بازار؛ گروه استانها: یکی از شاخصهای مرتبط با شرایط اقتصادی، فاصله طبقاتی و شاخص فلاکت است که در واقع به زبان ساده اختلاف بین هزینه کرد و درآمد بالاترین و پایینترین دهک جامعه را شامل میشود به عبارت دیگر شاخص فاصله طبقاتی نشان میدهد که در یک جامعه بین غنی و فقیر چه میزان اختلاف است.
معمولاً مرکز آمار ایران هر ساله هزینه کرد دهکهای مختلف جامعه را منتشر میسازد که عموماً هم اطلاعات و دادههای آن بر حسب خودرو، خانه، سبد خانوار، سهم دریافت خدمات و … است از سوی دیگر باید گفت اختلاف بین بالاترین و پایینترین دهک در این شخص به خصوص که مطرح شد، عددی را شامل میشود که هرچه کمتر باشد شرایط جامعه در فاصله طبقاتی بهتر و هر چه بزرگتر باشد وضعیت جامعه بدتر است.
معمولاً مرکز آمار ایران هر ساله هزینه کرد دهکهای مختلف جامعه را منتشر میسازد که عموماً هم اطلاعات و دادههای آن بر حسب خودرو، خانه، سبد خانوار، سهم دریافت خدمات و … است
در آخرین آمارها دیده میشود که بالاترین دهک جامعه ۳۳ برابر پایین دهک جامعه هزینه کرد داشته است به عبارت دیگر ۳۳ برابر بین هزینههای دهک پردرآمد جامعه و فقیر فاصله است در حالی که در سالهای اخیر چنین عددی بی سابقه بوده است.
عموماً و در حد نهایت اختلاف بین دهک اول و آخر میبایست بین پنج الی ده باشد اما عدد ۳۳ نشان از یک شکاف به شدت عمیق در بین جامعه دارد که قطعاً تبعات منفی اجتماعی و اقتصادی خواهد داشت. حس سرخوردگی افراد فقیر که روز به روز فقیر تر میشوند یکی از مسائل منفی این مقوله است اما چطور میتوان این فاصله را کاهش داد چرا در سالهای اخیر این میزان شکاف پدید آمده و دولت باید در قبال آنچه کند؟ پاسخ این سوالات در گفتگو با حسن همتیان کارشناس اقتصادی مطرح شده است.
* درباره اختلاف آمارهای ارائه شده توضیح دهید
طبق اعلام مرکز آمار کشور اختلاف بین دهک اول و آخر جامعه در زمینه هزینه کرد که یک نوع شاخص رفاه نسبی نیز محسوب میشود یعنی خوراک، لباس، خودرو، هزینه کرد، سفر و … را در بر میگیرد، ۳۳ برابر است یعنی قشر متمول جامعه ۳۳ برابر قشر فقیر پول خرج کردهاند.
متوسط هزینه کرد ماهانه خانوار دهک فقیر جامعه در سال ۹۹ چیزی بیش از ۴۳۶ هزار تومان بوده است در حالی که هزینه کرد دهک آخر جامعه که ثروتمندترین هستند بیش از ۱۴ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بوده است از سوی دیگر هزینه کرد دهک سوم جامعه که شهری متوسط نیز جز آنها محسوب میشود ماهانه ۷۰۰ تا ۹۰۰ هزار تومان بوده اما در قشر مرفه نزدیک ۱۴.۵ میلیون تومان! در واقعاً فاصله بین دهک اول و آخر جامعه ۳۳ و بین دهک متوسط رو به پایین شهری ۲۰ برابر بوده است.
این یعنی قشر مرفه ۳۳ برابر قشر فقیر پول خرج کرده یا در معنایی دیگر ۳۳ برابر از لحاظ اقتصادی قویتر از قشرهای پایینترین دهکهای جامعه است پس میتوان گفت طوفان و تلاطمهای اقتصادی این قشر را تکان نمیدهد بلکه روز به روز هم پولدار تر میشوند اما خانوادهای که هزینه کردش در ماه به ۵۰۰ هزار تومان هم نمیرسد قطعاً با یک نسیم ساده اقتصادی هم دچار چالش میشود.
