به گزازرش بازار، بنابر گفته علی اصولی، مدیرعامل شرکت نفت خزر، تخمین زده میشود که میدان گازی عظیم واقع در دریای خزر که میدان «چالوس» نام دارد، دارای ذخایر گازی معادل یکچهارم میدان گازی عظیم پارس جنوبی یا حدود ۱۱ فاز آن است. اکتشاف این میدان دومین کشف گازی بزرگ ایران در یک سال گذشته است. مهر سال گذشته نیز اعلام شد میدان «ارم» در نزدیکی استان فارس کشف شده است که بر اساس محاسبات اولیه، حجم گاز درجا در این میدان بیش از ۱۹ هزار میلیارد فوتمکعب است که بیش از ۱۳ هزار میلیارد فوتمکعب آن قابل دستیابی است.
این حجم تقریبا معادل یک فاز میدان گازی پارس جنوبی است. میزان ذخیره میعانات گازی این میدان ۳۵۰ میلیون بشکه است. اما کشف میدانی با حجم ذخایر میدان «چالوس» باید در صدر اخبار انرژی جهان قرار بگیرد. حجم ذخایر این میدان به اندازهای است که مدیرعامل شرکت نفت خزر میگوید: «اگر براوردهای اولیه تأیید و موفقیت اکتشافی حاصل شود، با تشکیل قطب جدید گازی ایران در شمال کشور، امکان تأمین ۲۰ درصد از گاز مورد نیاز اروپا ممکن میشود». ۲۰ درصد از گاز اروپا را تأمینکردن کاری بزرگ و یک امتیاز استراتژیک محسوب میشود.
عمده گاز اروپا از روسیه تأمین میشود و اروپا دهههاست به فکر تنوع در منابع تامین گاز مصرفی خود است. یکی از این منابع دریای خزر است که با کشف میدان گازی شاهدنیز در جمهوری آذربایجان اروپا مشتری آن شد؛ میدانی که ذخایر آن بین ۵۰ تا ۱۰۰ میلیارد مترمکعب تخمین زده میشود که در قیاس با ۱۴.۲ تریلیون مترمکعبی «پارس جنوبی» رقمی محسوب نمیشود. اگر میدان جدید کشفشده در ایران یکچهارم پارسجنوبی هم باشد، باز چندین برابر کل ذخایر میدان «شاهدنیز» است.
میدان شاهدنیز جمهوری آذربایجان که از سال ۲۰۰۶ صادرات گاز به اروپا را آغاز کرده است و همین چند ماه پیش صادرات یک فاز دیگر از آن نیز به بهرهبرداری رسید. در زمان شروع به کار این میدان مقامهای دو طرف میگفتند که روابطشان به سطح «استراتژیک» ارتقا پیدا کرده است. به رغم حجم ذخایر و توان بالقوه ایران برای صادرات گاز، اما روابط میان ایران و اتحادیه اروپا بنابر دلایل متعدد از جمله دلایل سیاسی، هیچگاه در زمینه مبادلات گاز به سطح استراتژیک نرسیده است.
اما و اگرهای انتقال گاز ایران به اروپا
ایران قرار بود به شبکهای از خط لولهها بپیوندد با نام «ناباکو» که نامش را از اپرای معروف «جوزپه وردی» وام گرفته بودند. این خط لوله بنا بود گاز چند کشور را از ارزروم ترکیه به پایانه بومگارتن اتریش برساند.
از این طرح شمار زیادی از کشورهای اتحادیه اروپا و همچنان آمریکا حمایت میکردند؛ چراکه آن را جایگزینی برای خط لوله «سوثاستریم» میدانستند که گرچه غول ایتالیایی «انی» هم در میان اپراتورهای آن قرار داشت، پروژهای با محوریت روسیه و منبع گاز آن مسکو بود؛ درحالیکه منبع اصلی گاز ناباکو در نسخه اولیه عراق بود و قرار بود در آن از گاز ترکمنستان، جمهوری آذربایجان و مصر هم استفاده شود. پیشنهاد استفاده از گاز مصر و همچنین استفاده از گاز ایران را در این پروژه «رجب طیب اردوغان» رییس جمهوری ترکیه مطرح کرد.
