فرحناز سپهری؛ بازار: با توجه به اینکه فناوریها و نوآوریهای جدید در جهت کارایی بیشتر سازمانها و صنایع به کار گرفته می شوند. اما از آن سو بسیاری از کارمندان همچنان در برابر این نوآوریها مقاومت می کنند و برای یادگیری آن رغبتی نشان نمی دهند. با این حال دکتر جک جی. فیلیپس رئیس موسسه ROI، معتقد است هرچند که مقاومت در برابر نوآوری وجود دارد. با این حال لازم است که کارمندان باید ببینند که این نوآوری مورد نیاز است و برای سازمان و حتی برای خود آنها مهم است.
در همین راستا خبرگزاری بازار گفتگویی با دکتر جک جی. فیلیپس، از نویسندگان کتاب «The Value of Innovation» و رئیس موسسه ROI، (مؤسسه ROI که در سال ۱۹۹۲ به عنوان یک سازمان خدمات محور تأسیس شد، به متخصصان در بهبود برنامه ها و فرآیندها با استفاده از روش ROI Methodology که توسط دکتر جک جی. فیلیپس و دکتر پتی پی. فیلیپس توسعه یافته است، کمک می کند. همچنین با همکاری با بیش از صد مشاور، متدولوژی برگشت سرمایه را در ۲۰ زمینه و در بیش از ۷۰ کشور جهان اعمال می کند و در بیرمنگام انگلیس قرار دارد) انجام داده که در ادامه متن این گفتگو آمده است.
* دولت ها برای تسهیل استفاده از نوآوری در سازمان ها و صنایع چه کاری باید انجام دهند؟
اولین مسئله اهمیت نوآوری در سازمانهاست. نوآوری کاملا ضروری است. برخی حتی پیشنهاد می کنند که «نوآوری کنید یا از بین می روید.» در نتیجه، نوآوری باید یک هدف اصلی برای اکثر کشورها باشد. موضوع بعدی که باید به آن فکر کرد این است که منبع اصلی نوآوری چیست. منبع شماره یک کارمندان هستند. حتی مدیرانی که به آنها برچسب «نوآورترین مدیران در جهان» داده شده است، گفته اند که نوآوری از کارمندان می آید. اگرچه نوآوری ممکن است از مشتریان، رقابت، تامین کنندگان و تحقیقات دولت حاصل شود، با این حال منبع شماره یک کارمندان خواهند بود.
موضوع بعدی این است که برنامه هایی باید در سازمان ها اجرا شود تا اطمینان حاصل شود که نوآوری ارائه می شود، که شامل برنامه هایی مانند خلاقیت، طوفان فکری، تفکر طراحی، آزمایشگاه های نوآوری، قهرمانان نوآوری، گروه های ویژه نوآوری، سیستم های پیشنهادات و تیم های نوآوری می شود. این برنامه ها باید توسط دولت حمایت شود، چه از طریق بودجه یا انواع دیگر حمایت ها. حداقل، آنها باید توسط دولت تشویق شوند و پیشنهاد کنند که کارفرمایان باید در کار خود در سازمان ها مبتکر و خلاق باشند. این تنها راهی است که می توانید برای رویارویی با چالش های آینده، تغییر کنید، پیشرفت کنید و رشد کنید.
* به نظر شما در حال حاضر چه نوآوری هایی می تواند نقش بیشتری در کارایی صنایع و کسب و کارها داشته باشد؟
البته این بستگی به نوع سازمان دارد. یادآوری این نکته مفید است که چهار دسته اصلی از نتایج نوآوری عبارتند از: خروجی (بهره وری- انجام کار بیشتر)، کیفیت (کاهش ضایعات، خطاها، دوباره کاری و اشتباهات)، زمان (کاهش زمان معاملات، فعالیت ها و فرآیندها). و هزینه (کاهش هزینه تراکنش ها، فعالیت ها و فرآیندها). معمولاً نوآوری ها به نوعی شامل فناوری می شوند. این می تواند به این دلیل باشد که از فناوری ها برای بهبود چیزی استفاده می شود، یا ممکن است این فناوری ها برای جایگزینی فرآیند فعلی ایجاد شده باشند. نکته کلیدی این است که لزوماً روی پروژههای بزرگ تمرکز نکنید، بلکه باید همه کارکنان را بر روی تغییرات جزئی متمرکز کنید به طوری که در سازمانها به پیشرفتهای قابل توجهی در این چهار دسته بزرگ منجر شود.
نوآوری را می توان از سازمان های دیگر یا کشورهای دیگر خریداری کرد. به عنوان مثال، بیشتر نوآوری در دبی از خارج از امارات خریداری می شود یا بیشتر نوآوری ها در سوئد از کارکنان سازمان هایی در سوئد است که توسط وزیر امور شرکت ها و نوآوری سوئد از آنها حمایت می شود. به یاد داشته باشید، نوآوریها میتوانند در هر بخش، دپارتمان، و عملکردی از پروسه که نیاز است، قرار گیرد، به طوری که اطمینان حاصل شود که نوآوریها محقق شده اند و در عین حال موفق هستند.
