علیاصغر استادی؛ بازار: درحالیکه بازار افغانستان ازنظر کالا اشباعشده و رقابت بسیاری برای به دست گرفتن این بازار مشاهده میشود لذا ایران به دلیل برخورداری از توان مهندسی و تخصصی در رشتههای مختلف و همچنین پیشتازی در خدمات فنی مهندسی، دارو، شرکتهای دانشبنیان و آموزش میتواند هم چنان در افغانستان سرمایهگذاری کرده و نقش خود را حفظ کند.
باید اذعان کرد کشور افغانستان در بسیاری از خدمات حتی بستهبندی کالا با کمبودهای فراوان روبروست و لذا میتوان از ظرفیت خراسان رضوی برای ورود به عرصههای مختلف استفاده کرد.
خراسان رضوی چهارمین استان صنعتی کشور است و ۵هزار۵۰۰ واحد صنعتی در تمام گروههای صنعتی از صنایع غذایی و معدنی گرفته تا خودرو و صنایع شیمیایی فعالاند.
در استان بیش از ۴۳ شهرک صنعتی و ۲۲۰ هزار واحد صنفی وجود دارد و اینهمه ظرفیت اقتصادی در حالی است که با هرات بهعنوان قلب تپنده اقتصادی افغانستان از مرز ایران تنها ۱۲۰ کیلومتر فاصله دارد.
خوشبختانه در کنار زبان و فرهنگ مشترک، ذائقه افغانستانی نیز به محصول ایرانی خیلی نزدیک است.ظرفیتهای ایران و خراسان رضوی البته همواره به دلیل دخالتهای بیگانگان و شیطنتهای برخی رقبا مورد هجمه قرار داشته است.این در حالی است که لوله گاز ایران سالهاست تا لب مرز دوغارون آمده است اما تا پیش از این آمریکا اجازه نمی داد تا این لوله به به هرات برسد.
درحالی که از مرز ایران تا هرات فقط ۱۲۰ کیلومتر مسیر صاف است و بخش خصوصی افغانستان هم به مشارکت تمایل دارد اما تا پیش از این اجازه هر گونه عملیات توسعه ای به دلیل دخالت های آمریکایی ها داده نمی شد.
البته تحریم های ایران به همین جا ختم نمی شود زیرا در سال ۱۳۹۶ در مزایده کارخانه سیمان، ایرانیها برنده شدند اما آمریکا راهاندازی آن را ممنوع کرد و در نهایت با کارشکنی آنها کارخانه سیمان راه نیفتاد زیرا اگر راه می افتاد حداقل ۱۰ هزار فرصت شغلی ایجاد میشد و شاید ۱۰۰ هزار نفر از تعداد مهاجران غیرقانونی افغانستان به ایران نیز کاسته می شد.
کاهش مراودات تجاری ایران با افغانستان
نگاهی به تاریخچه مبادلات تجاری میان ایران و افغانستان نشان میدهد، صادرات ایران به افغانستان با افزایش تولید ناخالص داخلی پس از امضای برجام حد فاصل سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷، رشد کرده است و با آشکارشدن آثار خروج دولت آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ و اعمال دوباره تحریمها، در ۲۰۲۰ به کمتر از نصف سال ۲۰۱۶ کاهش یافته و صادرات ایران به افغانستان نیز تقریبا به میزان یکسوم کم شده است.
باید توجه داشت که این کاهش با وجود توسعه در بخشی از حوزههای مبادلات تجاری میان دو کشور بوده است و بهرغم برنامههای موجود برای ایجاد بازارچههای مرزی و افزایش سرمایهگذاری ایران در خطوط تولیدی صنایع متوسط و کوچک افغانستان و نیز توافق چابهار میان ایران، هند و افغانستان، در پی خروج آمریکا از برجام این رقم در سال ۱۳۹۹ به حدود یک و هفت دهم میلیارد دلار کاهش یافت.
در همین دوره واردات ایران از افغانستان از حدود ۲۰ میلیون دلار در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ با ۵۰درصد کاهش در سال ۱۳۹۷ روبهرو شد و در سال ۱۳۹۹ به اندکی بیش از ۴ میلیون دلار رسید، بنابراین این نکته به لحاظ استراتژیک اهمیت زیادی دارد و در سطح سیاست گذاری نیازمند حداکثر توجه است که مهمترین مولفهها در روابط اقتصادی ایران و افغانستان، کما بیش مستقل از دولت مستقر در کابل عمل میکنند و همانا عبارت از ظرفیت اقتصادی داخلی (تولید ناخالص داخلی) و روابط خارجی کشور بهطور عام است.