اما استفاده از گاز ایران، نظر به شرایط سیاسی، با مخالفت اتحادیه اروپا و نیز آمریکا مواجه بود. البته روسیه نیز بنابر ملاحظه منافع خود، با کل این طرح مخالفت داشت. در هر صورت آگوست سال ۲۰۱۰ اعضای کنسرسیوم نابوکو، در نشست آنکارا رسما اعلام کردند که خط لوله گاز نابوکو از خاک ایران عبور نمیکند و در شرایط سیاسی فعلی، ایران از تأمینکنندگان گاز آن نیز نخواهد بود. ناباکو با اینکه یک نسخه بازنگریشده با نام «ناباکو-وست» هم برای آن ارائه شد، در نهایت با ترجیح خط لوله «ترنس آدریاتیک» که منبع گاز آن جمهوری آذربایجان بود، در ژوئن سال ۲۰۱۳ ملغی اعلام شد.
اتحادیه اروپا از سال ۲۰۰۸ اصلا یک طرح جامعتر برای واردات گاز از منابعی غیر از روسیه تعریف کرد با نام «کریدور گاز جنوب». همکاران این طرح جمهوری آذربایجان، ترکیه، مصر، گرجستان، قزاقستان و عراق بودند. بنا بر این بود که با حلوفصل مشکلات سیاسی، ازبکستان و ایران نیز به این طرح بپیوندند. در سال ۲۰۱۵ کنفرانس «کریدور گاز جنوب» در دانشگاه هیوستون تگزاس برگزار شد و نمایندگانی از اتحادیه اروپا، ترکیه، جمهوری آذربایجان و (معلوم نیست چرا) آمریکا به ارائه دیدگاههای خود پرداختند.
تا سال ۲۰۱۷ سه خط لوله عمده تشکیلدهنده این کریدور بودند: ۱) «خط لوله جنوب قفقاز»، ۲) خط لوله «ترنسآناتولی» که از خاک ترکیه میگذرد، ۳) خط لوله «ترنسآدریاتیک» که با گذر از آلبانی و یونان به ایتالیا میرسد. عمده گاز این کریدور را جمهوری آذربایجان از منابع خود واقع در دریای خزر تأمین میکند. این کار که با حمایت مالی رسمی اتحادیه اروپا انجام شد، در اروپا اعتراضات فراوان درپی داشت؛ ازجمله گروههای حقوقبشری چندین بار به وضعیت ناگوار حقوق بشر باکو اعتراض کردند، همینطور فعالان محیط زیست که این خط لوله سههزارو ۵۰۰ کیلومتری را که ۴۵ میلیارد دلار ارزش دارد، خطری برای محیط زیست میدانند. فارغ از این مسائل، عدم حضور ایران در نقشه گازی اتحادیه اروپا است. ایران هم ذخایر لایتناهی گاز دارد و هم سابقه یک قرن حضور در انرژی جهان که گرچه بالا و پایین داشته، اما در برایند سرجمعی هیچگاه شکایت عمدهای از همکاری با ایران وجود نداشته است. با اینحال تاکنون گاز ایران عمدتا برای مصرف داخلی است و میزان اندکی از آن به کشورهای همسایه صادر میشود.
طبیعی است که با چنین سابقهای، کشف میدانی به این عظمت بازتاب جهانی چندانی نداشته باشد؛ درحالیکه برای نمونه موفقیت ترکیه در کشف میدانی بهمراتب کوچکتر دریای سیاه در ماههای گذشته سرخط خبر عمده خبرگزاریها و مطبوعات اقتصادی و انرژی جهان شد.
