بابک رحیمیان؛ بازار: افغانستان کشوری با ۳۶ میلیون جمعیت است که راه به دریا ندارد و نیازمند مسیرهای ترانزیتی به کشورهای همسایه است و ازلحاظ اقتصادی به سایر کشورها در منطقه وابستگی دارد، همچنین با توجه به اینکه در ۵۰ سال اخیر درگیر جنگ و ناامنی بوده نیازمند واردات است و در این میان ایران همیشه نقش مهمی در تأمین نیازهای این کشور داشته است لذا این موضوع موجب شده تا بسیاری از کشور های منطقه ای برای انزوای ایران تلاش کرنند.
اگرچه هنوز پس از روی کار آمدن طالبان آن ها بر روابط تجاری با تهران تأکید داشته و مرز دوغارون در خراسان رضوی هم چنان بهعنوان یکی از گذرگاههای اصلی برای صادرات کالا به افغانستان فعال است اما در این بین نباید از نقش رقبا برای ربودن بازار افغانستان از دست تجار ایرانی غافل شد.
افغانستان ۹۷۸کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و ایران، گذرگاه دریایی مهمی برای افغانستان و افغانستان نیز دروازه ایران به آسیای میانه و چین است. این امر باعث شده است تا این کشور بیش از ۹۰ درصد نیازهایش را از خارج و بهخصوص از همسایگانش تأمین کند که در این خصوص میتوان به صادرات مواد غذایی و مصالح از ایران به این کشور اشاره کرد.
افغانستان، کشوری محصور در خشکی است و بندر ترانزیتی چابهار نزدیکترین و بهصرفهترین راه به مرکز افغانستان برای صادرات و واردات کالاهای این کشور محسوب میشود.
ایران بهعنوان برترین کشور صادرکننده به افغانستان، بیش از سه میلیارد دلار کالا به افغانستان صادر میکند. تاکنون از تمام ظرفیتهای دو طرف برای استمرار این روابط استفادهنشده، ولی ایران توانسته است در بین انواع محصولات صادراتی به افغانستان، کالاهای استراتژیکی نظیر نفت، فرآوردههای نفتی و برق را نیز به افغانستان صادر کند.
موضوع ارائه اقدامات و خدمات ترانزیتی به افغانستان، بهویژه در بندر چابهار از دیگر مصادیق ظرفیتهای اقتصادی ایران است که متأسفانه در طی سالهای گذشته تعلل بسیاری در ساخت و توسعه آن داشتیم و بهنوعی فرصت سوزی کردیم.
به اعتقاد برخی مقامات کابل، اگرچه مسیر بندرعباس ایران اقتصادی نیست، اما مسیر بندر چابهار ایران نیز که در سالهای اخیر بهمنظور راهیابی افغانستان به آبهای آزاد با کمک هند و ایران راهاندازی شد نیز یا هنوز امکانات لازم را ندارد و یا برای تبدیلشدن به یک بندر بینالمللی هنوز راه طولانی در پیش دارد.
از این منظر، گذشت زمان نیز ثابت کرد که توافق سهجانبه افغانستان، ایران و هند برای توسعه بندر چابهار، هنوز با اماواگرهای زیادی روزبه رو است و حتی همکاریهای هند در این خصوص نیز کامل نیست.
افغانستان به لحاظ سوخت و نیازهای نفتی و محصولات مرتبط، بسیار به ایران وابسته است و هیچ جایگزینی در کوتاهمدت ندارد و از نظر محصولات غذایی و بسیاری کالاها نیز بهشدت به ایران وابسته است و اخلال در روابط تجاری میتواند باعث کمبود کالا و افزایش شدید قیمتها شود اما در صورت جدی شدن انتقال کالا از مسیر لاجورد بدون شک بازار افغانستان از دست خواهد رفت.
دور زدن ایران از مسیر لاجورد
مسیر راه لاجورد حدود دو هزار سال قبل یکی از راههای مهم مواصلاتی در جاده ابریشم بود و سنگ قیمتی لاجورد افغانستان از همین مسیر به کشورهای قفقاز ، روسیه، بالکان و اروپا و شمال آفریقا انتقال مییافت.
