۲۴ شهریور ۱۴۰۰ - ۱۰:۲۵
یک سوال و دو پاسخ: علت عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری؟

یک سوال و دو پاسخ: علت عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری؟

شاید تنها یک پاسخ به ماجرای عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری در ایران (برای رسیدن به توسعه) کافی نباشد و نیاز باشد علاوه بر رسیدن به پاسخ ابتدایی در مورد پرسش بعدی نیز تامل صورت گیرد.

محمدشهاب، بازار: ماجرای مطابق نبود بالا بودن درآمد سرانه با پایین نبودن نرخ بیکاری در اقتصاد ایران چیست؟

در حالیکه انتظار آن است نرخ بیکاری در اقتصادی که درآمد سرانه آن بیشتر است پایین تر باشد، در مورد ایران این قضیه صدق نمی کند. یعنی در شرایطی که درآمد سرانه ایران نسبت به کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته قدری بیشتر است( دقت شود که درآمد سرانه ایران مانند کشورهای در حال توسعه نسبت به درآمد سرانه کشورهای توسعه یافته دچار عدم همگرایی می باشد) لیکن نرخ بیکاری در اقتصاد ایران بیشتر از کشورهای در حال توسعه و توسعه نیافته است.

یک سوال و دو پاسخ: علت عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری؟

یک سوال و دو پاسخ: علت عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری؟

اگر هم بخواهیم مساله را به تعداد افراد حاضر در نیروی کار مرتبط کنیم که این مساله به نفع ایران در کاهش نرخ بیکاری می توانست عمل کند بنابراین علت عدم همخوانی درآمد سرانه بیشتر توام با نرخ بیکاری بیشتر به یک معما شبیه است که نیاز به پاسخ دارد.

در ایران به شکل معنا دار، زنجیره ارزش افزوده دنبال نشده است. به نظر می رسد دغدغه اشتغال از طریق تولید محصولات مختلف از یک محصول قابل رفع باشد:

یک سوال و دو پاسخ: علت عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری؟

به طور مثال در هر منطقه از استان های ایران محصولات کشاورزی ای مختص به آن استان وجود دارد ولی کماکان شاهد هستیم که مصداق ایجاد ارزش افزوده در محصولات، به بسته بندی محصول، بیشتر اطلاق می شود. در حالیکه یک محصول می تواند به چندین محصول از نوع دارویی کرم های بهداشتی و یا انواع مکمل های غذایی تبدیل شود. 

سوال بعدی که باید مطرح شود این است که : کشورهای در حال توسعه در نرخ اشتغال هم سطح کشورهای توسعه یافته هستند لیکن در مساله ای به نام درآمد سرانه نتوانسته اند به سطح کشورهای توسعه یافته برسند. علت چیست؟

یک سوال و دو پاسخ: علت عدم همخوانی درآمد سرانه و نرخ بیکاری؟

نرخ رشد کشورهای توسعه نیافته و درحال توسعه تقریباً همان نرخ رشدی که کشورهای توسعه یافته دنبال کرده است.  رشد اقتصادی نشان میدهد که نمی توان ماهیت بازده به مقیاس فزاینده بر تکنولوژی بار کرد و لذا نمی توان پاسخ سوال مطرح شده را در تفاوت بهره وری جستجو کرد.

در کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته تولید کنندگان تلاش می کنند و کار می کنند ولی ماحصل تلاش های شان که به صورت درامد حاصل از فروش دریافت می شود بیشتر برای بازپرداخت به بانک های آن کشورها بازگردانده می شود. مساله ای که سبب می شود مرتب جایگزینی بین تولید کنندگان رخ دهد به این معنا که تولید کننده ای که نتوانست بازپرداخت به بانک های کشور خود بدهد جای خود را به یک تولید کننده تازه نفس تر بدهد. آیا این مساله می تواند نقشی داشته باشد که بتوان از آن به عنوان پاسخ به سوال طرح شده استفاده کرد؟ برای پاسخ به این سئوال چند یادآوری نسبت به پیامد نحوه سیاست گذاری های حمایتی مالی می شود و تصمیم به پاسخ سوال مطرح شده به خوانندگان واگذار می شود(به نظر می رسد برای رسیدن به پاسخ درست سوال دوم علاوه بر گزاره های زیر، بیان درست صورت مساله عدم همگرایی درآمد سرانه نیز مورد نیاز باشد) :

1- حمایت مادی به صورت وام از محل سپرده، خلق پول نیست. 

2- حمایت مادی به صورت وام از محل هیچ، خلق پول است ولی در مالکیت بانک ها قرار می گیرد.

3- حمایت مالی به صورت بلاعوض (از محل هیچ) خلق پول است ولی در مالکیت فعالان اقتصادی شرکت های دانش بنیان است.

کد خبر: ۱۰۷٬۷۱۷

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha