حامد شایگان؛ بازار: در حالی وزارت اقتصاد ۱۰ بند حمایتی را به عنوان محرک بازار منتشر کرده که عملا برخی از این بندها هیچگونه نقش حمایتی ندارند، برای نمونه یکی از بندها ثابت می ماند بهره مالکانه ای معادن یا دعوت وزیر اقتصاد به جلسه ستاد اقتصادی عنوان شده که فی نفسه این موارد تاثیری در بازار سرمایه ندارد، حتی اختصاص ده درصد از ارزش عرضه اولیه به بازارگردانی یا تعیین نرخ تسعیر ارز بر اساس نرخ شش ماهه ارز نمی تواند سیگنال مثبتی برای کل بازار به حساب بیاید و از طرف دیگر بندهایی همچون انتقال مالیات نقل و انتقال سهام به صندوق تثبیت نمی تواند اثر چندانی در بازار داشته باشد، چراکه از یک سال پیش بخشی از درآمد حاصل از نقل و انتقال سهام به این صندوق واریز شده بود، از این رو تنها سه بند می تواند در بازار تاثیر گذار باشد.
نخست معافیت ۵ درصدی تولید کننده ها از مالیات است که اثر بسیار جزئی و غیر مستقیمی می تواند در بازار داشته باشد و از طرف دیگر اختصاص ۳۰ هزار میلیارد تومان به صندوق تثبیت و در نهایت تعیین نرخ سود ۲۰ درصدی برای بازار ثانویه است که این موارد هم می تواند تحت تاثیر سایر سیاست گذاری ها باشد.
در واقع اگر نرخ سود بازار ثانویه ۲۰ درصد باشد و از طرف دیگر نرخ سود بانکی رشد فزاینده ای داشته باشد عملا این بند هم تاثیر مثبتی در جهت دهی به سرمایه ها در بازار ندارد یا اگر سرمایه ۳۰ هزار میلیارد تومانی که قرار است به صندوق داده شود به مواقع واریز نشود یا دولت دست دست کند تا شاخص کل همچنان اصلاح داشته باشد و بعد از افت شدید بازار بخواهد این سرمایه را اختصاص دهد عملا می تواند ابزاری برای نوسان گیری دولت باشد و هیچ تاثیری در نجات بازار نداشته باشد.
دولت کنترل نقدینگی را شرط فروش اوراق تعیین کرده، در حالی که وصول این حجم از اوراق و سودشان در سررسیدهایشان به واسطه دلار حاصل از درآمد ارزی وجود ندارد و دوباره دولت مجبور است این اوراق را با فروش اوراق جدید در سررسید اش تسویه کند. بنابراین اگر امروز بسیاری از سهام فروش می رود تا تبدیل به اوراق شود به این خاطر است که ریسک اوراق نسبت به سهام هنوز کمتر است
بنابراین در شرایط کنونی نمی توان چشم انداز روشنی برای بازار متصور شد، زیرا دولت کنترل نقدینگی را شرط فروش اوراق تعیین کرده، در حالی که وصول این حجم از اوراق و سودشان در سررسیدها به واسطه دلار حاصل از درآمد ارزی وجود ندارد و دوباره دولت مجبور است این اوراق را با فروش اوراق جدید در سررسید اش تسویه کند. بنابراین اگر امروز بسیاری از سهام فروش می رود تا تبدیل به اوراق شود به این خاطر است که ریسک اوراق نسبت به سهام هنوز کمتر است؛ سهمی که در دو سال رشد زیادی داشته حتی اگر نصف آن سود را هم پس بدهد باز هم هیچ اولویتی نسبت به اوراق ندارد و از طرف دیگر با خرید اوراق نه تنها ارزش پولشان را تا حدودی حفظ کردند، زیان هم متحمل نمی شوند، البته باید توجه داشت که جذابیتِ اوراق در سال آینده از بین خواهد رفت زیرا این احتمال وجود دارد که شبیه سپرده گذاران سال ۹۶ جایی که صدها میلیارد سپرده دست بانک ها داده شد و یک سال بعد با ۲۰ درصد سود با ارزش یک دومی تحویل مردم داده شد اتفاق بیفتد!
از طرف دیگر باید توجه داشت که حجم معاملات فاکتور در بازار است و زمانی که بازار صعودی باشد و حجم معاملات در روزهای نزدیک به سقف قیمتی نماد به اوج می رسد می تواند نشانه رونق بازار باشد در چند وقت اخیر دوره رکودی بازار بوده و در هر سیکل زمانی، آروم آروم حجمها پایین آمده است و روزهای مثبت بازار هم به نوعی نوسانگیری برای سهامداران اصلی بوده و سرمایه گذاران خرد بیشتر تماشاچی بوده اند تا در ادامه روند بازار مشخص شود که با توجه به اینکه در هفته های اخیر بازار یک روز در میان سبز و قرمز بوده و از طرف دیگر سرمایه حقیقی همچنان در حال فرار بوده به نظر نمی رسد به این زودی خبری در بازار باشد و سیگنال های خبری هم دستمایه ای برای نوسان گیری است.
نظر شما