احیای دوباره راه لاجورد به طول ۲۸۰۰ با همکاریهای پنججانبه میان کشورهای افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه در سال ۲۰۱۷ برای تقویت پروژههای تاپی و خطوط آهن در افغانستان وارد فاز عملیاتی شدند و در این پروژه هرات بهعنوان مبدأ نقطۀ اتصال افغانستان با جهان قرار گرفت.
این مسیر یکی از کوتاهترین، مطمئنترین راه برای تجارت افغانستان تجارت افغانستان محسوب میشود زیرا ترانزیت اموال از مسیر ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه از طریق جاده و خط آهن افغانستان را به آسیای میانه، قفقاز، بالکان و اروپای مرکزی متصل میکند.
مهمترین چالشهای ارتباطات منطقهای، مشکل ترانزیتی افغانستان با کشورهای آسیایی و اروپایی برای ایجاد یک همگرایی اقتصادی است و یکی از دلایل مهم احیای مسیر لاجورد عدم دسترسی به دریا و وابستگی ترانزیت تجارت افغانستان به دو بندرگاه کراچی و بندرعباس است.
دولت پاکستان در پی سیاستهای متغیر تاکنون و در بسیاری از اوقات بهعنوان ابزار فشار سیاسی مبادرت به بستن بندر کراچی کرده و باعث خسارات زیادی به تجار افغانی شده است و از سوی دیگر دولت افغانستان نیز پیش از این تحت تأثیر شرایط سیاستهای حضور آمریکا با رویکرد منزوی شدن ایران در منطقه بازی کرده است.
در این راستا به نظر می رسد همکاریهای تجاری، ترانزیتی و حملونقل راه لاجورد بین کشورهای افغانستان، ترکمنستان، آذربایجان، گرجستان و ترکیه نیز بهمنظور کاهش موانع ترانزیتی و تجاری و توسعه فعالیت مشترک گمرکی بین کشورهای فوقالذکر و یافتن مسیر ترانزیتی جایگزین با استفاده از راههای دسترسی به بنادر در دریای خزر و دریای سیاه در جهت کاهش وابستگی افغانستان به کشورهای همسایه ازجمله ایران است.
با تمام این اوصاف دولت افغانستان در حالی این مسیر را کوتاهترین، مطمئنترین و سادهترین راهها برای افغانستان توصیف کرد که نگاه به خط ترانزیتی راه لاجورد، حکایت از این دارد که افغانستان بنا به دلایلی سعی کرده است تا ایران را دور بزند و با انتخاب ترکمنستان بهجای ایران،حتی مجبور شود بخشی از مسیر را هم بهصورت آبی طی کند.
اینکه به چه دلایلی افغانستان راه سختتر را برای رسیدن به اروپا انتخاب کرده است شاید سخت نباشد چون غربیها نیز بهشدت از افتتاح این طرح ابراز خشنودی میکنند در حقیقت به همین دلیل راه لاجورد، راهی برای انزوای ایران در منطقه است.
در این راستا تلاش ایران در جاده جدید ابریشم باید از مسیر پاکستان به ایران و از ایران به ترکیه و اروپا باشد، نه از مسیر لاجورد ترکیه از افغانستان!
نقش پاکستان در منطقه
قبل از روی کار آمدن طالبان، هند، ترکمنستان و پاکستان یک پروژه مشترک برای ساخت خط لوله گاز ترکمنستان- افغانستان- پاکستان- هند جهت عرضه گاز ترکمن به این کشورها در دست داشتند. این کشورها همچنین بر روی ساخت یک بزرگراه و راهآهن جهت اتصال افغانستان به بندر چابهار ایران کار میکردند که قرار بود ترانزیت کالا از طریق افغانستان را تسهیل کند.
پاکستان با داشتن مرزهای طولانی با هند، به دنبال عمق استراتژیک برای خود است و افغانستانِ بیثبات، با توجه به پیوندهای قومی میان دو کشور، بهترین عمق استراتژیک برای آن کشور تعریفشده است.
در عرصه رقابتهای جهانی و منطقهای در افغانستان، پاکستان برای کسب قدرت سیاسی و برای تثبیت جایگاه منطقهای خود و بخصوص ضربه زدن به هند، تلاشهای گستردهای از جنگ و دیپلماسی و همکاری را انجام داده است ضمن اینکه معادن دستنخورده افغانستان و کوتاهترین راه ترانزیتی به آسیای مرکزی، ازنظر اقتصادی هم برای پاکستان اهمیت فراوان دارد.
کریدور شمال – جنوب از مسیر افغانستان برای این کشور اهمیت زیادی دارد لذا برای رسیدن به این هدف تثبیت وابستگی متقابل کابل – اسلامآباد ابزار تضمینکننده بشمار میرود افزون بر اینکه انحصار راه ترانسپورتی به آسیای مرکزی، یک برتری و اهرم فشارقوی علیه هند از سوی پاکستان نیز بشمار میرود.
با توجه به آنچه ذکر شد نقش و تاثیرگزاری پاکستان در قبال افغانستان عمیقتر و پیچیدهتر از آن چیزی است که در سطح روابط رسمی بین دو کشور خلاصه شود و بدیهی مینماید که هر دولتی در کشور مستقر باشد سیاست خارجی افغانستان، باید همواره پاکستان را بهعنوان همسایه و بازیگر مؤثر در منطقه در نظر داشته باشد. زیرا بر اساس واقعیتهای عینی و تاریخی ثابت شد که استراتژی خصومت با پاکستان نتیجه نداده و بدون همکاری صادقانه پاکستان و تعامل و سازش از راه دیپلماتیک با این کشور ثبات دولت و برقراری امنیت در افغانستان بسیار دشوار است.
روابط ایران با پاکستان
تأثیرپذیری روابط اقتصادی از مسائل سیاسی و بینالمللی یکی از مهمترین دلایل کاهش روابط تجاری ایران و پاکستان است. ازاینرو، ازجمله دلایل پایین بودن سطح روابط اقتصادی ایران و پاکستان در سالهای اخیر را میتوان با افزایش تحریمهای آمریکا برضد ایران بهویژه تحریم بانک مرکزی، توقف ساخت خط لوله و راهآهن بین ایران و پاکستان به دلیل مشکلات مالی طرف پاکستانی، بالا بودن موانع غیر تعرفهای، بالا بودن حجم مبادلات تجاری غیررسمی (قاچاق) در مقایسه با مبادلات رسمی و ناامنیهای مرزی و ناتوانی اسلامآباد در کنترل فعالیت شبهنظامیان و اوضاع متشنج مناطق مرزی پاکستان مرتبط دانست.
تأمین انرژی، مهمترین نیاز وارداتی پاکستان است و ایران در بین کشورهای دارنده منابع انرژی در منطقه نزدیکترین و تنها کشوری است که با پاکستان مرز مشترک زمینی دارد و بهطور طبیعی اقتصادیترین مسیر برای انتقال انرژی محسوب میشود و از سوی دیگر اقلام کشاورزی موردنیاز ایران ازجمله گوشت و برنج از طریق پاکستان قابل تأمین است.
در مورد ناامنیهای مرزی و مبارزه با قاچاق نیز با توجه به تجربیات موفق ایران در مبارزه با قاچاق و استقبال طرف پاکستانی از گسترش همکاریها با ارتش جمهوری اسلامی ایران به نظر میرسد افزایش مراودات اقتصادی دو کشور یک اصل برد_برد و حامل منافع پرسود دوجانبه است و امید میرود در این شرایط طراحان سیاست خارجی دو کشور با ایجاد بسترهای پایدار و برنامهریزیهای بلندمدت برای استمرار مناسبات به پیشبرد ثبات اقتصادی بوجودآمده کمک کنند.
نظر شما