* چالش های استفاده از نوآوری در کسب و کار چیست؟
برای درک، زنجیره ارزش برای نوآوری، شکل ۱ ببینید. این زنجیره ارزش اهمیت مدیریت فرآیند نوآوری را نشان می دهد. همانطور که Harvard Business Review در مقاله ای از گری پی. پیزانو با عنوان «حقیقت سخت درباره فرهنگ های نوآورانه: خلاقیت می تواند نابسامان باشد. در حالی که به نظم و انضباط و مدیریت نیاز دارد.» اشاره کرده است؛ در عین حال که این ترتیب و نظم به مدیریت فرآیند از طریق زنجیره ارزش کمک می کند. گاهی اوقات فکر می کنید که اگر فقط برای تحقیق و توسعه پول بگذارید، که سطح صفر در زنجیره ارزش است، نوآوری از فرآیند خواهید داشت، که سطح ۴ است. درحالی که متأسفانه، در سطوح ۱، ۲، و ۳ متوقف میشود. برای اطمینان از موفقیت در هر یک از این سطوح، ساختار و نظم لازم است و شما باید اهدافی را برای دستیابی به این موفقیت تعیین کنید.
اگر کارکنان نیازهای برای داشتن نوآوری (واکنش) را مشاهده نکنند و ندانند چگونه نوآور باشند (یادگیری)، در واقع کاری برای نوآوری (کاربرد آن) انجام نخواهند داد. در نتیجه هیچ تاثیری ندارد. بنابراین، کارکنان باید ارزش نوآوری را ببینند، بدانند چه کاری میتوانند انجام دهند تا آن را در سازمان خود به کار ببرند، و گامهایی را برای ایجاد محصولات، فرآیندها، فعالیتها و رویکردهای جدید بردارند - به طوری که همه با تمرکز بر تأثیر مورد نظر اقدام کنند. این موضوع ما را به نکته بعدی هدایت می کند: با در نظر گرفتن پایان کار، شروع کنید.
شکل ۱: زنجیره ارزش برای نوآوری
سطح اندازه گیری سطح تمرکز اندازه گیری معمولی
۰–ورودی |
· ورودی به پروژه های نوآوری شامل شاخص هایی که محدوده، حجم، زمان، هزینه ها و کارایی را نشان می دهند. |
· انواع نوآوری · تعداد پروژه ها · تعداد افراد درگیر · ساعت مشارکت · هزینه ها |
۱- واکنش و اقدام برنامه ریزی شده |
• واکنش به پروژه های نوآورانه، از جمله آن موارد که ارزش شان درک شده و اقدام به برنامه ریزی شده به منظور موفقیت آمیز بودن آنها |
· ارتباط · اهمیت · مفید بودن · مناسب بودن · قصد ونیت برای استفاده · انگیزشی .به دیگران توصیه می شود |
۲–یادگیری |
· دانش به دست آمده، یادگیری چگونگی توسعه مفاهیم و نحوه استفاده از مهارت ها و شایستگی ها برای هدایت نوآوری |
· مهارت ها · یادگیری · دانش · ظرفیت · شایستگی ها · اعتماد به نفس · مخاطب |
۳–برنامه ها و پیاده سازی |
· برنامه ها و استفاده از دانش، مهارت ها و شایستگی ها، از جمله پیشرفت انجام شده و موفقیت در اجرا |
· رفتار · میزان استفاده · تکمیل کار · تعداد دفعات استفاده · اقدامات تکمیل شده است · موارد استفاده موفقیت آمیز · موانع استفاده · امکان پذیری کاربرد · پذیرندگی |
۴–تاثیر |
· تأثیر پروژه ها و فرآیندها به عنوان معیارهای تأثیر تجاری بیان شود |
· محصولات جدید · محصولات پیشرفته · بهره وری · درآمد · کیفیت · زمان · بهره وری · حوادث · نگهداری · رضایت مشتری |
۵–برگشت سرمایه |
· مقایسه منافع پولی پروژه با هزینه های پروژه |
· نسبت سود به هزینه (BCR) · بازگشت سرمایه (%) · دوره باز پرداخت |
نوآوری باید از جایی شروع شود که می خواهید به پایان برسانید. به عنوان مثال، زمانی که اوبر ایجاد شد، هدف نهایی این بود که سواری ارزان تری، سریعتر از تاکسی سنتی و تجربه بهتری نسبت به تاکسی سنتی داشته باشد. با این تأثیرات که به وضوح به عنوان زمان، هزینه و کیفیت تعریف شد، سیستم اوبر توسعه یافت و بسیار موفق شد. نکته کلیدی این است که اهداف نهایی را با نوآوری شناسایی کنید، بنابراین احتمال دستیابی به آنها را افزایش می دهید. تعیین اهداف به حفظ تمرکز مورد نیاز کمک می کند، به ویژه برای کسانی که می خواهند از فرآیند نوآوری حمایت کنند. داشتن اهداف برای واکنش، یادگیری، کاربرد و تأثیرات آن مهم خواهد بود.
با این حال مقاومت در برابر نوآوری وجود خواهد داشت. کارمندان ممکن است درک نکنند که چرا به نوآوری نیاز دارند. شما باید برای به حداقل رساندن مقاومت و شکستن موانع قدم بردارید. این واکنش اولیه است که لازم است. کارمندان باید ببینند که این نواوری مورد نیاز است، برای سازمان مهم است، برای آنها مهم است، چیزی است که آنها دنبال میکنند و موفق میشوند، و شاید حتی به شخص دیگری توصیه کنند.
در نهایت، باید بدانید که نوآوری گاهی اوقات افراد را جایگزین و جابجا می کند. درحالی که باید دانست که این مساله شاید نتیجه مطلوب از منظر یک دولت نباشد. اگر بتوانید افراد را به مشاغل دیگری هدایت کنید که در آن به کار آنها نیاز است، این وضعیت معمولاً برای هر دو گروه بهتر می شود. در حالی که در پول خود صرفه جویی می کنید و کارآمدتر هستید، همینطور چالش های متفاوتی را برای سایر کارمندان فراهم می کنید.
نظر شما