مهدی یاراحمدی خراسانی؛ بازار: مسائلی همچون تورم تصاعدی، قیمتگذاریهای بیقاعده، احتکار، کمفروشی، دلالی و واسطهگری و ... چنان بینظمی و آشفتگی ایجاد کرده که گویی بازار شام است!
یک روز پیاز کیمیا میشود روزی دیگر هویج، یک روز مرغ پیدا نمیشود روز دیگر سیمان و خلاصه عدهای از افراد که هویتشان دقیقاً برای مردم شناختهشده هم نیست و به آنها دستهای پشت پرده میگویند کافی است اراده نمایند و دست روی محصولی خاص گذاشته و آن را ارزش طلا ببخشند و یا از سکه بیندازند.
بههرحال دولت سیزدهم در همین شرایط چندهفتهای است که کار خود را شروع کرده و به دنبال نقشآفرینی جدی در تنظیم و کنترل بازار است. با توجه به اینکه بخشهای عظیمی از اقتصاد کشور دست دولت است و خود نیز آنها را اداره میکند حضور در عرصه و میدان بازار بسیار اهمیت دارد.
شاید در یک نظام اقتصادی سالم نیازی به حضور میدانی دولت تا این اندازه نباشد و عواملِ دیگر اقتصادی همچون عرضه و تقاضا و روندهای جاری و طبیعی بازار تعیینکننده مسائل اقتصادی باشند اما شرایط اقتصاد کشور ما حضور چالاکتر و پررنگتر دولت را مطالبه میکند. گاهی برای دستیابی به روند مطلوب و علمی باید رویههای عادی را تغییر داد که حکایت بازار در کشور ما نیز چنین است.
متأسفانه دولتهای یازدهم و خصوصاً دوازدهم در قبال بازار بیبرنامه بودند. علاوه بر این روند انفعال و عدم توانایی کنترل بازار تا حدی بود که دولت در اجرای حداقلی وظایف خود برای اداره بازار ناتوان بود و عملاً همان چهرههای خاکستری نقش مهمی در تعیین روند بازار و قیمتگذاری محصولات ایفا کردند.
اکنونکه دولتی تازهنفس زمام امور را به دست گرفته و رویکرد میدانی و فعالانه دارد کمی چهره بازار رنگ عوض کرده است. هیجانزدگی تا حدی کنترلشده و برخی عرصههای مهم و اثرگذار همچون بازار سرمایه نسبت به این تغییرات واکنشی مثبت نشان دادهاند.
البته قاعدتاً بخش عظیمی از این اتفاق بیشتر از آنکه ناشی از عملکرد باشد به خاطر اثرات روانی حاکم بر بازار است ولی به هر طریق لازم است روند ایجاد آرامش در بازار و سپس کنترل و تنظیم آن توسط دولت بهصورت فعالانه و مبتنی بر برنامه طی شود. مواردی همچون واردات قابلتوجه واکسن و یا تضمین رئیسجمهور بر تأمین ذخایر کالاهای اساسی ازایندست موارد است.
کلام آخر اینکه باید بپذیریم شرایط و اقتضائات نظام اقتصادی و بهتبع آن بازار ایران با بسیاری از استانداردها فاصلهی اساسی دارد و در برخی زمینهها جداً بیمار است. پس باید نحوه مدیریت آن نیز با در نظر گرفتن موارد مذکور صورت پذیرد. برای سالمسازی و رفع چالشهای جاری بازار حضور فعالانه دولت در کنترل و تنظیم بازار و انجام وظایفی که در این راستا از حیث نظارتی و حاکمیتی دارد نقشی اساسی دارد.
دولت باید تلاش کند سیمای بازار را به نحو مطلوبی اولاً در جهت آرامش و ثبات و ثانیاً تأمین منافع تولیدکنندگان و عرضهکنندگان واقعی و همچنین مصرفکنندگان نهایی تغییر دهد. اگر رویهها اصلاح شوند و روند امور سالمسازی گردد فرآیندهای اقتصادی در مسیر طبیعی خود قرار میگیرد و نیازی به قیمتگذاری دستوری و یا کنترل بخشنامهای هم نیست!
شرایط کسبوکار و ارزشهای اجتماعی در کشور ما تابع شرایط خاص خود بوده و با سایر کشورها تفاوت دارد. نباید فراموش کنیم که از دیرباز در سایه برخی سیاستگذاریها و اقدامات غیراصولی دستگاههای مسئول نهتنها کالاهای خارجی را وارد میکنیم، بلکه بدون ایجاد محدودیتهای منطقی و متعادل، بهقدری سازوکار ورود محصولات خارجی را تسهیل مینماییم که بخش قابلتوجهی از داشتههای خود در بخش صنعت را نیز بهطور کامل از دست میدهیم.
تحریم کشور ایران شاید در ابتدا پدیدهای ناخوشایند به نظر برسد اما در حقیقت لطفی ناخواسته به کشور است که با فرصت اندیشی میتواند زمینه استقلال و روی آوردن به تولید ملی را افزایش دهد و نهتنها مسئولین بلکه مردم را نیز به تکاپو و تلاش روزافزون وادارد. دشمن تصور میکند که با تحریم این ملت میتواند ایران را در عرصه کار و تولید زمینگیر کند درحالیکه هرچه بیشتر بر این ملت سخت بگیرد خود را خسته و ناتوانتر کرده و ایرانیان را بهسوی کشف استعدادهای خود سوق میدهد. همانطور که خداوند متعال میفرماید: « چهبسا چیزی را ناخوشایند بدانید درحالیکه خداوند در آن خیر فراوانی قرار داده است»
نظر شما