروهی نسبت به احیای این صنعت اقدام کنند. وقتی این اتفاق بیفتد در دراز مدت مسگری جان می گیرد مانند اتفاقی که در زنجان رخ داده و به اقتصاد شهر نیز کمک شایانی شده است.
صنعت مسگری می تواند به افزایش گردشگران در کرمان کمک و به اقتصاد استان نیز کمک خوبی کند. اگر مسئولان نهادهای زیربط در این زمینه تصمیم مناسبی را بگیرند می توانند از مرگ صنعت مسگری در کرمان جلوگیری کنند، زیرا این صنعت نفس هایش رو به شماره افتاده و در حال احتزار است.
نظر شما