متوسط هزینه کرد ماهانه خانوار دهک فقیر جامعه در سال ۹۹ چیزی بیش از ۴۳۶ هزار تومان بوده است در حالی که هزینه کرد دهک آخر جامعه که ثروتمندترین هستند بیش از ۱۴ میلیون و ۴۰۰ هزار تومان بوده است
گفتنی است اولاً این میزان متوسط و میانگین است ثانیاً صرفاً هزینه کرد است یعنی هزینههای جاری مردم برای رفاه، خرید لباس و … که نشان میدهد دهک آخر جامعه حتی پول برای خرید لباس هم ندارد اما قشر مرفه میتواند در اروپا تعطیلات بگذراند.
* این امر چه تأثیری دارد؟
اولین تأثیر آن شکاف طبقاتی است که البته اشاره شد. یعنی قشر مرفه سختترین تلاطمهای اقتصادی را هم تاب میآورد اما تابآوری یک قشر دهک دوم، سوم و چهارم شهری و روستایی اصلاً به آن اندازه نخواهد بود.
اثر دیگر اما این است که بین جامعه ناهمگونی اقتصادی پدید میآید یعنی عدهای از سیری نمیدانند چه کنند عدهای دیگر نان ندارند بخورند؛ این امر سبب میشود تا قشر مرفه پا بر روی دوش قشر ضعیف جامعه بگذارند چرا که احتمال بسیار زیاد درآمدهای همان قشر مرفه از ارائه خدماتی است که به قشر پایین تر میدهند! قشر مرفهی که یا انبوه ساز است یا کارخانه دارد و یا تاجر پزشک است که اتفاقاً منبع درآمدش قشر متوسط و پائین جامعه محسوب میشود.
مشکل دیگر اما این است که نوعی سرخوردگی اجتماعی پدید میآید فرهنگ کار و تلاش از بین میرود مردم به پولدار شدنی فکر میکنند که آنقدر با زندگی شان فاصله دارد که به رویا بدل میشود در نتیجه نوعی خود تقصیری روانی از لحاظ اقتصادی برایشان پدید میآید. کم کم از شرایط گرانی متضرر میشوند و امیدی به اصلاح شرایط ندارند مانند شرایطی که تقریباً امروز گرفتار آن هستیم.
* آیا این روند تداوم هم داشته است؟
قطعاً اصلاً تداوم است که این شرایط را پدید آورده است نگاهی به آمارها نشان میدهد که در سال ۹۰ هزینه کرد قشر مرفه نسبت به قشر ضعیف ۱۹ برابر، سال ۹۳ بالغ بر ۲۳ برابر، سال ۹۶ در واقع ۲۵ برابر و سال ۹۷ به ۲۷ برابر رسیده است در سال ۹۸ به ۲۸ و در سال گذشته به ۳۳ برابر افزایش پیدا کرده که نشان میدهد سال به سال وضعیت بدتر شده است.
از سوی دیگر هزینه کرد دهک بالا بسیار افزایش یافته اما هزینه کرد گروههای فقیر افزایش چشم گیری نداشته یه این معنی که قشر ضعیف در این سالها نتوانسته اند با تورم و گرانی مقابله کنند و مدام سفره شان کوچکتر شده است. به عبارت دیگر مجبور شده اند دیگر در زندگی شان رنگ مسافرت، هتل حتی قطار، لباس و … را بزنند و صرفاً برای زندگی ساده شان به نان شب محتاج باشند.
* دولت باید چه کند؟
دولت نمیتواند درامد و هزینه کردهای قشر مرفه را کاهش دهد اما میتواند قدرت خرید قشر ضعیف را ارتقا ببخشد. صحبت بر روی سیاستهای درست اقتصادی و حمایتی است که میتواند شرایط را قدری بهبود ببخشد برای مثال باید مالیات بر لوازم لوکس را دریافت و هزینه کرد آن را برای خدمترسانی به مردم و توسعه متوازن شهرها و روستاها هزینه کرد.
نگاهی به آمارها نشان میدهد که در سال ۹۰ هزینه کرد قشر مرفه نسبت به قشر ضعیف ۱۹ برابر، سال ۹۳ بالغ بر ۲۳ برابر، سال ۹۶ در واقع ۲۵ برابر و سال ۹۷ به ۲۷ برابر رسیده است
از سوی دیگر باید کاری کرد که سطح دسترسی مردم در تمام نقاط شهرها به خدمات و زیرساختها به صورت متوازن و عادلانه نزدیک شود. برای مثال آنقدر بین بالا و پائین شهر سمنان و شاهرود فاصله نباشد که یک کارگر ساده نتواند حتی یک پارک مناسب را در محل زندگی خود مشاهده کند که بتواند بدون هزینه کرد خانواده خود را به تفریح ببرد.
از طرف دیگر باید حداقل دریافتیها افزایش یابد امروز واقعاً قشر متوسط ما با مشکلات عدیده ای از جمله تورم روبرو هستند و باید بتوانیم تولید داخلی را رونق ببخشیم تا سرمایهها و نقدینگی مردم که در اختیار قشر مرفه است به سمت تولید سوق پیدا کند وقتی به سمت تولید سوق پیدا کرد میتوان چرخ کارخانهها را چرخاند در نتیجه اقشار مختلف جامعه را به استخدام درآورد تا بتوانند درامد داشته باشند و در این شرایط دشوار چرخ زندگی شان را بچرخانند.
* مشخصاً اگر بخواهید یک کار ویژه را نام ببرید چه خواهد بود؟
من معتقد هستم که ابتدا دولت رئیسی باید شرایط یارانه سوخت و حاملهای انرژی همچنین برق و گاز و … را تغییر دهد. به عبارت دیگر باید گفت امروز اوج ناعدالتی در زمینه مسائل مرتبط با یارانه سوخت مشاهده میکنیم. در واقع قشر مرفه جامعه که سه خودرو دارد ماهانه ۵۰۰ لیتر بنزینی را میسوزاند که برای هر لیترش دو هزار تومان یارانه پرداخت میشود در واقع این خانواده ماهانه یک میلیون تومان از دولت پول میگیرند پس هر کس خودروی بیشتری داشته باشد در واقع یارانه بهتری هم میگیرد و ان کسی که اصلاً خودرو ندارد از آن بی بهره میشود.
توازن و عدالت در یارانهها در زمینه آب و … هم دیده میشود سوبسیدی که به پول آب میخورد در واقع برای کسی که باغچهای ویلایی و ۲۰ میلیارد تومانی در شاهرود دارد ماهانه نزدیک به یک میلیون تومان میشود اما برای کسی که حتی نان هم ندارد بخورد، رقمی بسیار ناچیز خواهد بود چرا که اگر مقوله مصرف و تصاعد را کنار بگذاریم، باید گفت که دولت در واقع قیمت اصلی آب بها را نمیگیرد بلکه مقداری یارانه به آن تعلق گرفته است.
ابتدا دولت رئیسی باید شرایط یارانه سوخت و حاملهای انرژی همچنین برق و گاز و … را تغییر دهد
موضوع دوم اما این است که یارانهها را بر حسب دهکها ارتقا داد در واقع باید اینگونه گفت که یارانه هر فرد بسته به میزان درآمدش باشد تا حداقل کمک حالی برای مردم باشد اگر قرار نیست اینگونه مدیریت در زمینه یارانهها صورت گیرد بهتر است به کل حذب شوند چرا که این ۴۵ هزار تومانها دیگر با قیمتهای امروزی مضحکه شده است.
