امید حاجی مقدم؛ بازار: یکی از مشکلاتی که طی چهار دهه گذشته ازنظر روانی جامعه با آن درگیر بوده نگاه به سرمایهگذاران بوده است که همواره این افراد را باصفتهایی مانند مستکبر یا فئودال و یا واژههایی مانند«زالوصفت» یا افراد سودجو اطلاق کردیم!
در دهههای گذشته نگاه به سرمایهگذاران در ایران متأسفانه مسیر اشتباهی را طی کرده و لذا برای ایجاد امنیت، جذب سرمایهگذار، توسعه اقتصادی و رفع نیازهای داخلی و تجارت با دنیای بیرون باید این نگاه تغییر کند.در این راستا شایسته نیست هر سرمایهدار و سرمایهگذاری را زالوصفت بنامیم زیرا بنای اقتصاد مدرن بر سرمایهگذاری استوار است.
معنای اصلی سرمایهگذاری یعنی تبحر در ریسک برای فعالیت اقتصادی، سرمایهگذار ریسک میکند و در مسیری گام برمیدارد که آسیبهای احتمالی در بردارد، چون باید اصل و سود سرمایه برگردد.
هنوز هم برخی مسئولان ارشد کشور صفت «سودجو» را در کنار و همردیف کلاهبردار، قاچاقچی یا محتکر بکار میبرند لذا با این تلقی و ذهنیت؛ سیاستگذاران ناخودآگاه یا حتی آگاهانه برای کسب سود توسط فعالان اقتصادی مانع ایجاد میکنند.
مشکل امروز سرمایهگذاری در ایران، کمبود امنیت است. امنیت برای سرمایه آنقدر مهم است که در اصطلاحات حرفهای بسیاری از ثروتمندان و سرمایهگذاران هویت و شناسنامه خود را امنیت تعریف میکنند و میگویند: «جایی که امنیت باشد، وطن من همانجاست».
ما باید امنیت را برای سرمایهگذاری در کشور فراهم کنیم و در این مسیر تنگنظری و دیدگاه امنیتی و پلیسی را کنار بگذاریم و به این پرسش پاسخ بدهیم که چرا ترکیه و مالزی در جذب سرمایهگذار خارجی موفق هستند؟
باید به این نکته توجه داشت که سرمایهگذاران در کشورهای توسعهیافته به فرصتهای سرمایهگذاری پاسخ میدهند درحالیکه سرمایهگذاران کشورهای توسعهنیافته، سرمایه خود را از مخاطره بالا در کشور خود نجات میدهند و از همین رو در بسیاری از کشورهای درحالتوسعه فساد اداری مالی، بیثباتی سیاسی و اقتصادی از انگیزههای مهم فرار سرمایه محسوب میشوند.
کارشناسان دولتی بهتر میفهمند
ذهنیت اشتباه و اصرار برخی مسئولان اجرایی به احداث یا راهاندازی واحدهای تولیدی و سرمایهگذاری بر اساس ضوابط، مجوزها و مقررات استاندارد موردتائید دولت نیز یکی از موانع سرمایهگذاری است زیرا امکان خلاقیت و نوآوری از کارآفرینان بالقوه را سلب میکند و زمینههای ارتقای بهرهوری را مسدود میکند.
اگر باور ندارید کافی است یک طرح تولیدی مثلاً احداث یک گلخانه را به بانک عامل برده و یا درخواست مجوز آن را از اداره مربوطه طلب کنید.
در بسیاری از این طرحها که بهویژه بهصورت مجتمع برای مهندسان فارغالتحصیل پیشبینیشده است اجازه هیچ ابتکاری درراه اندازی سازه ها به شما داده نمیشود و بهنوعی با شما رفتار میشود که ظاهراً شما تنها مسئول پرداخت اقساط هستید و بانک بهگونهای پول را به پیمانکار پرداخت میکند که حتی یک ریال به دست شما نرسد تا خدایی ناکرده از این پول برای خرید ماشین زیر پای خودتان استفاده نکنید!
در اثر این ذهنیت مسئولان، دولت سالهاست داوطلبان سرمایهگذاری در ایران را برای گرفتن انواع مجوزها در ادارات دولتی سرگردان کرده است و احکام مختلف قانونی را برای رفع این ناهنجاری نیز اجرا نمیشوند.
صاحبان این ذهنیت تصور می کنند کارمندان حکومت که پشت میزهای ادارات دولتی نشستهاند، بهتر از صاحبان سرمایهها میفهمند و دل میسوزانند که داوطلبان سرمایهگذاری کجا و چه نوع سرمایهگذاریای انجام دهند و چه سرمایهگذاری ای انجام ندهد.
براثر این ذهنیت اشتباه، بسیاری از کارآفرینان بالقوه اجازه و امکان تولید و سرمایهگذاری در ایران نمییابند و اقتصاد ایران از استعدادهایی که میتوانند با نوآوری در فرایند تولید و محصول و فروش، بهرهوری را ارتقا و ثروت و بازارهای جدید خلق کنند، محروم شده است.
بخش خصوصی معمولاً حساسیت بالایی بر تحولات سیاسی داخلی و خارجی دارد و لذا سرمایهگذاری بهویژه توسط بخش خصوصی رابطه مستقیمی با نا اطمینانیهای سیاسی دارد.
شواهد متعدد داخلی و خارجی وجود دارد که وجود مفاسد اقتصادی نیز باعث کاهش انگیزههای تولید و سرمایهگذاری است. البته برخی در این میان برخی معتقدند مبارزه با فساد باید صرفاً به اصلاح مقررات و رویهها محدود شود و به مجازات و تعقیب کیفری متهمان فساد ورود پیدا نکند چراکه باعث ایجاد نگرانی و فرار سرمایهگذاران میشود. در مقابل این اعتقاد، تجربه کشور چین وجود دارد که طی ۱۵ سال گذشته بیشترین رشد اقتصادی، بیشترین جلب سرمایهگذاری خارجی دنیا را داشته و درعینحال بیشترین اعدام محکومان پرونده مفاسد اقتصادی نیز در این کشور انجامشده است.
در طی سالهای گذشته دولتها همواره بر این باور بودند که با تزریق پول و تسهیلات و طرحهایی مانند مشاغل خانگی و بنگاههای زودبازده میتوانند به تولید و کسبوکار رونق ببخشند.
باوجودی که بسیاری از واحدهای تولیدی فعال و موفق کشور با استفاده از حمایتهای دولتی، سرمایهگذاری و ساختهشدهاند، اما برخی رویکردها مانند تزریق پول بدون برنامه نتیجهاش همین میشود که در طی سالهای گذشته شاهد رانتهای بسیاری در میان افرادی بودیم که فقط مدعی کارآفرینی بودند و در عمل اعتقادی به ایجاد اشتغال نداشتند.
ما در سالهای گذشته بودجههای بسیاری به افرادی اختصاص دادیم که کارآفرین و تولیدکننده نبودند و شاهد بودیم که به برخی از تسهیلات کارآفرینی به بازارهای سرمایهگذاری زمین و ارز و طلا سرازیر شد.
بهترین راه حمایت از کارآفرینان، توزیع کمکهای مالی و رانتی میان مدعیان کارآفرینی نیست، بلکه بهبود محیط کسبوکار و ایجاد زمینه مناسب برای تولید و سرمایهگذاری است بر این اساس میتوان توصیه کرد و دولت بهجای تقسیم وجوه رانتی میان مدعیان کارآفرینی این وجوه را صرف بهبود محیط کسبوکار سازد.
نظر شما