بابک رحیمیان؛ بازار: هرروز در رسانهها چنین بیان میشود که آب نیست و راهی جز انتقال آب از خلیجفارس نمانده اما این حقیر با چند مثال ساده میخواهم اذعان کنم که قدر همان آبهای اندک را هم نمیدانیم و ما ۲۵درصد درآمد فروش نفت کشور را فقط در ضایعات کشاورزی که میلیونها لیتر آب پای آن ریختیم ضایع میکنیم!
در این یادداشت قصد ندارم که به داستان مافیای آب و دستهای پشت پرده انتقال آب ورود کنم و لذا این موضوع را به یادداشتی دیگر موکول میکنم.
بنا بر گفته استاندار خراسان رضوی «مصرف آب مقدم بر مدیریت تأمین آن است» اما جالب اینجاست که ما در سخنرانیهایمان در حالی از این نسخههای شفابخش استفاده میکنیم که ۷۰ درصد پساب مشهد را بدون تصفیه دور میریزیم و این در حالی است که بر اساس اعلام کارشناسان، با استفاده از این پساب تصفیهشده میتوان ۱۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی را آبیاری کرد و حتی آب موردنیاز در بخش صنعت را هم تأمین کرد!
ازآنجاکه واضح است ۸۵ درصد مصرف آب مربوط به حوزه کشاورزی است اما متأسفانه مدیریت صحیحی برای استفاده از این آب در کشور در جریان نیست.کافی است نگاهی به آمار جهاد کشاورزی بیندازید که حکایت از میزان ضایعات محصولات کشاورزی به میزان ۱۲تا ۳۰ درصد دارد .
بررسیهای بهعملآمده نشان میدهد که ضایعات محصولات کشاورزی اعم از محصولات باغی ۲۹ درصد، زراعی ۱۸ درصد و سایر محصولات اعم از دام و طیور و شیلات دارای ضایعات حدوداً ۱۲ درصد است لذا در اینجا توجه به نقش بخش کشاورزی در تولید ناخالص داخلی، کاهش ضایعات میتواند نقش بسیار مؤثری در ارزآوری این بخش و پاسخگویی بیشتر به نیازهای داخلی داشته باشد.
در حال حاضر تنها ۱۰ درصد از سطوح باغات میوه آبیاری تحتفشار با راندمان ۹۰ درصد برخوردار است و لذا در صورت تبدیل یکمیلیون هکتار از باغات به آبیاری تحت فشار ۷ میلیارد مترمکعب آب صرفهجویی خواهد شد.در این راستا برنامهریزی برای ارائه تسهیلات تبدیل شیوه سنتی آبیاری ثقلی با راندمان ۳۲ درصد به ۸۵ درصد کمک شایانی میتواند در صرفهجویی آب داشته باشد.
متأسفانه سطحی از باغات کشور نیز در اختیار افراد غیرحرفهای است که صاحبان آنها از آن بهعنوان تفنن و تفریح بهره میگیرند از این رو آموزشهای ترویجی این باغداران میتواند بهتدریج آنها را به کانونهای اقتصادی تولید تبدیل کند.
جالب است بدانید که کشور ترکیه تنها از طریق صادرات فندق سالیانه حدود یک میلیارد و نیم دلار درآمد دارد! البته رسیدن به این اهداف مستلزم مدیریت منسجم بخش خصوصی و دولتی و توجه کافی به تشکلهای دولتی و خصوصی، اهمیت محصول، سیاستهای حمایتی دولتی، مؤسسات ذیربط، خدمات اعتباری و تسهیلاتی و تشکلها و اتحادیههای کشاورزی در قبل و پس از برداشت است.
وضعیت ما
به اعتقاد کارشناسان صنایع غذایی در کشور حدود ۲۵ درصد درآمد نفتی هرسال در قالب ضایعات محصولات کشاورزی از دست میرود بهطوریکه بیتوجهی به صنایع تبدیلی و تکمیلی موجب شده است که هرسال معادل غذای ۱۵ میلیون نفربر اثر ضایعات کشاورزی از بین برود. این امر در حالی است که در کشورهای توسعهیافته و پیشرفته ۷۰ تا ۸۰ درصد تولیدات فرآوری میشود و این رقم در کشور ما به زیر ۴۰ درصد میرسد.
چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۴۰۴ هجری شمسی برخورداری از سلامت، رفاه و امنیت غذایی است، لذا برای دستیابی به این مهم در افق سال ۱۴۰۴ در گام اول پنجساله توسعه، قانونگذار در ماده ۱۸ لایحه برنامه مذکور دولت را مکلف کرده است که ظرف مدت ۶ ماه پس از تصویب قانون برنامه توسعه بخش کشاورزی و منابع طبیعی کشور را به محوریت خودکفایی در تولید محصولات اساسی کشاورزی، تأمین امنیت غذایی، اقتصادی کردن تولید و توسعه صادرات و ارتقای رشد ارزشافزوده بخش کشاورزی حداقل به میزان ۵ درصد تهیه و اجرا کند که ازجمله این اقدامات کاهش ۵۰ درصدی ضایعات در بخش کشاورزی است که هرگز این امر با توجه به شواهد و مدارک موجود محقق نشده است!