بهعبارت دیگر، مهمترین گام برای حفظ روابط بازرگانی ایران و افغانستان، پیگیری سیاست تنشزدایی و مذاکره با بازیگران رقیب، بالابردن آستانه تحریمپذیری کشور و ارتباط منسجم و پیوسته با اقتصاد جهانی است.
موقعیت ایران
واقعیت اینست که چین و پاکستان مهمترین متغیرهای آینده تجارت با افغانستان برای ایران هستند.با تسلط طالبان بر افغانستان، در نتیجه روابط نزدیک این گروه با پاکستان، بهرغم برجا ماندن اختلافاتی مانند اختلافات مرزی و حمایت پاکستان از داعش میان دو کشور، موانع تجاری میان دو طرف کاهش خواهد یافت ولذا تجارت میان دو کشور توسعه پیدا خواهد کرد.
با تداوم تحریمهای ایران که سبب کاهش صادرات ایران به افغانستان از نزدیک به ۳ میلیارد دلار در سال۱۳۹۷ به حدود یک و هفت دهم میلیارد دلار در سال۱۳۹۹ شده است، توان رقابتی ایران با پاکستان در حوزه اقتصادی کاهش یافته است اما واقعیت اینست که در حوزه صادرات سوخت، ایران برتری نسبی خود را حفظ خواهد کرد و در زمینه صادرات برق نیز، در کوتاهمدت آسیب چندانی پیشبینی نمیشود.
با تداوم تحریمهای ایران که سبب کاهش صادرات ایران به افغانستان از نزدیک به ۳ میلیارد دلار در سال۱۳۹۷ به حدود یک و هفت دهم میلیارد دلار در سال۱۳۹۹ شده است، توان رقابتی ایران با پاکستان در حوزه اقتصادی کاهش یافته است اما واقعیت اینست که در حوزه صادرات سوخت، ایران برتری نسبی خود را حفظ خواهد کرد و در زمینه صادرات برق نیز، در کوتاهمدت آسیب چندانی پیشبینی نمیشود
آینده روابط اقتصادی دو کشور در این حوزه در گرو حفظ توان تولیدی و صادراتی ایران، شیوه رفتار بازیگران جدید و آینده دو پروژه «تاپی» (خط لوله انتقال گاز ترکمنستان از طریق افغانستان به پاکستان و هند) و «کاسا»۱۰۰۰ (پروژه انتقال برق از آسیای مرکزی به افغانستان) است.
در هر حال مزیتهای نسبی ایران در این حوزه آسیبپذیری کمتری خواهند داشت. اگرچه سهم ایران از بازار افغانستان از ۵۷درصد در سال۲۰۱۷ به حدود ۲۷درصد در سال۲۰۱۹ کاهش یافته و در جایگاه دوم بعد از ترکمنستان قرار گرفته است، برتری ایران در تامین بنزین و گازوئیل افغانستان پابرجا است که مزیت استراتژیک برای ایران را بهدنبال دارد.
افغانستان بیش از ۸۰درصد برق موردنیاز خود را از طریق واردات تامین میکند. در این میان سهم ایران از بازار برق افغانستان حدود ۲۱درصد است و از این نظر سومین تامینکننده برق این کشور، پس از ازبکستان (۲/ ۳۵درصد) و تاجیکستان (۵/ ۳۰درصد) و بالاتر از ترکمنستان (۴/ ۱۳درصد) بهشمار میرود. براساس بررسیهای بانک توسعه آسیایی، بهرغم پیشرفتها در زمینه توسعه شبکه برق در افغانستان، در سال ۲۰۲۰ تنها حدود ۳۴درصد از جمعیت این کشور به شبکه سراسری برق متصل بودند. بدین ترتیب این چشمانداز که تغییر صحنه سیاسی در افغانستان و بهویژه تغییر موازنه استراتژیک نیروهای منطقهای در افغانستان منجر به خلل در مزیتهای ایران برای صادرات برق به منطقه شود، چندان امکانپذیر نیست.
البته نباید از این موضوع غفلت کرد که وضعیت روابط اقتصادی ایران و افغانستان بیش و پیش از هرچیز، تابعی از وضعیت کلی اقتصاد کشور است. بازگشت به برجام و تلاش برای رفع تحریمها شرط اولیه و اساسی برای هرگونه تجارت پایدار است و در این میان افغانستان نیز از این قاعده مستثنی نیست.
نظر شما