بازار، گروه استانها: اقتصاد دولتی مزیتهایی دارد اما با پیشرفت جامعه معایب آن پر رنگ تر شده است تحریمها از یک سو و مشکلات و سو تدبیرها از سوی دیگر توانسته ضربات مهلکی را از ناحیه دولت بزرگ، تنبل و کم فایده به ایران اسلامی وارد کند دولتی که چالاک نیست و آنقدر کارمند دارد که نمیتواند حقوق آنها را بدهد.
در برخی جراید آمده است که جمعیت ژاپن با اینکه از ایران بیشتر است اما یک ششم ایران کارمند دارد و عجیبتر اینکه ما تنها چهار هزار مدیر میانی در کشورمان داریم که به نظر نمیرسد هیچ کدامشان از ماهی ۱۵ میلیون تومان هم کمتر حقوق بگیرند. اما سوال اصلی اینجا است که با این حجم وسیع دولت و مدیریت و … که ماهانه و سالانه هزاران میلیارد تومان خرج روی دست دولت میگذارد چرا بازهم این همه مشکل داریم؟
از جمله بدیهای اقتصاد دولتی، فساد، جمع شدن رانتها در یک منطقه و عدم توزیع عادلانه و متناسب در ثروت، قدرت و … است به عبارت دیگر انحصار؛ اینکه بگوییم هر جا انحصار باشد فساد است شاید گزاره درستی نباشد چرا که در اندک مواردی هم پیش میآید که منحصر شدن یک چیز به نفع مردم بوده اما در اغلب شرایط اینگونه نیست.
جمعیت ژاپن با اینکه از ایران بیشتر است اما یک ششم ایران کارمند دارد
اگر انحصار خوب بود خودروسازی ما به این روز نمیافتاد اگر انحصار خوب بود تأمین اجتماعی ما که تک رو در یک اتوبان پهن باند میتازد و هر مقداری که دوست دارد از مردم حق بیمه میگیرد و در نهایت بزرگترین بدهکار به نظام پزشکی هم محسوب میشود، به روزگار ورشکستگی نمیافتاد و اما امروز ترس مردم این است که این انحصار شعله به دامان دیگر تولیدات شامل لوازم خانگی، برنج، روغن و دهها موضوع دیگر بگذارد و تجربه خودروسازی مثلاً در لوازم خانگی هم تکرار شود.
در این مورد با یک سید حسین صالحی دانش آموخته رشته اقتصاد به گفتگو نشستیم.
* چرا مردم اینقدر از انحصار واهمه دارند تا جایی که مدام در فضای مجازی و حقیقی از خودروسازی به عنوان فاجعه مدیریتی یاد میشود؟
در ابتدا باید گفت که مردم به حافظه شأن رجوع میکنند مردم میدانند که وقتی دو خودروساز همه چیز در دستشان باشد هر سازی که بخواهند میزنند و هیچکس هم جلودارشان نیست و عجیبتر اینکه باید از خودشان که دولتی هستند به خودشان که دولتی هستند شکایت برد در نتیجه دست مردم هم به جایی بند نیست و روز به روز کیفیت تولیدات پایین و آمار تلفات جادهای بالا میرود، دچار چنین افکاری میشوند که به یکباره انحصار را مضر بدانند که البته گزاره نادرستی هم نیست.
مردم میدانند که وقتی دو خودروساز همه چیز در دستشان باشد هر سازی که بخواهند میزنند و هیچکس هم جلودارشان نیست
انحصار در واقع اقتصاد را در حصر و بند میکشد زیرا شما با گرفتن حق چرخش آزاد پول و سرمایه و ثروت به صورت عادلانه و دادن آن به یک فرد یا بخش، عملاً زمینه حکمرانی او را بر آن عرصه مهیا میکنید و در نتیجه هر طور که او حکمرانی کند شما باید بپذیرید و تنها دعا کنید که این چرخه به فساد روی نیاورد زیرا خودتان با دست خودتان ریش مردم را با قیچی فساد در دست یک انحصار طلب داده و با اختیار تام هر طور که بخواهد برش میدهد و مردم هم ناچار هستند بپذیرند.
* پس چرا باز مردم خودروی ایرانی می خرند؟ لوازم خانگی ایرانی می خرند و باز هم اقبال دارند یعنی در واقع تن میدهند مگر این نیست که اگر ظلمی به مردم میشود باید خود مردم بایستند؟
خیر؛ پاسخ این سوال دو کلمه است جبر و انحصار؛ شما کارمندی هستید که ۲۰ سال کار میکنید چه خودرویی برای شما در بازار وجود دارد که بخرید جز تولیدات خودروهای ایرانی؟ مگر واردات آزاد است که شما بتوانید خودروی دیگری بخرید؟ مگر توان واردات خودرو دارید؟ مگر میتوانید خودرویی که در آلمان ۷۵ میلیون تومان است را بیاورید و با گمرک برایش ۴۵۰ میلیون تومان پول بدهید؟
* مشکل اساسی که این انحصار پدید میآورد چیست؟ به راستی چه چیزی شما را بیشتر نگران میکند؟
کاهش کیفیت ارائه خدمات مشخصاً مهمترین موضوعی است که مردم از آن ضرر میبینند از یک سو قیمتها هر روز بیشتر میشود و از سوی دیگر تولیدگر لزومی نمیبیند که وقتی مشتری خود را دارد، پول نقد میگیرد، هر نوع کالایی را با هر کیفیتی تولید و به فروش میرساند پس چرا باید با کیفیت ترین نوع تولیدات خود را ارائه کند؟
شما وقتی تنها تعمیرکار یک شهر هستید از این نگران نخواهید بود که اگر کیفیت کار شما کاهش یابد ممکن است مشتریتان را از دست بدهید در نتیجه این انحصار سبب میشود تا تولیدکننده با خود بیندیشد که چه لزومی دارد هر روز برای کیفیت بیشتر زحمت کشید وقتی همین حالا هر تولیدی را مردم نقداً میخرند، برای آن در صف میایستند و حتی باید بی ین شأن قرعه کشی هم کرد.