* یکی از راهکارهای کمک به اقشار فقیرتر این است که آنان توانمند شوند
درست است اما بدون مهار تورم و ارتقای شاخصهای رفاه اقتصادی این موضوع میسر نخواهد شد. دولت برای کنترل تورم باید راهکارهای فوری و ضرب العجلی را در نظر بگیرد اما بازهم باید گفت ۱۰۰ درصد موفق نخواهد شد و فاصله طبقاتی تا حد چشم گیری کاهش پیدا نمیکند.
* چرا؟
چون ساختارها اشتباه است امروز دولت آنقدر بزرگ است که تمام وجوه زندگی ما را در برگرفته از فوتبال و زندگی و تفریح تا واردات تلفن همراه، ساخت اپلیکیشن، برنامههای تلویزیون، میراث فرهنگی، موزه داری و حتی کتابخانه و هرچه شما فکرش را کنید در اختیار دولت است در نتیجه باید این ساختار اصلاح شود. ما تا زمانی که تولید دولتی منحصر و بی رقیب داریم هرگز پیشرفت نمیکنیم چرا که ایران خودرو میداند که هر قیمتی با هر کیفیتی و با هر شرایطی خودرو تولید کند مجبور به خرید هستند.
* پس باید چه کاری انجام داد؟
باید تورم را کنترل کرد قدرت خرید مردم را افزایش داد و کاری کرد که دست کم قشر متوسط رو به پائین از حداقلها بهره مند شوند
* اما این موضوع خود به ثروتمند شدن اقشار پولدار تر هم منجر میشود
بله میشود اما همانطور که بیان شد وقتی ما نمیتوانیم فاصله طبقاتی را کاهش دهیم چرا دست کم شرابط اقتصادی قشر ضعیف جامعه را بهبود نبخشیم؟ جلوگیری از رشد بیرویه نقدینگی و دوری از تورم یکی از راهکارهایی است که دولت باید به آن توجه داشته باشد. از سوی دیگر انتشار اوراق قرضه ای که جذابیت و ترغیب سرمایه گذاری را داشته باشند میتواند نقدینگی مردم را جمع آوری و به سمت تولید سوق دهد.
دولت برای کنترل تورم باید راهکارهای فوری و ضرب العجلی را در نظر بگیرد اما بازهم باید گفت ۱۰۰ درصد موفق نخواهد شد و فاصله طبقاتی تا حد چشم گیری کاهش پیدا نمیکند
تزریق بیشتر ارز به بازار از سوی بانک مرکزی به منظور جلوگیری از افزایش قیمت آن در بازار و حرکت آرام و تدریجی به سوی کاهش قیمت ارزی به طور که شوک به بازار وارد نکند و موجب کاهش صادرات نشود از دیگر راهکارهایی است که کارشناسان برای کاهش تورم مطرح میسازند دادن پیامهای مثبت ضدتورمی با اقدامات عملی به منظور کاهش انتظارات تورمی از دیگر موضوعاتی است که امروز مطرح میشود.
همچنین ایجاد اشتغال با حمایت از تولید داخلی، رونق کارخانهها و بازار مصرف داخلی و خارجی برای آنان که میتواند به ارتقای تولید، رونق کارخانه و در نتیجه افزایش حقوق کارگران منجر شود از سوی دیگر دولت باید حداقل دستمزد کارگران را ۵۰ درصد در سال جاری و ۲۰ درصد در سال آینده در دستور کار داشته باشد البته این در حالی است که کارخانهها رونق بیش از ۵۰ درصدی نسبت به سال ۹۹ را نیز داشته باشند.
در نهایت معتقد هستم که فاصله طبقاتی از بین نمیرود و حتی به دشواری میتوان آن را کاهش داد لذا میتوان دست کم قشر متوسط و رو به فقیر جامعه را تقویت کرد تا از تلاطمهای اقتصادی ضربههای کمتری را بخورند و به عبارت دیگر تاب آوری شان قدری بیشتر شود.
نظر شما