سعید پاکسرشت، مشاور مدیرعامل شرکت ملی گاز، در پاسخ به این سوال که چرا بازتاب جهانی کشف میدان عظیم گازی در شمال ایران در دریای خزر اینقدر کم است؟ می گوید: شاید به این دلیل است که از منبعی رسمی منتشر نشده است و رسانههای خارجی خیلی نمیتوانند روی آن حساب کنند. خبرگزاریهای بینالمللی خبر را فقط از منابع رسمی برمیدارند. وی در باره نامناسب بودن وضعیت صادرات گاز کشورمان به نسبت منابع عظیم کشف شده نیز خاطرنشان می کند که تمرکز ما بر تأمین مصرف گاز داخلی بوده و لذا سرمایهگذاری جهانی برای افزایش تولید نکردهایم؛ درصورتیکه قابلیت تولید داریم که باید محقق بشود. برای نمونه آمریکا با وجود کمتربودن حجم ذخایرش برداشت بیشتری دارد. سهم برداشت ما نسبت به منابعمان چشمگیر نیست. که هم دلایل فناورانه دارد و هم توسعه آن تا حدی به مسائل خارجی وابسته است.
در نتیجه برداشت ما به نسبت منابع وضعیت مناسبی ندارد. این مسئلهای است که در این دوره باید به آن توجه شود. الان ما در عصر طلایی گاز هستیم و گاز منبعی زوالپذیر است و سرمایهگذاری برای فروش آن ارزش افزوده ایجاد میکند. یکی از دلایلی که جایگاه ما متناسب با منابع نیست، عدم مدیریت مصرف و مشکل بهینهسازی مصرف است.
وی در باره دلایل حذف ایران از پروژه ناباکو، درحالیکه ذخایر جمهوری آذربایجان با ما قابل قیاس نیست نیز افزود: یکی از مسائل هم مسائل سیاسی است. بازار جهانی گاز باثبات و توسعهیافته است. ورود به این بازار قواعدی دارد که بازیگران باید رعایت بکنند. ما، چون اصلا وارد این بازی نشدهایم طبیعتا مثل بازیگر هم با ما رفتار نمیکنند. برای نمونه بازار الانجی (گاز طبیعی مایع) بازیگران مشخصی داشت، اما آمریکا به عنوان بازیگر جدید به آن ورود میکند، چون قدرت سیاسیاش را دارد. ما الان با چند کشور منطقه سطح مشخصی از روابط را داریم که اقدام خوبی است، ولی برای ورود به بازار جهانی گاز اولین شرط این است که باید منابع آماده داشته باشیم؛ درصورتیکه موازنه گازی ما اکنون لب مرز است. خب طبیعی است که طرف مقابل هم روی گاز ما حساب نمیکند.
صادرات به اروپا زیرساخت میخواهد و علاوه بر آن مدیریت مصرف که به آزادسازی منابع بینجامد. ما در عرصه صنعت گاز در برداشت و فراوری دارای فناوری هستیم. اما مثلا برای الانجی، فناوری آماده نداریم. این تکنولوژی را کشورهای معدودی دارند و نمیتوانیم اکنون با تکیه بر ظرفیت داخلی کاری انجام بدهیم. در نتیجه شریک خارجی میخواهد که هم فایننس کند و هم تکنولوژی بیاورد.
وی در باره شرایط کشور برای ورود به عرصه صادرات گاز از طریق خط لوله نیز خاطر نشان می کند که دردسر ما برای ورود به بازارهای منطقه بسیار کمتر از دردسر ورود به بازار جهانی با خط لوله است. خطوط انتقال ما در کشور هیچ اشکالی ندارد و در این کار تجربه خوبی داریم و بسط آن به منطقه حداقل در میان مدت منطقیتر است تا نگاه به بازارهای جهانی. هم در تکنولوژی و هم سرمایهای، مشکلی در این زمینه نداریم. مهمترین مشکل ما حل معضل موازنه مصرف است. اما آیا ارزش سیاسی بازاری نظیر اروپا با بازار منطقهای برابری میکند؟ خب اروپا بازار باثباتتری است و قطعا داخلشدن به آن برد بیشتری دارد، اما واقعیت این است که در این زمینه ما رقبای جدی داریم که ورود ما به بازار خوشایندشان نیست.
نظر شما