شما کارمندی هستید که ۲۰ سال کار میکنید چه خودرویی برای شما در بازار وجود دارد که بخرید جز تولیدات خودروهای ایرانی؟ مگر واردات آزاد است که شما بتوانید خودروی دیگری بخرید؟
مثال دیگر تأمین اجتماعی است زیرا تنها بیمهگر و ارائه کننده خدمات پوشش بیمهای و مستمری است و رقیبی ندارد در نتیجه یکباره حق بیمه ۸۹۰ هزار تومانی را در عرض یک عید نوروز به یک میلیون و ۴۰۰ هزار تومان افزایش میدهد و مردم هم مجبور هستند واریز کنند و دست شأن هم به جایی بند نیست مگر کسی میتواند بگوید که شرکت دومی هم وجود دارد که میتواند ما را با ۸۰۰ هزار تومان بیمه کند؟ لذا باید گفت این دشواریها برای مردم پیش میآید.
همین تامین اجتماعی سال دیگر حق بیمه خود را دو میلیون تومان میکند هر روز هم میتواند از یک جای بیمه بزند و تازه از عهده تعهدات خود هم بر نمیآید شما فکر میکنید اگر تامین اجتماعی رقیب میداشت امروز حق بیمهای این چنین از مردم میگرفت و چنین خدماتی را میداد که مردم در دامغان برای یک پزشک ساده مدتها در صف بایستند و مشکل برایشان درست شود؟
* پس راهکار چیست؟
باید انحصار را برداشت دولت را کوچک کرد اصلاً چه معنی دارد که بیمه دولتی باشد؟ چرا باید فقط یک بیمهگر مستمری و بازنشستگی و درمان در کشور وجود داشته باشد؟ چرا باید یک نوع بنزین وجود داشته باشد و مردم مجبور باشند آن را به هر کیفیت و قیمتی بخرند؟
شما در کشورهای دیگر وقتی به پمپ بنزین میروید چهار الی پنج نوع بنزین با اُکتان ها و کیفیتهای مختلف دارید که قیمتهای مختلفی هم دارند هرکدام را که بخواهید و هر مقدار که بخواهید مصرف میکنید و پول آن را میدهید در ضمن دولت هم نیازی به نظارت ندارد زیرا این شرکتها خودشان آنقدر با هم رقابت دارند که لحظهای از کیفیت خود نمیکاهند و سعی دارند قیمت کمتری هم ارائه کنند تا مشتریهایشان را از دست ندهند اما در ایران شما حق انتخاب ندارید ممکن است هر نوع بنزینی وارد باک خودروی شما شود.
باید انحصار را برداشت دولت را کوچک کرد اصلاً چه معنی دارد که بیمه دولتی باشد؟
راهکار این است که دولت کوچک شود سالهای سال است که برای ملی شدن نفت جشن میگیریم اتفاقاً این ملی شدن نفت در دراز مدت عزا دارد نه جشن؛ این ملی شدن نفت درست است که مقصودش بریدن دست بیگانگان از نفت ملی ایران بود اما با یک شیب ملایم باید از دست دولت خارج میشد مانند کاری که کشورهای حوزه خلیج فارس میکنند.
امروز همه چیز در انحصار دولت و شرکتهای دولتی است و کسی نمیتواند رقابت کند از سوی دیگر واردات هم آزاد نیست و بهانه آن هم حمایت از تولید است در حالی که حمایت از تولید نباید به قیمت کاهش کیفیت تمام شود و مردم این وسط ضرر ببینند. من از مردم می پرسم آیا از خدمات تامین اجتماعی، کیفیت بنزین، لوازنم خانگی ایرانی و … راضی هستند و اگر واردات خودرو آزاد بود آیا خودروی ایرانی میخریدند؟
انحصار و تولید داخلی یعنی زمانی که شما ترسی از رقابت با خارجیها نداشته باشید و آنقدر به کیفیت خود اعتماد داشته باشید که بتوانید با خارجیها رقابت کنید آن زمان است که میتوانید ادعا کنید که ما تولید داخل داریم. اما امروز چرا از واردات ترس وجود دارد؟ چون هیچکس دیگر از لوازم خانگی و خودروی داخلی و … استقبال نخواهد کرد.
* اما دولت آیا اجازه این کار را میدهد؟
خیر زیرا دولت از سود خودروسازی و عدم واردات و … سود میبرد و این سود آنقدرها هم است که قابل چشمپوشی نباشد ولی به هر صورت برای ارتقای اقتصادمان باید یک روز اقتصاد دولتی را کنار بگذاریم و دولت را کوچک کنیم.
شما را به صحبتهای نماینده شاهرود در مجلس ارجاع میدهم که بیان کرده بود اصلاً در بودجه چیزی برای پروژههای عمرانی نمیماند و همه چیز صرف حقوقها میشود این نتیجه دولت بزرگ است دولتی که میلیونها حقوق بگیر دارد لذا باید کاری کنیم که اولاً انحصار کاهش یابد و ثانیاً دولت کوچک شود زیرا یا یک دست چندین بار را نمیتوان برداشت به نظر من بهترین راهکار استفاده از تجارب دیگر کشورهای موفق در زمینه خصوصی سازی است.
نظر شما