شعار خودکفایی پررنگتر از منافع ملی
در این راستا میخواهم تنها تولید و زیانهای انباشته یک محصول استراتژیک در کشور را تشریح کنم.بررسی دقیق و واقعگرایانه سقف مزیت نسبی تولید گندم در کشور با لحاظ کردن منابع محدود زمین زراعی، آب و جایگاه دیگر محصولات تولیدی با رعایت کشاورزی پایدار یکی از موضوعاتی است که تاکنون از آن غفلت شده است.
در ادوار گذشته شاهد بودیم که با افزایش سریع جمعیت و کاهش منابع تولید که مدیریتهای بخش کشاورزی برای تولید هر چه بیشتر گندم بهعنوان یک قابلیت نمادین بر منابع محدود موجود فشاری مضاعف آوردهاند، چشمانداز روشنی را برای این منابع در آینده روشن نمیکند.
بدیهی است که هنگامیکه توانایی بالقوه تولید این محصول در کشو ر تعیین شود دیگر برنامهریزیها از قبیل تولید نیاز سالیانه بذر گندم، خرید گندم مصرفی، حجم تشکیلات و تدارکات پشتیبانی، برنامه کاهش ضایعات در فرآوری و مصرف نیز میتواند ساماندهی شود. بنابراین تمرکز بیش از اندازه بر دستیابی به خودکفایی در گندم که بار تبلیغاتی آن برای دولتمردان پررنگتر از منافع ملی است موجب تحلیل و کاهش پتانسیل منابع خاک، غفلت از مدیریت و هدایت در محصولات منحصربهفرد کشاورزی شده است.
صرفهجویی یکمیلیون تن گندم
کشت بذر گندم در اراضی آماده و رطوبت کافی با استفاده از ردیفکار بذر میتواند تا ۲۰ درصد مصرف بذر را کاهش دهد لذا اگر بهصورت واقعگرایانه تنها در نیمی از سطوح گندمکاری این صرفهجویی اجرایی شود میتوان انتظار کاهش یکصد هزار تن مصرف اضافی بذر گندم را داشت.
البته همین توجه برای محصول جو هم کار آیی مشابه را خواهد داشت. برداشت بهموقع، تنظیم و تعمیر کمباینهای فرسوده کنترل در حملونقلها، استفاده از انبارهای استاندارد و کنترل دستگاههای تبدیل آرد میتواند ۱۶ درصد ضایعات محصول گندم را در این مراحل نه در حد پیشبینیهای آرمانی ، بلکه بهطور واقعگرایانه تا ۱۰ درصد کاهش دهد که برابر با یکمیلیون تن گندم خواهد شد.
با تغییر در الگوی پخت نان ، تبدیل نانواییهای غیر صنعتی به فرآوری نان با تولید صنعتی بهخصوص در قالب نانهای حجیم ، البته متناسب با ذائقه جامعه و مهمتر از همه هدفمند نمودن پرداخت یارانه میتوان انتظار کاهش ضایعات تا ۱۲ درصد را داشت. در چنین برآوردی ۱ میلیون و ۲۵۰ هزار تن گندم خوراکی صرفهجویی میشود.
راههای نرفته
متأسفانه در چند دهه اخیر ورود و کاربرد ماشینها و ادوات مکانیزاسیون در کشور ما در یکروند طبیعی ناشی از تغییر مرحله نظام سنتی به مدرنیسم صورت نگرفته است.دانش نوین کشاورزی همواره برای عملیات مختلف تولید زراعی و باغبانی توصیه کاربرد ماشینآلات و ادواتی را داشته است که بعضاً برای واحدهای بزرگ، یکپارچه و با مدیریت واحد تناسب دارد.
در سه دهه اخیر وجود سیستم دونرخی ماشینآلات شامل آزاد و دولتی و ضوابط واگذاری غیر فنی ماشینآلات به متقاضیان منجر به آن شد که بسیاری از آنها در ظرفیت متناسب خود به کار گرفته نشوند. خرد شدن مالکیتها در اثر تقسیمات ناشی از ارث ، کاربری مکانیزاسیون را سالبهسال در اراضی کشاورزی محدود کرده است.
مکانیزاسیون بهعنوان یک سیستم و فنّاوری وارداتی بهجز برای واحدهای کشاورزی با مقیاس بزرگ نتوانسته است خود را با شرایط کشاورزان خردهپا تطبیق دهد خاک کمعمق و ساختمان آسیبپذیر خاک در بعضی از اراضی کشاورزی نیازمند کاهش حداکثری عملیات مکانیزاسیون است که متأسفانه بررسیهای کاملی در این خصوص تاکنون انجام نگرفته است و لذا تمامی این موضوعات موجب میشود تا ضایعات ۳۰ درصدی کشاورزی هم چنان در جای خود باقیمانده و ما ۸۵ درصد آبهای زیرزمینی را ای آن بریزم و در هر مصاحبه و برنامهای فریاد بزنیم که آب نیست!
نظر شما